واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: از طلوع تا عروج امام(ره)(3)
مجموعهای که در پیش روی دارید مقدمه رساله دکتر اکبری است که تحت عنوان «نقد و تحلیل ادبیات انقلاب اسلامی از طلوع تا عروج امام(س)» به رشته تحریر در آمد. بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم :یکی از خصایص اساسی ادبیات انقلاب اسلامی «خصوصاً شعر» استخدام قالبهای مختلف شعری برای بیان مفاهیم و مضامین مورد نظر است. از آنجمله، استفاده از قالب شعری غزل برای بیان مفاهیم حماسی و رزمی یا حتی بستری برای بیان و ذکر مصائب اهل بیت و شهیدان یا مدح و منقبت امامان معصوم و بزرگان دین و توصیف مناسبتهای مهم تاریخی انقلاب. از جمله خصایص دیگر در شعر انقلاب، رونق رباعی و دوبیتی است. رباعی قبلا با نام خیام گره خورده بود یا بعضیها چون عطار و ابوسعید نیز از آن استفاده میکردند و این قالب شعری پس از تحول سبک عراقی به هندی یا اصفهانی و بازگشت، از رونق چندانی برخودار نبود. قالب دوبیتی هم بطور مشهور با نام بابا طاهر همراه شده بود. اگر چه در اشعار عاشقانه قبل از انقلاب بعضیها به دوبیتی و رباعی رو آورده بودند اما اقبال شاعران به این قوالب شعری و استخدام آنها در خدمت مفاهیم بلند و معنوی و انقلابی و حماسی و رزمی قابل توجه است تا آنجا که اکثر شعرا در این قالبها «خصوصاً رباعی» طبع آزمائی کردهاند هر یک در جهت دستیابی به زبان و صبغه خاصی تلاش کردهاند و اتفاقا بعضیها چون قیصر امینپور ، علیرضا قزوه ، حسن حسینی میرهاشم میری... از توفیق نسبی هم برخوردار شدهاند. از جهت تأثیرپذیری شاعران از معارف و فرهنگ اسلام و نمود صبغهها و جلوههای اسلامی و مذهبی در عناصر و واژگان شعری اقبال به این دریای ناپیدا کران، در حدی است که باید گفت: یکی از بارورترین و غنیترین خانوادهها از عناصر شعری در این زمینهها تشکیل شده است. برای نمونه به ترکیبهای زیر بنگرید: ردای امامت، صحیفه نور. عطر تکبیر، تفسیر ایههای جهاد، سجاده گلبرگ معراج طور نسیم بال ملائک، مشعل سبز ظهور، گلدسته، مینا، کلیم نور، مذهب عشق، نماز، باران، همصدا با خلق، بانگ اللهاکبر، شبستان حرا، شب قدر، جام اکملت لکم، صحرای خم، ثارالله، کتیبه کوفه، خطبه خون، حیدر ماب، دژ نصر من الله، تکبیر ناب، شق القمر، زبان ذوالفقار، طشت یحیی، نوح نسیم، کوه کلیم، دست جبرئیل، سوره سوگ، ایه داغ و... از دیگر ویژگیهای شاخص شعر انقلاب اینست که این شعر بلحاظ سبکی هنوز شکل خاصی نگرفته است. با توجه به تقسیمبندی سبکهای ادبی (خراسانی، عراقی، ترکستانی، هندی، یا اصفهانی، وقوع، بازگشت ادبی و معاصر) باید گفت: آمیزهای است از سبکهای شعر در قرون گذشته، زیرا بلحاظ وجود بعضی قصاید به سیاق شعری شاعرانی چون: منوچهری، انوری ، ناصر خسرو ، مسعود سعد سلمان و... نوعی بازگشت به سبک خراسانی را تداعی میکند. مثل قصاید: (مهرداد اوستا ، امیری فیروز کوهی ، علی موسوی گرمارودی ، محمود شاهرخی ، مشفق کاشانی ، حمید سبزواری و... ) بسیاری از همین قصاید بلحاظ محتوی به شعر دوران مشروطیت برمیگردد زیرا مفاهیمی که شعرا در این قالب شعری ریختهاند در مواردی سیاسی، اجتماعی است. اختلاف دیگر این قصاید با قصاید دورههای نخست نبود تشبیب و مقدمه غزلوارهای است که در سبک خراسانی حتیالمکان (حتی در مثنوی) رعایت میشد. شاعران انقلاب اسلامی همان تشبیبها را از اصل قصیده و مثنوی جدا کردهاند و بصورت غزلی مستقل ارائه میکنند. در همین گرایش به سبک خراسانی هم ترکیبها تعابیر و کلماتی چون: هـَل، همی، دُرج دل، نرگس شهلا، کمر سعی چو جوزا بستن، مویه کردن، پویه کردن، ژاژ خاییدن، هرزه لاییدن، سلیح، سپر، شارسان، غلتبان، یا کاربرد بعضی از صورتهای فعلی مثل: نژهانید، برفراشتن، و بپاید بکار بردهاند که با زبان جاری و مستعمل امروز و ساحت زبان ادبی معاصر ناسازگارند و باید گفت بیشتر به زبان شعری ناصر خسرو نزدیکتر است تا عصر ما. بعضی از شاعران معاصر در این گرایش به سبک خراسانی راه افراط را پیمودهاند و همین افراط در بازگشت موجب بیگانگی زبان شعر میشود. به این نمونهها در سرودههای «علی معلم» بنگرید:
ابر فرو گستریده تا به مجره است/ سنبله را بر حمل به ذوق چریده/ ثور فلک را اسد به یوغ کشیده/ زیرج قامت اشتر صلابده به جلاجل/ به قاطعان طریق و حرامیان قوافل/ اشهب و اشقر هزار سال دوانده/ و کلمات و تعابیری چون: هلی، غازه کردن، شب داج یلدا، شنگی، یافهسرا، شهر خربندگان، بیسراک، نیزه و ریل، یرلیغ، بیع و شری، ربع و اطلال، کتم کریچی، کهنه رباط، مرج، هرچ، اینت. اگر از یکی دو شاعر (مثل ناصر خسرو و تا حدی عنصری) دیده بپوشانیم باید گفت میزان کاربرد تعابیر انتزاعی و غیر محسوس در دوره سامانی و غزنوی که از فرعیهای خراسانیاند نزدیک به صفر یا بسیاری اندک است در حالیکه در شاعران معاصر این ویژگی رعایت نمیشود، بلکه مثلا در قلمرو شعر و سبک شعری «معلم» بعنوان یکی از خراسانیگرایان شاخص شعر انقلاب، ترکیبها و تعابیر تجریدی صرف و یکدست به چشم میخورد. به نمونههای زیر بنگرید: کوه حادثه/ شوریدن عذرا/ قصرهای خیالی/ قراولان مشفق/ سنگلاخ تنهایی/ عطش مزرعه/ بال امید/ رخت سعادت/ روز حادثه/ تاوان عشق/ لهیب شهوت/ تشنه تیغ/ شهوت خنجر/ صبح وصال و...اگر چه در صدد نیستم میزان واژگان و عناصر انتزاعی و شبکه و خانواده تعابیر تجریدی یا غیر تجریدی را در یک یک شعرا بیان و نمودار هر یک را از زوایای مختلف ترسیم نمایم اما باید گفت این گرایش به ترکیبهای تجریدی که خود یکی از ملاکها و معیارهای سبکشناسی شعرا میتواند باشد در شعرهای احمد عزیزی مثنوی سرای معاصر نه تنها از علی معلم بیشتر است بلکه برای عزیزی خود یک شاخصه بارز شعری شده است به نمونههای زیر بنگرید: رنگهای شاد مرگ/ مرگهای ارغوانی/ مرگهای آسمانی/ مرگ شیعی/ عابران خواب/ مرگ گوگردی/ عطر قناری/ سبز مردن / شیوه نیلوفر/ مرگ سبز/ و با گفتگو/ دیوار شبنم/ ادراک ناب/ گیاه آرزو/ اهل رویا/ شب ایینه/ امتحان صبر/ درس جبرئیل/ اهل نجات / ته چین عرفان/ بوی دین/ زارع فطرت/ تاکزار باده/ عطر بلبل/ روحهای نرم/ روحهای بیآلایش/ تلاطم روح/ شلاق اوهام/ شقایق مذهب/ چشم ظلمت/ رود عصمت/ باغ هفت/ بهار شرم/ تب طاعت/ درد فنا/ زارعان ایه/ تاجران سایه/ و... در بعضی از اشعار انقلاب اسلامی بطور وضوح جلوههائی از نازک خیالی و باریکاندیشی و خیالبندیهای سبک هندی (اصفهانی) را میتوان سراغ گرفت به ابیات زیر به عنوان شاهد بنگرید:شیشه رنگ نفس در ما شکست /هم قناری هم قفس در ما شکست***ما تب گل ما بهار حیرتیم/ما در این گلشن شکار حیرتیم***عطر بیداری سحرها را گرفت/پیچک لبخند درها را گرفت***کشته ایینه در چنگیم ما/تا قیامت زخمی رنگیم ما***چشم نازیبای ما بیغیرت است/ورنه این آیینه باغ حیرت استیا در دو بیت منتخب از اشعار قادر طهماسبی (فرید) میخوانیم:در دبستان فراموشی عشق/دفتر یاد مرا نتوان نوشت***در این بهار گلافشان ز طبع داغ پرستم/زمانهای نگشاید زبان سبز گیاهی
در هر صورت میتوان بلحاظ سبکی و تنوع و گرایشهای گونه گون شاعران نموداری از سبک خراسانی (دوره اول سامانی) تا دوره بازگشت و حتی معاصر را برای ادبیات انقلاب اسلامی ترسیم کرد و برای هر سبکی نمونه یا رگهای را در شاعر یا شعری جویا شد. اگر قرار باشد برای این نمودار نامی برگزینم میتوان نام امتزاج سبکها یا سبک در سبک را بر آن نهاد. برای سبک عراقی که به لحاظ محتوائی و درون ساخت به مفاهیم و مضامین عرفانی مشهور و شاخص است میتوان غزل زیر اثر فرید اصفهانی را یادآور شد: جدائی لب پیمانه را نمیتابم جدائی لب پیمانه را نمیتابم عذاب دوری میخانه را نمیتابم خمار میکشدم ساقیا مدارایی که دور گردش پیمانه را نمیتابم *** شهید غیرتم آنسان که در حوالی دوست نگاه صوفی بیگانه را نمیتابم حقیقت تو به هر بزم کاسه گردان است حضور کودک افسانه را نمیتابم ستون پشت مرا تا شکستهای بفراق فغان استن حنانه را نمیتابم چنان گره زدهام خواب را به بیداری که بالش پر پروانه را نمیتابم به مهر گریه «فرید» این فریده را بربند که خنده دل دیوانه را نمیتابمقادر طهماسبی (فرید) شاعر انقلاب در میان مردمی شیدا، مردمی ایثارگر، مردمی استثنائی، گم است، قطرهای است از این اقیانوس خروشان. شاعر انقلاب به دریائی از شور و حماسه و کوهی ستبر از ایمان و ارزشهای الهی و معنوی تکیه زده است. شاعر انقلاب از مردم مایه میگیرد. اما به طبقه و قشر و جماعت و گروه خاصی وابستگی ندارد. شاعر انقلاب حنجره یک امت و زبان حال یک ملت است. از زبان آنهاست که حرف میزند زیرا به اعتبار و همت آنها بود که به آزادی دست یافت. به پشتوانه خون و ایثار فرزندان رشید و غیور و سر به مهر این ملت بزرگ بود که توانست در هوای پاک آزادی سرود رهائی سر بدهد. پس شاعر انقلاب هر چه از این امت سلحشور و مسلمان و هر چه در وصف بزرگیها و عظمت این حماسه سازان قرن بیست و به تعبیر امام(ره) این امت الهی شده شعر بسازد باز هم چیزی نگفته است زیرا بعد از حدود 14 سال بعضیها هنوز هم این مردم را درک نکردهاند حتی از نظر بعضی از کسانی که دیده روشن و دل پاک و چشم تیزبین دارند این امت سرافراز امتی «لایدرک و لا یوصف». بهرحال شاعر روزگار ما تا حد زیادی از قید کنایهپردازی و سمبلیسم و لفظ گرائی رها شده است. صراحت بیان، بیپیرایگی زبان و طرح حقایق و مسائل مهم در کمال آزادی یکی از ویژگیهای اساسی شعر انقلاب است. ادامه دارد ...تهیه و تنظیم برای تبیان : زهره سمیعی - بخش ادبیات تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 108]