واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست - رضا راد نزدیک شدن به روز انتخاب رئیسجمهور، فضای کشور را بار دیگر از مفاهیم و واژگان سیاسی پر کرده است: «حق رأی»، «آزادی»، «تعیین سرنوشت»، «مشارکت سیاسی»، «انتخاب اصلح» و. . . . اما از مفاهیمی که کمتر به آن پرداخته میشود، مفهوم «تعهد» است. تعهد به «اصولی» که با رخداد انقلاب اسلامی، بار دیگر و پس از سالهای دراز غفلت، عیان شدند و جنس و گونهای دیگر از بودن و حیات اجتماعی و سیاسی را به فعلیت درآوردند. امام خمینی (ره) با طرح حساب شده این اصول، سمت و سوی حرکت تاریخی ملت ایران را تغییری بنیادین داد؛ چنانکه اندیشیدن به هریک از مفاهیم مربوط به تاریخ، انسان، کنش اجتماعی و سیاسی و حتی اقتصادی در فضای ایرانی، بدون در نظر گرفتن این «اصول» به تمامیت خود نخواهد رسید. هرچند هدف این نوشتار، تعریف و تحدید این اصول در اندیشه امام نیست، با اینحال به منظور روشن ساختن مقصود نهایی این نوشته، برخی از مشخصات این اصول به اجمال توضیح داده میشود.با انقلاب اسلامی، نظم دیگر و کاملاً متفاوتی در جامعه ایرانی حاکم میشود. اصول و پایههای این سامان جدید، نه همان اصول متعارف مدرن و غربی بود و نه بر وفق ساختارهای متحجر و واپسگرایانه «منسوب به اسلام» رخ نشان میداد. امام خمینی (ره) به واسطه آشنایی بنیادین خود با آموزههای اصیل اسلامی ـ قرآنی و نیز تکاپوی جدی در عالم سیاست ایرانی و شناخت ژرف از مسائل و هنجارهای سیاسی داخلی و خارجی، اصولی را پیریزی کرد که ضمن استقرار در ساحت دین اسلام، به لحاظ سیاسی در «افق معاصرت» بود و از همین رو و بر پایه این اصول بود که انقلاب اسلامی در بسیاری از بزنگاههای تاریخ 30 ساله خود توانست با گفتمان تمامیتخواه غرب نه از موضعی انفعالی و ایستا که به صورتی فعالانه و پویا مواجه شود.در تصمیمگیریهای امام ـ به خصوص در سیاستهای بینالمللی او ـ این پویایی خود را بیش از هرجای دیگر نشان میدهد. امام خمینی بدون وارد شدن به مباحث و درگیریهای اختلافبرانگیز فقهی، آشکارا این نکته را دریافت که اسلام، بسان یک دین، فرهنگ، قانون و اندیشه، به گونهای طبیعی، این توان را دارد که جامعه و نظامی سیاسی را پدید آورد. او با ندای انقلابی خویش، اسلام را به گونهای مطرح ساخت که به عنوان یک ساختار متشکلمدنی، با ساختارهای لیبرالیسم و مارکسیسم حاکم، در رقابت باشد. این همان امری بود که اعتماد به نفس را به مردم ایران برمیگرداند و آنان را برای رویارویی با نیروهای حاکم در جهان و شکلبخشیدن به ساختار سیاسی ویژه خود، توان میبخشید. این ندا، مردم را به این باور رساند که رهایی «امت اسلام» جز از راه بازگشت دوباره به مفاهیم اسلامی، از رهگذر سازماندهی اجتماعی سیاسی، امکانپذیرنیست. انقلاب اسلامی خود نمودی از طرح روابط اسلامی در جهان است که رابطه میان جامعه سیاسی مسلمان و مفاهیم اسلامی در این باره را بازبینی میکند و حیات سیاسی ملت را بر پایه اسلام استوار میسازد و ساختار دولت را به گونهای شکل میبخشد که درونمایه مسلمانان با ساختار سازمانی و قانونی حاکم بر جامعه هماهنگ باشد.اکنون که از منظر افق 30 ساله انقلاب به حوادث این دوران مینگریم، به نظر میرسد، شناخت و سپس پاسداری از اصول انقلابی امام، بیش از هر کار دیگری برای گذر به راههای دشوار آینده ضرورت دارد. شناسایی این اصول، هنگامی به نیرویی پیشبرنده منجر خواهد شد که با احساس «تعهد» همراه شود. تعهد داشتن یعنی گام نهادن در ورطه «عمل» و عبور از چانهزنیها و چون و چرا کردنهای بیحاصل سیاستزده. شناختی که با تعهد عملگرایانه همراه باشد، همسخنی با آرای انقلابی و دورانساز امام را دچار تعلیق نمیکند و راه هماهنگ ساختن اصول آغازین و اولیه انقلاب را با حوادث جاری و آتی بازمیگذارد. از این طریق، «تفکر امام هر لحظه آغاز میشود» و امکانهای نوینی را پیش پای مردم و مسئولان میگذارد. تعهد به ارکان پیریزی شده توسط امام و وفاداری به آنها، به طور طبیعی از حرکت تاریخی جمهوری اسلامی به سوی اهدافش حراست و انحرافات را برملا میکند. با این دیدگاه، نه دیگر حرکت انقلاب در زمان فقدان امام متوقف میماند و نه در مسیر پویشاش، ایدههای امام را به فراموشی میسپارد. این اصولگرایی، نظر و عمل را در هم میآمیزد، گذشته و آینده نظام را با لحظه اکنون آشتی میدهد و حرکت خود را در هر آن اصلاح میکند.اما چه کسانی از عهده این تعهد و وفاداری و پاسداری برمیآیند؟ شاید این عظیمترین پرسشی باشد که پیش روی اندیشمندان وطنی و نظریهپردازان انقلاب قرار دارد. مسلم است که امام یاران شایستهای داشت که همواره پشتیبان و همراه او بودند و هماکنون نیز راه او را ادامه میدهند. رجوع به احوال و شخصیت و کنش این افراد از وجهه نظر ایجابی میتواند معیار خوبی برای ممیزه یابی وفاداری و تعهد به اصول امام به دست دهد. مقام معظم رهبری اینک نمونه برجسته یاران امام است که وفادارانه و از سر تعهد اصول انقلاب را در تصمیمهای خود ساری و جاری ساخته و از اینرو راه امام را به تمامی زنده نگاه داشته است.اما در مقام پاسخ پرسش فوق از وجهه نظر سلبی میتوان چنین گفت که کسانی که اصول امام را بنا به پسند خود و منافع حزبیشان تفسیر به رأی میکنند و در دام «خود ـ اصولگرایی» میافتند، قطعاً وفادارترین افراد نیستند. کم نیستند افرادی که با آرا و تصمیمهای خودسرانه، عقبه کنشها و فعالیتهای سیاسی و حتی دینی خود را به افکار امام بازمیگردانند و اینگونه در صدد تطهیر اعمالشان برمیآیند و خود را پاسدار حقیقی آرمانهای امام میدانند.بیتردید این چیزی جز «توهم وفادار بودن» نیست که ریشه در عدم شناخت شایسته و بایسته از امام دارد. همین افراد هستند که، در صورت به قدرت رسیدن، اگر به ظاهر حرف امام را تکرار کنند و دم از تعهد به اصول بزنند، در مقام عمل به نتیجهای جز انحراف از اصول یا همان خود ـ اصولگرایی نمیرسند. واضح است که این افراد نمیتوانند پاسدار حقیقی آرمانهای امام و انقلاب باشند.این نکته به خصوص در این مرحله از تاریخ انقلاب و در آستانه انتخاب رئیسجمهور بیش از هر زمان دیگری معنا مییابد. رئیسجمهور در ساختار سیاسی ایران همان کسی است که در مقام عمل به اصول و تعهد به آنها مهمترین نقش را دارد. تفسیر نادرست او و همراهانش از آرای امام و قانونی که به اشراف او نوشته شده است، انقلاب را به راهی میبرد که مخالفان آرزویش را دارند. اینجاست که مردم - همان کسانی که امام رأیشان را «میزان» میدانست - با مفهوم انتخاب به معنای ناب آن مواجه میشوند. این انتخاب در وهله اول انتخاب این یا آن «شخص» نیست، بلکه انتخاب این یا آن «راه» است؛ راهی که یا «حقیقتاً» ـ هم در نظر و هم در عمل - از سرچشمه افکار و اصول انقلابی امام آغاز میشود و یا فقط «به ظاهر» چنین مینماید. انتخاب این راه صرفاً کنشی سیاسی که صرفاً به کار مناسبات روزمره و معیشتی مردم بیاید نیست، بلکه عرصهای است که در آن کلیت وجودی ما به بوته آزمون کشیده میشود و میزان صداقت ما را در وفاداریمان به انقلاب برملا میکند. بنابراین هریک از ما به واسطه قرارگرفتن در مقام انتخابگری، مسئولیم و تعهد داریم و بار این مسئولیت و تعهد را آنگاه میتوانیم به راستی به دوش بکشیم که تعهد در نظر و عمل را در منتخب خود یافته باشیم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 432]