واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > نوروزپور، محمدرضا - بزرگترین عملیات نظامی نیروهای خارجی مستقر در افغانستان از سال 2001 به این سو در هلمند از صبح روز شنبه بر ضد طالبان آغاز شده و ملموس ترین دستاورد آن تا کنون کشته شدن هشت نظامی طالبان از آن سو و از بین رفتن یک انگلیسی و سه آمریکایی نیز از این سو بوده است. خبر خوب این است که طالبان مقاومت خاصی نکرده و کشته شدگان خارجی در اثر انفجار یک مین جاده ای روی زمین دراز شده اند اما خبر بد این است که دستاورد 15 هزار نیروی ناتو از صبح روز شنبه تا عصر چنگی به دل نمی زند. انصاف بدهید که بگوییم این بار نیز ناتو به کاهدان زده است. این البته با آنچه فرماندهان ناتو، که هم اینک نبرد بزرگ هلمند را هدایت می کننند مغایرت دارد، آنها خیال می کنند که خوب پیش می روند. اشتباه آنها این است که چون مقاومت کمی در سر راهشان می بینند خیال پیروزی می کنند. یادشان رفته که طالبان در زمستان 2001 نیز مقاومت خاصی از خود نشان نداد و کابل به اندک فشاری سقوط کرده و همه آنها که طالبان نامیده می شدند ناپیدا شدند اما همان ناپیدا ها اکنون هشت سال است که دمار از رزوگار ناتو در آورده اند . هدف اصلی "عملیات مشترک" پاکسازی هلمند از طالبان و خارج کردن این ایالت از قلمرو بی چون و چرای طالبان ها است. آنچه اکنون ژنرال نیک کارتر فرمانده نظامیان ناتو در جنوب به آن می نازد و ادعا می کند که هیچ مشکلی بر سر عملیات مشترک تا کنون پدیدار نشده در واقع همان خودمشکل است. تشخیص افغانی هایی که با طالبانند ، با طالبان نیستند یا اصلا خود طالبانند به چیست؟ آنها شهری 80 هزار نفری به نام مرجاه را در ایالت هلمندمحاصره کرده در حدود یازده مقر ظاهری طالبان را فتح کرده اند اما تنها پنج نفر از آنها را کشته و نزدیک به ده نفر دیگر را دستگیر کرده اند. ما بقی کجایند؟ براساس اطلاعاتی که خود ناتو با استفاده از نیروهای افغانی به دست آورده، در این شهر تنها هزار نفر جنگجوی طالبان مستقر هستند و ما بقی شهروندانی به دور از طالبان و یا دست کم بی طرف هستند. اما چگونه می توان هزار نفر را از دل هشتادهزار نفر بیرون کشید، کشت و یا دستگیر کرد. تکنیک طالبان در همه این جنگ ها و عملیات ها این بوده که وقتی فشار به حد اعلا می رسد و توان مقابله نیست، در مردم گم می شود. کافی است یک جنگجوی طالبان اسلحه خود را کنار بگذارد، آنگاه هیچ تفاوتی با یک شهروند افغانی نخواهد داشت. آن وقت چه کسی قرار است کشته شود؟ شهروندان افغانی؟ و درست زمانیکه ناتو فکر می کند منطقه ای را از لوث وجود طالبان پاک کرده و زمان را برای سبک کردن فشار نظامی و یا انتقال آن به سایر مناطق آماده می بیند، اسلحه ها دوباره سر بر می آورند و دوباره جنگجویان طالبان ظهور می کنند. مشکل ناتو و نه تنها ناتو بلکه همه قدرت هایی که در افغانستان به گل نشسته اند مانند شوروی سابق همین است که با چیزی به نام یک ارتش کلاسیک که بتوان آن را در زمان و مکان مشخصی به تنگ آورد و نابودش کرد مواجه نیستند. طالبان لحظه ای شهروند است و لحظه ای دیگر جنگجو. نیک کارتر ادعا کرده است که از صبح شنبه تا کنون صدها جنگجوی طالبان را از مقر خود آواره ساخته است. سوال این است؟ کدام مقر؟ مگر طالبانی که توانسته به اعتراف شیر محمد زازی فرمانده نیروهای نظامی افغانی در همین عملیات مشترک، تمام منطقه را به خوبی تله گذاری کند و شاهد آن همین کشته شدن سه آمریکایی و یک انگلیسی است، بی جا و مکان و بی مقر می شود؟ آنها اینجا نشد، جای دیگر را برای جنگ پیدا می کنند و آنجا نشد دوباره به جای دیگری می روند. این ناتو و سربازان خارجی حاضر در خاک بیگانه اند که باور ندارند آواره و بی جا و مکان هستند. طالبان از مرجاه که رانده شود در لشگرگاه موضع می گیرد ، از آنجا که رانده شود به بیغوله هایی که سربازان ناتو تصور آن را نمی کنند می خزد و آنگاه در فرصت مناسب و زمانیکه پرواز هواپیماها و هوف هوف شینوک ها و آپاچی فروکش کرد دوباره سر در می آورد. جنگ طالبان را خسته نمی کند. جنگ و عملیات های نظامی بزرگ تنها سربازان ناتو را به ستوه می اورد و طالبان را حیاتی مجدد می بخشد. فرهنگ و آموزش و نجات افغان ها از جهل و خرافه پرستی است که می تواند طالبان را ریشه کن کند. آنچه محرز است اینکه طالبان از هرگونه جنگ و عملیات نظامی بزرگی از این دست استقبال می کند چرا که جنگ افغان ها را با جهالت و ارتجاع آنها هم داستان و متحد می سازد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 385]