تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 18 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):همه خوبى‏ها با عقل شناخته مى‏شوند و كسى كه عقل ندارد، دين ندارد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827329274




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

حاشیه های دیدار اساتید با رهبر


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: دانشگاه تهران برایم یك محیط خودمانی استحاشیه‌های دیدار اساتید دانشگاه تهران با رهبر انقلاب
آیت الله خامنه ای
استادها ایستاده بودند توی صف و یكی یكی داخل می‌شدند. از جیب‌های هر كدام، هنگام تحویل وسایلشان به اندازه یك كمد وسیله در‌می‌آمد. دفترچه، خودكار، عینك مطالعه، عینك دوربین، تسبیح، قرص، شربت. بعضی‌هایشان هم از این همه امكانات در جیب خنده‌ای می‌كردند و در حسینیه جایی برای خود  پیدا می‌كردند.یك رفیق دیگرمان بود كه نصف اساتید را می‌شناخت. هر كدامشان را كه می‌دید چند دقیقه‌ای در حسن و قبحش صحبت می‌كرد:- اِ. دكتر فلانی هم اومده. این آخر فلسفه‌ی تحلیلیه ایرانه.- این كه رئیس پردیس فلانه. از اون‌جا صبح به این زودی اومده!- برم به آقای دكتر فلانی یه سلامی بكنم. كارش دارم بعداً.- اِ. این آقای دكتر فلانی كه ضد ولایت فقیهه. این‌جا چی كار می‌كنه!این اطلاعات مكفی به خاطر دانشگاه تهرانی بودن و فوق لیسانس و دكترا خواندن و حسابی‌خوان بودن رفیقمان بود. اما من كه فقط یك كارشناسی وصله‌-پینه از دانشگاه صنعتی امیركبیر گرفته بودم، هیچ‌كس را نمی‌شناختم. فقط دكتر قالیباف را شناختم و دكتر حدادعادل كه دیر آمد و چون همه نشسته بودند و گزارش وزیر علوم شروع شده بود، چند بار جا عوض كرد تا رسید به صف اول.«جوانان ما ارزش این را دارند كه برایشان زحمت بكشیم. مخصوصاً در دوره‌ی لیسانس. این كار البته زحمت دارد و با حكم و دستور هم شدنی نیست. باید از درون دانشگاه بجوشد»اول وزیر علوم خیلی كوتاه گزارش داد. بعد دكتر رهبر، رئیس دانشگاه تهران گزارش مفصل‌تری درباره دانشگاه تهران و پیشرفت‌هایش داد. بعد از او هم اساتیدی از حوزه‌ی علوم پایه، علوم بین‌رشته‌ای، گروه كشاورزی و علوم انسانی نكاتی را گفتند. آن‌ها كه حرف می‌زدند، رهبر دست به چانه‌اش می‌گرفت و گوش می‌داد، گهگاهی هم با دست چپ چیزی یادداشت می‌كرد.در بین اساتیدی كه صحبت كردند، یك استاد بود كه درباره مسائل بین‌رشته‌ای نكاتی را گفت. صحبت‌های این استاد كه روحانی هم بود، كمی طول كشید. به ایشان از صف اول تذكر دادند كه: «مختصر كنید» استاد هم زود بحث‌ها را جمع كرد. موقعی كه می‌خواست بنشیند، رهبر بهشان گفت: «آقا حرفتان نصفه كاره نماند. اگر نكته‌ای مانده، ادامه بدهید. به این "مختصركنید"ها هم گوش نكنید.» جماعت اساتید خندیدند. استاد روحانی هم ادب كرد و گفت: ان‌شاءالله در یك فرصت دیگر. رئیس دانشگاه تهران هم آخر گزارش‌هایش گفت: با اعضای هیئت رئیسه دانشگاه تصمیم گرفته‌اند به رهبر دكترای افتخاری بدهند به پاس 50 سال مجاهدت علمی و انقلابی، آن‌هم در یك جلسه رسمی.
آیت الله خامنه ای
نوبت رهبر شد كه نكاتی را برای جمع اساتید بگوید. گفت خوشحال است كه با اساتید بزرگترین دانشگاه كشور دیدار می‌كند. از گزارش رئیس دانشگاه تهران هم خوشحال شد و گفت: «خوب است این گزارش در اختیار افكار عمومی قرار بگیرد». بعد رفتند سر پیشنهاد رئیس دانشگاه تهران درباره اعطای دكتری افتخاری به ایشان. «البته این پیشنهاد برای من یك افتخار است لكن من اهل دكتری نیستم. همان طلبگی برای من كافی است. البته اگر بتوانیم پایبند به میثاق طلبگی پیش برویم. كه این میثاق را از نوجوانی و جوانی قولاً و فعلاً با خدا بستیم».رئیس دانشگاه تهران می‌خواست اصراری بكند تا توضیحی بدهد كه رهبر نگذاشت صحبت‌های او تمام بشود و گفت: «این لطف شماست. ولی من پیشنهاد دكتری را نمی‌پذیرم». رهبر این جمله را محكم گفت تا رئیس دانشگاه تهران سكوت كند و بنشیند.رهبر حرف‌های خیلی خوبی هم زد كه حیف است بعضی‌هایش را نگویم:- یك وقتى من در یك جمعى عرض كردم كه خاك ما، سرزمین ما یكصدم مجموعه‌ى كشورهاى دنیاست، جمعیتمان هم تقریباً یكصدم جمعیت بشریت در دنیاست؛ اما مسئله‌ى ما قناعت به یكصدم در مسائل گوناگون نیست... باید مقتدر باشیم... آنچه كه در درجه‌ى اول در ایجاد قدرت ملى مهم است، به نظر من دو چیز است: یكى علم است، یكى ایمان. - ما از لحاظ علمی بسیار عقبیم. این پیشرفت‌هایی كه در گزارش‌ها فرمودند، البته خوب است و در سایه‌ی انقلاب به وجود آمده. ولی پیشرفت تازه شروع شد، كار زیادی داریم. من باید بگویم وضعمان حقیقتاً راضی كننده نیست. توقع زیادی هم ندارم. نمی خواهم بگویم باید مثلاً 10 ساله برسیم به ردیف اول جهانی ولی در یك برنامه‌ی 50 ساله كه می‌شود.-ما باید سیاستمان استقلال كامل علمی و رهایی از اسارت علمی باشد و البته باید علم را برای سعادت بشر بخواهیم.- علم باید با بی‌عدالتی بجنگد. امروز در دنیا علم در خدمت بی‌عدالتی است. نگاه به علم باید شریف، نظیف و دور از هوی و هوس باشد.- ما از لحاظ علمی بسیار عقبیم. این پیشرفت‌هایی كه در گزارش‌ها فرمودند، البته خوب است و در سایه‌ی انقلاب به وجود آمده. ولی پیشرفت تازه شروع شد، كار زیادی داریم. من باید بگویم وضعمان حقیقتاً راضی كننده نیست. توقع زیادی هم ندارم. نمی خواهم بگویم باید مثلاً 10 ساله برسیم به ردیف اول جهانی ولی در یك برنامه‌ی 50 ساله كه می‌شودرهبر یاد گذشته‌ها كرد و خاطراتش با دانشگاه تهران. «من دانشگاهی نیستم ولی با دانشجو و استاد و دانشگاهی ارتباط طولانی داشتم. پیش از انقلاب، وقتی وارد دانشگاه تهران می‌شدم، احساس می‌كردم وارد یك محیط خودمانی شده‌ام. با این‌كه ظواهر آن‌جا به ظاهر ما نمی‌خورد. بقیه دوستان روحانی هم همین حس را داشتند. شاید به همین دلیل بود كه تحصن ما برای بازگشت امام خمینی از فرانسه، در دانشگاه تهران بود و این تصادف محض نبود».«فراموش نمی‌كنم، همراه با شهید بهشتی و با هماهنگی یكی از علما، از در شرقی دانشگاه وارد شدیم و رفتیم مسجد دانشگاه تهران. در اطاق عقب مسجد -كه نمی‌دانم الان هست یا نه- مستقر شدیم و همان جا یك نشریه روزانه منتشر كردیم به اسم تحصن».«هم ما نسبت به دانشگاه حسن‌ظن داشتیم و هم دانشگاه و دانشگاهی‌ها با ما خودمانی بودند. من یك سال تمام هر هفته می‌رفتم دانشگاه تهران و با دانشجوها صحبت می‌كردم و جلسات پرسش و پاسخ داشتیم. به همین دلایل محل نماز جمعه شد زمین چمن دانشگاه تهران. شما فكر می‌كنید هیچ جای دیگر در تهران نبود برای نماز جمعه؟»رهبر حرف‌هایش را در سه بخش كلی به اساتید گفت. یكی بحث خود علم بود. یكی موضوع فرهنگ در دانشگاه و دیگری سیاست.
آیت الله خامنه ای
در موضوع فرهنگ گفتند: «در داخل دانشگاه به مسأله فرهنگ خیلی اهمیت باید داد. خود علم‌آموزی یك فرهنگ است. توجه به فرهنگ علم‌آموزی باعث می‌شود دانشجوی ما دنبال علم برود به جای مدرك. استاد هم با عشق و علاقه به تربیت دانشجو مشغول می‌شود و رها نمی‌كند او را. من گزارش‌هایی دارم از این‌كه بعضی اساتید متأسفانه فقط برای رفع تكلیف می‌روند سر كلاس».«ما باید میل به كنجكاوی، تحقیق، پژوهش و ... را در مردم خودمان ایجاد كنیم. این كار كیست؟ كار دانشگاه است. جوان دانشجو را می‌توانیم صبور، كنجكاو، عاشق علم و تحقیق، اهل انصاف، اهل كار جمعی، اهل وقت‌شناسی، معتقد به تقدم عقل بر احساس و اهل دین تربیت كنیم. می‌توانیم هم بر عكس عمل كنیم».«جوانان ما ارزش این را دارند كه برایشان زحمت بكشیم. مخصوصاً در دوره‌ی لیسانس. این كار البته زحمت دارد و با حكم و دستور هم شدنی نیست. باید از درون دانشگاه بجوشد».«یك بخش مهم كار فرهنگی، كار دینی است. یكی از كارهای بد دوره پهلوی جدا كردن نسل دانشگاهی از دین است. ما هم متأسفانه همان راه را دنبال كردیم. تدبر در قرآن و ادعیه معتبر شیعه مثل صحیفه سجادیه باعث تعمیق معرفت دینی می‌شود. این‌ها متولی می‌خواهد و متولی‌اش شما هستید».«می‌دانید من از سابق نظرم این بود كه دانشگاه باید سیاسی باشد. دانشگاهی كه از سیاست دور باشد، روح شور و نشاط را از دست می‌دهد. اما معنای حضور سیاست در دانشگاه را نباید اشتباه كرد. دانشگاه نباید جایی باشد برای سوءاستفاده گروه‌های سیاسی با اغراض سیاسی. دانشگاه نباید مورد سوء‌استفاده دشمنان قرار بگیرد .... حالا من می‌گویم دشمن، بعضی‌ها حساسند می‌گویند چرا می‌گویی دشمن. در قرآن هم بارها بحث شیطان و ابلیس تكرار شده. چرا خدا یك بار ماجرا را نگفته و تمام نكرده؟ حالا ما تكرار می‌كنیم، وضع این است كه دشمن سوء‌استفاده می‌كند. چه رسد به این‌كه اصلاً نگوییم».«نباید غفلت كرد و می‌بینید كه غفلت می‌شود. در ماجرای بعد از انتخابات غفلت بزرگی كردند. این‌كه می‌گویم غفلت، چون بنای من بر خوش‌بینی است. هر چند نتیجه غفلت و خیانت یكی است. وقتی تیری به سینه كسی بخورد، چه از روی غفلت شلیك شده باشد، چه از روی عمد، نتیجه‌اش یكی است. مرگ مضروب«نباید غفلت كرد و می‌بینید كه غفلت می‌شود. در ماجرای بعد از انتخابات غفلت بزرگی كردند. این‌كه می‌گویم غفلت، چون بنای من بر خوش‌بینی است. هر چند نتیجه غفلت و خیانت یكی است. وقتی تیری به سینه كسی بخورد، چه از روی غفلت شلیك شده باشد، چه از روی عمد، نتیجه‌اش یكی است. مرگ مضروب».اول جلسه، مسئول توسعه دانشگاه تهران از رهبر خواستند كمك كنند تا تملك زمین‌ها و ملك‌های اطراف تهران با همكاری دولت و شهرداری سریع‌تر انجام شود. رهبر هم گفتند: «حالا شما مطمئن هستید می‌خواهید این چند خیابان اطراف دانشگاه را بگیرید؟ یادم هست در ماجرای توسعه دانشگاه تهران، بحثی هم از ساختن دانشگاه در اطراف تهران بود. این "دانشگاه تهران" را هم نگه دارید. این خیلی چیز مهمی است. اینجا را برای تحصیلات تكمیلی، دوره‌های كارشناسی ارشد، دكتری، مراكز تحقیقاتی بگذارید. برای اساتید مهم و برجسته كه الحمدلله در دانشگاه شما اساتید قدیمی برجسته كم نیستند، جایگاه در دانشگاه درست كنید... منتها این هم یك فكر است. منظورم این نیست كه حتما این كار را انجام بدهید. اما این هم یك فكر است...  اطراف تهران پر است از زمین؛ من هر جمعه كه می‌روم كوه‌های اطراف تهران، می‌بینم -البته هر بار یك عده جدید مشغول ساخت و ساز هستند و این مصداق غصب است و حتی اگر با اجازه‌ی شهرداری باشد. به شهرداران محترم هم تذكر دادم ولی هم‌چنان در كوه‌ها ساخت و ساز می‌شود.
آیت الله خامنه ای
شما جای فعلی دانشگاه تهران را نگه دارید برای كارهای علمی، برای مركزیت تولید علم در كشور، برای كارشناسی ارشد و دكترا، برای تحقیق و پژوهش و بروید اطراف تهران چند هكتار زمین را هم بسازید برای دوره كارشناسی. جای فعلی باید تبدیل شود به یك مركز علمی معتبر و تمام عیار مثل یك حوزه بین‌المللی. فرض كنید شما چند خیابان اطراف را هم گرفتید، خب چند سال بعد باز هم جایتان تنگ می‌شود».رهبری ساعت را نگاه كردند و دیدند وقت نماز شده. گفتند خدا توفیق بدهد هم شما كارهایی كه به عهده‌تان است خوب انجام دهید، هم ما. اساتید هم صلوات فرستادند و رهبر هم بلند شدند.پیش خودم گفتم بالاخره یك جلسه هم دیدیم كه كسی چفیه رهبر را نگرفت كه یك دفعه رهبر كنار در ایستاد. برگشت به سمت كسی كه درخواستی كرده بود. رهبر به او اشاره كردند و چفیه را درآوردند. درست در لحظه‌ی آخر یكی از اساتید چفیه را گرفت.منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آیت الله خامنه ایتنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 105]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن