واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > شفیعی، نوذر - افزایش توانمندی نیروهای افغان و حضور مثبت کشورهای همسایه هم میتواند گام مثبتی برای تأمین امنیت افغانستان و هم پایان مأموریت سربازانی باشد که خسته از جنگی فرسایشی 2010 خونینی را تجربه کردند. سفرهای غیرمنتظره و متوالی اوباما و دیوید کامرون به افغانستان، فارغ از تأکید بر عقبنشینی نیروهای خارجی در سال 2011، بیش از همه ناکارآمدی استراتژی نیروهای ائتلاف و خستگی مفرط نیروهای نظامی خارجی را آشکار ساخت. غالبا سفرهای غیرمنتظره مقامات غربی به افغانستان،با هدف بررسی مستقیم اوضاع داخلی افغانستان،حل برخی از اختلافات میان فرماندهان نظامی انگلیسی و آمریکایی و همچنین پاسخ به افکار عمومی کشورهایی که در این بحرانستان نیروهای نظامی دارند، صورت میگیرد. اما سفر اوباما و کامرون این بار جدای از همه معضلات داخلی و خارجی برای تقویت روحیه نظامیان و سربازانی بود که در هزار توی دالانهای افغانستان و ناکارآمدی سیاستهای کلان قدرتها در این کشور دیگر قادر به جنگیدن نیستند. این حضور طولانی مدت حتی ثبات نسبی برای افغانستان نیز به ارمغان نیاورده است .حدود نه سال از حضور نیروهای ناتو در افغانستان میگذرد و عرصه سیاسی و نظامی افغانستان آنگونه که انتظار میرفت به صلح و امنیت نزدیک نشده است. حتی امروز طالبان نه تنها بر منطقه جنوب و جنوب شرق افغانستان بلکه به نوعی بر کل افغانستان توانایی اعمال نفوذ و تأثیرگذاری بر کل افغانستان را دارند.به طوری که مناطقی همچون استان کندوز، تخار و حتی بدخشان- که تقریبا جزء مناطقی هستند که کنترل نیروهای دولتی بر آن تثبیت شده و در عین حال اقوام ساکن در آن با قومیت طالبان چندان همسو نیستند-به عرصه عملیاتهای طالبان تبدیل شده است. و به عبارت روشنتر یعنی امنیت در افغانستان حتی در مفهوم سنتی و نسبی آن محقق نشده است. قطعا این واقعیت برای سازمانی نظامی و قوی همچون ناتو نقطه ضعف بزرگی در تاریخ حیاتش به حساب میآید. چگونه است که سازمانی با قدمت و توانایی ناتو نتواند در برخورد با یک گروه شورشی موفق عمل کند؟ پاسخ این سوال در واقع به عدم شناخت ناتو از محیط عملیاتی افغانستان و ضعف آنها در برآورد تهدید باز میگردد.واقعیت آنست که طالبان جزء تهدیدات نوین بوده و ناتو به عنوان اولین تجربه جدی در برخورد با این تهدید خود را به محک آزمایش گذاشت، اما چندان از آن سربلند بیرون نیامد. ناتو بعد از نه سال هنوز در برخورد با این تهدید نوین دچار مشکل است و برای این منظور تجدیدنظر در استراتژیها، سیاستها و تاکتیکهای ناتو امری ضروری است. شاید عدم استراتژی موثر فرماندهان ناتو در برخورد با تهدیدات موجود آنها را مجبور کرده که سال 2014 را به عنوان سال خروج ناتو از افغانستان قرار دهند.سالی که بدون تردید عرصه تحولات افغانستان وضعیت فعلی را خواهد داشت و حتی ممکن است به لحاظ امنیتی جنبههای بدتری نیز به خود گیرد.بنابراین تعیین زمانبندی برای خروج نیروهای ناتو در سال 2014 اقدامی اجباری برای ناتو بود.فشار افکار عمومی کشورهای عضو ناتو از یک سو و ناتوانی در برخورد با طالبان از سوی دیگر و سرخوردگی شهروندان افغان از حضور نیروهای خارجی در کشورشان از جانب سوم از جمله عواملی است که تصمیمگیرندگان ناتو را مجبور به تعیین تاریخی مشخص برای خروج نیروهای ناتو از افغانستان کرده است. بدون تردید در شرایط فعلی بر عهده کشورهای همسایه، اعضای ناتو و همچنین دولت افغانستان است که در صورت خروج نیروهای ناتو در این فرصت باقیمانده به تربیت،پرورش و آموزش نیروهای ارتش ملی و پلیس ملی و سایر نهادهای امنیتی افغانستان بپردازند تا خلأ حضور ناتو به وسیله نیروهای بومی و منطقهای پر شود. شاید این راهکار بتواند از یک نیروهای منطقهای را به برقراری ثبات در افغانستان ترغیب کند و هم پایان مأموریت نظامیان و سربازانی باشد که خسته از جنگی فرسایشی 2010 خونینی را در افغانستان تجربه کردند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 310]