واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: علت تفاوت وضوی شیعه و سنی
آیه وضو نازل شد تا چگونگی وضو و تیمم را به امت بیاموزد . مخاطبان آن همه مسلمانان در طول قرون تا روز قیامت اند . چنین آیه ای باید كاملاً روشن باشد تا همه ، دور و نزدیك و صحابی و غیرصحابی از آن بهره ببرند . پس از دو جهت باید آیه بررسی شود : اول : چگونگی شستن دست ها كه باید از بالا به پایین شست یا به عكس ؟ دوم : حكم پاها، از نظر مسح كشیدن یا شستن . ابتدا به بحث در مورد اول می پردازیم . خداوند می فرماید : ( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَیْدِیَكُمْ إِلَی الْمَرافِقِ )1« ای كسانی كه ایمان آورده اید ، هرگاه به نماز ایستادید ، صورت ها و دست هایتان را تا آرنج بشویید » . فقها در كیفیت شستن دست ها اختلاف نظر دارند ، پیشوایان اهل بیت ( علیهم السلام ) و پیروانشان معتقدند دست ها از آرنج تا نوك انگشتان شسته شود و سنت همین است . دلیلشان نیز ظاهر آیه است كه به نظر عرفی همین به ذهن می آید چون در موارد مشابه این گونه تركیب ، شروع از بالا به پایین است . مثلاً اگر پزشك به بیمار بگوید : پایت را تا زانو با آب سرد بشوی ، بیمار آنچه را در عرف رایج است انجام می دهد ، یعنی شستن از بالا به پایین ، یا وقتی صاحب خانه به رنگكار می گوید : دیوارهای این اتاق را تا سقف رنگ آمیزی كن ، آنچه در عرف معمول است انجام می شود ، یعنی رنگ كردن دیوارها از بالا به پایین و هرگز به ذهن رنگ كار یا بیمار این نمی آید كه صاحب خانه و پزشك كه گفته « تا » ، مقصودش بیانِ آخرِ محلّ رنگ زدن یا شستن است ، بلكه از كلمه « تا » می فهمد كه صرفاً محدوده موردنظر را در رنگ زدن و شستن تعیین كرده است. در آیه وضو نیز وقتی آیه می گوید دست ها را تا مرفق بشویید ، بیان محدوده شستن موردنظر است نه چگونگی آن . و این را به نظر معمول عرف واگذاشته و در عرف هم بدون تردید ، آنچه راحت تر است ، شستن از بالا به پایین است . أئمه اهل بیت ( علیهم السلام ) ، وضوی پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) را اینگونه نقل كرده اند : به نقل شیخ طوسی از بكیر و زراره ، این دو از امام باقر ( علیه السلام ) درباره وضوی پیامبرخدا ( صلّی الله علیه وآله ) سؤال كردند . حضرت طشت یا ظرف آبی طلبید ، كف دو دست را شست ، دست خود را در آب فرو برد و با مشت آبی صورت خود را شست و با دست چپ كمك گرفت بر شستن صورت .سپس كف دست چپ را در ظرف آب فرو برده ، آب برداشت و دست راستش را از آرنج تا انگشتان شست ، به نحوی كه آب به طرف آرنج ها برنگردد . بعد كف دست راست را پر از آب كرد و بر دست چپ ریخت و از آرنج تا كف دست شست به نحوی كه آب به طرف آرنج برنگردد ، مثل دستِ راست . سپس با همان آبی كه در دست ها بود ، سر و پاها را تا برآمدگی روی پا مسح كشید ، بدون آنكه آب تازه ای بریزد.2وضو و مسح پاها یا شستن آنها ؟در آیه وضو نیز وقتـی آیـه می گویـد دست هـا را تـا مـرفق بشویید ، بیان محدوده شستن موردنظـر است نه چگونگـی آن . و این را به نظر معمول عرف واگذاشته و در عرف هم بدون تردید ، آنچه راحت تر است ، شستن از بالا به پایین استاما جنبه دوم بحث : خداوند سبحان می فرماید : ( یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِذا قُمْتُمْ إِلَی الصَّلاةِ فَاغْسِلُوا وُجُوهَكُمْ وَأَیْدِیَكُمْ إِلَی الْمَرافِقِ وَامْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَأَرْجُلَكُمْ إِلَی الْكَعْبَیْنِ وَإِنْ كُنْتُمْ جُنُباً فَاطَّهَّرُوا وَإِنْ كُنْتُمْ مَرْضی أَوْ عَلی سَفَر أَوْ جاءَ أَحَدٌ مِنْكُمْ مِنَ الْغائِطِ أَوْ لامَسْتُمُ النِّساءَ فَلَمْ تَجِدُوا ماءً فَتَیَمَّمُوا صَعِیداً طَیِّباً فَامْسَحُوا بِوُجُوهِكُمْ وَأَیْدِیكُمْ مِنْهُ ما یُرِیدُ اللهُ لِیَجْعَلَ عَلَیْكُمْ مِنْ حَرَج وَلكِنْ یُرِیدُ لِیُطَهِّرَكُمْ وَلِیُتِمَّ نِعْمَتَهُ عَلَیْكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ )3 ؛ « . . . ای كسانی كه ایمان آورده اید ، چون به نماز ایستادید ، صورت ها و دست هایتان را تا آرنج ها بشویید و سر و پاهایتان را تا برآمدگی پاها مسح كنید و اگر جنب بودید ، طهارت بجوییدو اگر بیمار یا در سفر بودید یا یكی از شما از تخلّی آمد ، یا زنان را لمس ( آمیزش ) كردید و آب نیافتید با زمین پاك تیمم كنید پس چهره ها و دست هایتان را از آن مسح كنید ، خداوند نمی خواهد بر شما سختی قرار دهد ، بلكه می خواهد شما را یاری كند و نعمتش را بر شما كامل سازد ، باشد كه سپاس گویید » . این آیه ، یكی از آیات الأحكام است كه احكام شرعی عملی از آنها استنباط می شود . اینگونه آیات ، هم تعبیرات روشنی دارد ، هم دلالتی گویا ، چون مخاطب این آیات ، توده های مؤمنی هستند كه می خواهند رفتار خود را با آیات منطبق سازند . وقتی انسان به این گونه آیات كه عهده دار بیان وظیفه مسلمان است می نگرد ، مثل وظیفه نمازهای پنجگانه ، آنها را روشن ، استوار ، بی ابهام و گویا می یابد كه خطابش به همه مؤمنان است و وظیفه آنان را هنگام نماز خواندن ترسیم می كند . حضرت جبرئیل ، این آیه را بر قلب پیامبر اعظم ( صلّی الله علیه وآله ) فرود آورد ، آن حضرت هم آن را بر مؤمنان خواند ، آنان هم تكلیف خود را در برابر آن به روشنی و بدون تردید و ابهام دریافتند و پیچیدگی در دورانی به آیه راه یافت كه تضارب آراء و پیدایش اجتهادها پیش آمد . سبب اختلاف چیست ؟ اگر آغاز اختلاف به زمان خلیفه سوم بر می گردد ، سؤال این است كه پس از گذشت نزدیك بیست سال از وفات پیامبر ، چه عاملی سبب این اختلاف شد ؟ در پاسخ باید گفت ، چند جهت و احتمال وجود دارد : 1ـ اختلاف قرائت
بعضی « و ارجُلِكُم » را با اعرابِ جرّ خوانده اند كه عطف به « رؤوس » باشد و مقتضای آن وجوب مسح پاهاست . بعضی با فتحه لام خوانده اند كه عطف به « وجوهَكم » باشد كه مسلتزم شستن آنهاست . این وجه درست نیست . یك عرب زبان اگر بدون پیشداوری و سابقه ذهنی آیه را بخواند ، « ارجُل » را عطف به « رؤوس » می داند ، چه به فتحه بخواند چه به كسره و اصلاً عطف به « وجوه » به ذهنش خطور نمی كند تا منشأ اختلاف باشد . اگر این آیه را به یك عرب زبان دور از این فضاهای فقهی و اختلافات مسلمین در كیفیت وضو عرضه كنیم و از او بخواهیم آنچه را می فهمد بازگو كند ، به روشنی خواهد گفت : آیه دو جمله دارد كه در آنها دو حكم به صراحت بیان شده است : یكی شستن صورت و دست ها تا آرنج ، دیگری مسح سر و پاها . یعنی حكم صورت و دست یكی است و حكم سر و پاها هم یكی و تفكیك حكم سر از پاها نه تنها محتمل نیست ، بلكه خلاف ظاهر آیه است . 2ـ تمسّك به روایاتِ نسخ شده شستناز تعدادی روایات بر می آید كه شستن پاها سنتی بوده كه پیامبر خدا ( صلّی الله علیه وآله ) مدتی از عمر شریفش به آن دستور داده بود و پس از نزول سوره مائده كه در آن آیه وضو و دستور مسح پاها به جای شستن آمده است ، پس از مدتّی بعضی از كسانی كه ناسخ را از منسوخ نمی شناختند به آیه منسوخ عمل كردند و اختلاف پدید آوردند ، غافل از آنكه در این مورد باید به قرآن و به آیه ای كه ناسخ سنت است عمل كند . ابن جریر از انس نقل كرده است : قرآن بر مسح نازل شده و سنت بر ستن.4 مقصود او از سنت ، عمل پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) پیش از نزول قرآن است و روشن است كه قرآن ، حاكم و ناسخ است . ابن عباس نیز گفته است : مردم به شستن عمل می كنند ، ولی من در كتاب خدا جز مسح نمی یابم .5 اینگونه می توان میان آنچه از عمل پیامبر ( صلّی الله علیه وآله ) نقل شده یعنی شستن و ظاهر آیه ای كه مسح را می گوید جمع كرد و گفت كه شستن پیش از نزول آیه بوده است.از تعدادی روایات بر می آید كه شستن پاها سنتی بوده كه پیامبر خدا ( صلّی الله علیه وآله ) مدتی از عمر شریفش به آن دستور داده بود و پس از نزول سوره مائده كه در آن آیـه وضو و دستـور مسح پاها بـه جای شستن آمده است ، پس از مدتّی بعضی از كسانی كه ناسخ را از منسوخ نمـی شناختند به آیه منسوخ عمل كردند و اختلاف پدید آوردند ، غافل از آنكه در این مورد باید به قرآن و به آیه ای كه ناسخ سنت است عمل كند3ـ اشاعه شستن از طرف حكومتحاكمان اصرار بر شستن پاها به جای مسح داشتند و مردم را به آن وادار می كردند ، چرا كه زیر پاها كثیف بود و بخش عمده ای از مردم پابرهنه بودند ، به نظرشان بهتر این آمد كه به جای مسح ، پاها را بشویند . این نكته در برخی نقل ها آمده است ، از جمله : 1ـ ابن جریر از حمید نقل می كند ما نزد موسی بن انس بودیم كه گفت : ای اباحمزه ! روزی در اهواز همراه حجاج بودیم ، خطبه خواند و یاد از وضو كرد و گفت : صورت ها ودست هایتان را بشویید و سرها و پاها را مسح كنید ، از آدمیزاد ، هیچ جایش همچون كف پا آلوده نیست ، زیر و روی پا و پشتِ آن را بشویید . انس گفت : خدا راست گفت و حجاج دروغ گفت ، خداوند می فرماید : سرها و پاهایتان را مسح كنید ، انس هرگاه پاهایش را مسح می كشید ، آنها را مرطوب می كرد.62ـ از جمله آنچه دلالت می كند كه تبلیغات رسمی از شستن پشتیبانی می كرد و معتقدان به مسح را مؤاخذه می كرد ، روایت احمد بن حنبل از ابی مالك اشعری است كه وی به قوم خود گفت : جمع شوید تا مثل پیامبر برای شما نماز بخوانم . چون گرد آمدند ، گفت : آیا میان شما غریبه هست ؟ گفتند : نه ، تنها خواهرزاده ما هست . گفت : خواهرزاده خودی است . پس ظرفی طلبید كه در آن آب بود . وضو گرفت ، مضمضه و استنشاق كرد و صورت خود را سه بار شست ، سه بار هم دست خود را شست ، به سر و روی پاهایش مسح كشید ، سپس نماز خواند.7این سه وجه برای توجیه شستن به جای مسح وجود دارد ، با آنكه قرآن بر مسح دلالت می كند و مسح به نظر نزدیك تر می آید ، سپس وجه سوم . پس وقتی روشن شد كه مدلول آیه ، كدام یك از شستن و مسح است ، نیازی به چیز دیگر نیست . نظر موافق ، با مضمون آیه تأیید می شود و مخالف باید فكری كند و راهی بجوید ، بهتر آن است كه بگوید آیه نسخ شده است . نوشته: استاد جعفر سبحانیشکوری_گروه دین و اندیشه1 . مائده : 62. تهذیب الأحكام : ج1 ، ص59 ، شماره 1583 . مائده : 64. الدرّ المنثور : ج3 ، ص15 . همان : ص46 . تفسیر القرآن ، ابن كثیر : ج2 ، ص25 ؛ تفسیر القرآن ، طبری : ج6 ، ص827. مسند احمد : ج5 ، ص342 ؛ المعجم الكبیر : ج3 ، ص280 ، شماره 3412
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 427]