تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):آيا به چيزى با فضيلت تر از نماز و روزه و صدقه (زكات) آگاهتان نكنم؟ و آن اصلاح ميان م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826856930




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«سكه‌های شانس» در جیب سوراخ سیامك!


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: وسایل صحنه و تصویربرداری در حیاط پدری سیامك چیده شده است. مینا جعفرزاده با لباسی تیره و گریم زنی 60 ساله، در ایوان خانه نشسته و مشغول پاك‌كردن سبزی است. در گوشه‌ای از حیاط...   با تولید یك تله فیلم در شبكه یك سیما اتفاق می‌افتدهیچ‌وقت به سكه‌های شانسی كه گاهی از در و دیوار به زندگی روزمره‌ات ریخته می‌شود دقت كرده‌ای؟ سكه‌هایی كه گاهی درست ملاجت را نشانه می‌گیرد و گاهی هم با تیزبینی و شاید هم بخت بد، جا خالی می‌دهی و به دست سرنوشت می‌سپاری. البته ناگفته نماند كه برخی دیگر با ندانم‌كاری، جاه‌طلبی یا بلندپروازی می‌خواهند راه صد ساله را یك شبه طی كنند و در نتیجه این سكه‌ها را به باد می‌دهند، درست مانند سیامك برادر دوقلوی سیاوش در تله فیلم سكه‌های شانس به كارگردانی مجید‌ تربتی‌فرد؛ فیلمی كه با بیانی طنز علاوه بر فراهم كردن اوقاتی شاد برای بیننده، پیامی اخلاقی مبنی بركشف استعدادهای جوان و هدایت آن در مسیر درست دارد. داستان یك خطی تله فیلم«سكه‌های شانس» آنقدر جذابیت داشت كه برای تهیه گزارش به لوكیشن «سكه‌های شانس» در میدان انقلاب رفتم تا از نزدیك شاهد فعالیت این گروه فیلمسازی و بویژه تعامل 2 برادر یكی در مقام تهیه‌كننده و دیگری در مسند كارگردانی باشم.ساعت 10 صبح وسط میدان انقلاب، لابه‌لای كوپن‌فروش‌ها، دستفروش‌های كتاب‌های قدیمی و انواع و اقسام شغل‌های كاذب، خودم را یافتم و با آدرسی كه در دست داشتم، به سوی خانه‌ای كه در دل میدان جا خوش كرده بود روانه شدم. بوی پیراشكی‌های داغ كه همه ما یك بار طعم آن را تجربه كرده‌ایم و همبرگرهای سوخته با دود فراوان در فضا پیچیده بود به همین دلیل برای فرار از بوی گوشت سوخته طول كوچه را دویدم و در حالی كه با خیال راحت دستمال مقابل بینی را برمی‌داشتم، چشمم به یك كله‌پزی نبش كوچه‌ای كه مقصد نهایی بود افتاد، اما این‌بار قرار را بر فرار‌ ترجیح دادم و به پلاك نوشته شده روی كاغذ نگاهی انداختم. درست آمده بودم؛ خانه شماره 11 دیوار به دیوار كله‌پزی بی‌درنگ دستم را روی زنگ خانه فشار دادم. پسر نوجوانی از لای در سرك كشید و من هم دزدكی به داخل حیاط نگاهی انداختم و سراغ گروه تله فیلم سكه‌های شانس را گرفتم. پسرك پس از سوال و جواب‌های معمول در را تا‌‌انتها باز كرد و من وارد شدم. باورم نمی‌شد در دل این همه شلوغی و تا اندازه‌ای آلودگی میدان انقلاب، خانه‌ای قدیمی با حیاطی بزرگ و زیبا وجود داشته باشد؛ باغچه‌ای خوش آب و رنگ با یك درخت مو و یك پیچك یاس كه بوی خوب آن تمام فضای خانه را پر كرده بود جلب توجه می‌كرد. روبه‌روی این باغچه حوضی كوچك وجود داشت و داخل حوض هندوانه‌ای شناور بود، هندوانه‌ای كه پس از پایان كار به عنوان عصرانه بین گروه تقسیم شد.ساعت 30/10 دقیقه صبح بود و هنوز تصویربرداری شروع نشده بود، اما گریم مینا جعفرزاده و ارژنگ امیرفضلی به پایان رسیده بود. مجید ‌تربتی‌فرد صحنه را با بازیگران مرور می‌كرد و قرار بود صحنه دیدار خاتون مادر سیامك و سیاوش برادران دوقلو به تصویر كشیده شود. «سیامك برادر لجباز سیاوش و فرزند ناخلف خاتون است كه برادر سربه راه خود پسری شرور و تا اندازه‌ای كلاهبردار است تا جایی كه برای رسیدن به هدف خود حاضر است با جان برادرش بازی كند.» آنچه خواندید صحبت‌های مهدی ‌تربتی‌فرد، تهیه‌كننده این تله فیلم بود كه با خوشرویی پذیرای مهمان قاب كوچك شد. هنوز كار شروع نشده بود و گروه تصویربرداری و گروه صحنه مشغول كار خود بودند و من هم در فرصت پیش آمده باب گفتگو را با این تهیه‌كننده باز كردم و ابتدا از او خواستم كه دلیل تهیه و تولید این مجموعه را بیان كند. مهدی ‌تربتی‌فرد در آغاز چنین گفت: «یكی از دلایلی كه تهیه و تولید این تله‌فیلم را به دست گرفتم، مضمون شاد آن و در عین حال پیام اخلاقی‌اش برای جوان‌ها بود. در چند سال اخیر بنابر دلایلی، جوان‌ها اندیشه و انگیزه تلاش را به دست فراموشی سپرده‌اند و می‌خواهند یك شبه ره صد ساله را طی كنند، بدون این‌كه به عاقبت كار خود فكر كنند. تله فیلم «سكه‌های شانس» هم بر همین اساس است و با وجود داشتن مضمونی شاد، پیامی در خود دارد و آن پیام این است كه اگر جوان‌ها استعدادهای خود را كشف كنند و صبر و تحمل را نیز اندوخته راه خود كنند می‌توانند موفقیت‌های خوبی به دست آورند و به جایگاهی در خور خود دست یابند. این سوژه‌ای است كه كمتر كسی در تلویزیون سراغ آن رفته است چون پربازیگر و دارای لوكیشن‌های متعدد است و به همین دلایل، كمتر كسی دست به ساخت چنین پروژه‌هایی می‌زند اما ما این كار را انجام دادیم.» او در ادامه به ویژگی‌های تولید این تله فیلم اشاره كرد و گفت: «سكه‌های شانس یكی از پروژه‌هایی است كه بیشترین بازیگر را دارد. حدود 18 بازیگر و 12 لوكیشن داریم كه هماهنگ كردن و اداره مالی چنین مجموعه‌ای با توجه به بودجه اندكی كه از سوی سازمان در اختیار تهیه‌كننده قرار می‌گیرد بسیار دشوار است.اداره 18 بازیگر در یك تله فیلم و همچنین 12‌‌لوكیشن در یك پروژه كار آسانی نیست و طبعا داستان پیچیده‌ای را می‌طلبد. از تهیه‌كننده می‌خواهم درباره كم و كیف داستان توضیحاتی بدهد: «سكه‌های شانس داستان برادرانی دوقلو است. شخصیت سیاوش ساده و آرام است و سیامك شرور و از آن جوان‌هایی است كه می‌خواهد به هر قیمتی پولدار شود. او در این راستا دست به كارهای خلاف می‌زند و به قولی پای خود را از گلیمش فرا‌تر می‌گذارد و در نهایت چیزی جز بدهی عایدش نمی‌شود. در این بین دست بر قضا برای قرض گرفتن پولی پیش دوست خود كه دستیار كارگردان بوده می‌رود. محل تصویربرداری متعلق به آدم نزول خوری است. به سرش می‌زند كه از شباهت زیاد خود و برادرش استفاده كند و با نام او از نزول خور دزدی كند. بنابراین خودش را با نام برادرش معرفی می‌كند و به دنبال آن ماجراهایی پیش می‌آید كه باید دید.»   وسایل صحنه و تصویربرداری در حیاط پدری سیامك چیده شده است. مینا جعفرزاده با لباسی تیره و گریم زنی 60 ساله، در ایوان خانه نشسته و مشغول پاك‌كردن سبزی است. در گوشه‌ای از حیاط كه نزدیك حوض كوچك است سبد سبزی‌های شسته شده به چشم می‌خورد.خاتون سخت مشغول پاك كردن سبزی‌هاست كه در حیاط باز می‌شود و سیامك داخل می‌شود و در را پشت سر خود می‌بندد و به آن تكیه می‌دهد.سیامك (با دیدن خاتون كه با تعجب به او نگاه می‌كند سلام می‌كند) سلام خاتون...خاتون (با كنایه) علیك سلام. چه عجب از این طرفا... یادت اومده كه یه خونه‌ای هم داری...سیامك در حالی كه به طرف حوض می‌رود نگاهی به خاتون می‌كند و آبی به صورت خود می‌زند و در همان حال جواب می‌دهد: «مگه این كار لاكردار وقت می‌ذاره واسه آدم؟ شما خوبی؟»خاتون در حالی كه خیره‌خیره به سیامك نگاه می‌كند: ببینم... كت و شلوار بابای خدابیامرزت رو از توی صندوق درآوردی پوشیدی كه چی بشه؟»سیامك: هیچی... خواستم یه یادی از بابا كرده باشم.خاتون: اونم تو؟.. بس كن سیامك.. والله دیگه اموات هم از دست تو ذله شدن.. تو آخرش با این كارهات منو هم می‌فرستی پیش دست بابات.سیامك: كدوم كارا قربونت برم؟خاتون: خودتو به كوچه علی چپ نزن... همون كارایی كه باهاشون این همه طلبكار دور خودت جمع كردی. روزی نیس كه یه نفر در این خونه رو نزنه و لیچار بارت نكنه. آخه تو كی می‌خوای درست بشی پسر؟ این آدما طاقتشون طاق بشه كار دستت می‌دن‌ها...سیامك آهسته به طرف خاتون می‌آید و كنار او می‌نشیند: غصه شو نخور ننه.. همین روزاس كه آقا پسرت با جیب پر بیاد خونه. اول طلب این جماعت خزوخیل رو پرت كنه توی صورتشون، بعدشم خاتون‌رو بفرسته خونه خدا...خاتون: لازم نكرده. شیش ماهه قول دادی یه شب جمعه منو ببری شابدوالعظیم. هنوز كه هنوزه نبردی.سیامك: نوكرتم هستم. همین شب جمعه پایه‌ام...خاتون: صد سال حاضر نیستم با پولی كه معلوم نیست از كجا اومده برم زیارت. شكر خدا هنوز هم می‌تونم با مستمری بابات و این خرده‌كاری‌ها خرج این خونه رو دربیارم. اما دل نگرون آخر و عاقبت توام. سیامك... بابای خدابیامرزت عمری توی این محل صورتشو با سیلی سرخ نگه داشت و حفظ آبرو كرد. تو یه شبه به بادش نده... این سكانس با چند برداشت مختلف به پایان رسید و هریك از عوامل به گوشه‌ای رفتند. مجید‌ تربتی‌فرد، كارگردان این مجموعه هم با چای در دست به طرف ایوان رفت و كنار سبزی‌های خاتون نشست. از این فرصت استفاده كردم و از كارگردان خواستم كه از سكه‌های شانس بگوید. او گفت: «این تله فیلم نهمین تجربه كاری من در عرصه تله فیلم و نخستین تجربه‌ام در ساخت ژانر كمدی است. در واقع به دلیل تجربه نداشتن در این ژانر، دوست داشتم آن را تجربه كنم و اصلی‌ترین دلیل برای انتخاب چنین سوژه‌ای كسب تجربه در این ژانر بوده است. البته نمی‌توان گفت كه سكه‌های شانس یك كمدی محض است بلكه بیشتر یك فیلم شاد است.» این كارگردان كه تاكنون تله فیلم‌هایی چون «بام تابان»، «شاید دشمن»، «سبز، سفید، سرخ»، «مكتب پنهان»، «شب آفتابی»، «عطر محمدی» و «عطش» را در كارنامه كاری خود دارد، در ادامه به كم و كیف ساخت این تله فیلم اشاره كرد: «كار كردن در صدا و سیما شرایط خاص خودش را دارد. معمولا همیشه وقت كم می‌آوریم و همه چیز به دقیقه 90 موكول می‌شود. اما درباره سكه‌های شانس باید این نكته را متذكر شوم كه این تله فیلم ابتدا قرار نبود در دقیقه 90 به پخش برسد. از سوی دیگر، از ساخت فیلم مناسبتی فرار می‌كردم، اما در نهایت این تله فیلم هم مناسبتی شد و هم در دقیقه 90 به پایان می‌رسد. به این ‌ترتیب كه به محض شروع كار، شبكه اعلام كرد كه كنداكتور این كار را به دلیل مفرح بودن آن برای عید غدیر بسته شده، بنابر این عجله‌ای بودن كار ناخواسته در این كار اتفاق افتاد و انگار عجله در كارهای تلویزیونی، هم در سریال‌سازی و هم در ساخت تله فیلم عادی شده است.»تربتی‌فرد در ادامه به روند تهیه و تولید این تله فیلم اشاره كرد و گفت: خوشبختانه با تولید این مجموعه مشكلی نداشتم و 80 درصد آن‌طور پیش رفت كه می‌خواستم. البته بیشترین حساسیت من روی نقش برادران دوقلو بود و از ارژنگ امیرفضلی بازیگر این 2‌‌نقش خواستم كه بدون هیچ تغییر در گریم یا لحن و صدا، فقط بازی متفاوتی از این 2 برادر ارائه دهد. بیشترین دغدغه‌ام این نقش بود كه خوشبختانه خوب از كار درآمد.» او در ادامه افزود: «درباره نوع كارگردانی هم باید بگویم كه من كارگردانی را به 3 بخش تقسیم می‌كنم؛ یك بخش مدیریت گروه است، بخش دیگر تكنیك و قسمت آخر بخش هنری آن است كه به عقیده من، تكنیك و مدیریت گروه در تمامی كارها و ژانرها یكسان است، ولی وجه هنری در كارهای مختلف متفاوت است. به همین دلیل، در وجه هنری با وجود همه محدودیت‌ها سعی كردم كاری آبرومند و قابل دفاع از آب در بیاورم.  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 631]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن