واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پروانه و پسرک
پروانه توانش نبود به خدا گفت چرا اين همه تشنگي مگر نمي بيني بندگانت را مگر نميشنوي صدايشان را. خدا گفت صبور باش و منتظر! پروانه بالي زد از خنكاي كلام خدا. پروانه توان پرواز نداشت. روي درختي كه از تشنگي خشكيده بود كز كرده بود چشمانش را به دور دستها انداخت همه جا بيابان بود و بيابان. خشكي بود و خشكي و تشنگي كه زمين برايش له له مي زد و صداي زمين و درختان و آن موچههايي كه به سختي سخن مي گفتند و مي دانستند كه فقط خدا صداي تشنگيشان را مي شنود. پروانه خواست صبور باشد به رضاي خدا، بنده باشد به مشيت خدا و پروانه باشد براي خدا. از دور جوانكي مي آمد خسته و رنجور تشنه و گرسنه زير سايه درخت لم داد تا دمي بياسايد از خستگي قمقمهاش را باز كرد تا آبي بنوشد اما آبي نمانده بود و چشمانش سياهي مي زد از تشنگي.پروانه توانش نبود به خدا گفت: چرا اين همه تشنگي مگر نمي بيني بندگانت را، مگر نميشنوي صدايشان را. خدا گفت: صبور باش و منتظر! پروانه بالي زد از خنكاي كلام خدا.آفتاب چرخيد و چرخيد تا به وسط آسمان رسيد. تمام گرمايش را تمام نورش و تمام غرورش را به زمين تاباند. درخت سايه از صورت جوانك دريغ كرد. پسرك تكاني خورد نگاهي به آسمان كرد و در آن باران عطش لبخند زد. پسرك دستانش را به زمين زد آنرا بر صورت كشيد و دستانش را خاك ماليد. پروانه متحير بود زمين هم آسمان هم. جوانك به درخت تكيه داد و آرام آرام بلند شد. رو به سويي ايستاد. پروانه گوشهايش را تيز كرد، زمين هم آسمان هم.پسرك سلام كرد به خدا به آفريدگارش، و همه شنيدند سلامش را و خدا جواب داد كلامش را ،پروانه به دور دستها به افق خيره شد. نسيم كه نشان مهر خدا بود وزيد و ابر كه نشان رحمت خدا بود در آسمان نمايان شد و باران كه نشان دوستي خدا بود باريدن گرفت و پسرك نماز ميخواند.اشاره1قرآن کریم میفرماید: اگر این مردم درست حرکت کردند، ذات أقدس إله نظام آفرینش را به سود انسانها تغییر میدهد. و اگر خدای ناکرده مردم درست حرکت نکردند، خداوند نظام آفرینش را به سود اینها تغییر نمیدهد. این که فرمود: وَ لُو أنَّ اَهلَ القُری آمَنُوا وَاتَّقُوا لِفَتَحْنا عَلَیهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماء وَالأرض(اعراف 96)، یعنی اگر جامعه درست تفسیر شد و درست تغییر پیدا کرد، درست در مسیر حرکت کرد، کلّ نظام عوض میشود. یعنی این ابرها که حرکت میکنند، به موقع باران حمل میکنند و به موقع میبارند و به جا میبارند، نه بی جا! گاهی میبینید ابر روی دریاها میبارد، گاهی روی صحراهای لَمْ یُزرع و غیر ذیزرع میبارد. همان خدائی را که رهبری ابرها را به عهده گرفته، وَ أرسَلْنَا الرّیاحَ لَواقِحْ (حجر22)را تدبیر میکند، همان خدائی که وَ نَسُوقُ المآءِ إلی الأرضِ الجُرُزْ (سجده 37)را به عهده دارد، همان خدائی که یُرسِلُ عَلِیکُمْ را به عهده دارد، یُجری لَهُمْ سَحاباً را به عهده دارد، همان خدائی که میگوید من باران را قطره قطره نازل میکنم، نه مثل لوله، فَتَرَی الوَدقَ یَخرُجُ مِنْ خٍِلالِهِ (نور 43)، همان خدائی که فرمود من ابر را باردار میکنم و بعد او را غربال میکنم، و بعد قطره قطره غربال غربال گونه میریزم، نه اینکه آبشار گونه بریزم که مبادا مزرع شما، مرتع شما وِیران بشود، همان خدا می گوید من گاهی دستور میدهم که این بادها ابرها را به دریاها ببرند یا به سرزمینهای لَمْ یُزرع بریزند که آنجا آب بریزد، و این مردم استفاده نکنند... نوشته حسن رضایی گروه حوزه علمیه1.برگرفته از سخنان آیةالله جوادی آملی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 220]