تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):نماز دژ محكم خداوند رحمان و وسيله راندن شيطان است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826578132




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شما همان سیدِ «گوزن‌ها » باشید؛ برای ما کافی‌ست!


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > سلحشور، یزدان  - یک- وقتی یک جشنواره تمام می‌شود، آدم تا مدتی درگیرش می‌ماند؛ درگیر فیلم‌های‌اش،فیلم‌های خوب و بدش! این که به کیمیایی جایزه بدهیم، خوب است؛ این که به مهرجویی جایزه بدهیم، خوب است؛ اما این که به فیلم خوب کیمیایی جایزه نداده باشیم و حالا به فیلم بدش جایزه بدهیم[همان اشتباهی که داورهای اسکار در مورد اسکورسیسی مرتکب شدند] خوب نیست؛ این که مهرجویی را به دلیل شبهات غیر مستند ، چند سال از گردونه‌ی اقتصاد سینمای ایران حذف کنیم وبعد به فیلمی جایزه بدهیم که اگر اسم مهرجویی را از پای اثر برداریم اسم هر نوآمده‌‌ی سینما هم می‌تواند به عنوان کارگردان،در شناسنامه کارقرار گیرد،خوب نیست.دو- بگذارید از این جا شروع کنیم که نام «جرم» از کجا آمده؟کیمیایی از خیلی قبل‌تر‌ها اسم‌هایی روی فیلم‌هاش می‌گذاشت که برای درک شأن نزول‌شان، نیازمند ارجاعات فرامتنی وسیع بودیم؛قصه‌ی 4دهه‌ای نام‌گذاری «گوزن‌ها» که معرف حضورتان هست! اگر روزی روزگاری به دلیل رفاقت وهمنسلی و بچه‌محلی، «من تنها سپیدی اسب را گریستم» احمدرضا احمدی مرجع ارجاعات فرامتنی کیمیایی قرار می‌گرفت، حالا بی هیچ اشاره‌ی لفظی درون متنی، شعری از یک احمد دیگر[احمدی با میراثی به مراتب بزرگ‌تر در ادبیات معاصرما] زمینه‌ساز نام‌گذاری کیمیایی‌ست:«در اینجا چار زندان است/به هر زندان دو چندان نقب،/ در هر نقب چندین حجره، /درهر حجره چندین مرد /در زنجیر.../از این زنجیریان، /یک تن، زنش را در تب تاریک بهتانی /به ضرب دشنه ای کشته است./از این مردان، /یکی، در ظهر تابستان سوزان، /نان فرزندان خودرا، /بر سر برزن، به خون نان فروش سخت دندان گرد/ آغشته است./از اینان، چند کس، /در خلوت یک روز باران ریز، /بر راه ربا خواری نشسته اند /کسانی، در سکوت کوچه، /از دیوار کوتاهی به روی بام جسته‌اند/کسانی، نیم شب، /در گورهای تازه، /دندان طلای مردگان را می شکسته اند./من اما هیچ کس را /در شبی تاریک و توفانی نکشته‌ام/من اما راه بر مردی ربا خواری نبسته‌ام/من اما نیمه های شب ز بامی بر سر بامی نجسته‌ام ./در این جا چار زندان است/به هر زندان دو چندان نقب و /در هر نقب چندین حجره، /در هر حجره چندین مرد در زنجیر.../در این زنجیریان هستند مردانی/ که مردار زنان را دوست می دارند./در این زنجیریان هستند مردانی /که در رویایشان هر شب زنی /در وحشت مرگ از جگر بر می کشد فریاد./من اما در زنان چیزی نمی یابم /- گر آن همزاد را روزی نیابم ناگهان، خاموش -/من اما در دل کهسار رویاهای خود، /جز انعکاس سرد آهنگ صبور این علف های بیابانی /که می‌ رویند و می پوسند و می خشکند و می ریزند، /با چیزی ندارم گوش. /مرا گر خود نبود این بند، /شاید بامدادی همچو یادی دور و لغزان،/می گذشتم از تراز خاک سرد پست.../جرم این است/جرم این است.» وسوال این است که این شعر، ایده‌ی فیلم را در ذهن سینماگر کلید زده یا بعد از شکل‌گیری فیلم ، فیلمساز با توجه به شباهت‌های زمانه‌ی شکل‌گیری آن با زمانه‌ی ساخت فیلم‌اش، نام «جرم» را برای فیلم‌اش انتخاب کرده؟ اگر وجه اول در این گزاره صادق باشد که جز فضای زندان و همه آن چیزی که در «تیغ و ابریشم» بهترش را دیدیم در این فیلم شاهد نیستیم وقصه شباهتی با فضای شعر ندارد واگر وجه دوم صادق است[که به گمانم همین طور باشد] بازمخاطب درگیرهمان بازی قدیمی کیمیایی و کلاٌ این نسل از فیلمسازهای ایرانی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ست:«می‌خواستیم خیلی حرف‌ها بزنیم اما به دلایل مشخصی که شما هم درجریان‌اش هستید،نشد!» واقعاٌ تا کی؟ کاش این فیلم ،اثر موفقی بود و همچون شعر «بامداد» ،گزارشی می‌شد از یک دوره وماندگار می‌ماند برای زمانه‌هایی دیگر ،نسل‌هایی دیگر. کاش شهامت فیلمساز برمحافظه‌کاری‌اش می‌چربید و به جای پیچاندن مخاطب ، پیچ وخم روایت را جدی می‌گرفت وبا خودش، با زمانه صادق بود.مگر از یک فیلمساز چه می‌ماند جز این فیلم‌ها برای داوری نسل بعد؟آقای کیمیایی! کسی از شما انتظار ندارد قیصر باشید کسی انتظار ندارد رضا موتوری باشید داش‌آکل باشید،شما همان سید «گوزن‌ها » باشید؛ برای ما کافی‌ست!




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن