واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > یثربی، یحیی - دکتر یثربی تاکید کرد شیوه خردورزی علامه شهیر " محمد حسین طباطبایی" شایسته پیروی اهل نظر و اندیشه ورزی است. آقای دکتر شما کتابی در نقد آراء ملاصدرا نوشته اید که مورد توجه استاد محمد رضا حکیمی قرار گرفته است ، برای من جالب است که فردی هم چون وی از کتاب شما تعریف می کند . لطفا در این باره توضیحی بفرمایید . ایشان در کتابی که تالیف نموده اند توصیه کرده اند که همه دانشجویان و حوزویان روش مستقل فکر کردن را باید از این کتاب یاد بگیرند تا از خواب غفلت بیدار شوند . ایشان در زمانی این کار را می کنند که جو ، جهت، و هنجار جامعه علمی ما به جریان خاصی تعلق دارد ، و این برای من بسیار با ارزش است . به این جا رسیدیم که تا زمان ملاصدرا حکمت سینوی نه تنها گسترش پیدا نکرده بلکه قدم به قدم رنگ باخته است . با توجه به این که ما در دوره معاصر دارای آگاهی هایی هستیم که گذشتگان ما به آن دسترسی نداشتند ، بفرمایید که وضعیت حکمت سینوی هم اکنون در حوزه های علمیه چه جایگاهی دارد ؟ این سوال را از این جهت پرسیدم که تا جایی که من اطلاع دارم متون درسی فلسفه اسلامی بیشتر به آثار ملاصدرا اختصاص دارد و همچنین بیشتر اساتید فلسفه اسلامی در حوزه های علمیه مشرب ملاصدرا را می پسندند . آیا این نظر را قبول دارید ؟ برای پاسخ گفتن به این سوال باید به نکته ای اشاره کنم و آن این که من در تاریخمان رد پای سیاست را در گرایش به مکتبهای مختلف فلسفی موثر می دانم . این امر در اشعریت، و جبرگرایی کاملا آشکار است ، نقش سیاست در ترویج تصوف در دوره صفوی نیز جای تردید ندارد . در این صد و پنجاه سال اخیر هم ، گاهی سیاستهای خارجی با اختراع مذهب و یا دفاع از برخی مذاهب این کارها را دنبال می کردند ، اما قدرت داخلی موضع دفاع یا تخریب ابن سینا و غیره را نداشت . قدرت داخلی می خواست غربی شود . این قدرت از درگیری های فلسفی سر در نمی آورد و یا ، دست کم، به آن کاری نداشت . پس از انقلاب اسلامی وضع تغییر کرد و مقداری به تصوف میدان داده شد که به نظر من به صلاح مردم ، جامعه، و تشیع نیست . اما آن چیزی که موجب رواج عرفان در جامعه ما شده است آسان بودن بحث های عرفانی است . من این را از این جهت می گویم که شاید بعدها فقیهی در راس امور قرار بگیرد که با مشرب عرفانی حضرت امام(ره) تفاوت داشته باشد ، و آن گاه ما با مشکلات فراوانی رو به رو خواهیم شد . به نظر من اگر کار و راه علامه طباطبایی دنبال شود شاید ما به آن چیزی که می خواهیم ( رواج خردورزی) دست پیدا کنیم . علامه طباطبایی کسی بود که برای حکمت مشایی و حکمت سینوی ارزش و اعتبار خاصی قائل بود ، هر چند که از عرفان و حکمت متعالیه هم دفاع می کرد . ما باید در فلسفه به ابن سینا رجوع کرده و آن را نقد کنیم و کاستی هایش را دریافته و تلاش کنیم که قدم دوم را پس از وی برداریم . چرا که سخن گذشتگاه گزارشی از فهم آنان درباره مسائل مطرح شده در دوره ای که زندگی می کردند است ، و ممکن است صادق و یا کاذب باشد . ما زمانی به این امر دست می یابیم که جامعه آکادمیک ما به این امرتوجه لازم را نشان دهد . آقای دکترنظر شما درباره مراکز و موسساتی که به پژوهش در فلسفه اسلامی می پردازند چیست ؟ موضع گیری اکثریت کسانی که در این مراکز اشتغال دارند این است که کار را چنان که باید جدی تلقی نمی کنند . ، اگر در این میان کسی هم پیدا شود که آراء و نظرات ملاصدرا را مورد انقاد قرار دهد ، اگر بتوانند نابودش می کنند . آقایان باید بفهمند که کتاب 9 جلدی اسفار ملاصدرا وحی منزل و حقیقت ناب نیست ، بلکه گزارشی از فهم ملاصدرا است و نمی تواند به تمامه برای ما قابل قبول باشد . نکته دیگری که آقایان باید به آن توجه کنند این است که کتابهای ملاصدرا در پاسخ به مسائلی نوشته شده که در زمان او مطرح بوده است و نمی تواند پاسخ گوی مسائل امروزه ما باشد . امروزه ما هزاران مسئله داریم که مخصوص دوران ماست و باید در ارائه پاسخ به آنها تلاش کنیم . اگر امروزه کسی بگوید فلسفه سیاسی ما ضعیف است ، درست می گوید ، چرا که واقعا این گونه است و این مسئله ربطی هم به دین ندارد .
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 405]