واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: كیهان ملكی كه نقش حمید عزتی، یكی از مددكاران كانون را بازی میكند از در كانون بیرون آمده به سمت ماشین میرود. او روی صندلی جلو مینشیند و به عقب برمیگردد و... جوانمرد: برای بقای خودم مجبورم كار كنم«از میدان مادر یا همان میدان محسنی كه وارد خیابان شاهنظری بشوی، همینطور كه پایین بیایی به دانشكده علوم توانبخشی میرسی. ما داخل همان دانشكده كار میكنیم.»این نشانی لوكیشن فیلم تلویزیونی «دیدار در سپیدهدم» به تهیهكنندگی محمدرضا ایزدی یكتا و گارگردانی مجید جوانمرد است كه توسط امین داداشی، روابط عمومی پروژه كه از همكاران مطبوعاتیام نیز هست به من داده میشود.وقتی به خیابان شاهنظری رسیدم هرچه به سمت پایین رفتم طبق نشانیای كه داده بودند با تابلوی دانشكدهای با مضمون علوم توانبخشی مواجه نشدم. از اهالی محل پرس و جویی كردم و یكی از آنان دقیقا تا آمد تابلوی بالای سرم را نشان دهد، با تعجب گفت: ای بابا اینجا تا چند روز پیش دانشكده بود از كی تا حالا شده كانون اصلاح و تربیت؟ و این جمله مرا به یاد حرفهای تهیهكننده انداخت كه وقتی پای تلفن قصه این فیلم تلویزیونی را پرسیدم، گفت: دیدار در سپیدهدم مضمونی اجتماعی دارد و داستان اسماعیل نوجوان نابالغی را روایت میكند كه به اتهام قتل مادربزرگش به مدت 3 سال در كانون اصلاح و تربیت نگهداری میشود. حمید، مربی مددكار كانون كه خود در نوجوانی مددجو بوده است، اكنون به پیشنهاد و اصرار خودش پرونده اسماعیل را به دست گرفته و با مشكلات حواشیاش دست و پنجه نرم میكند تا این كه...با یادآوری این داستان متوجه شدم تابلوی كانون اصلاح تربیت جزو طراحی صحنه شهرام قدیریفر است كه جای تابلوی دانشكده گذاشته شده است. وارد مجموعه كه شدم با آرش شاهمحمدی عكاس پروژه روبهرو شدم. از او پرسیدم كه چرا اینقدر ساكت است؟ مشغول ضبط هستند یا كار تعطیل شده است كه گفت: گروه در حال گرفتن سكانسهای بیرونی است و در كوچه پایینی مشغول ضبط هستند. با او سر ضبط رفتم جایی كه یك در دیگر به داخل مجموعه باز میشود و سر در آن نیز تابلوی كانون اصلاح تربیت نصب شده بود. همه درگیر كار هستند. به سراغ دستیار برنامهریز سلمی نازحبیبی میروم. او روز پركاری را پشت سر میگذارد، چرا كه در نبود منشی صحنه استثنائا امروز، وظایف او را در كنار كار خود انجام میدهد، ولی با این وصف با رویی باز برای كسب اطلاعات سكانسها و آشنایی بیشتر با گروه به من كمك میكند. راحت در تعریف، مشكل در عمل ماشین كانون با رانندگی یك سرباز كنار خیابان ایستاده است. اسماعیل (بهراد رحمانی) به همراه مامور قضایی در صندلی عقب ماشین نشستهاند. اسماعیل كه بغض گلویش را میفشارد هقهق میكند. كیهان ملكی كه نقش حمید عزتی، یكی از مددكاران كانون را بازی میكند از در كانون بیرون آمده به سمت ماشین میرود. او روی صندلی جلو مینشیند و به عقب برمیگردد و رو به اسماعیل میگوید: بهت یك روز مرخصی دادند، اونم به ضمانت من. میتونی امشب بری یه جایی و فردا عصر ساعت 5 برگردی.اسماعیل با همان حالت ناراحتی میگوید: كجا برم؟ جایی رو ندارم كه برم.... تنها مادرم بود كه اونم مرد.حمید برمیگردد و با اشاره به راننده دستور حركت میدهد.این سكانس كه به همین راحتی تعریف كردم به دلیل بیرونی بودن و تردد مردم و خودروها بهسختی و با همكاری كل گروه برای بستن راه و هماهنگی ترددها بعد از چندین برداشت مورد موافقت مجید جوانمرد قرار میگیرد.جوانمرد در فرصتی كه به من میدهد از خود وحضورش در این پروژه میگوید: بعد از ساخت فیلم سینمایی شكار روباه كه سال 87 ساخته شد، به دنبال پروژه خودم بودم. پروانه ساختی برای فیلمی به تهیهكنندگی خودم گرفته بودم و قصدم این بود كه بعد از مدتها فیلمی مستقل به عنوان تهیهكننده و كارگردان بسازم. متاسفانه برای پیدا كردن سرمایهگذار دچار مشكل شدم و حدود 3 سال بیكار ماندم و مصرانه دنبال همان پروژه خودم رفتم؛ اما احساس كردم زمان بیكاریام طولانی شده است. در این مدت فیلمهای تلویزیونی با موضوعات مختلف به من پیشنهاد میشد و به دلیل این كه نمیتوانستم با فیلمنامههای آنها ارتباط برقرار كنم، نمیپذیرفتم. متاسفانه برای كارم سرمایهگذار پیدا نكردم. اول برای بقای خودم و دوم برای امرار معاش و گذران زندگی مجبور شدم كار قبول كنم.با این جواب، سوالی در ذهنم شكل گرفت كه یعنی جوانمرد با این فیلمنامه هم ارتباط برقرار نكرده و بناچار كارگردانی آن را پذیرفته است؟ ولی او مثل این كه سوال را در چشمانم خوانده بود، میگوید: نه این طور نیست. وقتی 2 ماه پیش این فیلمنامه به من پیشنهاد شد و مطالعه كردم متوجه شدم موضوع آن با ذهنیت من سازگار است و میتوانم به آن فكر كنم و روی موضوع فیلمنامه كار كنم و مانور بدهم.با توجه به این كه داستان این فیلم تلویزیونی را میدانستم، برایم جالب بود كه بدانم جوانمرد چه چیز در فیلمنامه دیده است كه او را جذب كرده، كه وی در پاسخ میگوید: فیلمنامه یك موضوع اجتماعی و تلخ را مطرح میكند و مشكلات جوانان و نوجوانان را به تصویر میكشد و از آنجا كه من فیلمسازی واقعگرا هستم و خودم را یك فیلمساز رئالیست میدانم، احساس كردم ارتباط خوبی میتوانم با قصه برقرار كنم.آیا ذهنیت واقعگرا و رئالیستی جوانمرد در فیلمنامه دیدار در سپیدهدم تاثیر گذاشته است؟ سوال آخری بود كه اینگونه پاسخ داد: البته فیلمنامه اولیهای كه به من داده شد خیلی تولیدی نوشته نشده بود با توجه به این كه سكانسبندی داشت. به شكل داستانی و رمان نوشته شده بود و احساس كردم بیش از ظرفیتش زمان برای تولید میبرد، به همین دلیل آن را بازنویسی و فیلمنامه را به شكل حرفهای و تولیدی تنظیم كردم.سكانس 9، پلان یك، آماده تصویربرداری است. بابك بذرافشان دوربین خود را در گوشهای از خیابان تعبیه میكند تا حركت ماشین كانون را از خیابان به داخل كانون ضبط كند. عوامل، جلوی تردد خودروها را میگیرند. رفت و آمد مردم نیز كنترل میشود و تنها كسی كه براحتی و بیدردسر قرار است این سكانس را پشت سر بگذارد صدابردار است، چرا كه قرار نیست در این سكانس دیالوگی گفته شود. فقیه سلطانی هم گریم شده و چادر به سر به جمع اضافه میشود. بعد از احوالپرسی كناری میایستد تا به وقتش جلوی دوربین برود.در این گیر و دار از میان افرادی كه تماشاگر تصویربرداری بودند، خانمی به سراغم آمد و گفت این خانم بازیگری كه آن گوشه ایستاده است همان نیست كه در سریالی نقش دختری به نام آهو را بازی میكرد؟ آن خانم انگاری منتظر تایید من بود كه برود جلو از فقیه سلطانی خواهش كند تا با هم عكس بیندازند. كارگردان دستور حركت و شروع تصویربرداری را میدهد. بذرافشان با حركت پن ماشین كانون را تعقیب میكند تا وارد كانون شود. در این فاصله كه خودم را كنار تصویربردار رسانده بودم پس از پایان این سكانس از او خواستم درباره كار توضیحاتی بدهد. وی گفت: طبیعتا یكی از وظایف مهم یك تصویربردار به تصویر كشیدن فضای قصه است. تصویربردار میتواند با انتخاب زوایای درست و قاببندیهایی كه در توالی پلانها باهم قرار میگیرد كمپوزوسیون تصویری متناسب با قصه را ایجاد كند. انتخاب نور مناسب توسط تصویربردار نیز میتواند به پیشبرد حال و هوای قصه كمك كند و در كل تصویربردار در طراحی بصری یك اثر با كمك طراح صحنه كاملا دخیل است.بذرافشان با تاكید بر اینكه با جوانمرد تعامل خوبی در كار دارند، افزود: طبیعتا هر فیلمبردار میتواند با سلیقهای كه وارد كار میكند یا به قصه آن اثر كمك كند یا كاملا آن را از هدف اصلی دور كند.این تصویربردار درباره روند شكلگیری كار و تعامل همه اعضای گروه برای رسیدن به یك هدف واحد میگوید: قبل از این كه كار تصویربرداری آغاز شود، كارگردان برداشت خود از فیلمنامه را با تصویربردار مطرح میكند؛ مواردی چون قاببندی، طراحی نور و انتخاب حركتها تا جزییترین ریزهكاریهای تصویر از جمله رنگ كه به سمت چه تونالیتهای برود، آیا در قاببندیها به جزییات توجه بكنیم یا فقط به سوژه اصلی و كاراكترهایمان اهمیت بدهیم. این صحبتها در جلسات متعدد بین كارگردان و تصویربردار رد و بدل میشوند و در حین تصویربرداری هر سكانس نیز این شور و مشورتها هست.دوربین طبق دكوپاژ جوانمرد روبهروی در كانون كاشته میشود و براساس طراحی بذرافشان زاویه طوری انتخاب میشود كه هنگام ورود خودرو بتواند توقف و پیاده شدن حمید عزتی را با حركت پن در قاب دوربینش داشته باشد. سركانی، شخصیت دیگر قصه جوانمرد و همكار عزتی در كانون است كه نقش آن را افشین نخعی بازی میكند. او متولد 1349 در تهران است. رشته اصلیاش روانشناسی است و دوره بازیگری تئاتر را در دانشكده هنر و معماری در انگلستان گذرانده است. او كارش را در سال 1372 با فیلم سینمایی «سرعت» به كارگردانی محمدحسین لطیفی آغاز كرد و كار تلویزیونیاش هم با سریال «فاصله» به كارگردانی سیدمجتبی یاسینی شروع شد. زندگی كاری او تا امروز با حضور در 10 كار سینمایی و حدود 70 اثر تلویزیونی ادامه داشته است. به سراغش میروم و گپ كوتاهی با او میزنم: بیشترین تجربه كاری شما به نظر بازی در فیلمهای تلویزیونی است. یادتان میآید اولین كارتان در این زمینه چه بود؟بله. تلهفیلم «پرواز» به كارگردانی مهرداد خوشبخت. تقریبا سالهای 75 یا 76 بود. زمانی كه ساخت تلهفیلم هنوز اینگونه باب نشده بود. چرا خیلیها دوست دارند تلهفیلم كار كنند تا سریال؟خیلیها را نمیدانم، اما من دوست دارم، چون خیلی زود جمع میشود و زیاد معطل یك كار نمیشوید. در این كار چه نقشی ایفا میكنید؟ نقش مددكاری به نام سركانی كه در كانون اصلاح و تربیت مشغول به كار است. او آدم مهربانی است و بچهها را دوست دارد و بشدت اعتقاد دارد كه آینده مملكت را بچهها میسازند پس باید آنها را ساخت و به آنها كمك كرد. شما به عنوان كسی كه روانشناسی خوانده كاراكتر سركانی را چگونه ارزیابی میكنید؟نظریهای معروف در روانشناسی هست به نام سلسله مراتب آبراهام مزلو كه میگوید اگر ما میخواهیم به خود شكوفایی یا همان طبقه پنجم كه آخرین طبقه این مراتب و آخرین نیازهاست، برسیم باید از طبقه اول كه نیازهای فیزیولوژیك، طبقه دوم نیاز ارتباط و احترام و غیره عبور كنیم تا به خودشكوفایی برسیم و حتی شاید برخی 4 مرحله اول را طی كنند اما به طبقه پنجم یا خودشكوفایی نرسند. در این تلهفیلم سركانی اعتقاد دارد كه این بچهها نتوانستند حتی از مرحله اول عبور كنند و ریشه همه اینها را در فقر میداند و سعی میكند به بچهها كمك كند تا از طبقه اول نیازها عبور كنند.آدم مهربانی است. سعی دارد با بچهها خوب رفتار كند، بخصوص با شخصیت اصلی داستان كه اسماعیل است، چون او معتقد است اینها گناهكار نیستند و در این رهگذر زندگی اتفاقاتی باعث میشود، مسیر كج را انتخاب كنند. بعد از سریال «شب چراغ» و «تا صبح» فیلم تلویزیونی دیدار در سپیدهدم سومین كار شما با مجید جوانمرد است. از كار كردن با او حرفی برای گفتن دارید.كار كردن با او را دوست دارم. آدم راحتی است. به حرف بازیگرش گوش میدهد. با هم در تعامل هستیم و سعی میكنیم نتیجه نهایی آن سكانس یا پلانی كه گرفته میشود چكیدهای از خواستههای هردویمان باشد.بهراد رحمانی هم كه قصه فیلم روی شخصیتی كه او بازی میكند، میچرخد 4 سال است وارد دنیای بازیگری شده و در این مدت 2 كار را در كارنامه هنریاش به ثبت رسانده ازجمله تلهفیلم «آژانس دوچرخه» كار مسعود كرامتی كه در آنجا نقش آنچنانی نداشت و كار دومش با خسرو معصومی در سریالی با نام «چهارسوق خاطره» است كه قصهاش در دهه 40 اتفاق میافتد و قرار است از مهر ماه امسال تا بیست و دوم بهمن ماه از تلویزیون پخش شود. او در حال حاضر با ایفای نقش شخصیت اصلی قصه دیدار در سپیدهدم سومین تجربهاش را به نمایش میگذارد.رحمانی كه از كلاس پنجم ابتدایی با كلاسهای بازیگری آشنا شده میگوید: در این فیلم نقش اسماعیل را بازی میكنم؛ نوجوانی كه ناخواسته مرتكب قتل شده و بالطبع به دلیل این كه سنش از حد قانونی كمتر است به كانون اصلاح و تربیت منتقل شده است. حمید عزتی كه نقش آن را كیهان ملكی بازی میكند، قرار است رضایت من را از خانوادهام بگیرد تا بعد از 3 سال حبسی كه داشتم به آغوش خانواده برگردم و درواقع 2 سال باقیمانده حبسم بخشیده شود.او از تجربه خودش در این كار میگوید: در كنار كسانی كه كار میكنم تجربه خوبی برای من است و امیدوارم بتوانم از عهده كار بخوبی بربیایم و بینندگان هم راضی باشند.بهراد بازیگری را به عنوان یك شغل نمیبیند و با توجه به رشته ریاضی فیزیك كه برای ادامه تحصیل برگزیده قصد دارد در رشتههایی مانند مهندسی عمران یا نفت وارد عرصه كاری شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1090]