واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: رسالتحوزه در عرصه بينالملل
اگر تا ديروز تشيع، ايران، قم و دهها واژه همخانواده، نامهايى ناآشنا و بيگانه بودند، اينك تك تك واژگان در فرهنگ واژگانى ملتها رهيافتهاند و دانشوران و خردورزان مشتاقند كه از مبادى و نتايج اين افق جديد، بشنوند و بخواننددر دهههاى اخير، با تيزبينى و روشنانديشى مرجعيت زمان حضرت آيت الله العظمى بروجردى، تغييراتى در قلمرو كاركردهاى حوزه و نگرش به عرصه بينالملل پديدار شد. اما شعاع حركتبسيار محدود بود و در نهايتبخشى از بلاد اسلامى و غيراسلامى را در بر گرفت و بيشتر هدف در قالب معرفى تشيع و رفع برخى شبهات متوقف بود كه آن هم از سوى تنى چند از فضلا و طلاب انجام مىگرديد. اما بافت كلى حوزه با اين تغيير در كاركرد پيوند نخورد. با پيروزى انقلاب اسلامى دگرگونى وسيعى به وجود آمد; اگر تا ديروز تشيع، ايران، قم و دهها واژه همخانواده، نامهايى ناآشنا و بيگانه بودند، اينك تك تك واژگان در فرهنگ واژگانى ملتها رهيافتهاند و دانشوران و خردورزان مشتاقند كه از مبادى و نتايج اين افق جديد، بشنوند و بخوانند. در اين شرايط، عمدهترين مسئوليتهاى حوزه و روحانيت را مىتوان اينگونه برشمرد: 1. اطلاعيابى; حوزه، بايد از امواج جهانى عليه اسلام، تشيع و انقلاب اسلامى مطلع باشد، هزاران كتاب و مقاله نوشته شده درباره اسلام، شيعه و انقلاب را بررسى كند، محورهاى مورد عنايت و تهاجم آنها را دريابد، و در پژوهشكدههاى خود به آن موضوعات توجه خاص مبذول دارد. 2. مرزبانى جهانى از فرهنگ شيعى; روحانيت از عهد شيخ صدوق، شيخ مفيد و سيد مرتضى تا امروز، هماره پاسدار عقايد و ارزشهاى دينى، در برابر موجهاى مهاجم يا معارض بوده است. ايفاى اين نقش تاريخى در دوره كنونى، از حساسيت ويژهاى برخوردار است; دورهاى كه فرهنگ غربى از قله قدرت سياسى و اقتصادى خود، چونان بهمنى فرو مىغلتد و باورها و ارزشهاى بومى مناطق گوناگون را درهم مىريزد، خرد مىكند و خاكستر آن را در موزههاى متروك تاريخ به يادگار مىگذارد. در اين دوره حساس، دفاع از فرهنگ خودى در برابر اين امواج مهاجم، كارى است كارستان. اگر كسانى چونان شيخ مفيد، سيد مرتضى و... در برابر متكلمين معتزلى، زيدى و... قرار مىگرفتند، اينكه حوزههاى دينى با انبوهى از نظريهپردازى جهانى مواجه هستند كه امكانات وسيع آكادميك و حرفهاى را در پشتوانه خويش دارند، همچنين با نظريههايى روبرو هستند كه در زورق فريب و تزوير، ماهيتخود را پنهان مىدارند. در برابر اين موج مهاجم، ستيزندگى و مرزبانى كارى بس دشوار است; اگر روحانيتبتواند در اين برهه تاريخى به مسئوليت تاريخى خويش عمل كند، يكى از بزرگترين افتخارات تاريخى خود را رقم زده است. 3. آينده نگرى; حوزه و روحانيت، در صورتى مىتواند به تاثير پايدار بينديشد كه با نگاهى وسيعتر، با كليشهها و سؤالات زمان برخورد كند. مسئولان روحانيتبايد بتوانند موج فردا را پيشبينى كنند، نيازهاى آينده را حدس بزنند، و از امروز براى آن موج نو به چارهانديشى برخيزند. در غير اين صورت، روحانيت تابع موجهاى برآمده باقى مىماند، در بند پرسشهاى روزمره گرفتار مىشود، نيازها و سؤالات مهاجم موج مىشوند، و او تا مىخواهد از دام اين امواج بگريزد، گرفتار امواج جديد مىشود و در سير متوالى امواج مهاجم، چونان غرقهاى در درياى امواج دست و پا مىزند، اما بادهاى موافق و مخالف را جهت نمىدهد. تنها با نگرشى آيندهنگرانه مىتوان اين وضعيت را تغيير داد و حوزه را در جايگاه انديشهسازى جهانى قرارداد. 4. زمانشناسى و نظريهپردازى; فقاهت و درك عميق از دين، جز از طريق تماس با رخدادهاى زمان و دريافت پاسخ دين در آن مقولات به دست نمىآيد. اسلامشناسى عزلتجو در فهم موضوعات در مىماند و ره به بيراهه مىبرد; چه اينكه فقاهت در متن حركتسيال زندگى بشر است كه به پويايى و كارآمدى دست مىيابد. اكنون صدها موضوع فقهى، كلامى، اخلاقى و... تبديل و تحول يافته است و هزاران موضوع نو و مستحدث پديد آمده است، نمىتوان در كتابخانههاى سنتى نشست و به استنباط حكم شرعى و توليد معرفت دينى پرداخت. بخش عظيمى از اين تحولات، به مشاهده و بررسىهاى جديد نياز دارد تا فقيه، متكلم، دانشور اخلاقى و... بتواند به درك درست روابط دستيابد و با توجه به آن، دانش دينى را تفحص، استخراج و عرضه كند. مقام معظم رهبرى، با عنايتبدين مهم فرمودهاند: «قم و همه حوزههاى ديگر، نبايد از تحولات عالم بر كنار باشند، كسانى كه تدبير امور حوزه را به دستخواهند داشت، بايد فكرى بكنند و ترتيبى بدهند كه طلاب در جريان مسائل عالم قرار بگيرند. اين طور نباشد كه اينها از پيشرفتها و حوادث عالم و از موضوعات علمى و اكتشافات جديد در زمينههاى مختلف... بركنار و دور باشند؟ چرا؟ به خاطر اينكه يك ركن مهم براى فتوا اطلاع از موضوع است; اگر فقيه موضوع را نشناسد، نخواهد توانست - كما هو حقه - از دليل شرعى، حكم الهى را استنباط كند.» 5. تبليغات خارج از كشور; بحرانهاى اخلاقى - معنوى در جهان و ظهور انقلاب اسلامى، موجب رويكرد مجدد به دين اسلام و تشيع گرديد. اذهان و ديدگان بحرانزده امروز با اسلام به عنوان آيينى كه مىتواند سخنى داشته باشد، برخورد مىكنند. در چنين شرايطى نياز به مبلغان دينشناس در جوامع مختلف جهان ضرورى است; چه اينكه اگر دلهاى مشتاق، با سخنان درست و اسلامشناسانه پرنشود و ارضا نگردد، اين عطش اشباع كاذب خواهد يافت. در اين راهبرد، علاوه بر ضرورت آشنايى با فرهنگ اجتماعى مناطق مختلف، پشتكار و تحمل مشقات لازم است. در بخش وسيعى از جهان، تبليغ دين تور، سياحت، تفريح و تفرج نيست، بلكه به عرق جبين و تلاش سنگينى نياز دارد و اصولا اشاعه تفكر دينى از سوى مبلغان اديان، با چنين همت و جديتى صورت مىپذيرد. مبلغان مسيحى با استوارىها و مجاهدتهاى ويژه، به تبليغ مىپرداختند. پيش از ايشان مبلغان مسلمان در هند، آسياى جنوب شرقى و... چنان پشتكارى از خود ارائه مىكردند و اسلام را در جاى جاى كره خاكى گسترش مىدادند. اكنون هم اگر تفكر دينى - شيعى بخواهد حضورى ملموس بيابد، بايد چنان همت و استقامت را پشتوانه كار خود قرار دهد و از سختىها نهراسد، مشكلات را به هيچ انگارد، درد غربت را چون شهد گوارا بنوشد و بذر اسلاح خواهى را در جهان، با قطرات خون و سرشك وجود آبيارى كند. نویسنده:عباس صالحی تنظیم:نقدی-حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 282]