واضح آرشیو وب فارسی:جهان نیوز: كتاب شعري كه شعرا هم آن را نفهميدند!
به گزارش جهان به نقل از فارس، وعده داده بوديم تا براي بررسي وضعيت چاپ كتاب شعر بعد از مردم، سراغ شاعران برويم و از آنها درباره وضعيت نشر كتاب شعر در كشور بپرسيم. مي خواستيم بدانيم شاعران ما و مخصوصا شاعران جوان ما كه در سالهاي آينده به تعداد كتابهايشان افزوده ميشود، چه تصوري از مردم و كتابهاي شعري مورد علاقه آنها دارند و چه آسيبهايي را متوجه انتشار كتابهاي شعر مي دانند كه سعي مي كنند گريبان خودشان را نگيرد.
معمولا شاعران ما خوب سخن ميگويند و بهتر از آن، مي سرايند. ما در اين گزارش خلاصهاي از آنچه كه برايمان بيان كردند را ميآوريم و اگر فرصتي و عمري باقي مانده بود در آيندهاي نزديك مشروح گفت و شنودهايمان را كه در جمع هاي شاعرانه كوچك تبديل به نشست شده بود، خواهيم آورد. لذا ميخواهيم كه از مختصر بودن سخنانشان در اين گزارش نرجند.
* برداشت اول: كتاب شعر سپيدي كه شاعران هم يك صفحه از آن را نفهميدند!
ميلاد عرفانپور كه هم كتابها متعددي دارد و هم ميان مردم چهرهاي شناخته شده است، در نمايشگاه كتاب بيشتر در غرفه شهرستان ادب بود. هر از گاهي براي امضاي كتابهايش براي خريداران، مجبور ميشد بلند شود و امضايي كند و دوباره رشته سخن در دست بگيرد. عرفان پور معتقد بود شاعران از دنياي مخاطبان فاصله گرفتهاند و مسائل ملموس براي انسان امروز در ذهن شاعر نيست و اين باعث ميشود ما مجموعه شعرهايي فرم زده و بر آمده از نگاههاي غربي داشته باشيم. طبيعتا مردم شعر را درك نمي كنند و كتاب فروخته نمي شود.
شاعر كتاب جشن فراموشيها برايمان مثالي آورد كه يكي از شاعران مجموعه 200 صفحهاي شعرش را براي يكي از استادان شعر فرستاده بود و حتي آن استاد يك صفحه از اين كتاب شعر را نفهميده بودند و حالا واي به حال مردمي كه ميخواهند اين كتاب را بخرند.
ميلاد عرفانپور گفت: غالبا شاعران ما بر فرهنگ ملي و مذهبي تسلط ندارند و نميتوانند جلوههاي فرهنگي را در اشعارشان نشان دهند و وقتي شعر رنگ و بويي از اين جلوهها نداشته باشد، مخاطب هم ندارد.
* برداشت دوم: چهرههاي لمپن شعر!
رضا شيباني اصل اهل تبريز است و از ديار شهريار. اخيرا جديترين مجموعه شعريش توسط شهرستان ادب منتشر شده و او يك نسخه از اين كتاب را به ما هديه داد كه باعث خوشحالي مضاعفمان شد. او كه اخيرا به سراغ كارهاي تحقيق و پژوهشي رفته، بزرگترين مشكل كتابهاي شعر ما در مديريت ضعيف فرهنگي ميدانست كه باعث شده مولفه هاي فرهنگي اصالت خود را از دست بدهند و به دنبال آن شعر اصالت خود را از دست داده و خيلي از آثار صرفا ظاهر شعر دارند.
شاعر كتاب «سكوت كاهگلي» به ابتذال ادبي در شعر امروزمان معتقد بود كه بعضي شاعران الفاظ ناشايست و بعضا مسهجن در اشعارشان ميآورند و او اين سئوال را از ما پرسيد كه اينهمه دفتر شعري كه مرتب منتشر مي شوند و يك سري اسامي كه تيشه به ريشه ادبيات ما مي زنند واقعا شعر هستند و سرايندههايشان شاعر؟!
شيباني گفت: ما از رسانه ها براي ذائقه سازي استفاده نمي كنيم. انسان با تبليغات به هر جهت متمايل مي شود و مديريت فرهنگي بايد جلوي چهره شدن، چهرههاي لمپن در شعر را بگيرد.
* برداشت سوم: شاعران گم شده در فضاي مجازي!
صديقه مرادزاده پر از برداشتها و احساسات شاعرانه و اهل ورامين است و برگزيده شدن در چند جشنواره ادبي، انتشار دو كتاب را در كارنامه دارد كه آخرين آنها «پياده شدن در روزهاي رفته» بود و فصل پنجم منتشرش كرده است.
دغدغه مرادزاده درباره كتابهاي شعر، فضاي مجازي بود همان فضايي كه اعتمادي به آن نيست و عدهاي مبتذلش كردهاند. او به ما گفت شاعران از وبلاگها به عنوان دفترچه خاطارت استفاده ميكنند شعري زده ميشود و بعد آنقدر كپي مي شود يا از ايده اش استفاده مي كنند كه خود شاعر باورش نمي شود شعر خودش است! فضا طوري شده كه نشان نمي دهد چه كسي شاعرتر است و كدام كتاب معيار ادبي قوي تري دارد.
شاعر شبيه باد فضاي اينترنت را فضاي مسمومي دانست كه شاعري شعري ميزند و به به و چه چه هاي آدم هاي خيلي معمولي شاعر را به جايي مي رساند كه خودش را گم كند و فكر كند چه خبر است. از آن بدتر اينكه سرقتهاي ادبي در فضاي وب كار را به جايي رسانده كه سارق شعر، كتابش به چاپهاي چندم مي رسد و خود سراينده كه تبلغي درباره كتابش نشده، كتابش گنام ميماند.
* برداشت چهارم: وقتي همه كتاب شعر دارند، انگار هيچ كس كتاب شعر ندارد
علي داوودي از بقيه شاعراني كه ما سراغشان رفتيم، سن و سال بيشتري دارد، علاوه بر اينكه شاعر است خودش داور و دبير مسابقه ها هم بوده و حالا و حالا قصد انتشار كتاب شعري را ندارد. جمله جالبي از داوودي شنيديم: وقتي همه كتاب شعر دارند، انگار هيچ كس كتاب شعر ندارد و زيادي كتاب شعر باعث نابودي آن شده است.
داوودي معتقد بود كه بايد مرجع بي طرفي براي انتخاب كتابهاي درست و درمان شعر و معرفي آنها به جامعه وجود داشته باشد و هر چند خودش دو سال پيش برگزيده جايزه كتاب شده بود اما به عدالت جايزههاي سالانه كتاب شك داشت. اين شاعر گفت: مشكل كتابهاي شعر ما فاصله بين آن چيزي است كه داورها مي پسندند و آنچه مردم مي پسندند. كتابها برگزيده جشنواره ها مي شوند اما مردم سراغ آنها نمي روند.
او معتقد بود علاوه بر اينكه شاعر بايد ميان مردم باشد و با جمع حركت كند، نگاهي هم به نگاه شاعرانه و محتوايي خودش هم داشته باشد.
* برداشت پنجم: شاعري با زباني نزديك به زبان مردم
جواد شيخ الاسلامي، شاعري مشهدي، زود آشنا و سر به زير است كه حرفهايش با ما شاهد مثالهاي زيادي داشت. او به مشكلي به طور عام در هنر و به طور خاص در شعر معتقد بود كه بعضي گمان مي كنند هر چه سخنان نافهميدني تر باشد، بهتر است و از سخنران خيلي خوبي گفت كه هر چه مي گويد بقيه نمي فهمند! و بقيه مي گويند چه سخنران خوبي است.
او گفت وقتي شاعران بين مردم نيستند، زبانشان به مردم نزديك نيست، از دغدغههاي مردم نميگويند، چه طور انتظار دارند كه مردم كتابشان را بخرند؟ و از قول امام به ما گفت هنرمند كسي است كه در جبههها جان داده است.
شيخ الاسلامي قبول نداشت كه شعر روشنفكران بهتر مي فروشد و معتقد بود كتاب شاعران مردمي بهتر مي فروشد و در ضمن به ما گفت كه تنها 5 درصد از شاعران ما از دغدغههاي مردم ميگويند و مردمي هستند.
اين شاعر معتقد بود اگر بين مردم باشيم، چيزي شبيه مرحوم آقاسي، كتاب شعر و داستان خود به خود ترويج مي شوند و شاعران مجبور نيستند كتابهاي شعر را زير بغلشان بگيرند از اين كتابفروشي به آن كتابفروشي بروند.
* برداشت ششم: حق التاليف شاعران كم است
علي سليماني، شاعر اهل همدان كه قرار بود حوزه هنري 3 تا از جديدترين كتابهاي شعرش را به نمايشگاه كتاب بياورد و اين اتفاق نيفتاد و تنها مجموعه اشعار دفاع مقدسي او به نمايشگاه كتاب رسيد، عمده ترين دليل و مشكل متوجه كتابهاي شعر را حق التاليف پايين شاعران مي دانست كه اگر شاعري كارش خيلي خوب باشد در بهترين شرايط از ناشر 10 درصد حق التاليف مي گيرد. البته بسياري از شاعران كتابهايشان را خودشان چاپ مي كنند كه فروش نمي رود و هيچ صرفه مالي برايشان ندارد.
او معتقد بود كه وقتي حق التاليف انتشار يك كتاب شعر با جايزه مسابقه هاي شعر حتي در سطح استاني برابري مي كند، چه طور مي توان انتظار چاپ كتابهاي خوب را از شاعران داشت.
اين شاعران جوان مشكل ديگر را متوجه رسانهها مي دانست كه شاعران را به مردم معرفي نمي كنند و ديدار سالانه شاعران با رهبر انقلاب باعث شده كه مردم شاعران را از اين ديدارها بشناسند و كتاب اين افراد فروش بيشتري داشته باشد و اين در حالي است كه ممكن است شاعران خوب ديگري هم وجود داشته باشند كه هيچ گاه فرصت حضور در اين جلسات را پيدا نكنند.
* برداشت هفتم: مردم دنبال حكمت در شعرها هستند
سيدمحمد حسيني شاعر جوان ديگري بود كه او را در غرفه شهرستان ادب در نمايشگاه كتاب يافتيم. او از شاعراني گفت كه دست به كتابسازي ميزنند و هر سال از مجموعه هاي قبلي شعري انتخاب مي كنند و به چاپ مي رسانند و اين باعث مي شود سطح توقع ها پايين بيايد.
از او پرسيديم مردم ما چه كتابهايي را مي خرند و پاسخ شنيديم مردم شعرهايي را مي خرند كه حرف آنها را بزند. مردم هنوز سعدي و حافظ مي خرند چون آنها حكمت ميگويند. حكمت گمشده شاعران امروز ما است. درد مردم ما نان نيست و شاعران از نان مي گويند و مردم دنبال حكمت در شعرها هستند.
* برداشت آخر: ارتباط شاعران جوان با استادان شعر و ادب كمرنگ است
پيمان طالبي هم در غرفه انتشارات سلمان پاك يا همان شهرستان ادب بود. اين شاعر خيلي جوان از ناشراني گفت كه هر كتابي را چاپ مي كنند و از شاعراني گفت كه به ناشران پول مي دهند تا كتاب شعرشان را منتشر و توزيع كند و به همين دليل هر كتاب شعري چاپ مي شود.
او از ارتباط كمرنگ شده شاعران جوان و استادان ادبي اظهار تاسف كرد و گفت: شاعران جوان قبل از اينكه دست به انتشار اشعارشان بزنند بايد به سراغ استادان شعر و ادب بروند و بعد از بررسي و مشورت كتابي را منتشر كنند تا يك مجموعه شعر خوب منتشر شود.
شنبه|ا|23|ا|ارديبهشت|ا|1391
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جهان نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 117]