واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: درسنامه اخلاقی جاوید (7)شرح "رساله حقوق" امام سجاد علیه السلام
همسایه داری بلدی؟اشاره:نمی دانم تا به حال نام "رسالة الحقوق" امام سجاد علیه السلام را شنیده اید یا نه؟این رساله، یکی از مکتوبات گرانسنگی است که از سرچشمه وجود فیاض آن امام به حق ناطق جوشیده است.این رساله مختصر در حقیقت درسنامه ای اخلاقی است که ترسیم کننده یک سلسله خط و مشی های رفتاری در حوزه تعاملات فردی و اجتماعی است.آن امام همام در این منشور جاوید، پنجاه و یك حق الهی را در هفت دسته بر می شمارد: اول: حق خداوند ، دوم: حق نفس و اعضای بدن، سوم: حق افعال عبادی ، چهارم: حق سائسان و رعایا، پنجم: حقوق خویشاوندان، ششم: حقوق برخی اصناف اجتماعی، هفتم: حق مالی.در اینجا مراد از حق، احكام و وظایفی است كه از سوی خداوند نسبت به اصناف مختلف بر انسان جعل شده است. این حقوق منحصر به وظایف الزامی مؤمن نیست و شامل احكام استحبابی نیز می شود. به علاوه این حقوق منحصر به احكامی نیست كه نقض آنها معصیت (مستوجب مجازات اخروی) محسوب شود یا موجب اجرای مجازات دنیوی (حد و تعزیر شرعی) گردد، بلكه رساله حقوق در بردارنده وظایف اخلاقی یك مؤمن است. رساله حقوق در بردارنده اهم حقوق الهی و وظایف اخلاقی است و در هر حق نیز اهم جوانب آن بیان شده است.در این سلسله نوشتارها به خواست خدا برآنیم تا شرحی اجمالی از این "رساله حقوقی" به دست دهیم تا چراغ پرتو گستری باشد در راه بندگی و بالندگیمان.شکوری - گروه دین و اندیشه تبیانحق همسایگان حق همسایه این است كه در غیاب وى آبرو و امكانات او را نگهبان باشى، در حضورش ، احترام وى را نگاه دارى . هماره یاریش دهى، درصدد عیبجویى او و كنجكاو لغزشهایش نباشى . اگر اتفاقا عیبى از او مشاهده كردى، آن عیب را در سینه ات نهان دارى، آن گونه كه سرنیزه نتوانند دژ سینه ات را فتح كنند و به آن سر دست یابند!اگر همسایه ات با كسى راز مى گوید، سعى نكن تا از آن مطلع شوى .در سختیها، تنهایش مگذار، در نعمت بر او رشك مبر، از خطایش درگذر! به بدگویانش مجال و زمینه بدگویى مده با همسایه ات خوش رفتار باش . و لا حول ولا قوة الا بالله 1 حق همراهان و همسفران حق همراه و همسفر این است كه تو در نیكى و محبت از او برتر و فزونتر باشى و اگر فزون تر نیستى دست كم با او برابر باشى آن گونه كه تو را اكرام و احترام مى كند تو نیز او را حرمت نهى و اكرام كنى .اجازه نده در جوانمردى بر تو پیشى گیرد و اگر پیشى گرفت درصدد جبران باش .در مسیر دوستى كوتاهى نكن . خیر خواه و پاسدار عزت و آبرویش باشدر راه اطاعت خدا یاریش كن و در ترك گناه معاونش باشبراى او لطف و رحمت باش و نه مایه عذاب و رنج و لا قوة الا بالله.
حق شریكحق شریك این است كه در نبودن او كارهایش را سامان دهى و در حضورش با وى به مساوات و برابرى رفتار كنى تنها بر اساس راى خویش و بدون مشورت با وى تصمیم نگیرى مستبدانه عمل ننمایى از داراییش نگهدارى كنى و در هر موضوع كوچك و بزرگى به او خیانت نورزى این حدیث به ما رسیده است كه : دست حمایت خداوند بر سر دو شریك است تا آن زمان كه به هم خیانت نورزند. و لا قوة الا بالله . حق داراییها و امكانات مادى حق مال این است كه آن را از حرام به كف نیارى در حرام به كار نگیرى از صرف آن در امور بایسته و ارزشى دریغ ننمایى و در مسایل غیر ضرورى آن را به هدر ندهى .داراییها و امكاناتى كه از آن خداست و موهبت او به توست در مسیر خدا و وسیله اى براى تقرب به او قرار ده آنها را براى كسانى به ارث نگذار كه چه بسا تو را ستایش هم نكنند و براى تو جانشین شایسته اى نباشند.با ارث دادن اموال فراوان به وارثان ناشایست در حقیقت تو آنها را در حیف و میل امكاناتت یارى داده اى .بر فرض كه وارثان تو شایسته باشند و مالت را در راه خدا صرف كنند باز این آنهایند كه منافع معنویش را مى برند و این تو هستى كه باید حسرت و پشیمانى و كیفر و مواخذه به دست آوردن آن اموال را داشته باشى و تحمل كنى . و لا قوة الا بالله .حق كسانى كه علیه آنان شكایت و ادعا دارى این است كه حق خویش و ادعاى خود را علیه او بنرمى طرح كنى زیرا ادعا هماره براى شخص مقابل ناراحت كننده است ( و نرمش در گفتار قدرى از این ناراحتى خواهد كاست )حقوق طلبكاران حق طلبكار این است كه اگر مال و طلب او را در اختیار دارى و مى توانى طلبش را ادا كنى او را سرگردان و معطل نگذارى زیرا رسول خدا (ص) فرمود: مسامحه كارى بدهكار نسبت به پرداخت حق طلبكار ظلم است. و اما اگر حق طلبكار را اكنون در اختیار ندارى سعى كن كه با زبان خوش رضایت او را به دست آورى و مهلت گیرى و با لطف با او رفتار کنی نه این كه هم مالش را به او ندهى و هم با او به درشتى و خشونت رفتار كنى زیرا این كار فرومایگى است. و لا قوة الا بالله . حق معاشران حق معاشر این است كه از در نیرنگ و تقلب و دروغ با او وارد نشوى اغفالش نكنى و چون دشمن بیرحم، او را نكوبى. اگر به تو اعتماد كرد توانت را در مسیر رعایت حال او به كارگیرى زیرا فریب دادن شخصى كه به تو اعتماد كرده چونان ربا و ربا خوارى است . و لا قوة الا بالله حق مدعیان و شاكیان
حق مدعى این است كه اگر ادعایش بحق است و دلایلش صحیح و منطقى است او را رد نكنى بلكه خویش را در كنار او و همصداى او علیه خویش به شمار آورى بى آن كه نیازى به شاهد باشد تو خود هم گواه باشى و هم داور. این حق خدا بر توست .و چنانچه ادعاى او باطل و نارواست نرمش و تهدید را در هم آمیزى و او را به دینش سوگند دهى و با یاد خدا سرسختى او را در هم فرو ریزى. سخنان بیهوده و جنجال را به میدان نیاورى، زیرا این گونه سخنان نه خشم طرف مقابل را مى كاهد و نه تو را به مقصود مى رساند بلكه ناظران تو را متهم واقعى مى پندارند سخن ناهنجار، شراره بدیها را مى افروزد و سخن نیك آتش شر را خاموش مى كند. - و لا قوة الا بالله حق كسانى كه مورد ادعا و شكایتند حق كسانى كه علیه آنان شكایت و ادعا دارى این است كه حق خویش و ادعاى خود را علیه او به نرمى طرح كنى زیرا ادعا هماره براى شخص مقابل ناراحت كننده است ( و نرمش در گفتار قدرى از این ناراحتى خواهد كاست)با ملایمت و آرامى و بیان روشن و لطیف استدلال كن به جاى دلیل و برهان به جار و جنجال روى نیاور زیرا قیل و قال، حرف حسابت را هم پایمال مى كند و مشكلاتى جبران ناپذیر به وجود مى آورد. و لا قوة الا بالله حق مدعى این است كه اگر ادعایش بحق است و دلایلش صحیح و منطقى است او را رد نكنى بلكه خویش را در كنار او و همصداى او علیه خویش به شمار آورى بى آن كه نیازى به شاهد باشد تو خود هم گواه باشى و هم داور.این حق خدا بر توستحق مشورت كنند گان و راءى خواهان حق كسى كه با تو مشورت مى كند و نظر تو را درباره مساله اى جویا مى شود این است كه اگر نظر درست و بایسته اى دارى در نصیحت و راهنمایى او بكوشى و راهى را به او بنمایى كه اگر خودت جاى او بودى همان راه را برمى گزیدى .در كار نصحیت، باید شیوه اى رفتار كنى كه وحشت را از او بزدایى و او را در اقدام به عمل یارى دهى !و چنانچه در مساله مورد پرستش ، نظر قاطع و دید روشنى ندارى و كسى را مى شناسى كه صاحب نظر و مورد اعتماد است ، مشورت خواه را به آن شخص راهنمایى كنى تا از او نظر خواهى كند. تو با روش مى توانى به او خدمتى شایان داشته باشى . ولا قوة الا بالله. 2 جمال نیایشگران، تالیف احمد ترابیفرآوری: شکوری - گروه دین و اندیشه تبیان1- و اما حق الجار فحفظه غائبا و كرامته شاهدا و نصرته فى الحالین جمیعا، لا تتبع له عورة و لاتبحث له عن سوء لتعرفها، فان عرفتها منه هن غیر ارادة منك و لا تكلف كنت لا علمت حصنا و سترا ستیرا لوبحثت الاسنه عنه نعمة تقیل عثرته و تغفر زلته . و لا تذخیر حلمك عنه اذا جهل علیك و ال تخرج ان تكون لما به ترد عنه لسان الشتیمه و ترد عنه لسان الشتیمه و تبطل فیه كید حامل انصیة و تعاشره معاشرة كریمه و لا حول ولا قوة الا بالله .2- و اما حق المستشیر فان حضرك له وجه راءى جهدت له فى النصیح ة و اشرت علیه بما تعلم انك لو كنت مكانه عملت به و ذلك لیكن منك فى رحمة و لین ، فان اللین یونس الوحشة و ان الغلظ یوحش موضع الانس و: لم یححرك له راءى عرف له من تثق برایه و ترضى به لنفسك دالله علیه و ارشدته الیه فكنت لم تاءله خیرا و لم تدخره نصحار و لا حول و لا قوة الا بالله .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 446]