واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فيلمي که وامدار واقعيت نيست؛ نگاهي به فيلم "روز سوم"
"روز سوم" محمدحسين لطيفي بيش از آنکه برخاسته از شناسنامه دفاع مقدس ايران و مسائل خاص برآمده از آن باشد، فيلمي است که ميتوان آن را تعبيري عام از جنگ و نه متکي بر واقعه مستند حصر خرمشهر دانست. لطيفي فيلمسازي است که پس از تجربه عرصههاي مختلف و متنوع در سينما و تلويزيون براي نوعي اداي دين به دفاع مقدس سراغ ايدهاي مستند در زمان حصر خرمشهر رفت. ايدهاي که به عنوان استارت اوليه ميتوانسته موقعيت شاخص براي دراماتيزه کردن واقعيت فراهم کند و همه اهميت آن در همين حد است: مدفون شدن دختري در باغچه براي در امان ماندن از دست سربازان عراقي.مهدي سجادهچي فيلمنامهنويسي مستقل و در حوزه دفاع مقدس صاحب تجربه است و مجموعه "خاک سرخ" هم برگرفته از قصه اوليه "ليلا و جنگ" او بوده است. سجادهچي با پرداخت و بسط اين ايده و درک نيازي که رئاليسم به دراماتيزه شدن دارد، تلاش کرده با طراحي موقعيتهاي نمايشي و مقاطع داستاني خاص، شخصيتپردازي، خلق کاراکترهاي فرعي و مکمل و ... به تعبير خود به درام نزديک شود.فيلم در روزهاي حصر خرمشهر و نابساماني شهر و مردمان آن با خطي فرعي آغاز ميشود. معرفي کوتاه برادر (رضا) که از ازدواج با دخترعمو شانه خالي کرده و اين گونه است که با رفتن پسرعمو (بروز ارجمند) سراغ رضا (پوريا پورسرخ) مخاطب هم به نوعي همراه وي به قلب روزهاي دفاع اين شهر ميرود و ... رضا و سميره (باران کوثري) معرفي ميشوند.از آنجا که ايده مدفون کردن دختر زير خاک ايده اوليه و هسته مرکزي فيلم است، به نظر ميآيد تلاش نويسنده براي دراماتيزه کردن آن بايد مهمتر از وجوه ديگر نمود پيدا کند، به خصوص که باورپذيري آن در کليت فيلم موجب همذاتپنداري مخاطب با چنين موقعيتي است. به اين مفهوم که واقعاً بايد همه راهها به گونهاي به بنبست برسد و مدفون شدن سميره زير خاک تنها و تنها گزينه ممکن و البته انتحاري در موقعيت حاضر در نظر گرفته شود.اما آنچه در فيلم "روز سوم" برجسته ميشود، چنين پرداخت و ناگزيري به همراه ندارد. واقعيت اين است که مدفون کردن سميره در خاک باغچه تنها گزينه ممکن در موقعيت چيده شده نيست و نويسنده نتوانسته همه راههاي ديگر را به بنبست بکشاند. اولين و سادهترين راه براي انتقال خواهري که پايش شکسته از روي ديوار اين است که برادرش او را کول و از روي ديوار عبور کند تا با هم فرار کنند.درست است که اين گزينه را محدوديتهاي سينماي ايران باطل ميکند، ولي کار نويسنده در چنين موقعيتي مهم جلوه ميکند تا از محدوديت در جهت خلاقيت استفاده کند و باورپذيري موقعيت چيده شده را با ابزار تخيل و ايدهپردازي بالا ببرد. در صورتي که مواردي چون ورزيدگي رضا و امکاني که ميتواند براي به دوش کشيدن خواهر داشته باشد اين وجه را پررنگ و البته بزرگتر ميکند.
در چنين موقعيتي با توجه به اينکه ايده مورد استفاده قابليت تعابير و تفاسير فرامتني و نمادين را دارد، نوع پرداخت نويسنده از مولفههاي مستعد براي نمادينه شدن اهميتي ويژه پيدا ميکند. به عنوان مثال سميره و مدفون شدن او زير خاک و ... قابليت اين را دارد که او به عنوان نمادي از مام وطن برجسته و در عين رعايت اصول رئاليسم موقعيتي، مايههاي مفهومي فيلم پررنگ شود.اما در کليت فيلم اثري از اين پرداخت نمادين يا رويکرد به مفاهيم عميق زيرلايه وجود ندارد و اين گونه است که در فيلمي که از ابتدا چنين قراري با مخاطب نگذاشته تا او را به جور ديگر ديدن عادت دهد، به يکباره نميتوان به حاشيه رفتن دفاع، محاصره شهر، بيرون راندن دشمن و ... را منطقي تعبير کرد. آن هم به اين دليل که بسيج شدن رضا، پسرعمو و دوستانش براي نجات دادن سميره کنشي نمادين است که عين دفاع از مام وطن و شهر و ميهن تلقي ميشود.واقعيت اين است که جنس قصهگويي و پرداخت چنين قصههايي روش و شيوه خاص ميطلبد که با اين رويکرد مسلماً فرق دارد. اگر به واقع نام جهانآرا، نام شهر خرمشهر و چند نشانه سطحي ديگر را از فيلم بگيريم، دفاع مقدس در کدام بخش فيلم "روز سوم" حضور دارد؟ در تعقيب و گريز فرمانده عراقي با گروه نجاتدهندگان سميره که او را روي دست ميبرند؟ اين موقعيت و پرداخت آن که بيش از هر چيز يادآور فيلمهاي کماندويي بدون شناسنامه است!لهجه جنوبي رضا و سميره و رفقايشان قرار است شناسنامه به جنگ بدهد که در بخشهايي راکورد آن حفظ نميشود. يا حضور شخصيتهايي با قوميت و خاستگاههاي مختلف؟ کاراکتري براي لودگي و تلطيف فضا و موقعيت، يکي نماينده قشر تحصيلکرده و کاراکتري ... اينها نمايندگان اقشار مختلف حاضر در جنگ ما هستند و هويت تاريخي ما؟ به علاوه اين بخش بيش از هر چيز به فضا و شخصيتپردازي مشابه "خاک سرخ" بازميگردد که با مشترک بودن نويسنده به نظر اجتنابناپذير ميآيد."روز سوم" ميتوانست بخشي از ناديدههاي دفاع مقدس را برجسته کند، در حد و اندازه يک فيلم نه کمتر نه بيشتر. مخاطب هم انتظار ندارد آئينه تمامنماي جنگ هشت ساله ايران و عراق يا حتي همه حجم وقايع حصر خرمشهر را در يک فيلم ببيند. ولي واقعيت اين است که همان انتظار متعارف مخاطب هم جواب نميگيرد و فيلم در بازنمايي همان زاويه کوچک که ادعاي آن را دارد ناقص عمل ميکند.فيلم سينمايي "روز سوم" به کارگرداني محمدحسين لطيفي بر مبناي فيلمنامهاي از مهدي سجادهچي ساعت 22 روز پنجشنبه دوم خرداد از برنامه سينمايک پخش شد. اين فيلم محصول 1385 است و داستان آن در 1359 در آخرين روزهاي مقاومت در بخش غربي خرمشهر روي ميدهد. در حالي که مردم در حال مقامت هستند، سميره خواهر رضا در حلقه دشمن ميماند و رضا و همرزمانش تلاش ميکنند او را از چنگال دشمن رها کنند.پوريا پورسرخ، باران کوثري، حامد بهداد، برزو ارجمند، مجيد ياسر و مهدي صبايي بازيگران "روز سوم" هستند که در بيست و پنجمين جشنواره فيلم فجر در 12 رشته نامزد جايزه بود و جوايز بهترين فيلم، کارگرداني، بازيگر زن نقش اول و طراحي صحنه و لباس را برد. لطيفي سازنده فيلمهاي "عينک دودي"، "دختر ايروني"، "خوابگاه دختران" و "توفيق اجباري" است.منبع : مهر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 715]