واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: نارنجکی که تا پیش از این جمعی را به کام مرگ میکشانده، اکنون در ردیف انواع خوراکیهای رنگارنگ با جلوه یی متمولانه درون یخچالی جای میگیرد که... در طول سالهای بعد از جنگ ویتنام (که اولین عکسهای جنگ از جهت تاثیرگذار بودن در آن زمان برداشته شد) عکاسان بسیاری با مفهوم جنگ دست و پنجه نرم کرده اند. بدیهی است در تمام این آثار هدفی ضدجنگ در پس نمایش زشتیها، خشونتها و شقاوتها وجود داشته و دارد. هنوز هم به تعداد جنگها و درگیریهایی که در گوشه گوشه جهان رخ میدهد و باز به تعداد تمام دوربینهایی که به این پدیده توجه دارند، میتوان تصویر دید یا از طریق مدیومهای دیگر جنگ را محکوم کرد. قرار بر این است که در این آثار، اعضاء قطع شده بدن قربانیان، صورتهای از ریخت افتاده، بدنهای قطعه قطعه و خون آلود زنان، مردان و کودکان و اجساد روی هم تلنبار شده را ببینیم و بعد آرزو کنیم ای کاش دیگر هرگز گلولهیی به قصد آغاز جنگی دیگر از هیچ اسلحه یی شلیک نشود. اما این بار از پنجره یی دیگر با مقوله جنگ ( یا به عبارتی ضدیت با جنگ) طرف هستیم. شادی قدیریان که بیشتر شهرت خود را به واسطه مجموعه «زنان قاجاری» خود کسب کرده، برخورد دیگری با این پدیده ضدبشری کرده است. دو مجموعه «هیچ، هیچ» و «مربع سپید» حاوی ۳۱ عکس رنگی به دنبال قطعهیی از ترانههای «جان لنون» در گالری «راه ابریشم» به دیوار آویخته شده اند و قرار است روزگاری را نوید دهند که دیگر هرگز جنگی در هیچ کجای دنیا در نگیرد. از همین رو ابزارآلات مرد جنگی به زندگی روزمره او وارد میشود و کارکرد دیگری مییابد یا قرار است بیابد. نارنجکی که تا پیش از این جمعی را به کام مرگ میکشانده، اکنون در ردیف انواع خوراکیهای رنگارنگ با جلوه یی متمولانه درون یخچالی جای میگیرد که در گشوده آن تمامی محدوده یک تابلو را اشغال کرده است. یا در عکس روبه رویی که اولین تصویر نمایشگاه به شمار میرود، کوله پشتی یک سرباز، به جای وسایل شخصی او، بدنه یک جاروبرقی را در خود جای میدهد. به نظر میرسد عکاس در نگاه طنزگونه به این مقوله و همین طور آشنایی زدایی از آن در این تصویر موفق عمل کرده است. قدیریان که پیش از این علاقه خود را به مفهوم تضاد و تقابل خصوصاً در مجموعه زنان قاجار نشان داده است، این بار همین مفهوم عام را در شکل و رنگی متفاوت عرضه کرده است. تقابل در این آثار با دو پدیده جنگ و صلح نمایان میشود؛ جنگی که پایان یافته و صلحی که قرار است بپاید. هرچند معلوم نمیشود در صورت پایداری صلح، چرا باید ابزارآلات آن را نگه داشت و شگفتی بیشتر از این است که چرا باید آنها را در صدر نشاند؟ در بحث قبل و در نمایش تقابل دو پدیده، عکاس فریمهای دیگری نیز برداشته است (هرچند کل مجموعه با همین مفهوم تقابل کار شده است ولی در برخی از عکسها آشکارتر دیده میشود)؛ کت سربازی مندرس لابه لای لباسهای تمیز و مرتب آویخته شده در کمد لباس، پوتینهای از ریخت افتاده و البته خون آلود در جوار یک جفت کفش پاشنه بلند زنانه، کلاه خود آویخته به رخت آویز در کنار یک روسری رنگارنگ و...به نظر میرسد قدیریان در مواجهه با ایدههای دست یافته و همین طور در انتخاب آنها بیش از حد لازم از خود گشاده دستی نشان میدهد. نگاهی به مجموعههای پیشین او موید همین نکته است. رویکرد عکاس در مجموعه «زنان قاجاری» که در آن سوژهها در هر فریم با وسیله یی از دنیای مدرن در مقابل دوربین ظاهر شده اند یا مجموعه «مثل همه روزها» با کادرهای دقیقاً مشابه و فقط با تغییر ابزار روزمره مورد استفاده زنان خانه دار که البته هیچ نکته جدیدی را نسبت به اولین فریم از هر مجموعه پیش چشم بیننده قرار نمیدهد، درست مانند مجموعههای اخیر اوست. در این دو مجموعه نیز عکاس از پدیده تقابل خشونت جنگ و آرامش صلح فریمهای مشابهی برداشته است. شاید اگر او در نمایش ایدههایش گزیده تر عمل میکرد بیننده راضی تر از نمایشگاه بیرون میآمد. از سوی دیگر به نظر میرسد اغراقی که قدیریان در نمایش تقابل، با هدف نفی یکی(جنگ) و تحبیب دیگری(صلح) به کار میبندد، به قصد اولیه منجر نمیشود. این عکسها با نورپردازی دقیقی که نشان از تبحر و علاقه عکاسش به کار در استودیو دارد و با تعمدی که او برای آشنایی زدایی از ابزار جنگ، آنها را در بستری کاملاً متفاوت قرار داده است، زیادی لوکس و شیک به نظر میرسند.به همین جهت در مقایسه با عکسهای ضد جنگ دیگر عکاسان (که اغلب مستندند و فجایع را نمایش میدهند) در جایگاهی دیگر قرار میگیرند. تصاویر قدیریان در این مجموعه به طور مستقیم و بی واسطه با مخاطب ارتباط نمیگیرند و همواره فاصله خود را با او حفظ میکنند. از طرف دیگر ورود ابزار جنگی به یک فضای آرام، مرفه، لوکس و تمیز، بیش از آنکه از خشونت آن ابزار بکاهد و آنها را در حد وسایل مورد استفاده روزمره، طبیعی جلوه دهد، آن زندگی آرام و مرفه را ترسناک تر از آنچه هست نمایان میکند. کارد خون آلود ضخیمیکه بر رومیزی سفید و تمیز در یک سوی بشقابی زیبا و روبروی قاشق و چنگال قرار گرفته است، خشونتی را با خود به کادر تصویر وارد میکند که به سختی با محکومیت جنگ هم داستان میشود. حضور نارنجک در ظرف کریستال پر از میوه و همین طور فشنگها در لابه لای جواهرات در صندوقچه جواهر نیز از همین دست تصاویرند. از این رو در این فریمها پیش از دغدغههای دیگر، ما با یک برخورد فرمیک روبه رو میشویم که اگرچه مفهوم کلی اولیه را در خود دارد، اما ما را به لایههای بعدی راه نمیدهد. مجموعه مربع سپید نیز که در آن ارتباط ابزار جنگی به کل با جهان اطراف قطع شده و در حکم یک شی شاید تزئینی در صفحه یی سپید قرار گرفته اند، هرچند جسارت عکاس را در برخورد با چنین مقوله یی و رسیدن به یک فرم تازه نمایان میسازد، اما موفقیتی را برایش به ارمغان نمیآورد. نکته دیگری که در هر دو مجموعه حاضر در نمایشگاه در وهله اول به چشم میخورد، کادرهای تبلیغاتی عکسها است که علامت سوالی را در ذهن مخاطب پدید میآورد؛ چرا با این مقوله باید به شکلی کار کرد که آنها را به شدت به عکسهای تبلیغاتی چاپ شده در بروشورها و مجلات لوکس دکوراسیون داخلی نزدیک کند؟ به هر شکل موفقیت عکاسی که به سبب حضور در حراجیهای معتبری چون کریستی و ساتبی و همچنین شرکت در نمایشگاههای معتبر داخلی و خارجی برای خود اعتباری به دست آورده است، را در این نمایشگاه شاید بتوان در همان جسارت در آشنایی زدایی و برخورد تازه با پدیده یی به نام جنگ دانست. مطالب مرتبط: نقاشیهای ضدجنگ هانیبال الخاص در آمریكا هانیبال الخاص ؛نقاشی خاص!! امتداد و بررسی آن در معرفت شیء و شی هنری گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ /culture منبع: www.aftab.ir
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 486]