واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش روز جمعه خبرنگار فرهنگي ايرنا، سينماي جهان سرشار از نمونه هاي درخشاني در اين باب است كه داستان خود را با توجه به هويت شهر جلوي دوربين برده و بدان شخصيت بخشيده اند.به عنوان مثال مي توان به فيلم رم اثر فدريكو فليني، بوليت ساخته پيتر ييتس اشاره كرد كه هركدام از زاويه اي به محل فيلمبرداري خود انديشيده و قصه خود را با آن هماهنگ كرده اند. در بوليت كه اكشني پليسي محسوب مي شود،خيابان هاي پرپيچ و خم و پستي و بلندي هاي شهر سانفرانسيسكو بسيار به كار فيلم آمده و نقشي كليدي در حوادث كار ايفا كرده است.همين امر موجب شده كه بسياري از سينمادوستان نام شهر را به خاطر سپرده و با شنيدن آن خاطرات فيلم فوق برايشان زنده مي شود.در سال نخست دهه 1990 كارگردان هاي سرشناسي همچون:مارتين اسكورسيزي،وودي آلن و ...فيلمي مشترك درباره نيويورك با عنوان داستان هاي نيويوركي ساختند كه خود شهر نقش ويژه اي در اتفاق هاي داستان داشت.جيم جارموش نيز در فيلم تحسين شده شب روي زمين پنج قصه اپيزوديك خود را در پنج پايتخت مختلف جلوي دوربين برده و از جغرافيا و آب و هواي هر شهر جهت پيشبرد داستان استفاده هوشمندانه اي كرده است. اما در سينماي ايران كمتر خبري از اين دسته ظرافت ها در رابطه با كلانشهري مثل تهران بوده و در اغلب مواقع شاهد تصويري خشك و يكسان از شهر خود هستيم.در سينماي پيش از انقلاب عموما لوكيشن ها -فضاهاي فيلمبرداري- داخلي بوده و بخش هاي خارجي اكثرا به نماهايي كوتاه از جاده شمال ختم مي شد كه دليل اين امر نيز به فقر امكانات فني به ويژه وسايل و ابزار نورپردازي برمي گشت.البته رژيم شاه نيز علاقه چنداني به نشان دادن تهران كه در آن زمان شهر چندان پيشرفته اي هم نبود علاقه اي نداشت.البته در اين ميان استثناهايي همچون:چهارراه حوادث ساخته ساموئل خاچيكيان و ...نيز به چشم مي خورد كه با وجود امكانات اندك بخش هايي از فيلم را در فضاهاي خارجي كار كرده بودند. در سال هاي پس از پيروزي انقلاب نيز سينماگران توجه چنداني به خود شهر به عنوان يك شخصيت نداشته و اغلب به صورتي كليشه شده بدان نگاه مي كردند.به عنوان مثال از كشيده شدن جنگ به شهرها كه با حملات هوايي عراقي ها به تهران آغاز و در ادامه به موشكباران شهر ختم شد، تصوير شفافي در سينما به جاي نمانده و جز فيلم وصل نيكان ساخته ابراهيم حاتمي كيا،نمونه ديگري سراغ نداريم!.همين امر سبب شده كه نسل جديد تصور روشني از شرايط سخت و سنگين آن سالها نداشته و براي درك آن با مشكل روبه رو شوند.عروس ساخته بهروز افخمي يكي از نمونه هاي درخشان فيلم شهري است كه در بخش هاي ابتدايي خود تصويري روشن و شفاف از تهران پس از جنگ ارايه كرده و پابه پاي قهرمان داستان پيش مي رود. در سال هاي مياني دهه 1370 و با اختراع وسيله اي به نام فيلمرو اغلب فيلم ها لوكيشن هاي خارجي خود را به بزرگراههاي تهران اختصاص داده و از اين نظر بسيار شبيه به يكديگر شدند.در واقع اين فيلم هاي شخصيت محور تهران را با تمامي زواياي منحصربه فردش رها كرده و تصاويري تكراري را به خورد تماشاگران خود مي دادند.البته در اوايل دهه 1380 فيلم هايي مثل:نفس عميق ساخته پرويز شهبازي و شب هاي روشن ساخته فرزاد موتمن با ظرافت خاصي به شهر پرداخته و قهرمان هاي خود را در آن رها كرده و به ثبت خاطرات آنها پرداختند.فيلم هاي غيرجنگي زنده ياد رسول ملاقلي پور نيز از نمونه هاي درخشان در اين باب بوده اند كه از اين ميان نسل سوخته كيفيت والاتري داشته است. مسعود كيميايي به عنوان يك تهراني اصيل و كلاسيك همواره به شهر خود علاقه ويژه اي داشته و براي روايت داستان خود از آن بهره درخشاني هم گرفته است.به عنوان نمونه مي توان از محاكمه در خيابان ياد كرد كه بخش عمده آن در خيابان هاي تهران گذشته و تماشاگر را از زواياي گوناگون به تماشاي شهر شلوغ و پرازدحام خود نشانده است.اما اين تجربه دلنشين به واسطه تغيرات عظيم تهران و نابودي بناهاي قديمي در فيلم جرم تكرار نشده و ساختگي بودن آن در بسياري از جاها تو ذوق تماشاگر مي زند. اما تنها فيلمي كه در رابطه با تهران ساخته شده،فيلم دو اپيزودي- بخش- طهران،تهران است كه در بخش نخست داريوش مهرجويي با ظرافت خاصي تماشاگرانش را همراه با شخصيت هاي قصه به گردشي يك روزه در تهران قديم برده و سرانجام آن را با استفاده از سازه عظيم برج ميلاد تهران جديد پيوند زده است.در بخش دوم مهدي كرم پور روايتي مدرن از تهران امروز ارايه كرده و روي وجوه كلانشهري اش تاكيد بيشتري كرده است. در جشنواره بيست و نهم فيلم فجر نيز در فيلم هايي همچون مرهم ساخته عليرضا داودنژاد، ارتباط خانوادگي به كارگرداني نادر مقدس و ...به تهران بيشتر پرداخته و سعي در شخصيت بخشيدن به آن به عنوان عنصر پيش برنده داستان داشته اند كه البته تا خدودي هم در اين كار موفق بوده اند.اما در ديگر فيلم ها همچنان شاهد تصويري تخت و مصنوعي از شهري هستيم كه به واسطه وسعت و جمعيت فراوانش،قابليت هاي داستاني بالقوه بسياري را در خود دارد. وجود جشنواره هاي موضوعي همچون جشنواره فيلم شهراقدام مثبتي است اما بايد به انتظار خروجي آن نشسته و اثرات آن را روي بدنه سينماي ايران مشاهده كرد.شايد روزي شاهد خلق تصويري جذاب و ماندگار از شهرمان در سينماي ايران باشيم. فراهنگ**1983**
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 361]