واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: توصیه های امام به طلاب و فضلا(1)
تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید، شما نمىتوانید دیگران را تهذیب کنید. آدمى که خودش آدم صحیحى نیست نمىتواند دیگران را تصحیح کند" فقه سنتی و حضور در مناصب اجرایی: حوزههاى علمیه امروز باید بیشتر از سابق در مسائل اسلامى و فقه جدیت نمایند، و مسئله فقه به همان نحوى که مشایخ درست کردهاند، باید محفوظ بماند. لکن الآن که ایران به واسطه گرفتارىها به اهل علم احتیاج دارد، اگرچه بهطور موقت آقایان باید به خدمت هایشان ادامه دهند، و درست است که تحصیل فقه در اولویت است، اما همه اینها به خاطر حفظ اسلام است. و امروز اگر براى حفظ اسلام احتیاج باشد که آقایان به جبههها بروند و رزمندگان را تشویق بنمایند، باید این کار را انجام دهند.صحیفه امام، ج18، ص: 101" عالم متعهد :باید از حوزههاى علمیه یک عالِمى به تمام معنا متعهد بیرون بیاید، و مرکز ساخت انسان باشد؛صحیفه امام، ج13، ص: 417" علم حجاب اکبر / تهذیب نفس: فیضیه، اگر تهذیب در کار نباشد، علم توحید هم به درد نمىخورد. «الْعِلْمُ هُوَ الْحِجابُ الْاکْبَرْ» هرچه انباشتهتر بشود علم، حتى توحید که بالاترین علم است، انباشته بشود در مغز انسان و قلب انسان، انسان را اگر مُهذَّب نباشد، از خداى تبارک و تعالى دورتر مىکند. باید کوشش بشود در این حوزههاى علمیه، چه حال و چه بعدها کوشش بشود که اینها را مهذَّب کنند. در کنار علم فقه و فلسفه و امثال اینها، حوزههاى اخلاقى، حوزههاى تهذیب باشد، و حوزههاى سلوک «الى اللَّه تعالى». شما مىدانید که مرحوم شیخ فضل اللَّه نورى را کى محاکمه کرد؟ یک معمّم زنجانى؛ (شیخ ابراهیم زنجانى) یک ملّاى زنجانى محاکمه کرد و حکم قتل را او صادر کرد؛ وقتى معمّم، ملّا؛ مهذّب نباشد، فسادش از همه کس بیشتر است. در بعض روایات هست که در جهنم، بعضیها- اهل جهنم- از تَعفُّن بعض روحانیین در عذاب هستند، و دنیا هم از تعفُّن بعضى از اینها در عذاب است ..تا اصلاح نکنید نفوس خودتان را، از خودتان شروع نکنید و خودتان را تهذیب نکنید، شما نمىتوانید دیگران را تهذیب کنید. آدمى که خودش آدم صحیحى نیست نمىتواند دیگران را تصحیح کند؛ هرچه هم بگوید فایده ندارد. کوشش کنند علمایى که الآن در حوزهها هستند؛ در هر حوزهاى از حوزههاى اسلامى که این جوانها که با یک فطرت سالم مىآیند، بعد از ده، بیست سال با یک فطرت فاسد بیرون نروند. تهذیب لازم است؛ هم در شما و هم در شما. البته همه، همه ملت و همه انسانها باید مهذَّب بشوند. لکن تاجر اگر مهذَّب نشد، کارش یک کار گرانفروشى و نمىدانم اینهاست که وقتى همهاش را روى هم بگذارند فسادش زیاد است، اما یک نفر این قدرها فساد ندارد.اما عالِم اگر فاسد بشود، یک شهر را، یک مملکت را به فساد مىکشد، چه عالِم دانشگاه باشد و چه عالِم فیضیه، فرقى نمىکند. صحیفه امام، ج13، ص: 421" روحانی مربی جامعه :اول کار این است که ما خودمان را تهذیب کنیم؛ به طورى که ما وقتى که اسم خودمان را «روحانى» گذاشتیم؛ الهى باشیم، روحانى باشیم. عرضه بکنیم خودمان را به دنیا، بگوییم که ما اشخاصى هستیم که روحانى هستیم و مربى جامعه هستیم. اگر از مربى جامعه خداى نخواسته یکوقت- یک چیز خلاف دیدند خوب، چه خواهد شد؟این خواهد شد که خداى نخواسته اگر زیاد شد، خوب روحانیت شکست مىخورد. شکست روحانیت، شکست اسلام است. یعنى آنى که اسلام را تا اینجا آورده است روحانیوین بودهاند. آنى که اسلام را، همه احکام اسلام را ضبط کرد و جمع کرد و ترویج کرد همین قشر روحانى است. اگر خداى نخواسته از ما یک چیز خلافى ببینند، کم کم زیاد و زیاد، یکوقت به آنجا برسد که مردمْ ما را برخلاف مسیر اسلام ببینند و به ما پشت بکنند. آن روزى که مردم به شما پشت کردند و خداى نخواسته- خدا نیاورد یک همچو روزى را- آن روز است که اسلام از دست ما خواهد رفت. بنابراین، یک تکلیف الهى بزرگ معیّناً بر هر یک از ماست. نه منِ تنها؛ نه آقاىِ تنها؛ نه شما تنها؛ یک تکلیف الهى به طور وجوب عینى بر همه افراد ما طلبهها و روحانیین است و آن حفظ خودمان؛ که یکوقت قدم خلاف نگذاریم؛ و حفظ کسانى که با ما رابطه دارند. هرکس به اندازه خودش؛ یکى امام جماعت است آن جمعیت را، یعنى آقاى یک شهر است به همان مقدارى که هست. یکى طلبه است و توى مدرسه است، با آنهایى که تماس دارد. همه ما الآن موظفیم در این زمانى که ما مدعى هستیم که مىخواهیم آن رژیم نباشد و یک رژیم روحانى، یک رژیم انسانى، یک رژیم اسلامى باشد. اگر در این وقت که ما این ادعا را داریم که ما آن رژیم را کنار گذاشته ایم و مىخواهیم اسلام را بیاوریم روى کار، اسلام را هم ماها باید معرفىاش بکنیم، اگر در یک همچو مقطع از زمانى، خداى نخواسته ملت از ما یک چیزى دید که نباید ببیند، یک مسائلى دید که نباید باشد، این اسباب این مىشود که روحانیت شکست بخورد. با شکست روحانیت، اسلام شکست خورده است. این تکلیفى است که بر همه ماست، و هر کدام باید هم شخص خودمان را و هم شعاعى که داریم تربیت بکنیم .صحیفه امام، ج10، ص: 25" علم، غرور آور است:شما آقایان، که در راه اسلام و علم قدم برمى دارید و متلبس به لباس اسلام و لباس انبیا شده اید و متلبس به لباس روحانیت شده اید، گمان نکنید که درس خواندن بدون اینکه قرائت به اسم رب باشد برایتان فایده دارد. گاهى ضرر دارد. گاهى علم غرور مىآورد. گاهى علم انسان را پرت مىکند از «صراط مستقیم». اینهایى که دین ساز بودند اکثراً اهل علم بودند. اینهایى که دعوت برخلاف واقع کردند اکثراً از اهل علم هستند. چون علم قرائت به اسم رب نبوده است. انحراف داشته است از اول. این راه انحرافى هر چه پیش رفت، بیشتر انحراف حاصل مىشود؛ دورتر مىشود از انسانیت. چه بسا یک نفر آدم فیلسوفِ اعظم است، به حسب نظر مردم، فقیه اکرم است به حسب نظر مردم، همه چیز مى داند، انبار معلومات است، لکن چون قرائت به اسم رب نبوده است، از صراط مستقیم دورتر شده است. و از همه دورتر. هر چه انبار زیادتر وِزرش زیادتر. هر چه انبار بزرگتر وزر و ظلماتش بیشتر. ظُلُمَاتٌ بَعضُهَا فَوقَ بَعضٍ گاهى علم ظلمت است؛ نور نیست. آن علمى که شروع بشود به اسم رب، آن نور هدایت دارد. آن علمى که براى این است که یاد بگیرد، آن خوبش این است که مىخواهد یاد بگیرد. و الّا مىخواهم مَسند بگیرم؛ مىخواهم امام جماعت بشوم؛ مىخواهم اهل منبر باشم؛ مىخواهم مقبول عامه باشم، مقبول مردم باشم. انحراف است. اینها انحرافات است. و همه دقیق! صراط مستقیم، به حسب وصفى که شده است، باریکتر از موست. بسیار دقیق است ..صحیفه امام، ج8، ص: 329ادامه دارد...منبع:رسا تنظیم:مجید نقدی گروه حوزه علمیه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2994]