واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی:
گر درگیر بحثی شوی که برندهای نخواهد داشت، چه میکنی؟ بدیهی است نه تو میتوانی عقیده طرف مقابل را تغییر دهی، نه او قادر است عقیده تو را عوض کند.... اگر به جر و بحثی عقیدتی ادامه بدهی، هیچ فایدهای ندارد جز اینکه احساسات یکدیگر را جریحهدار کنید و تو حرفی بزنی که به گونهای جبرانناپذیر روابطتتان را خدشهدار کند . ضربالمثلی روسی میگوید: وقتی حرفی از دهان آدم در میآید، پرواز میکند و دستت به آن نمیرسد . هدف این بخش این است که کمکت کند بفهمی چطور میتوانی قبل از اینکه حرفی از دهانت بیرون بپرد، جلوی زبانت را بگیری. در اینجا چندین راه کشف میکنی که مؤدبانه خودت را از جر و بحث کنار بکشی و چیزی نگئی که بعداً پشیمانی به بار بیاورد . ▪ مخالفت بدون ناسازگار جلوه کردن : بخشی از لذت زندگی این است که خودت را وارد مجادله نکنی، بلکه از آن بپرهیزی. عقبنشینی ماهرانه صرفاً پیروزی است. (نورمن وینسنت پیل ) یک راه مؤثر برای کنار کشیدن از یک بن بست، اظهار این عبارت است: حق با هر دوی ما است و سپس، بیدرنگ باید بحثی بیدردسر را پیش کشید. تقریباً در بیشتر مجادلهها و بحثها، هر کسی منطقی خاص برای خود دارد. موضوع این نیست که یکی راست میگوید و دیگری دروغ، یا یکی خوب است و دیگری بد. مسأله این جا است که هر دو طرف نظریاتی متفاوت دارند. عوض اینکه یکدیگر را به چشم دشمن خونی نگاه کنید، کافی است درک کنید که در مورد موضوعی احساسی عقیدهای متفاوت دارید . یکی از دوستانم گفت: ای کاش هفته پیش متوجه این مطلب شده بودم. یکشنبه شب، من و زنم برای شام به خانه پدر و مادر او رفته بودیم. سر شام من گفتم که ساختن بزرگراه دوباره متوقف شد. چه غلطی کردم! پدر زنم گفت که خیلی خوشحال است چون از اول هم نمیبایست این بزرگراه درست میشد، چرا که باعث تخریب درهای تاریخی میشود . من به او گفتن که ساختن این بزرگراه به شدت لازم است چون پنج روز در هفته که سرکار میروم، هر روز بیش از یک ساعت از وقتم تلف میشود، چون تعداد ماشینها نسبت به ده سال گذشته چهار برابر شده بدون اینکه تعداد جادهه بیشتر شود. پدر زنم غرولند میکرد که خودخواهی، خصوصیت نسل من است و م بیشتر نگران رفت و آمد خودمان هستیم تا مکانی تاریخی . من از کوره در رفتم و گفتم که او حق ندارد مانع پیشرفت شود. و پناه بر خدا! یک دفعه پدر زنم دستمال سفره را روی زمین پرت کرد و بلند شد و رفت و گفت دلش نمیخواهد سر میز شام بنشیند و به این چرندیات گوش بدهد. آرزو میکردم که کل ماجرا پیش نیامده بود. ای کاش میدانستم این بحث چقدر او ر متغیر میکند و با گفتن این حرف که بیایید در مورد مخالفتها با هم به توافق برسیم، از این واقعه ناگوار پیشگیری میکردم و بعد هم مؤدبانه موضوع را عوض میکردم . حق با او است. همانطور که جرج برنارد شاو گفته است: هیچ موفقیتی به آسانی به دست آوردن ادب و نزاکت و مفیدتر از آن نیست . ▪ حفظ آبروی طرفین : کردارهای خوب مستلزم از خودگذشتگیهای جزئی است. (رالف والدو امرسون ) فرض کن که تو و همسرت در مورد تعلیم و تربیت نوجوانتان که مرتکب خطائی شده، با هم اختلافنظر دارید. احساس تو این است که همسرت به تنبیه معتقد است و تصور میکند که تو زیادی آسانگیر هستی. بحث شما در این زمینه منجر به نزاعی خانوادگی میشود . همسرت میگوید: اگر از حالا به این بچه نفهمانیم چه کسی حاکم خانه است، دیگر هرگز به ما احترام نمیگذارد . تو میگوئی: اگر او را به عنوان تنبیه در خانه نگه داریم، به مراتب سرکشتر میشود . همسرت بحث میکند که: اینجا خانه ما است. اگر او بخواهد اینجا زندگی کند، باید از قوانین خانه اطاعت کند. تو با او مخالفت میکنی و میگوئی : او هفده سال دارد. تقریباً بزرگسال است، نمیشود مثل بچهها با او رفتار کرد . و به همین ترتیب بحث کش پیدا میکند. میتوانید از این عبارت استفاده کنید: جبهه هر دوی ما یکی است . این عبارت باعث میشود قبل از اینکه مخالفت قد علم کند، چشماندازی پید کنید. همین عبارت در یک جبهه بودن، به جای مخالف بودن، کلی کمکت خواهد کرد . سام لونسون گفته است: ممکن است همیشه با هم موافق نباشیم، اما میتوانیم سعی کنیم یکدل باشیم. به عبارت دیگر، صرفاً اینکه با کسی موافق نیستی، به این معنا نیست که باید دشمن یکدیگر باشید. گفتن این حرف که: هی، ما هر دو یک چیز را میخواهیم، ممکن است کمک کند که به خاطر داشته باشید هر دوی شم مقصدی یکسان دارید و صرفاً میخواهید از راههای متفاوت به آن برسید. این عبارت به شما کمک میکند از حال و هوای خصمانه خارج شوید و نگرانی مشترک خودتان را با همکاری یکدیگر حل و فصل کنید . خانمی صبورانه میگفت: این روشها خوب است، اما در مورد شوهرم کارآئی ندارد. او باید در هر جر و بحثی برنده باشد . اگر توهم همین گرفتاری را داری، نگران نباش به طور مفصل شرح میدهیم که چطور مدبرانه گفتوگوئی یک طرفه را تمام کنی . ▪ موقرانه خودت را از جر و بحثهای بیهوده کنار بکش : من حتی یک بحثکننده را ندیدهام که از طریق جر و بحث طرف مقابل را متقاعد کند. (توماس جفرسون ) چه میشود اگر در مورد یک قرارداد مذاکره کنی و به بن بست برسی؟ تو رضایت نمیدهی، طرف مقابل هم همینطور. در این مرحله، اگر پافشاری کنی، تمام آنچه را تحمیل کردهای، از دست میدهی . بگو: بیا سر این یکی برگردیم، و بعد به سراغ جنبهای توافقی برو که کمتر مجادله دارد. این عبارت، راهی اساسی برای تغییر دادن موضوع است بیآنکه تغییر عقیده داده باشی، بعد که جوی مصالحهآمیز به وجود آمد، به مبحث قبلی برگرد و در شرایطی مطلوب، از پس آن بربی . با چند تا از همکارانم ناهار میخوردم که موضوع به مبارزه انتخاباتی فرمانداران کشیده شد. مبارزه انتخاباتی به جاهای ناجور کشیده شده بود و هر حزبی دیگری را به سوء استفاده و کردارهای نادرست متهم میکرد. بازار بحث داغ شده بود. یکی از همکاران رو به من کرد و پرسید که به نظر من چه کسی باید فرماندار شود؟ اصلاً دلم نمیخواست خودم را وارد بحثی کنم که برندهای نداشت. دستانم را به علامت تسلیم بالا بردم و گفتم: من یکی از این مورد معذور بدار . ▪ تغییر عقیده بهجای قبول موقعیت : هدف نهائی ارتباط بیشتر باید بر اساس تلفیق و آشتی باشد. (ام. اسکات پک ) کلارنس دارو میگوید: فکر کردن یعنی اختلاف نظر داشتن. با این حال، افرادی که متفاوت فکر میکنند، اغلب به موضع خود چسبیدهاند و نمیخواهند تغییر عقیده دهند. آنان پاشنه به زمین میکوبند و در مخالفت خود سماجت میکنند . عباراتی مانند: کامیابیهای متفاوت برای افراد متفاوت و شش تا همان یک جین است، همگی روشهائی مؤدبانه است که موجب میشود حرمت شرکتکننده در بحث حفظ شود و بتواند خود را از بگو و مگو حفظ کند . من و یکی از دوستانم این امتیاز نصیبمان شد که در همایشی مربوط به مدیری دوراندیش که آن موقع بیش از هشتاد سال داشت، شرکت کنیم. همچنانکه برنامه ادامه داشت، معلوم شد که او گهگاه از اصل مطلب منحرف میشود و موضوع از ذهنش میرود. او در یک لحظه واضح و منطقی حرف میزد و لحظهای بعد چرت و پرت میگفت . در یک مورد، او قاطعانه موضعی گرفت درست مخالف موضعی که قبلاً داشت. یکی از حضار این مسأله را به رخ او کشید. سخنگوی ما با لحنی پر حرارت به کلی منکر موضوع اول خود شد و عصبانی از اینکه آن شرکتکننده چقدر گستاخ است که با او مجادله میکند، اما شرکت کننده هم سماجت میکرد که حق با او است . دوست من که خودش در زمینه مذاکره خبره بود، متوجه شد که این بحث هیچکس ر به جائی نمیرساند. هیچیک از آن دو قصد نداشتند کوتاه بیایند و تضاد بین آنان هم در نهایت هیچ سودی در برنداشت. بنابراین، دوستم از جا برخاست و ب لحنی جدی ولی مؤدبانه گفت: هر دوی شما حق دارید. سپس با مثالهائی از نظرات هر دو جانبداری کرد و دست آخر، در مورد مرحله بعدی سخنرانی پرسید . او با این ترفند و در کمال متانت، سخنرانی را به موضوع اصلی برگرداند . ▪ روشهای مردانه در قبال روشهای زنانه : ما به اشتباه باور داریم که اگر شریک زندگیمان ما را دوست داشته باشد، به همان روشی عمل و رفتار میکند که وقتی ما خودمان کسی را دوست داریم، آنطور رفتار میکنیم. (جانگری ) در کتاب مردان مریخی، زنان ونوسی نوشته جان گری، خیلی جالب توضیح داده شده است که چطور زن و شوهر به جر و بحث خاتمه میدهند. از آنجا که زنان و مردان روشهای گفتوشنودی متفاوتی دارند، معمولاً حرفهای یکدیگر را بد تعبیر میکنند. مرد ممکن است اینطور برداشت کند که همسرش فردی غمگین است و درک نکند که او صرفاً دارد انرژی فیزیکی خود را تخلیه میکند. زن ممکن است از تلاش خیرخواهانه شوهرش برای اندرز دادن به او دلخور شود، در حالیکه زن فقط به همدلی و گوش شنوا احتیاج داشته است. علیرغم نیات عاشقانه، این اختلافات گفتوشنودی، به تضادی آسیبرسان منجر میشود . خبر خوش این است که اگرچه زنان و مردان روی فرکانسهای مختلف عمل میکنند، میتوانند روی طول موجهائی مشابه با هم ارتباط داشته باشند. زن میتواند یاد بگیرد که نق زدن خوب است (از نظر گری، به این معنا است که مرد تقاضای زن را در قبال نیازهای خودش در نظر میگیرد)، و مرد میتواند یاد بگیرد که وقی زنی در مورد مشکلاتش حرف میزند، لزوماً نمیخواهد مردش آنها را حل کند نويسنده : منبع :
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 226]