محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845553170
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر
واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر نويسنده: دكتر سيدجلالالدين مدني شکلگیری نظام بینالملل توسط اجزایی بهنام دولت ــ ملتها و دوام این نظام، مطالعۀ روابط خارجی در آن را دارای اهمیت میسازد؛ زیرا با گذشت زمان میتوان از تاریخ روابط خارجی سخن به میان آورد و از تکرارها و گسستها به مثابۀ نشانههای مختلف در درک و پیشبینی تحولات استفاده کرد. روابط ایران و آلمان نیز در همین چارچوب واجد ارزش و در خور تأمل است. مقالۀ حاضر با بررسی دقیق این روابط در تاریخ معاصر، تصویری متصل، معنادار و مفید برای بهرهبرداری از آن ارائه کرده است.آلمان كشور صنعتي قدرتمند امروز است كه در قلب اروپا قرار دارد. این کشور، که در ايجاد و برپايي دو جنگ جهاني تأثیری محوري داشت، امروز پيشتاز وحدت اروپاست تا از اين قاره قدرتي بسازد تا در مقابل امريكاي شمالي ايستادگي نمايد. در مقالۀ حاضر سعی شده است روابط این کشور با ایران بررسی شود.روابط دو کشور در دورۀ صفویهدر مقام ريشهيابي روابط دو کشور ایران و آلمان، دوران صفويه و عصر شاهاسمعيل صفوي مدنظر قرار گرفته است كه ايران طی آن با بعضی مراكز و دول اروپا ارتباط برقرار ساخت. دولت ونيز، که بهواسطۀ نيروي دريايي عظيم خود از زمان جنگهاي صليبي توانسته بود سيادت خود را بر درياي مديترانه تثبيت نمايد، در اين راه پيشگام بود. اين دولت در سالهاي آخر قرن پانزدهم با امپراتوري عثماني [1] درگیریهايي پيدا كرده بود و چون بين عثماني و ايران خصومت بسيار طولاني وجود داشت ونيز متحد طبيعي ايران بهشمار ميرفت. در سالهاي 1471، 1478 و 1483.م دولت ونيز سه سفير به دربار اوزونحسن آققويونلو فرستاد و اتحاد با ايران را پیشنهاد کرد و حتي مقداري سلاح و مهمات ارسال نمود. اما در همين اوقات وضع ونيز تغيير پيدا كرد و با دشمن ديرين خود، دولت عثمانی، معاهدۀ صلح منعقد نمود و ازطرفديگر در خود اروپا گرفتار جنگ با پاپ ژول دوم شد و اتحاد با ايران را فراموش كرد. بنابراين وقتي شاهاسمعيل صفوي استقرار پيدا كرد و همان عقد اتحاد را به این دولت پيشنهاد نمود، ونیز پاسخ منفي داد. شاهاسمعيل [2] كه از این دولت مأيوس شده بود در اكتبر 1518.م (925.ق) سفيراني نزد پادشاهان مجارستان و لهستان فرستاد و آنها را كه در معرض خطر تجاوز عثمانيها قرار گرفته بودند به اتحاد و مقابله با دشمن مشترک دعوت كرد. لويي دوم، پادشاه مجارستان، از پيشنهاد شاه ايران براي اتحاد استقبال كرد و در سال 1522.م يكي از كشيشان فرقۀ ماروني لبنان را كه فراپتروس (Fra Petrus) نام داشت و زبان فارسي را ميدانست با نامهای دوستانه به دربار شاهاسمعيل فرستاد. اين نماينده و سفير گزارشي از اوضاع سياسي اروپا و عظمت و قدرت شارل پنجم (Charles) (شارلكن) و وضع پادشاه اسپانيا و امپراتور آلمان را كه برادر زن پادشاه مجارستان بود براي شاهاسمعيل بيان نمود. در نتيجۀ اين گزارشها و آگاهيای كه شاهاسمعيل از وضع اروپا پيدا كرد و مخصوصاً با شنيدن خبر شكست مصريها مصمم شد با اين امپراتوري مقتدر كه درعينحال دشمن سرسخت تركها بود روابط دوستانه برقرار كند. در اين زمان مقتدرترين شاه اروپا كارلوس اول بود كه در 1516.م بعد از مرگ پدرش فيليپ خوبرو به پادشاهي اسپانيا، ناپل و سيسيل و فرمانروايي در متصرفات امريكايي و افريقايي اسپانيا نايل شده بود. وي كه مادرش از خاندان اتريشي هابسبورگ بود در سال 1519.م امپراتور آلمان گشت و از اين تاريخ لقب شارلكن يا شارل پنجم را پيدا كرد.وقتي شاهاسمعيل صفوي به وسیله فراپتروس از عظمت و قدرت شارلكن آگاه شد، در سال 931.ق/1523.م نامهاي به زبان لاتين براي وی نوشت. در اين نامه شاهاسمعيل شمهاي از جنگهاي خود با امپراتوري عثماني و پيمان اتحادي كه با پرتغاليها بسته بود یاد ميكرد و از سفيري كه به دربارش آمده بود سخن گفت و پيشنهاد نمود كه در ماه آوريل سال بعد ارتش دو كشور متحداً از شرق و غرب به قلمرو دشمن مشترک حمله كنند و تا وقتيكه به پيروزي نهايي نايل نشدهاند از انعقاد پيمان صلح جداگانه با عثماني خودداري نمايند.فراپتروس چندينماه در راه بود تااينكه در اواخر سال 1524.م به اسپانيا رسيد و در شهر «تولدو» به حضور امپراتور بار يافت و نامۀ شاهاسمعيل را تسليم كرد. سفير ايران مورد مهر و محبت شارلكن قرار گرفت و مدتي در دربار وي اقامت داشت تااينكه در 25 اوت 1525.م امپراتور پاسخ نامۀ شاه ايران را به وي تسليم كرد كه با خود به ايران ببرد. شارلكن در نامۀ خود پس از ابراز محبت فراوان نسبت به شاه ايران گرفتاريهاي خود در جنگ با فرانسويان و شكست دادن فرانسواي اول را شرح داد و با پيشنهاد شاهاسمعيل در اتحاد عليه عثماني موافقت كرد، اما هنگاميكه فراپتروس به تبريز رسيد بيش از يكسال از مرگ شاهاسمعيل گذشته بود و ناچار وي نامۀ شارلكن را به شاهطهماسب، فرزند و جانشين شاهاسمعيل، تسليم كرد.چهار سال بعد در فوريه 935.ق/1529.م شارلکن، امپراتور آلمان، سفير ديگري بهنام يوهان بالبي (Johann Balbi) به دربار ايران فرستاد. اتفاقاً اين نامه هم به نام شاهاسمعيل است و همين نامه نشان ميدهد كه بعد از گذشت پنج سال خبر درگذشت شاهاسمعيل به اروپا نرسيده و تصور شارلكن بر آن بود كه شاهاسمعيل حيات دارد. عنوان نامۀ شارلكن چنين است: «پادشاه والاتبار مقتدرترين سلاطين شرق پادشاه سعيد و پرهيزكار شاهاسمعيل صفوي شاهنشاه ايران دوست و برادر گرامي ما.» در اين نامه شارلكن ضمن تعريف از شجاعت و تدبير وي سفير خود را، كه از سران لشكر و اعيان دربارش بود، معرفي كرده و يكبار ديگر آمادگي خود را براي عقد پيمان اتحاد عليه دولت عثماني اعلام نموده است. بالبي، سفير اعزامي شارلكن، مأموريت داشت جنگهاي شارلكن با عثمانيها را به تفصيل براي شاه ايران شرح دهد و اضافه نمايد كه در سال 1526.م سلطان عثماني به تحريك پادشاه فرانسه به مجارستان حمله برده و پس از تصرف بوداپست لويي دوم، پادشاه آن كشور، را در جنگ موهاج (Mohacs) به قتل رسانده، اكنون فرديناند، برادر شارلكن، به پادشاهي مجارستان رسيده است و امپراتور و برادرش قصد دارند براي انتقام از دو طرف، يعني از طرف ايتاليا و درياي مديترانه و ديگري از طرف خاك مجارستان، به امپراتوري عثماني حمله كنند و به همین منظور از شاه ايران هم ميخواهد كه حملهكنندگان به عثماني را مساعدت نمايد و چنانچه شاه ايران مهياي جنگ با عثماني نیست لااقل نيرويي به سرحدات شرقي آن كشور بفرستد تا سلطان عثماني قسمتي از قشونش را از اروپا متوجه جبهۀ شرق نمايد.بالبي در عرض راه از رابطۀ نامطلوب ايران و عثماني و جنگ بين دو كشور اطلاع پيدا كرد و از شهر حلب براي شارلكن نامه نوشت و گزارش داد كه پادشاه ايران ــ كه در اين تاريخ شاهطهماسب بود ــ با سلطان عثماني جنگ نموده و بغداد را فتح كرده و زمان مساعد آن است كه شارلكن هم به جنگ با تركان عثماني اقدام نمايد. البته سفیر واقعيت كامل را گزارش نداده بود؛ شاهطهماسب در 1530.م به بغداد حمله كرده بود تا آن شهر را تصرف نمايد، ولي كار تصرف ناتمام مانده بود. واقعيت اين بود كه ذوالفقارخان كلهر، فرمانرواي لرستان، بينالنهرين را تصرف كرده، ولي خود را تحت حمايت سلطان سليمان قرار داده بود و شاهطهماسب ميخواست بغداد را از ذوالفقارخان بگيرد.از همين تاريخ تا پايان جنگهاي بيستسالۀ ايران و عثماني بين شاه ايران و شارلكن ارتباط ادامه داشت و مسألۀ اصلي هم همين بود كه اقدامات ايران سپاه امپراتوري عثماني را در مرزهاي شرقي نگاه دارد و حمله به اروپا انجام نگيرد.دورۀ قاجاربعد از دوران صفويه و تا تشكيل سلسله قاجار و اواسط اين سلسله، حضور آلمان يا نمايندهاي از اين كشور در ايران ديده نميشود. اولين مسافرت ناصرالدينشاه به اروپا در 1290.ق/1873.م به اتفاق سپهسالار، صدراعظم شاه، و جمعي از رجال درباري از راه قفقاز و روسيه انجام شد. در آلمان ويلهلم اول، قیصر آلمان، و بيسمارك، صدراعظم این کشور، تجليل زيادي از شاه ايران نمودند و عهدنامۀ مودّت و تجارت و سير سفاين بين دو كشور به امضا رسيد. در اين اوقات آلمان موفق شده بود اتريش و فرانسه را شكست دهد و امپراتوري عظيمي تأسيس كند كه رقيب انگليس و روسيه بهشمار رود.وقتي ناصرالدينشاه گسترش مداخلۀ روس و انگليس را در ايران ملاحظه كرد و خود را از هر اقدامي بر ضد آنها ناتوان دید به فكر افتاد که يك دولت اروپايي ديگري را در امور ايران ذينفع كند تا شايد با اين تدبير از نفوذ دو همسايۀ ظالم و زورگو بكاهد. از همین رو در مسافرت دوم خود به اروپا، مذاكراتي با ويلهلم اول و صدراعظم او، بيسمارك، به عمل آورد و خود را مشتاق تقويت و گسترش روابط دو كشور ايران و آلمان نشان داد. هدف شاه قاجار اين بود که با بازكردن پای آلمانها به ايران تعادلي در روابط خود با كشورهاي همسايه، يعني روسيه و انگليس، برقرار سازد. بيسمارك هم كه علاقهمند بود تكيهگاهي در خاورميانه پيدا كند از اين پيشنهاد ناصرالدينشاه استقبال نمود. در مارس 1883.م مكاتبات محرمانهاي بين ناصرالدينشاه و بيسمارك رد و بدل شد و بهدنبال آن در سال 1303.ق/1885.م دو دولت تصميم گرفتند در پايتخت دو كشور سفارتخانه تأسیس کنند ميرزا رضاخان مؤيدالسلطنه گرانمايه بهعنوان اولين وزيرمختار به برلن اعزام گرديد و در مقابل براي اولينبار گراففن برانشوايك سفارت آلمان در تهران را در همين زمان تأسيس نمود. در همين سال ناصرالدينشاه براي تقويت روابط جديد يك كشتي ششصدتني بهنام پرسپوليس و يك كشتي 250 تني بهنام شوش از دولت آلمان خريد تا در خليجفارس مورد استفاده قرار گيرد و بهعلاوه از كارخانههاي كشتيسازي آلمان خواست تا چند كشتي ديگر براي ايران تدارك ببينند. آلمان ملوانان ماهري را هم همراه كشتيهاي خريداريشده به ايران فرستاد تا ادارۀ كشتيها را در خليجفارس عهدهدار باشند. در همين زمان لازم بود تعدادي از ايرانيان زبان آلمانی فراگيرند، بنابراين يك مدرسۀ آلماني در تهران تأسيس شد و در دارالفنون هم زبان آلماني معمول گرديد. در همین اوان آلمانیها مسألۀ ايجاد راهآهن در ايران را مطرح كردند و بهطور محرمانه مذاكراتي براي ايجاد راهآهن در شمال ايران آن هم به وسيله این کشور شروع گرديد.حضور دولت ثالثي مثل آلمان براي روس و انگليس، كه ايران را قبضه كرده بودند و مرتب از طریق امتيازاتی منابع این کشور را به تصرف خود درمیآوردند، تحملپذیر نبود و در هر اقدامِ آلمان ميبايست موافقت و رضايت آن دو كشور متجاوز جلب میگردید. انگلستان که قبلاً تقاضاي ايران را در مورد فروش چند كشتي جنگي كوچك براي محافظت از سواحل جنوبي کشور رد كرده بود و بههيچوجه با ايجاد نيروي دريايي در خليج فارس از جانب ايران موافق نبود، بهيكباره ورود كشتيهاي آلمان به این خلیج را مشاهده کرد. این در حالی بود که انگليس خود را صاحب خليج فارس فرض ميكرد و نميتوانست ناظر آمدورفت كشتيهاي ايراني با ملوانان آلماني در آن باشد. بنابراين در يك اقدام فوري وزيرمختار انگليس در تهران، رونالد تامسون، علناً و رسماً وارد موضوع شد و از دولت ايران خواست كه به خدمت ملوانان آلماني در آبهاي ايران خاتمه دهد، خريد كشتي از آلمان را متوقف سازد و سفارش ساختن كشتي براي ايران را لغو نمايد. ازطرفديگر روسها هم كه از شنيدن خبر تأسيس راهآهن بهوسيلۀ آلمانیها در شمال ايران شديداً ناراحت شده بودند رسماً بهوسيله پرنس دالگوروكف، وزيرمختار خود در تهران، اعتراض نمودند و لغو اين پروژه و برنامه را خواستار شدند. [3]عكسالعمل شاه و دربار ايران مقاومت در مقابل اين متجاوزان نبود. بااينكه ناصرالدينشاه در داخل كشور تسلط كامل داشت و استبداد سلطنت او امان از مردم گرفته بود، در مقابل تمايلات خارجي تاب مقاومت نداشت، ازاینرو در برابر اين فشار و خواستۀ انگليس و روس نیز تسليم گرديد و در 25 مارس 1889.م فرماني صادر كرد كه طي آن دولت ايران متعهد شد تا مدت پنج سال بدون رضايت دولت روسيه اجازۀ ساخت و تأسيس راهآهن را به خارجيان ندهد، ضمناً طي فرمان ديگري به امينالسلطان، صدراعظم جديد خود، نوشت: «به وزيرمختار انگليس بگویيد هر وقت امتياز ساختمان راهآهن در شمال به روسها داده شود فوراً امتياز راهآهن شوشتر و يا امثال آن به انگليسیها داده خواهد شد.» ناصرالدينشاه قاجار كه خود را در اين قضیه و مذاكرات طولاني با آلمان شكستخورده ميديد بهشدت ناراحت بود و در مقابل بر فشار داخل اضافه ميكرد. او حتی به وزيرخارجهاش نوشت که با سفارت روس و انگليس مذاكره كنيد كه آيا ما استقلال داريم يا نداريم؟ چرا اين همه در كارهاي ما مداخله ميكنند؟ اما دولتهاي همسايه، يعني روس و انگليس، فقط به حذف آلمان از حضور در ايران راضي نشدند، بلکه تقاضاي امتيازات جديدي نمودند. [4]در سالهاي آخر قرن نوزدهم آلمان هم به اهميت خاورميانه توجه داشت. زمامداران اين كشور صنعتي هم نميتوانستند بنابر خواست روسيه و انگليس خود را از امتيازات بزرگي محروم سازند كه در ايران ميتوانستند كسب كنند. آنها نميتوانستند ناظر مستعمرات انگليس و فرانسه در افريقا و آسيا باشند و زمان را براي رقابت از دست بدهند. از این رو این دولت پس از چند سال درصدد برآمد بههرنحوی راهي به منطقۀ خاورميانه پيدا کند و ايجاد يك پايگاه در خليج فارس را هدف قرار داد تا در منطقهاي كه انگليسیها بدون رقيب يكهتازي ميكردند جايگاهي بهدست آورد. بنابراين در سال 1896.م يك شركت آلماني با عنوان ونكهاوس نمايندگي خود را در بندر لنگه تأسيس كرد و به کار معاملۀ صدف و مرواريد دست زد. سال بعد كنسولگري آلمان در بوشهر افتتاح شد و در اكتبر 1898.م قيصر آلمان، ويلهلم دوم، يك سفر رسمي به استانبول كرد و مورد استقبال و پذيرايي مجلل سلطانعبدالحميد دوم و دولتمردان عثماني قرار گرفت. ويلهلم دوم در يك اقدام ابتكاري خود را حامي مسلمانان جهان اعلام كرد. در آن تاريخ عثماني مركز خلافت اسلامي محسوب ميشد، هرچندكه از واقعيت اسلام به دور بود. نتيجۀ مذاكرات ويلهلم دوم در استانبول انعقاد قرارداد نظامي بهعنوان اتحاد بين دو كشور آلمان و عثماني بود و امتياز ايجاد خطآهن برلن ــ استانبول ــ بغداد را هم به دست آورد. [5]شركت آلماني ونكهاوس كه در بندر لنگه نمايندگي داشت كار خود را در حوزۀ خليج فارس توسعه داد، در سال 1901 از دولت آلمان كمك مالي بيشتري گرفت، مركز عمليات خود را در بحرين متمركز ساخت و شعباتي هم در بصره و بندرعباس داير نمود. در سال 1902.م اولين خط كشتيراني بين هامبورگ و بنادر خليج فارس داير گرديد و آلمانيها براي بهدستآوردن نفوذ در ايران شروع به فعاليت نمودند. گرچه آنها بهدليل حضور روسيه و انگليس نتوانستند با ايران مثل عثماني معاهدۀ اتحاد نظامي منعقد كنند، سعي نمودند دوستي و محبت ايرانيان را جلب کنند. آلمانیها به مردم اهميت ميدادند و بههمينجهت توانستند نفوذ معنوي زيادي در بين وطندوستان ايران پيدا كنند. آنها به مردم ميفهماندند كه روس و انگليس تا چه ميزان به ايران صدمه رساندهاند و خود را دوست و يار ملّت ايران نشان ميدادند. انگلستان در مقابل ورود آلمان به ایران و اقدامات آن در این کشور نميتوانست عكسالعمل نشان دهد؛ چون در اين تاريخ در افريقاي جنوبي گرفتار جنگ با بوئرها بود. اما زمانی که از این جنگ فارغ شد و به پيروزي دست یافت، توانست مسألۀ نفوذ آلمانیها در ايران، بخصوص خليجفارس، را بررسي كند و عكسالعمل نشان دهد. [6] روسها هم كه از نفوذ آلمان در خاورميانه به هراس افتاده بودند به اقداماتي در ايالات شمالي ايران دست زدند. [7]بعد از انقلاب مشروطیتبعد از انقلاب مشروطيت و تشكيل حكومت ملّي در ايران تصور بر اين بود كه دو كشور همسايه از مداخلات خلاف اصول و ظالمانۀ خود در امور داخلي ايران دست برمیدارند، اما متأسفانه چنين نشد؛ انگليس بهعنوان حامی آزادي و روسيه در قالب حمايت از استبداد وارد صحنۀ سياسي ايران شدند، در 31 اوت 1907.م (1325.ق) قرارداد تقسيم ايران به دو منطقه نفوذ را امضا نمودند و در انتخاب نخستوزير مشروطيت با تمام وقاحت يكي اتابك و ديگري ناصرالملك را در نظر گرفتند. زمانی که مجلس شوراي ملّي لايحۀ استقراض از روس و انگلستان را رد كرد و مقرر نمود هرگونه قرضهاي بايد از داخل كشور به عمل آيد، روسها بهوسيلۀ شاه و عمال خود (هارتويك و كلنل لياخوف) مجلس را به توپ بستند. هنگاميكه مردم سراسر كشور براي بازگرداندن مشروطيت قيام كردند، روسيه به بهانۀ حفظ جان اتباع خود و درواقع براي از بين بردن آزاديخواهان ارتش خود را به آذربايجان وارد نمود. سههزار نفر قواي روسيه به فرماندهي ژنرال زنارسكي از رود ارس عبور كردند و شهرهاي عمدۀ آذربايجان را يكي پس از ديگري اشغال و غارت نمودند. زمامداران لندن که با حضور قواي روسيه در ایران منافع خود را در خطر میديدند، كشتيهاي جنگي خود را به آبهاي ساحلي ايران آوردند. در زمانی كه قيام آزاديخواهان وسعت يافت و آنها در مقام فتح تهران بودند، روسيه و انگلستان بازهم به توافق رسيدند كه محمدعليشاه را در مقام سلطنت حفظ كنند و او هم اجازه دهد مجلس شورا مجددا شروع به كار كند، اما پيشوايان آزادي آن روز به اين توافق دل نبستند. مجاهدين تهران را با نيروي سنگين تصرف كردند و شاه به سفارت روس در زرگنده پناهنده شد و خود را تحت حمايت دو دولت روس و انگليس قرار داد. روسها كه هنوز براي بازگرداندن محمدعليشاه تلاش ميكردند دولت ورشكسته و ضعيف ايران را به امضاي معاهدهاي وادار كردند كه به موجب آن سالي شانزدههزار ليره به شاه مخلوع پناهنده به روسيه بپردازند. با امضاي اين موافقتنامه قواي روسيه حاضر شدند از حومۀ تهران عقبنشینی کنند. محمدعليشاه را از طريق انزلي به باكو بردند. در باكو نمايندۀ مخصوص تزار، نيكلاي دوم، از شاه مخلوعي كه مطيع آنها شده بود استقبال كرد و با اقدامات مخصوص سلطنتي او را به اقامتگاهش، بندر اودسا، بردند.در سال 1910.م نيكلاي دوم يك مسافرت رسمي به آلمان داشت تا در مسائلي نظر این دولت را به خود جلب نمايد. يكي از مسائل مورد مذاكرۀ نيكلاي دوم با قيصر ويلهلم دوم، امپراتور آلمان، مسألۀ ايران بود. قرارداد پتسدام در 19 اوت 1911.م بين دو امپراتور امضا شد که به موجب آن دولت آلمان حقوق روسيه را بر ايالاتشمالي ايران طبق قرارداد 1907 به رسميت شناخت، در عوض دولت روسيه متعهد گرديد امتياز راهآهن خانقين تا خرمشهر را براي آلمانیها بگيرد تا آنها بتوانند راهآهن برلن ــ استانبول ــ بغداد را كه در دست ساخت بود به خليج فارس متصل سازند. ضمناً مقرر شد چنانچه روسيه نتواند در ظرف دو سال ساختمان راهآهن خانقين ــ تهران را برای تكميل خط بغداد ــ تهران شروع كند، آلمانیها اجازه داشته باشند براي گرفتن این امتياز هم اقدام کنند.(ملاحظه ميشود كه دولتهاي بزرگ چگونه بهخاطر منافع خود كشورهاي كوچك و ملّتها را فدا ميكردند. درحاليكه ملّت ايران از آلمان انتظار ياري داشت، سیاست این دولت با يك مذاكره با قدرت روسيه چرخش پيدا كرد).خبر امضاي قرارداد پتسدام انگلستان را دچار وحشت و نگراني سخت نمود، ازاینرو همراه فرانسه رسماً در همين مورد به روسيه اعتراض كرد و مدعي شد كه توافق پتسدام اتفاق مثلث (روسيه ــ انگليس ــ فرانسه) را بهخطر انداخته است. به واقع هم همينطور بود؛ اتفاقي كه سه دولت داشتند و در مقابل آلمان بود ديگر نميتوانست كارايي داشته باشد. ولي روسها با پشتگرمي آلمان سياست تجاوزكارانهتري را در آسيا و مخصوصاً ايران در پيش گرفت. طرح روسيه بازگرداندن محمدعليشاه، تعطيلی مشروطيت و تسلط نيروي قزاق براي حفظ منافع خود بود.روابط دو کشور طی جنگ جهانی اولدر 3 اوت 1914.م (1332.ق) جنگ جهاني اول، كه از سالها مقدمات آن فراهم شده بود، بين دول متفق (انگلستان، فرانسه و روسيه) ازيكطرف و دول متحد اروپاي مركزي (آلمان ــ اتريش) شروع گرديد. بهتدريج دولتهاي بلژيك، صربستان، روماني، ژاپن، ايالاتمتحده امريكا، يونان، ايتاليا، پرتغال و چند كشور ديگر به اتفاق مثلث پيوستند و در مقابل دول عثماني و بلغارستان هم در صف متحدين آلمان قرار گرفتند. بهانۀ شروع جنگ قتل وليعهد اتريش به دست يك ميهنپرست صرب بود، اما علت اصلي تضاد منافع استعماري دول اروپا، به ویژه نگرانی از پيشرفتهاي نظامي آلمان و اتريش و نقشههايي كه آنها براي دستاندازي به مستعمرات فرانسه و انگليس داشتند، بود. به محض آغاز جنگ، دولت ايران بيطرفي خود را اعلام نمود. هنگاميكه در 1 نوامبر 1914.م دوره سوم مجلس شوراي ملّي افتتاح شد، مستوفيالممالك كه به طرفداري از سياست بيطرفي مشهور بود به نخستوزيري منصوب گرديد. در مجلس سوم دو حزب در مقابل هم صفآرايي كردند؛ حزب دموكرات و حزب اعتداليون. دموكراتها عقيده داشتند ايران بايد مثل عثماني به طرفداري از آلمان وارد جنگ شود و با پشتيباني آنان خود را از قيد نفوذ روسيه و انگلستان آزاد سازد، اما اعتداليون معتقد بودند باتوجهبهاينكه خاك کشور تحت اشغال قواي انگليس و روسيه است، ایران قدرتي براي مقابله ندارد و مصلحت ايجاب ميكند سياست بيطرفي اتخاذ كند. باوجوداينكه مجلس و دولت مستوفي در حفظ بيطرفي تلاش نمودند، سرزمين ايران صحنۀ منازعه و جنگ نیروهاي متخاصم روسيه، عثماني و انگليس گرديد. در ابتداي جنگ شيخالاسلام عثماني، كه رياست روحانيت عثماني را در دست داشت، فتواي جهاد بر ضد انگلستان، فرانسه و روسيه را صادر كرد و درواقع كشور عثماني را در كنار آلمان وارد جنگ ساخت. اما ايران همچنان خواهان بيطرفي بود. علما و مجتهدان شيعه در شهرهاي عراق فتواي جهاد را تأييد كردند (عراق در آن تاريخ جزئي از كشور عثماني بود) و از دولت ايران هم خواستند كه در كنار عثماني مسلمان در جنگ شركت نمايد، اما دولت ايران ورود به جنگ را استقبال از خطر ميدانست؛ به ویژه به دلیل اينكه قواي روسيه وارد ايران شده بودند.با شروع جنگ جهانی اول، حدود هشتهزار سرباز روسي بهمنظور حفظ جان و مال اتباع روسيه در چهار مرحله وارد ايران شدند. بهعلاوه نگهبانان سفارت و كنسولگريهاي روسيه در ایران كه خود نيروي در خور توجهي بودند دولت عثماني را نگران كرده بودند. بههمينجهت عثماني ــ که متحد آلمان بود ــ در اول اكتبر 1914.م نيرويي مركب از ششهزار سرباز و توپخانه و سوارهنظام وارد ايران ساخت و ناحيۀ قطور و مهاباد را تصرف كرد تا راههاي غرب ايران را كه جنبۀ استراتژيك داشت در مقابل روسها در اختيار داشته باشد. [8] این کشور طي يادداشتي به ايران اعلام کرد تا زمانی که روسيه از ايران خارج نشود، آذربايجان را تصرف خواهد كرد. دولت ايران از انگليس و روسيه تقاضا كرد بيطرفي ايران را محترم بدانند و قواي خود را از ايران خارج كنند، اما دو دولت به اين تقاضا توجه نكردند، بلكه بر قواي خود افزودند. بدین ترتیب بين قواي عثماني و روسيه در بخشي از ايران جنگ درگرفت و تلفات سنگيني بر هر دو طرف وارد گشت. انگليس هم به منظور محافظت از آن بخش مناطق نفتخيز ايران كه مربوط به خود میدانست، قوايي از هند وارد خوزستان کرد. عثمانيها قوايي حدود دوازدههزار نفر به خوزستان فرستادند و لولههاي نفت را منفجر كردند. انگلستان در موقعيت بدي قرار گرفت و نگران این بود که قواي عثماني به افغانستان برود و با كمك افسران آلماني كنترل آن منطقه را بهدست گيرند و هند را در معرض خطر حمله قرار دهند؛ به ویژه که شورشهايي عليه انگليس در هند انجام شده بود. ازاینرو این دولت قواي نظامي سنگيني را وارد ايران ساخت؛ يك لشكر را مأمور این نمود که قواي عثماني را از خوزستان اخراج نماید تا لولههاي نفت پس از تعمير محفوظ بماند، و يك لشكر را به خراسان و بلوچستان فرستاد تا از عبور آلمانیها و تركهاي عثماني به هند جلوگيري نمايند. با وجود این وقتي که قسمت عمدۀ نيروهاي انگليس درآوریل 1916.م در كوتالعمارۀ عراق از قواي عثماني شكست خورد، ضربۀ شديدي به حيثيت و آبروي این دولت وارد گرديد.مردم ايران با آلمانیها احساسات موافق داشتند. آنها از دولت عثماني مسلمان راضي نبودند، ولي آلمانیها را دوست خود ميپنداشتند. مردم ايران اميدوار بودند كه از فرصت پيشآمده استفاده نمایند و از شرّ مداخلات دو همسايۀ زورگو و متجاوز نجات پيدا كنند. این در حالی بود که دولت ميخواست بههرقيمتي كه شده است بيطرفي خود را حفظ كند و احساسات مردم را، که به آلمان متمایل بودند، مخفي نگاه دارد، اما حفظ بيطرفي محتاج وجود ارتشي منظم بود و حالآنكه در آن هنگام ايران فقط هفتهزار نيروي ژاندارم داشت كه تحت نظارت افسران سوئدي بودند و هشتهزار بريگاد قزاق تحت فرماندهي افسران روسي، نيروي هوايي و دريايي هم اصلاً وجود نداشت. ايران با اين قشون محدود و نامنظم آن هم در اختيار افسران خارجي نميتوانست از ورود قواي بیگانه به کشور جلوگيري كند. [9]بلافاصله پس از شروع جنگ تبليغات گستردۀ آلمانیها در ايران عليه روس و انگليس شدت يافت. آنها احساسات دوستانۀ مردم را به نفع خود بهخوبي تشخيص داده بودند، درواقع هدف اصلي آنها در ايران اين بود كه حس كينه و عداوت مردم را عليه انگليس و روسيه شدت بخشند و بدین طریق ايران را به جنگ عليه آنها وارد سازند و شريان امپراتوري انگلستان را قطع كنند. آلمانها ميخواستند در مرحلۀ اول عشاير و ايلات ايران را مسلح نمايند و در سراسر كشور عليه روس و انگليس به جنگ وادار سازند و شورش و انقلاب بهوجود آورند و در مرحلۀ بعد قواي آن دو كشور را از ايران فراري دهند و بالاخره دولت ايران را مثل عثماني همراه و همپيمان خود سازند.در ماه مه 1915.م (1333.ق) هاينريش فنرويس (Heinrich Von Reuss)، وزيرمختار آلمان، به اتفاق كنت لگوتتي، وزيرمختار اتريش، و عدهای افسر و مبالغ زيادي پول و طلا از اروپا به ايران وارد شدند. آنها با پخش سخاوتمندانۀ پولها توانستند در میان عشاير نفوذ در خور توجهي پيدا نمايند. در فاصلۀ كوتاهي واسموس، كنسول آلمان، در بوشهر توانست عشاير تنگستان و قشقايي را با خود همراه كند و با كمك ژاندارمري فارس ضربات شديدي به قواي انگليس و سربازان هندي وارد سازد. در ژوئن 1915.م واسموس توانست شيراز را تصرف كند و تمامي اتباع انگليس از جمله اوكانور، كنسول انگليس در شيراز، و تعدادي از طرفداران آنها را دستگير نماید و تقريباً سراسر فارس را تحت نفوذ خود درآورد. در اصفهان هم قواي ژاندارمري شهر را تصرف کردند و كاور، كنسوليار روسيه، را به قتل رساندند و گراهام، كنسول انگلیس، را زخمي كردند و تمام اتباع روس، انگليس و هند را از اصفهان اخراج نمودند. در نتيجۀ اين اقدامات فناتر و مارلينگ، وزراي مختار روسيه و انگليس، دولت مستوفيالممالك را تحتفشار قرار دادند. در همين سال (1915.م) ژنرال باراتف، فرماندۀ قواي روسيه، براي پاياندادن به فعاليتهاي آلمان در ایران به سوي تهران روانه شد و قزاقهاي روسي تا كرج پيش آمدند. در اين زمان آلمان مستوفي را تشويق ميكرد كه قبل از اشغال تهران به وسيله روسها دولت را به اصفهان مهاجرت دهد. جمعي از رهبران حزب دموكرات به اتفاق پرنس رويس و كنت لگوتتي به قم عزيمت نمودند اما سفرای انگليس و روسيه به احمدشاه كه مهياي مهاجرت به اصفهان بود اخطار كردند كه در صورت ترك پايتخت تخت و تاج خود را از دست ميدهد. احمدشاه تصميم گرفت در تهران بماند، مستوفي كه اصرار بر بيطرفي داشت مجبور شد از نخستوزیری كنارهگيري كند و شاهزاده عبدالحسينميرزا فرمانفرما كه مورد قبول متفقين بود مأمور تشكيل كابينه شد و فوراً موافقتنامهاي با وزراي مختار دو كشور روس و انگليس امضا كرد که بر طبق آن دولت ایران ملزم به قبول این بود که تعداد قواي قزاق در کشور تا يك لشكر يازده هزار نفري افزايش يابد، ژاندارمري كه معروف به طرفداري از آلمان است منحل گردد و در عوض انگليس نيرويي در حدود هشتهزار نفر از داوطلبان ايراني تأسيس نمايد كه تحتنظر افسران انگليسي باشند. در مقابل دو دولت همسايه تعهد كردند ماهي دويستهزار تومان كمك كنند كه اين نيروها نگهداري شوند.از اين تاريخ دولت ايران به صورت طرفدار متفقين درآمد، اما جمعي از رجال ايراني طرفدار آلمان از تهران مهاجرت كردند و در قم كميته دفاع ملّي تشكيل دادند. در دسامبر 1915.م قواي روسيه به نيروي مهاجران حمله كردند و آنها را در جادۀ قم ــ ساوه شكست دادند. در اين تاريخ موافقتنامهاي بين روس و انگليس امضا شد و منطقۀ بيطرف مركزي ايران به منطقۀ تحت نفوذ انگليس اضافه گشت. مهاجران طرفدار آلمان به سمت كرمانشاه عقبنشيني كردند و در آن شهر، كه در تصرف قواي عثماني بود، دولت موقت ملّي را به رياست نظامالسلطنه مافی تشكيل دادند و با كمك افسران آلماني قشوني چهارهزار نفری از عشاير و مجاهدان بغداد جمعآوری نمودند. قراردادي بين نظامالسلطنه و مارشال فندر گولنز، فرماندۀ قواي آلمان در خاورميانه، منعقد گرديد. بدینترتیب مارشال آلماني از قواي دولت ملّی ديدار نمود و افسران آلماني به تعليم نظامي آنها اقدام کردند.دولت مركزي فرمانفرما بيش از چهار ماه دوام پیدا نكرد و سپهدار اعظم، كه مطيع انگليسيها و روسها بود، به جاي او قرار گرفت. او هم بيش از شش ماه دوام نیاورد و پس از او وثوقالدوله مسئول تشکیل كابينه گرديد. دولت مركزي و قواي متفقين سعي داشتند عناصر آلماني و طرفداران آنها را شناسايي و سركوب نمايند. پليس جنوب به شدت هواخواهان آلمان را نابود ميكرد، البته عثمانيها هم كه مورد حمايت مردم بودند شكستهاي متعددي به قواي روسيه و انگليس وارد ساختند. در سال 1917.م كه انگليس و روسيه در جبههها به پیروزیهایی دست یافته بودند ناگهان خبر استعفاي نيكلاي دوم، تزار روسيه، به گوش رسید که از اضمحلال امپراتوري روسيه خبر ميداد و برق اميدي براي ملّت ايران بود كه ظلم و ستم فراوان از روسيه ديده بودند. در ژوئن 1917.م وثوقالدوله استعفا کرد و علاءالسلطنه، سياستمدار معتدل طرفدار غرب، نخستوزير شد. دولت انقلابي روسيه در مارس 1918.م در برست لیتوفسک قرارداد صلح جداگانه با آلمان امضا كرد و قيصر ويلهلم دوم طي تلگراف تبريكي قرارداد صلح را به اطلاع احمدشاه رساند. [10]در كلّيت جنگ، درنهايت شكست با دول محور بود؛ دولت عثماني تسليم انگليسیها شد، در آلمان شورشهايي به وقوع پیوست و مردم آن كشور از ادامۀ جنگ امتناع كردند. قيصر ويلهلم دوم مجبور شد استعفا کند، و به هلند پناهنده گرديد و حكومت جديدي كه در آلمان روي كار آمد اعلام جمهوري نمود و ترك مخاصمه را خواستار شد.بالاخره در يازدهم نوامبر 1918.م بدوناينكه شكستي به ارتش آلمان در جبهههاي جنگ وارد شده باشد پيمان متاركۀ جنگ امضا شد و جنگ چهارساله كه بيش از دهميليون نفر تلفات داشت با پيروزي متفقين خاتمه يافت، اما در ایران تا سال 1921.م عمليات جنگي به صور مختلف ادامه يافت.روابط دو کشور در میانۀ دو جنگ جهانیدر سالهاي بين دو جنگ جهانی يكبار ديگر روابط دوستانۀ ايران و آلمان ظاهر گردید و آن در زمان سلطنت رضاشاه بود. آلمانیها، با وجود شكستي كه خوردند و محدوديت كامل تسليحاتي كه پيدا كردند، به حيات خود ادامه دادند و مردم ايران را هم از دست ندادند. آنها در زمانيكه بايد در ايران سازندگي انجام ميگرفت در جهت صنعتيكردن کشور کمکهای مهمی نمودند. در سال 1927.م امتياز حمل پست هوايي در سراسر ايران به شركت آلماني يونكرس داده شد. در سال 1928.م ساخت قسمتي از راهآهن شمال به مقاطعهكاران آلماني واگذار گرديد. در 1930.م ادارۀ امور بانك ملي ايران نيز به كارشناسان آلماني داده شد. وقتيكه آدلف هيتلر، رهبر حزب ناسيونالسوسياليست، در ژانويه 1933.م (1311.ش) زمام امور آلمان را به دست گرفت و رايش سوم را بهوجود آورد، روابط دو كشور ايران و آلمان وارد مرحلۀ جديدي گرديد.آلمانیها تبليغات وسيعي در مورد مشترك بودن نژاد آريايي دو ملّت ايران و آلمان انجام دادند. آنها هدفهاي دو كشور را هم در مبارزه با كمونيسم و امپرياليسم يكي نشان میدادند. همانطوركه در طی جنگ جهاني اول ديديم، آلمانیها محبوبيتي در بين مردم داشتند. دلیل این محبوبیت آنها در سالهاي قبل از جنگ جهاني دوم يكي اقداماتي بود كه در صنعتيكردن ايران بدون ادعا انجام دادند و ديگری تنفر و انزجاري كه مردم از انگليسيها و روسها داشتند.در نوامبر 1935.م دكتر شاخت، وزير اقتصاد آلمان، به تهران آمد و در مورد توسعۀ روابط بازرگاني دو كشور با مسئولان ايران مذاکراتی انجام داد. يك قرارداد تهاتری در دسامبر1935.م (1314.ش) امضا شد بازرگاني ايران و آلمان به سرعت توسعه پيدا كرد. در عرض پنج سال صادرات آلمان به ايران پنج برابر شد و این کشور بزرگترين خريدار مواد خام صادراتي ايران گرديد. صدها مهندس و كارشناس آلماني وارد ايران شدند و كالاهاي آلماني با شرايط سهل در اختيار ايرانيان قرار گرفت. در سال 1938.م خط كشتيراني مستقيم بين هامبورگ و خرمشهر داير گرديد و شركت هواپيمايي لوفتهانزا خط هوايي مستقيم تهران ــ برلن را برقرار ساخت.دولت ايتاليا هم كه متحد آلمان بود در همين جهت پا به ميدان گذاشت. نيروي دريايي ايران را تقويت كرد. هيتلر خود را از محدوديتهاي قرارداد ورساي رها ساخت و ارتش نيرومندي را سازماندهي كرد و با به همخوردن تعادل قوا در اروپا جنگ جهاني دوم آغاز شد.جنگ جهانی دومدر جنگ جهانی دوم نیز ايران خود را بيطرف اعلام نمود. شوروي هم ابتدا پيمان عدم تجاوز با آلمان امضا كرد و مدتي از جنگ دور بود. با شروع جنگ انگليسيها از حمل كالاهاي آلماني از راه دريا به ايران جلوگيري كردند و كشتي حامل قسمتي از وسايل كارخانۀ ذوبآهن ايران را، كه از هامبورگ حمل شده بود، متوقف و مصادره نمودند. به دنبال این اقدامات، دولت آلمان به شوروي پيشنهاد كرد كه اجازه دهد كالاهاي آلماني از راه آن كشور به ايران حمل گردد. روسها با اين تقاضا موافقت كردند و در پی آن و موافقتنامهاي بين این دو کشور دراينخصوص منعقد شد بهاينترتيب به مدت دو سال صادرات آلمان از راه ترانزيتي شوروي به ايران ميرسيد و مهندسان و كارشناسان آلماني با علاقۀ فراوان به دولت ايران خدمت ميكردند. در طي اين مدت هيتلر توانست با حملات برقآساي خود ابتدا لهستان و سپس بهترتيب دانمارك، نروژ، هلند، بلژيك، لوكزامبورگ و فرانسه را از پاي درآورد و با كمك ايتالياي موسوليني بر تمامي خاك اروپا مسلط شود. انگلستان، كه در مقابل قدرت عظيم آلمان تنها مانده بود، سرسختانه مقاومت میكرد. در 1 تير 1320.ش/ 22 ژوئن 1941.م در ميان تعجب و بهت دنيا، ارتش آلمان خاك شوروي را هدف قرار داد و ظرف چند روز شكستهاي سنگيني به ارتش سرخ وارد ساخت. هدف آلمان رسيدن به چاههاي نفت قفقاز و سپس خاورميانه و تصرف هندوستان و بهزانودرآوردن انگلستان بود. چرچيل با استفاده از موقعیت فراهم شده فوراً دست اتحاد به سوي شوروي دراز كرد و بدینترتیب انگليس و روسيه در صف واحدي قرار گرفتند. شورويها به تسليحات نیاز داشتند و راه ايران كوتاهترين و مهمترين راه برای رساندن کمکهای نظامی به این کشور بود و بدینگونه خاک ایران اهمیت استراتژیک خود را نمودار ساخت. در این زمان رضاشاه اعلام بيطرفي كرده، فعاليت آلمانیها در ايران را محدود ساخته بود و گمان ميكرد بدین طریق از تعرض مصون خواهد ماند. با وجود این اقدامات، شوروي و انگليس فعاليت متخصصان آلماني را بهعنوان ستون پنجم دشمن تلقي نمودند و با این بهانه به اشغال ايران از شمال و جنوب دست زدند. اشغالگران به ايران فشار آوردند كه ايران عليه آلمان اعلان جنگ دهد، حتی جمعي از افراد و شخصيتهاي متمايل به آلمان را دستگير کردند و تا پايان جنگ در بازداشت نگهداشتند.در جنگ جهانی دوم نیز متفقين پيروز میدان بودند و دوباره آلمان شكست خورد و خلع سلاح گشت و طی سالهای 1945 ــ 1949.م توسط شورايعالي متفقين مركب از فرماندهان نظامي چهار كشور اشغالگر امريكا، انگلستان، فرانسه و شوروي اداره ميشد.ایران و آلمان پس از جنگ جهانی دومآلمان متحد در نتيجۀ جنگ و حوادثي كه متفقين پيش آوردند به دو بخش تقسيم شد: آلمان شرقي، که زير سيطرۀ اتحاد جماهير شوروي بود و آلمان غربي، که تحت نظارت سه دولت امريكا، انگليس و فرانسه قرار داشت. آلمان غربي در 1949.م جمهوري فدرال آلمان نام گرفت. روابط سياسي ايران با حكومت جديد آلمان از تيرماه 1330/ ژوئيه 1951.م برقرار شد و يك ماه بعد سفارت ايران در «كلن» آغاز به كار كرد. اولين سفير ايران در آلمان فدرال پدر ثريا، همسر شاه، بود. آلمان در آن تاريخ وزارتخارجه نداشت، اما در 1955.م/1334.ش كه به عضويت ناتو درآمد توانست حاكميت ملّي خود را بهدست آورد و داراي وزارتخارجه شود. پس از این قضیه، روابط سياسي با ايران به سطح سفارت كبري ارتقا پيدا كرد و چون هنوز «بن»، پايتخت جديد آلمان فدرال، آماده نشده بود نمايندگان سياسي خارجي در كلن، كه فاصله زيادي با بن نداشت، استقرار پيدا كردند، اما از 1973.م/1352.ش سفارتخانهها بهتدريج به بن نقل مكان پيدا كردند.روابط تجاري گستردۀ ايران با آلمان استقرار چند سركنسولگري در شهرهاي هامبورگ، مونيخ و برلين غربي را ایجاب میکرد كه این کنسولگریها در سالهاي 1329، 1339 و 1345 تأسيس گرديدند. وجود چهار نمايندگي ايران در آلمان فدرال حاكي از حضور تعداد زيادي از اتباع ايران در شهرهاي مختلف آلمان و هم روابط گستردۀ بازرگاني و بالاخره نشانهای از قدمت روابط دولتي دو ملّت بود.در تاريخ مورد بحث امريكا به دلايل مختلف نوعي تسلط بر آلمان و ايران داشت؛ آلمان را در پیمان ناتو وارد کرده و ايران را در دام پیمان بغداد گرفتار ساخته بود. درواقع امريكا سعي داشت در این دو منطقه در مقابل كمونيسم ديوار مستحكم ايجاد كند؛ بدینصورت که در اروپا در مقابل بلوك شرق، بهویژه آلمان شرقي، آلمانی غربی را قرار دهد، و در خاورميانه با عضويت ايران در پيمان بغداد از پيشروي شوروي يا لااقل افكار كمونيستي ممانعت نماید. اين وضعيت باعث شد كه در سالهاي قبل از انقلاب اسلامي روابط وسيعي بين دولتمردان آلمان و رژيم شاه وجود داشته باشد، به گونهای که آلمان شريك اول اقتصاد ايران، و ايران دهمين طرف تجارت خارجي آلمان در سال 1977.م شناخته شد، بارها صدراعظم آلمان و وزراي اقتصاد آن كشور از ايران ديدن نمودند و همچنين مسافرت شاه و اعضاي دولت به آلمان غربي به طور مكرر در انعقاد قراردادهای نظامي، فرهنگي، اقتصادي موثر بود. [11]آلمان و جمهوری اسلامی ایرانبعد از پيروزي انقلاب اسلامی، خصومتي كه امريكا و اروپا با اسلام و انقلاب نشان دادند در آلمان كمرنگ بود. این کشور در مسائل گروگانگيري، [12] جنگ تحميلي، [13] قضيه سلمان رشدي [14] و ماجراي ميكونوس [15] رابطۀ خود را با جمهوري اسلامي حفظ كرد و همین مسأله باعث شد سفارتخانههاي دو كشور در پايتختهاي يكديگر تعطيل نگردد. با وجود این روابط دو كشور در سالهای گذشته تحتتأثير حوادث و فشار ديگر كشورها، وضع شركتهاي تجاري و مطبوعات با فرازونشيبهاي بسياری روبهرو شده است. در تيرماه 1363 (1984.م) گنشر آلمانی بهعنوان اولين وزير امورخارجه يك دولت غربي و عضو جامعه اروپا و ناتو از ايران رسماً ديدار کرد. گنشر با توجه به سوابق تاريخي روابط با ايران و با شناختي كه از هويت مستقل انقلاب اسلامي داشت و احساس تضاد اصولي كه انقلاب با دنياي غرب دارد، در سفر خود به ايران كوشيد كه اين هويت را به رسميت بشناسد و حساب آلمان را از ساير دولتهاي عضو بلوك غرب جدا سازد. وی طي مدت توقف در تهران با رئيسجمهور وقت، نخستوزير، رئيسمجلس، وزيرخارجه و وزير امور اقتصاد و دارایي ديدار و گفتوگو كرد.در دوران جنگ گفته میشد که شركتهاي آلماني به دولت صدام مواد شيميايي میفروشند كه البته اين موضوع بيشتر پس از خاتمۀ جنگ آشکار شد. [16] آلمان ادامۀ جنگ را به زيان صادرات خود به دو كشور ميدانست و خواهان پايان آن بود. این دولت در تنظيم قطعنامۀ 598 در سال 1366/1987.م كه در شوراي امنيت به تصويب رسيد تاثیرگذار بود.گنشر، وزيرخارجه، در نوامبر 1988/1367 دومين سفر رسمي خود را به ايران انجام داد. طي اين سفر موافقتنامۀ فرهنگي ايران و آلمان به امضا رسيد، اما در همين اوقات با صدور فتواي امامخمینی(ره) عليه سلمان رشدی، نويسندۀ هنديتبار انگليسي، كه به پيامبر عظيمالشأن اسلام اهانت كرده بود، اعضاي اتحاديۀ اروپا، كه آلمان هم جزء آن بود، بيانيۀ اعتراضآميزی صادر نمودند و سفراي خود را از تهران احضار كردند كه خروج سفير آلمان از ايران را نیز شامل میشد. در پی این رویداد، دولت آلمان اجراي موافقتنامۀ فرهنگي با ايران را به حالت تعليق درآورد. اما پس از یک ماه سفير آلمان و ديگر سفراي كشورهاي عضو اتحاديۀ اروپايي به تهران بازگشتند.مسألۀ حقوق بشر يكي ديگر از موارد اختلاف غرب با تهران بود كه آلمان هم از آن تبعيت میکرد. این مسأله مشكلات چندينساله را باعث شد. نهایتاً طرفين توافق كردند اجراي حقوق بشر در اسلام و مسيحيت مورد بحث قرار گيرد. به همین منظور چهار سمينار، متناوباً، در هامبورگ و تهران در سالهای 1988، 1990، 1992، 1994.م با همكاري انجمن شرقشناسي آلمان برگزار گرديد و طي آن علما و حقوقدانان دو طرف در زمينۀ حقوق بشر و ديگر مسائل فلسفي مذاكره نمودند، البته انتظاري نبود كه اين مباحث در سياست روز امريكا و اروپا نسبت به ايران تأثير گذارد.سومين مسافرت رسمي وزيرخارجۀ آلمان در 1991.م/1370.ش در پايان خروج عراق از كويت بود. در این زمان صدام براي كردها مسأله ايجاد كرده بود و آلمان ميخواست از كمك ايران به پناهندگان كرد عراق استفاده کند تا آنها از آسيب صدام مصون بمانند. [17]وزيرخارجۀ ايران هم در پاسخ به بازديدهاي وزيرخارجۀ آلمان در سالهاي 1985 و 1992.م از آلمان دیدار کرد و با صدراعظم، هلموت كول، و وزراي خارجه و اقتصاد و ديگر مقامات آن كشور ملاقات، و با آنها در مسائل فيمابين بحث و گفتوگو نمود.طی سالهاي 1993ــ 1997/1372ــ1376 مذاكراتي بين مقامات وزارتخارجۀ دو كشور براي رفع موانع سياسي موجود و بهبود و توسعۀ مناسبات انجام شد، ولي همواره حوادثي ناشي از سلطهجويي غرب مانع از نتيجه بود. اختلافنظر سياسي عمدۀ ايران و آلمان به موضوع اسرائيل و فلسطين مربوط ميشود. جمهوري اسلامي ايران براساس معيارهاي اسلامي و اصول بينالمللي موجوديت اسرائيل را به رسميّت نميشناسد و حكومت صهيونيستي را حكومت غاصب و متجاوز به حقوق فلسطينيان ميداند، درحاليكه آلمان روابط بسيار صميمانه و گرمي با اسرائيل دارد. گويا آلمان خود را در مسألۀ كشتار يهوديان بهوسيله هيتلر مقصر ميداند، ازاینرو ميخواهد خود را از این اتهام تبرئه کند. این کشور انتظار دارد جمهوري اسلامي ايران از مخالفت با صلح خاورميانه دست بردارد و از حزبالله لبنان حمايت نكند. این درحالي است که مردم لبنان حامي حزبالله هستند و قدرت رزمي و تدافعي واقعي خود را در حزبالله ميدانند و دلیل این مطلب انتخاباتي است كه در سال جاري در لبنان انجام شده است. آلمان با وجود توقعاتي كه در اين موارد از ايران دارد در حل مسائل ایران هيچگونه كمك و مساعدتي نکرده است؛ به ویژه در قضیۀ چهار نفر ديپلماتهاي ايراني كه بهوسيله ايادي اسرائيل در لبنان دستگير شدهاند و از سرنوشت آنها اطلاع دقيقي در دست نيست و بعضي شواهد نشان ميدهد که در اختيار اسرائيل هستند، آلمان که روابط صمیمانهای با اسرائیل دارد برای آزادی آنها اقدامی نکرده است. این درحالي است كه جمهوري اسلامي براي آزادي گروگانهاي آلمان در لبنان بسیار تلاش کرد.در مسألۀ استفادۀ صلحآميز از انرژي اتمي، آلمان هماهنگ با امريكا و ديگر دول اروپاست. وزراي خارجۀ آلمان، انگليس و فرانسه، كه خود را نمايندۀ اروپا ميدانند، با ا�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1001]
صفحات پیشنهادی
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر نويسنده: دكتر سيدجلالالدين مدني شکلگیری نظام بینالملل توسط اجزایی بهنام دولت ــ ملتها و دوام این نظام، مطالعۀ روابط خارجی در آن را ...
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر نويسنده: دكتر سيدجلالالدين مدني شکلگیری نظام بینالملل توسط اجزایی بهنام دولت ــ ملتها و دوام این نظام، مطالعۀ روابط خارجی در آن را ...
آلمان در پي توسعه روابط فرهنگي با ايران است
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر روابط ایران و آلمان نیز در همین چارچوب واجد ارزش و در خور تأمل است. .... بندر لنگه نمايندگي داشت كار خود را در حوزۀ خليج فارس توسعه ...
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر روابط ایران و آلمان نیز در همین چارچوب واجد ارزش و در خور تأمل است. .... بندر لنگه نمايندگي داشت كار خود را در حوزۀ خليج فارس توسعه ...
قطع روابط بزرگترين بانک آلمان با ايران
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر روابط ایران و آلمان نیز در همین چارچوب واجد ارزش و در خور تأمل است. ... در مقالۀ حاضر سعی شده است روابط این کشور با ایران بررسی شود ...
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر روابط ایران و آلمان نیز در همین چارچوب واجد ارزش و در خور تأمل است. ... در مقالۀ حاضر سعی شده است روابط این کشور با ایران بررسی شود ...
چهاردهم اسفند در آينه تاريخ معاصر ايران
چهاردهم اسفند در آينه تاريخ معاصر ايران-14 اسفند 1381 فعاليت انجمن دولتي مصر و ... سفارت ايران در آلمان شرقي، دولت ايران روابط تجاري و بازرگاني با آلمان شرقي را ...
چهاردهم اسفند در آينه تاريخ معاصر ايران-14 اسفند 1381 فعاليت انجمن دولتي مصر و ... سفارت ايران در آلمان شرقي، دولت ايران روابط تجاري و بازرگاني با آلمان شرقي را ...
نهم اسفند در آينه تاريخ معاصر ايران
نهم اسفند در آينه تاريخ معاصر ايران-9 اسفند 1381 دومين انتخابات شوراهاي شهري و ... يك ماده واحده و تعيين ضرب الاجل يك هفته اي ادامه روابط دو كشور ايران و انگليس را منوط ... 1356 در اعتراض به بازداشت 14 دانشجوي ايراني اشغال كننده سفارت ايران در آلمان ...
نهم اسفند در آينه تاريخ معاصر ايران-9 اسفند 1381 دومين انتخابات شوراهاي شهري و ... يك ماده واحده و تعيين ضرب الاجل يك هفته اي ادامه روابط دو كشور ايران و انگليس را منوط ... 1356 در اعتراض به بازداشت 14 دانشجوي ايراني اشغال كننده سفارت ايران در آلمان ...
دوم تير در آئينه تاريخ معاصر ايران
دوم تير در آئينه تاريخ معاصر ايران-دوم تیر در آئینه تاریخ معاصر ایران امروز سه شنبه دوم ... وزير مختار انگليس در ايران به لندن گزارش داد: ايرانيان از حمله نظامي آلمان به . ... بيست و دوم مرداد در آينه تاريخ معاصر ايران-22 مرداد 1354 روابط سياسي ايران و .
دوم تير در آئينه تاريخ معاصر ايران-دوم تیر در آئینه تاریخ معاصر ایران امروز سه شنبه دوم ... وزير مختار انگليس در ايران به لندن گزارش داد: ايرانيان از حمله نظامي آلمان به . ... بيست و دوم مرداد در آينه تاريخ معاصر ايران-22 مرداد 1354 روابط سياسي ايران و .
سفير ايران در بلغارستان درگذشت
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر سفير ايران مورد مهر و محبت شارلكن قرار گرفت و مدتي در دربار وي اقامت داشت ... كه بعد از گذشت پنج سال خبر درگذشت شاهاسمعيل به ...
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر سفير ايران مورد مهر و محبت شارلكن قرار گرفت و مدتي در دربار وي اقامت داشت ... كه بعد از گذشت پنج سال خبر درگذشت شاهاسمعيل به ...
هجدهم فروردين در آينه تاريخ معاصر ايران
18 فروردين 1339 هفده كشور جهان از جمله فرانسه،انگلستان و آلمان از مزاياي روابط گمركي ... سی و یکم فروردین در آئینه تاریخ معاصر ایران تاریخ معاصر ایران امروز (سه ...
18 فروردين 1339 هفده كشور جهان از جمله فرانسه،انگلستان و آلمان از مزاياي روابط گمركي ... سی و یکم فروردین در آئینه تاریخ معاصر ایران تاریخ معاصر ایران امروز (سه ...
ايران در تاريخ معاصر آغازگرهيچ جنگي نبوده است
ايران در تاريخ معاصر آغازگرهيچ جنگي نبوده است-به گزارش ايرنا، سارا واگن ... وي بااشاره به اينكه حزب چپ آلمان در مجموع مخالف سياست هاي جنگ طلبانه در جهان است، به ...
ايران در تاريخ معاصر آغازگرهيچ جنگي نبوده است-به گزارش ايرنا، سارا واگن ... وي بااشاره به اينكه حزب چپ آلمان در مجموع مخالف سياست هاي جنگ طلبانه در جهان است، به ...
محل نگهداری قلب پادشاهان اتریش (تصویری)
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر مقالۀ حاضر با بررسی دقیق این روابط در تاریخ معاصر، تصویری متصل، معنادار و مفید برای بهرهبرداری از آن ارائه کرده است.
روابط ايران و آلمان در تاريخ معاصر مقالۀ حاضر با بررسی دقیق این روابط در تاریخ معاصر، تصویری متصل، معنادار و مفید برای بهرهبرداری از آن ارائه کرده است.
-
گوناگون
پربازدیدترینها