واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: نگاهي به پديده مدگرايي در جهان +تصوير
برخي از جامعه شناسان ريشه مد و مدسازي و مدگرايي را در نابرابريهاي اجتماعي مي دانند. اسپنسر معتقد است مد بر عكس تشريفات موجب رقابت بين اشخاص طبقات بالاتر ميشود و در واقع نوعي تقليد ناشي از رقابت است نه تقليد ناشي از پسند وستايش.
مد (به فرانسوي Mode) اصطلاح كلي در حيطه هنر طراحي پوشاك است كه تحت تاثير اوضاع فرهنگي و اجتماعي جامعه در يك دوره زماني مشخص انجام ميپذيرد.
به گزارش پايگاه خبري «تازه»، براي تعريف مد (Fashion) دو تعريف ديگر نيز ارائه شده است: «شيوه رفتاري كه به طور موقت توسط بخش مشخصي از اعضاء يك گروه اجتماعي اتخاذ مي شود، به اين دليل كه آن رفتار انتخابي را از نظر اجتماعي براي آن زمان و موقعيت مناسب تشخيص مي دهند.» و «مد نوع لباسي است كه اخيراً پذيرفته شده است». اما واژه مد در لغت به معناى سليقه، اسلوب، روش و شيوه به كار مىرود و در اصطلاح، عبارت است از روش و طريقهي موقت كه طبق ذوق و سليقه اهل زمان طرز زندگي، لباس پوشيدن را تنظيم ميكند. مدگرايى نيز آن است كه فرد، سبك لباس پوشيدن و طرز زندگى و رفتار خود را طبق آخرين الگوها تنظيم كند و به محض آنكه الگوى جديدى در جامعه رواج يافت، از آن پيروى نمايد. بنابراين، مىتوان گفت: مدگرايي به تغيير سليقه ناگهانى و مكرر همه يا بعضى از افراد يك جامعه اطلاق مىشود و منجر به گرايش به انجام رفتارى خاص يا مصرف كالاى به خصوصى يا در پيش گرفتن سبكى خاص در زندگى مىشود.
جامعه شناختي و روانشناختي مد و مدگرايي:
برخي از جامعه شناسان ريشه مد و مدسازي و مدگرايي را در نابرابريهاي اجتماعي مي دانند. اسپنسر معتقد است مد بر عكس تشريفات موجب رقابت بين اشخاص طبقات بالاتر ميشود و در واقع نوعي تقليد ناشي از رقابت است نه تقليد ناشي از پسند وستايش. هومنز نيز دير اين زمينه مي گويد؛ از ميان اعمالي كه شخص انجام ميدهد، عملي كه بيشتر به پاداش منجر شود احتمال تكرارش افزايش مييابد، لذا ميتوان گفت كه اگر چه شخص ممكن است در پي مدگرايي با گروه خود درگير شود، ولي در ميان همسالان خود مورد تشويق و تأييد قرار ميگيرد و نيز در ارتباط با جنس مخالف به موفقيت رسيده و ارزش و منزلت خود را بالاتر ميبرد و چون اين موفقيتها در راستاي مدگرايي صورت گرفتهاند در نتيجه اين عمل (مدگرايي) بيشتر تكرار ميشود.
همچنين از لحاظ روانشناختي نيز براي مدگرايي عوامل متعددي ذكر شده است. به بيان ديگر علاوه بر زير ساخت هاي تاريخي و اجتماعي، مدگرايي در بين جوانان از يك سري اصول و سازه هاي روان شناختي نيز تبعيت مي كند و با انگيزه ها و نيازهاي چندي در ارتباط است.
1. تنوع طلبي و نوگرايي: استقلال طلبي، تنوّع دوستي، هيجان خواهي، نقد گذشته و نوگرايي از جمله ويژگي هاي دوران جواني است كه به شدّت، تمايل به امروزي شدن و نوگرايي به درجات مختلف در هر نوجوان وجود دارد و گواه نياز وي به شكستن قالب هاي موجود، فاصله گرفتن از هنجارهاي پيشين و رسيدن به هويتي متمايز از كساني كه پيش از او بوده اند و همچنين گرايش به فاصله گرفتن از والدين است. اين نياز، زماني كه نمود بيروني به خود مي گيرد و در رفتار جوان منعكس مي شود، به صورت مدگرايي ظاهر مي گردد.
2. مدگرايي و همانند سازي: همانند سازي در مكتب روان تحليلگري به فرايندي ناهشيار اطلاق مي شود كه فرد، طي آن، ويژگي ها (نگرش ها و الگوهاي رفتاري) فرد ديگري را براي خود سرمشق قرار مي دهد و با تقليد از نگرش ها و ويژگي رفتاري وي احساس مي كند كه مقداري از قدرت و كفايت او را نيز به دست آورده است. منبع اصلي همانند سازي در دوران كودكي والدين هستند؛ زيرا كودك، اولين و بيشترين برخورد را در زندگي با والدين خود دارد؛ اما در دوران نوجواني كه فرد از والدينش فاصله مي گيرد، الگوهايي را كه خود را با آنها شبيه كرده است، از دست الگوهاي ديگر، يعني از طريق همانند سازي هاي جديد با ديگري، پر شود. به اعتقاد روانشناسان، همين خلأ و احساس ناامني ناشي از آن باعث مي شود كه نوجوان در مسير خود به راه حل هايي متوسّل شود كه اين راه حل ها از طريق همانند سازي با شخصيت هايي است كه الگوي نوجوان قرار مي گيرند. اين شخصيت ها مي توانند شخصيت هاي معروف گذشته، هنر پيشه هاي سينما، نوازندگان و آوازخوانان، و يا گروه هاي مختلفي مانند «هيپي»ها باشند و فرد، خود را از نظر ظاهري شبيه آنها ساخته، در شيوهى لباس پوشيدن و طرز رفتار با آنان همانندسازي كند. به محض اين كه يك هنرمند يا ورزشكار لباسي را بپوشد و در صحنه اي ظاهر شود، جوانان با وي همانند سازي نموده، سعي مي كنند به عنوان مد، آن را در جامعه طرح كنند.
3. رقابت و چشم و همچشمي با ديگران: انگيزهى رقابت و چشم و همچشمي با ديگران، از ديگر عوامل پيروي از مد در بين جوانان و نوجوانان محسوب مي شود. اين انگيزه، در همهى افراد وجود دارد و به گونه هاي مختلف بروز مي كند. رقابت اگر در زمينه هاي مثبت جهت داده شود، باعث پيشرفت و رشد و تكامل معنوي فردي مي شود؛ اما اگر جهتگيري آن به سوي امور مادّي و مدپرستي باشد و فرد، سعي كند از لحاظ ظاهري (و مثلاً در سبك و شيوهى لباس پوشيدن) از ديگران عقب نماند، سرانجام خوبي نخواهد داشت.
4. مدگرايي و التزام ناشي از دوستي: يكي از عوامل پيروي از مد در بين جوانان و نوجوانان، ترس و نگراني از مجازات هاي خصوصاً غير رسمي از سوي دوستان است. لذا تحقير و تمسخر، پوزخند زدن و متلك گفتن اطرافيان و ترس از آن، باعث مي شود كه جوانان و نوجوانان از مدهاي رايج پيروي كنند.
5. مدگرايي و جلب توجه ديگران: افرادي هستند كه با تعويض و تغيير هر روزهى لباس و آرايش خود و خريدن لباس هاي گران قيمت و مد روز، درصدد جلب توجه ديگران برمي آيند. استفاده از لباس هاي چسبناك و برّاق و رنگارنگ، جوراب هايي شبيه تو ماهيگري، كفش هايي با پاشنه هاي خيلي بلند، آرايش تندي با رنگ هاي غير طبيعي و .. (كه بيش از همه در بين جوانان و بخصوص دختران رايج است)، باعث جلب توجه ديگران شده، نگاه هايي را به خود معطوف مي دارد.
6. مدگرايي و تشخيص طلبي: برتري جويي و تشخّص طلبي از ديگر عوامل پيدايش مد در بين جوانان است. افرادي كه خود را برتر از ديگران و مربوط به قشر مرفّه جامعه مي دانند، سعي مي كنند اين برتري را در گويش، لباس پوشيدن، محيط آرايي و سبك آرايش و زيور آلات خود نشان دهند و لذا مدهاي جديد را مطرح مي كنند. تورشتاين وبلن مد را وسيله اي براي اين كه افراد، نشان دهند ثروتمند و با شخصيت و يا داراي انديشه اي خاص هستند، مي داند؛ لذا به محض اين كه مدي در جامعه گسترده شد، اشراف زادگان و ثروتمندان به سراغ اين مد جديد مي روند؛ زيرا مد قديمي ديگر آنها را از طبقات ديگر جامعه متمايز نمي كند.
مد و مدرنيسم:
مد و مدگرايي را مي توان از جهتي مولود مدرنيسم دانست؛ زيرا مدرنيسم، نگاه نو به عالم و آدم است؛ نگاه و شناختي كه برخاسته از زيستن در «اكنون» و گسستن از «گذشته» است و صريحاً با مفهوم سنّت (tradition) در تقابل مي افتد. «مدرنيته» كه شكل عينيت يافتهى فرهنگ مدرن است همراه و همزاد با گذر از گذشته به حال، نوآوري، تجدّد و سليقه و مد است. از اين رو مدرنيته همواره خود را در ستيز و چالش با كهنگي، ركود، قدمت و سنّت و پيروي از هنجارهاي پايدار قرار مي دهد و كشش و تمايل آن به سوي تجدّد و نوآوري در فرهنگ و ارزش هاي اجتماعي است. بنابراين، مدگرايي و نوآوري در تفكر و رفتار (به معناي رايج آن) به عنوان نماد و انديشهى مدرنيسم قلمداد مي شود و از آن جا كه جوامع غربي موطن و مظهر مدرنيته و مدرنيسم بوده اند، فرايند مدرنيزاسيون (مدرن سازي) و اشاعهى طرح ها و مدهاي نو، در واقع با غربي سازي و غرب گرايي كاملاً هم افق و بلكه معادل خواهد بود، و اين، خود مي تواند از زاويهى ديگر، رابطهى مدگرايي و غرب گرايي را نشان دهد.
تاريخچه مدگرايي در ايران:
با نگاهي به حيات اجتماعي بشر، روشن ميشود كه پديده مد هميشه در تاريخ بشر بوده است و منحصر به دوره معاصر نيست، با نگاهى به تاريخ ايران، در عصر سلطنت فتحعلى شاه و ناصرالدين شاه كه پاى ايرانيان به فرنگ باز شد، تا عصر رضا شاه، فصل متفاوتى در مدگرايى ايرانيان گشوده شد. از آن زمان كه رضا شاه، نحوه و شكل لباس پوشيدن مردم ايران را تغيير داد، تاكنون، مُدهاى مختلف در ايران رايج گرديده است.
در مورد نحوه ورود مد به ايران بايد گفت كه اين مسئله به سال 1321 برميگردد؛ زماني كه فردي به نام زينت جهانشاه همراه همسرش از سوئيس به ايران برگشت، درست يك سال بعد بود كه اين خانم خياطخانه اي را در خيابان اميريه راه اندازي كرد و با همراهي پنج كارگر، هر آنچه در سفرها و اقامتش در فرنگ آموخته بود، به خانمهاي اشرافي عرضه كرد. جهانشاه براي اين كه مشتريان علاوه بر آشنايي با طرز كار او، براي نخستين بار مجموعه لباس و مد را بشناسند، خياط خانه خود را با يك نمايش مد لباس افتتاح كرد. او در خياطخانه خود در تهران، طرحهاي خود را كه مجموعهاي از ايدههايش بود در معرض فروش خريداران گذارد. همچنين از آنجا كه فضاي خياط خانه كاملا زنانه بود، مانكنهاي زن از ميان دوستان و آشنايان براي نمايش لباسها برگزيده شدند و به نوعي تبديل به نخسين برند غيررسمي ايران در توليد پوشش منحصر به فرد شد.
كاركردهاي مد:
پيروي از مد و زيبايي خواهي و تنوع پسندي، ريشه در نهاد انسان دارد كه نيازهايي چون تنوع، زيباخواهي و كمال جويي فطري منشا اصلي آن محسوب ميشود. اما صورتهاي افراطي رايج اين گرايش (مدپرستي) در نتيجة جهل و ناآگاهي و ضعف ارزشهاي معنوي و تبليغات وسيع كمپاني هاي تجاري و خودباختگي و تقليد كوركورانه از ديگران و يا آلوده شدن به رذايلي چون خودنمايي، فخرفروشي، احساس حقارت و خود كمبيني و... پيش ميآيد. در همين زمينه برخي از روانشناسان اجتماعي معتقدند كه؛ ايجاد نشاط و شادابي، بيرون آمدن از كسالت و يكنواختي و ارضاي هيجانها، از پيامدهاي مثبت مد است و پيامدهاي منفي مدگرايي نيز، متكي شدن شديد فرد به ديگران حتي در تعيين افكار و اعمال، تاثيرپذيري از گروه هاي مختلف و خدشهدار شدن هويت فردي خواهد بود. مد به دليل اينكه نوعي نوآوري محسوب مي شود پيامدهاي مثبتي به دنبال دارد، اما زماني كه مد با هنجارهاي رايج در جامعه و فرهنگ آن در تضاد باشد، تنش به دنبال خواهد داشت و تنش در نهايت به فروپاشي هنجارهاي مسلط يا جايگزيني ارزشها و هنجارهاي جديد ميانجامد.
دوشنبه|ا|15|ا|اسفند|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 376]