واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > شیرازی، سید رضی - در مورد فلسفه و فلاسفه چون فلاسفه در دو بخش وسیع تقسیم میشوند، فلاسفة مشاء و فلاسفة اشراق. و البته در این میان یک فلسفة دیگری به وجود آمد به نام حکمت متعالیه که تلفیقی است بین مشاء و اشراق و دین و شرع و قرآن و اسلام و عرفان، تمام اینها که به نام حکمت متعالیه است که این مبتکرش مرحوم ملا صدراست. دربارة فلسفة مشاء که آیا با دین تطابق دارد یا ندارد، بیشتر افرادی که معتقد هستند و متدین هستند، اگر به فلسفه تمایلی داشته باشند، به فلسفة مشاء تمایل دارند. میگویند که در فلسفة مشاء اگر انحرافی باشد انحرافاتش کمتر است تا فلسفة اشراق یا حکمت متعالیه، لذا معروف بود که مرحوم آقای طباطبایی در قم ایشان اسفار میگفتند و آقای بروجردی پیغام داده بودند برای ایشان که شما اسفار نگویید و شفاء بگویید. حالا نظر آقای بروجردی هم همین بود که در اسفار بحث هایی هست که یک مقداری قدری ممکن است با ظواهر دین ممکن است فکر کنند که مخالف باشد. مثلاً در مسألة وحدت وجود که مرحوم آخوند قائل به وحدت در کثرت و کثرت در وحدت است، البته از نظر آخوند؛ اصلاً این عین دین است و مخّ دین و توحید است. استدلال قرآنی در معاد جسمانی که مرحوم آخوند در معاد جسمانی به آن صورت قائل است که ظواهر را بسیاری از متشرعه این را قبول ندارند و آخوند میگوید که دین همین است،اسلام همین است و دین همین است. بنابراین فلسفة مشاء یک مقداری به ظواهر اسلام نزدیکتر است تا فلسفة اشراق و حکمت متعالیه از نظر متشرعه و آنهایی که به ظاهر شرع مثلاً مرحوم آقای حاج شیخ محمد تقی آملی در حاشیة منظومهاش یک مطلبی دارد که من عین مطلبش را برایتان اینجا میخوانم.مرحوم آقای آملی در آخر بحث معاد منظومه وقتی که کلمات در آنجا به پایان میرسد، میگوید: «ولعمری أن هذا غیر مطابق مع ما نطق علیه الشرع المقدس علی ... والتحیه» میگوید این حرفهایی که من اینجا تفسیر کردم و بیان کردم در معاد جسمانی و این حرفهایی که مرحوم حاجی اینجا ذکر میکند، اینها با آنچه که شرع مقدس آورده است مطابق نیست «وأنا اشهد الله وملائکته وانبیائه ورسله أنی أعتقد فی هذه الساعه وهی ساعه الثلاث من یوم أحد، الرابع عشر من شهر شعبان المعظم سنه 1368 فی امر المعاد الجسمانی بما نطق به القرآن الکریم» میگوید من خدا را گواه میگیرم، انبیا و ملائکه و رسول خدا را گواه میگیرم بر اینکه اعتقاد من در این ساعت که ساعت سه از روز یکشنبه چهاردهم ماه شعبان 1368 است در امر معاد جسمانی به آنچه را که قرآن به آن ناطق است و گفته است و اعتقاد پیدا کرده «وأعتقد به محمد (ص) عن أئمه المعصومین (علیهم السلام)» و به آنچه را که پیغمبر اسلام و ائمه معتقد هستند به آن معاد، من همان معاد را قبول دارم. «وعلیه أطبقت الامه الاسلامیه» وامت اسلامی بر آن اجماع کرده است «ولا أنکر من قدره الله شیئا» و از قدرت خدا چیزی را کم و کاست نمیدانم، یعنی این چیزهایی که فعلاً در این معاد گفته شده است منافات با ... کسی قدرت خدا را قبول داشته باشد هیچ برایش مسألهای نیست بگوید بر اینکه همین جسم در روز قیامت میآید. «ویعجبنی فی ذلک کثیراً قول المولوی فی المثنوی»میگوید خیلی خوشم میآید همیشه لذت میبرم از سخن مولوی در مثنوی دربارة کسی که منکر حشر جسمانی است «حیث یقول:پس مثال تو چون آن حلقه زنی است کز درونش خواجه گوید خواجه نیستحلقه زن زین نیست پندارد که هست پس ز حلقه برندارد هیچ دستخلاصه این اشعار را از ملای رومی در مثنوی ذکر میکند مبنی بر اینکه اینهایی که معاد جسمانی را اینطور توجیه میکنند، اصلاً قدرت خدا را تشخیص ندادهاند و نمیدانند که قدرت خدا در چه حدی است. حالا من منظورم از نقل این کلام از مرحوم آقای آملی بیان یک نمونهای بود از فکر متشرعه دربارة معاد و عقیدة اینها نسبت به معاد فلاسفه. شما همانطوری که ملاحظه کردید میگوید این معاد فلاسفه با معاد اسلامی جور در نمیآید. این معادی که ایشان در اینجا تفسیر کرد از منظومه، معاد ملاصدراست و معادی است که ملا صدرا قائل است و در جلد نهم اسفار و چاپ جدید مفصل این معاد را بیان کرده است. حالا من نمیخواهم حرفهای ملا صدرا را اینجا ذکر کنم، ولی مطلب تا اندازهای روشن و معلوم است.ما دربارة فلسفه و حکمت نمی خواهیم بگوییم به اینکه نسبت گفتههای فلاسفه و گفتههای انبیاء نسبت تساوی است، هر چه که انبیاء گفتهاند فلاسفه هم گفتهاند و هر چه که فلاسفه گفتهاند انبیاء هم گفتهاند؛ ما این را نمیخواهیم بگوییم. چه بسا فلاسفة اسلامی در فهم گفتههای انبیاء البته به عقیدة خودشان راه صواب را رفتهاند، ولی متشرعه میگویند که فلاسفة اسلامی در بعضی از جاها گفتههای انبیاء را آنطوری که باید و شاید توجه نکردهاند و درک نکردهاند که یکی همین مسألة معاد جسمانی است که همین بود که خواندم برای شما از حرف آقای آملی. حرفی که آقای آملی گفته است یعنی همین را میگوید، یعنی فلاسفه و حکماء حرف انبیاء را نزدهاند و یک چیز دیگری گفتهاند؛ تفسیر کردهاند حرف انبیاء را و خودشان به عقیدة خودشان درست گفتهاند نه اینکه آنها خواستهاند انحرافی صحبت کنند. ولی این توجیه توجیه درستی نیست برای این گفتار انبیاء. بنابراین ما هم نمیخواهیم بگوییم به اینکه هر چه را که فلاسفه گفتهاند حرف انبیاست و مطابق با حرف انبیاست، نه ممکن است اشتباه کرده باشند فلاسفه. بعضی چیزهاست که ممکن است از قطعیات مسلمانها و شریعت اسلامی باشد که فلاسفه آن را قبول نداشته باشند، ولی از قطعیات مسلمانهاست، از ضروریات مسلمانهاست مثل معاد جسمانی، مثل معراج جسمانی. ابن سینا در مورد معاد جسمانی یک چیز دیگری میگوید؛ صرفاًتسلیم میشود و میگوید به اینکه در آخر کتاب شفاء میگوید به اینکه ما دربارة معاد جسمانی سخنی نمیگوییم برای اینکه آنچه را که اسلام گفته است کفایت امر ما را میکند و آن بسطی که شریعت اسلامی دربارة معاد جسمانی داده است کفایت امر ما را میکند و ما چون این امر را پیغمبر مخبر صادق خبر داده است و امری است ممکن، قبول میکنیم. اگر چیزی را پیغمبر خبر داده باشد و ممکن باشد، چرا قبول نکنیم؟ قبول میکنیم. پس بنابراین این معاد جسمانی را همانطوری که پیغمبر گفته است ما قبول داریم و تصرفی در آن نمیکنیم. این حرف بوعلی است. اینکه گفتم به اینکه آخوند اعجاز عقلی دارد واقعاًهمینطور است! آخوند ملاصدرا در بسیاری از جاهای فلسفی و حکمت مطالبی را اختراع کرده است و ابداع کرده است و از خود در آورده و فکرش به آن رسیده است. حالا چه ریشههایی داشته آن را نمیدانیم، که این را باید گفت مؤسس در فلسفه و پایه گذار در فلسفه. در همین مسئله اصالت الوجود که تقریباً مؤسسش اوست، لذا خودش هم میگوید قبل از اینکه من به اینجا برسم، معتقد به اصالت الماهیه بودم و خدا مرا از این غفلت بیدار کرد. پایه گذار اصالت الوجود اوست و تمام مسائل وجود و مسئله تشکیکش، وحدت در کثرت، کثرت در وحدت و تمام مسائل را پایه گذارش را باید گفت که مرحوم ملاصدراست. و در جاهایی که ممکن است اشکال داشته باشد من تذکر اشکال را میدهم و میگویم به اینکه اینجای حرف آقایان شاید با ظواهر شرع جور نباشد و متشرعه این را نپسندند. بررسی میکنم این حرف آقای آملی را من در درس مکرر خواندهام، هر دوره که من منظومه گفتم به آخر معاد رسیدم، این حرف آقای آملی را خواندهام و خواستهام بگویم به طلبهها و محصلین این حرفها قابل فکر است و شما فکر بیشتری کنید و از آن طرف هم افرادی مخالف هستند، اینطور نیست که صد در صد مورد قبول باشد، کسانی هم هستند که مخالف با این افکار هستند. شما باید خودتان دقت کنید و بررسی بیشتری کنید.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 596]