تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 19 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هرگاه انسان چهل ساله شود و خوبيش بيشتر از بديش نشود، شيطان بر پيشانى او بوسه ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805809151




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سالروز درگذشت چکامه سرای معاصر گرامی باد


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: بیوگرافی شاعر حماسه سرای معاصر و شعر کتیبه ....   مهدی اخوان ثالث م.امید   در سال 1307 در مشهد چشم به جهان گشود.  تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر گذراند و در سال 1326 دوره هنرستان مشهد رشته آهنگری را به پایان برد و همان جا در همین رشته آغاز به کار کرد سپس به تهران آمد آموزگار شد و در این شهر و پیرامون آن به تدریس پرداخت.اخوان چند بار به زندان افتاد و یک بار نیز به حومه کاشان تبعید شد. در سال 1329 ازدواج کرد در سال 1333 برای بار چندم به اتهام سیاسی زندانی شد. پس از آزادی از زندان در 1336 به کار در رادیو پرداخت و مدتی بعد به تلویزیون خوزستان منتقل شد. در سال 1353 از خوزستان به تهران بازگشت و این بار در رادیو وتلویزیون ملی ایران به کار پرداخت در سال 1356 در دانشگاه های تهران ملی و تربیت معلم به تدریس شعر سامانی و معاصر روی آورد . در سال 1369 به دعوت خانه فرهنگ آلمان برای برگزاری شب شعری از تاریخ 4 تا 7 آوریل برای نخستین بار به خارج رفت و سرانجام چند ماهی پس از بازگشت از سفر در شهریور ماه جان سپرد وی در توس در کنار آرامگاه فردوسی به خاک سپرده شد از او 4 فرزند به یادگار مانده است.          دفترهای  شعر ارغنون            تهران 1330 زمستان          زمان   1335 آخر شاهنامه      زمان  1338 از این  اوستا       مروارید    1344 منظومه شکار          مروارید   1345 پاییز در زندان      روزن   1348 عاشقانه ها  و کبود            جوانه  1348 بهترین امید           روزن   1348 لرگزیده  اشعار          جیبی   1349 در  حیاط کوچک پاییز در  زندان     توس  1355 دوزخ  اما  سرد       توکا   1357 زندگی می گوید  اما باز باید  زیست ......              توکا  1357 ترا ای کهن  بوم و بر دوست  دارم       مروارید   1368 گزینه  اشعار          مروارید   1368    کتیبه فتاده تخته سنگ آنسوی تر ، انگار کوهی بود و ما اینسو نشسته ، خسته انبوهی  زن و مرد و جوان و پیر  همه با یکدیگر پیوسته ، لیک از پای و با زنجیر اگر دل می کشیدت سوی دلخواهیبه سویش می توانستی خزیدن ، لیک تا آنجا که رخصت بود  تا زنجیر  ندانستیم ندایی بود در رویای خوف و خستگیهامان  و یا آوایی از جایی ، کجا ؟ هرگز نپرسیدیم  چنین می گفت  فتاده تخته سنگ آنسوی ، وز پیشینیان پیری  بر او رازی نوشته است ، هرکس طاق هر کس جفت چنین می گفت چندین بار  صدا ، و آنگاه چون موجی که بگریزد ز خود در خامشی می خفت  و ما چیزی نمی گفتیم  و ما تا مدتی چیزی نمی گفتیم پس از آن نیز تنها در نگه مان بود اگر گاهیگروهی شک و پرسش ایستاده بود  و دیگر سیل و خستگی بود و فراموشیو حتی در نگه مان نیز خاموشیو تخته سنگ آن سو اوفتاده بود شبی که لعنت از مهتاب می بارید و پاهامان ورم می کرد و می خارید  یکی از ما که زنجیرش کمی سنگینتر از ما بود ، لعنت کرد گوشش را  و نالان گفت :‌ باید رفت  و ما با خستگی گفتیم : لعنت بیش بادا گوشمان را چشممان را نیز باید رفت  و رفتیم و خزان رفتیم تا جایی که تخته سنگ آنجا بود  یکی از ما که زنجیرش رهاتر بود ، بالا رفت ، آنگه خواند  کسی راز مرا داند  که از اینرو به آنرویم بگرداند و ما با لذتی این راز غبارآلود را مثل دعایی زیر لب تکرار می کردیم  و شب شط جلیلی بود پر مهتاب هلا ، یک ... دو ... سه .... دیگر پار هلا ، یک ... دو ... سه .... دیگر پار عرقریزان ، عزا ، دشنام ، گاهی گریه هم کردیم هلا ، یک ، دو ، سه ، زینسان بارها بسیار  چه سنگین بود اما سخت شیرین بود پیروزی و ما با آشناتر لذتی ، هم خسته هم خوشحال ز شوق و شور مالامالیکی از ما که زنجیرش سبکتر بود  به جهد ما درودی گفت و بالا رفت خط پوشیده را از خک و گل بسترد و با خود خواند  و ما بی تاب لبش را با زبان تر کرد ما نیز آنچنان کردیم و سکت ماند  نگاهی کرد سوی ما و سکت ماند دوباره خواند ، خیره ماند ، پنداری زبانش مرد نگاهش را ربوده بود ناپیدای دوری ، ما خروشیدیم  بخوان !‌ او همچنان خاموشبرای ما بخوان ! خیره به ما سکت نگا می کرد  پس از لختیدر اثنایی که زنجیرش صدا می کرد فرود آمد ، گرفتیمش که پنداری که می افتاد نشاندیمشبدست ما و دست خویش لعنت کرد  چه خواندی ، هان ؟ مکید آب دهانش را و گفت آرام نوشته بود همان کسی راز مرا داند که از اینرو به آرویم بگرداند نشستیم و به مهتاب و شب روشن نگه کردیم و شب شط علیلی بود    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 457]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن