واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: حقیقت آن است كه هرمان هسه این رمان را پس از فروپاشی دومین و كوتاهترین زندگی مشتركش نوشته است. در آن زمان هسه، این مرد خجول عاشق طبیعت و روستا... ماریو بارگاس یوسا، در یادداشت خود درباره “گرگ بیابان” اذعان دارد كه مشاهده گرایش شدید جوانان معترض و نوگرای اروپای دهه شصت میلادی به هرمان هسه و خصوصاٌ این اثر شاخص نویسنده آلمانی ـ سوییسی و اینكه از او به عنوان مرشد خویش یاد میكردند، وی را در كمال تعجب از این رویكرد، به دوباره خوانی “گرگ بیابان” وسوسه میكند.. بارگاس یوسا متعجب از این است كه این اثر در سال 1927 منتشر شده و نویسنده اش هم در اوایل همان دهه درگذشته است، نیز شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دوره ای كه هرمان هسه به نوشتن این رمان اقدام میكند، كمتر یا حتی هیچ مشابهتی با شرایط جوانانی كه چهل سال بعد به آن روی میآورند و نویسنده اش را بدل به یكی از مظاهر نسل خود میسازند، ندارد. این رمان نوشته یك آلمانی 50 ساله در اروپایست كه هنوز زخم عمیق جنگ خونین جهانی اول را ترمیم نكرده است و خود اهل كشوریست كه از فشار مهلك اقتصادی دوران پس از جنگ رنج میبرد، كشوری كه تا دیروز بزرگترین قدرت جهان بود و اكنون به گوشه ای خزیده است و با به قدرت رسیدن فاشیسم در ایتالیا و ناسیونال سوسیالیسم به رهبری هیتلر در آن چشم به پیروزی و كشورگشاییهای دوباره دارد. رمانی كه با ظرافت و شیوهای نو، به نوبه خود به نقد و منع جامعهای صنعتی میپردازد كه شادیهای پاك و خالص انسانی، ارزش والای زیبایی شناسی و تفكر آزادی را كه میتواند موجب ارتقاء روح جمعی و فرهنگ جامعه شود، تحقیر و منكوب میكند و ای بسا كه درست به همین دلیل تنها چهل سال پس از انتشار، از سوی جوانان معترض سالهای شصت مورد اقبال واقع میشود و نویسنده اش بدل به یكی از محبوبترین چهرههای این نهضت میگردد. انسان در بحرانانتشار رمان “گرگ بیابان” در 1927 سردرگمی شدید خوانندگان همیشگی آثار هسه را در پی داشت، خوانندگانی كه به آثار هسه و حال و هوای روحانی آنها عادت داشتند، با خواندن رمان تازه وی، كه به مكاشفه اخلاقی و فاش سازی تباهی و فساد مستتر در جامعه شهری میپردازد، متحیر ماندند. نویسنده منتقد، شخصیت اول داستان خود “هریهالر” را به جای خویش مینشاند و حتی حرف آغازین نام و فامیل او را با خود یكسان قرار میدهد. حقیقت آن است كه هرمان هسه این رمان را پس از فروپاشی دومین و كوتاهترین زندگی مشتركش نوشته است. در آن زمان هسه، این مرد خجول عاشق طبیعت و روستا، در چنبر اعتیاد به الكل، وقتگذرانی در بارها و تمایل شدید به خودكشی گرفتار بود و احوال او در اشعاری كه در این دوره از زندگی اش سروده به روشنی نمود یافته است و تنها در پایان سال 1926 است كه نویسنده شروع به بازیابی تعادل خود میكند. هرمان هسه به سال 1877 در آلمان و در خانواده ای بسیار پابند به سنن مذهبی متولد شد. این تاثیر مذهبی كه در دوران نوجوانی برعلیه آن میشورد، بخش درخور توجهی از آثارش را تحت الشعاع قرار میدهد. از سویی هم پدر و مادرش و هم پدربزرگ مادری او سالها به عنوان میسیونرهای مذهبی در هند خدمت كرده اند و همین پیوندهای فرهنگی تاثیر بسزایی در پیشرفت فكری و نیز روشن اندیشی نویسنده برجای میگذارند. هسه مدت زیادی در حلقه دروس مذهبی صومعه “مالبرون” كه پدرش وی را به آنجا گسیل كرده بود، دوام نمیآورد، هر چند كه در همان دوره كوتاه هم از شاگردان نمونه محسوب میشد. در 14 سالگی خانواده خود را ترك میگوید و ابتدا به عنوان شاگرد مكانیك مشغول كار میشود و بعد از آن به كتابفروشی رو میآورد. در سال 1904 اولین رمان خود “پیتر كامنزید” را منتشر میسازد، كه با توفیقی دور از انتظار روبرو میگردد. از كتابفروشی دست میكشد، با اولین همسر از سه همسری كه در طول عمر اختیار میكند، ازدواج میكند. دو سال بعد “زیر چرخها” را عرضه میكند، رمانی در محكومیت نظام آموزشی كه در آن یك دانشجوی نمونه، به سوی خودشكنی سوق داده میشود. شكست اولین تجربه زندگی مشتركش در رمان “گرترودیس” كه در 1910 منتشر میشود، به خوبی منعكس میگردد. سال بعد هسه راهی هند میشود. محصول این سفر رمان “سیذارتا ” است كه در سال 1922 انتشار مییابد. نویسنده در خلال جنگ جهانی اول در سوییس اقامت میگزیند و در آنجا به محكوم كردن جنگ طلبی و اندیشههای ناسیونالیستی رایج میپردازد. همزمان با پایان جنگ اول جهانی، “دمیان” را منتشر میكند، رمانی كه در آلمان پس از جنگ با سرو صدای زیادی به راه میاندازد. در سال 1923 تابعیت سویسی اختیار میكند. نویسنده مهاجر در رمانهای “گرگ بیابان ـ 1927” و “نرگس و ؟ ؟ ؟ ؟ ـ 1930” دوباره به تضادهای درونی انسان، به تنش میان دلیل و دل، به تزاحم میان آرزوی مورد اقبال جمع واقع شدن و در جستجوی خویشتن خویش بودن، میپردازد. صعود هیتلر و جایگیری او بر مسند قدرت در آلمان، سبب حیرت فراوان هسه كه در خلوتكده اش واقع در“مونتاگنولا”ی سوییس زندگی میكند، میگردد. هسه در همین خلوتگاه است كه بر روی اثر مورد علاقه اش “بازی تیلهها” كار میكند، رمانی دو جلدی كه آن را در 1943 به دوستداران آثار خود عرضه میكند. سه سال بعد جایزه ادبی نوبل به او اختصاص مییابد. ولی مشكل بینایی و وضع بد جسمانی، مانع او در به انجام رساندن طرحهای مهمی كه برای نوشتن در سر دارد، میگردد و سرانجام در 9 اوت 1962 در هشتاد و پنج سالگی در منزلش چشم از دنیا فرو میبندد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]