تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):پرهيزكارى منافق جز در زبانش ظاهر نمى شود.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812921127




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

موسيقي مازندران در يك نگاه


واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: موسيقي مازندران در يك نگاه
ساري - موسيقي مازندران با توجه به پيشينه تاريخي قوم ساكن در منطقه ، وسعت جغرافيايي و طبيعت زيبا و متنوع از گستره و واريته هاي گوناگوني برخوردار است.


به گزارش خبرنگار ايرنا ، موسيقي محلي مازندران ، همانند ساير نقاط كشور اگر چه كاراكتر و حال هواي خاص خود را دارد ، اما هسته اصلي آن را موسيقي ملي تشكيل مي دهد و به رغم تفاوت ها ، وجوه تشابه زيادي با اين موسيقي دارد و از زير شاخه هاي آن محسوب مي شود كما اينكه تمامي الحان موسيقي مناطق را مي توان در آوازهاي هفت گانه از قبيل شور ، سه گاه ، چهار گاه ، راست پنجگاه ، ماهور ، نوا و همايون جست.

موسيقي مازندران نيز با توجه به اين قاعده كلي مانند موسيقي هاي ساير مناطق با يك رابطه تاثير و تاثر برگرفته از فرهنگ ، آداب و رسوم و باور هاي ايراني بوده و در عين حال نشان از ظرايف و ويژگي هاي منطقه اي دارد.

خصيصه هاي اقليمي و طبيعي منطقه به وضوح در اشعار و ملودي هاي مازندران ديده مي شود و عناصر زنده و ملموس طبيعت اعم از ناهمواري ها ، كوه ، جنگل ، دريا و مشاغل دامپروري و كشاورزي در هنرهاي مختلف منطقه از جمله موسيقي نمايان است.

مازندران ، به دليل طول جغرافيايي و حضور اقوام و فرهنگ هاي مختلف ، همچنين همجواري با برخي اقوام و طوايف ، از فرهنگ هاي مختلفي تاثير پذيرفته و اين تاثير در موسيقي منطقه نيز خود را نشان مي دهد.

موسيقي مازندران ، همچون ساير موسيقي ها شامل دو بخش آوازي و سازي است و هركدام زير شاخه هاي متعددي را شامل مي شود.

" علي اكبر نوروزي " ، كارشناس موسيقي در اين باره به خبرنگار ايرنا گفت : موسيقي آوازي مازندران به تغزلي ، حماسي و آييني تقسيم بندي مي شود و هريك از اين بخش ها با توجه به شرايط تاريخي ، سياسي ، اجتماعي و فرهنگي در هر دوره ، ويژگي خاصي دارد.

وي از " كتولي " ، " كل حال " ، " طوري " (اميري) ، " نجما " و " صنم " به عنوان آوازهاي تغزلي موسيقي مازندران نام برد و افزود : هر يك از اين آوازها ، وضع حال عاشق و معشوق و ماجراي دلدادگي مردم اين سامان است كه در آن مسايل اجتماعي ، فرهنگي ، عرفاني و عشق به ائمه اطهار ديده مي شود.

اين مدرس موسيقي گفت : هم اكنون چهار مقام برجسته اميري ، طالبا ، نجما و كتولي موجب ايجاد بسياري از "ريز مقام" ها (ريز مقوم Riz Meghoom ) شده است كه غالبا با منظومه هاي عاشقانه و مدح اهل بيت (ع) به همراه سازهاي محلي ازقبيل " لله وا " ( ني محلي ) ،" سيكاتك "( يك نوع ساز بادي ) ، " دتار " ( دوتار ) ، كمانچه ، " دس دايره " ،

" دسركوتن " ( نقاره ) و دهل خوانده مي شود.

وي افزود : از آنجا كه شعر و موسيقي در اين ديار موجب رشد و تعالي شده اند ، نگاه نو در شعر مازندراني مي تواند بر غناي موسيقي بومي آن بيفزايد و آثار جديدي خلق كند.

به اعتقاد اين هنرمند ، قرائت اشعار و آوازخواني در مازندران با توجه به وضعيت جغرافيايي ، شرايط اقليمي و شيوه كار جريان دارد و فرهنگ عاميانه كاربرد ترانه ها كه با مفاهيمي از قبيل دلدادگي ، رنج ، اندوه ، جدايي ، همبستگي ، پايداري در مقابل سختي ها و اميد براي بقا است ، جزيي از زندگي مردم به شمار مي رود.

كشاورزان مازندراني در هنگام كار ، آواز كتولي سر مي دهند و يا تبري و طالبا زمزمه مي كنند و گاه دوبيتي هاي مختلفي را كه در موسيقي اين ديار به " كيجاجان " شهرت دارد ، مي خوانند.

در جشن ها ، عروسي ها ، شب نشيني يا كايري ها (همكاري در كار كشاورزي ) مانند

" پنبه دله گير " ( پنبه را از غوزه يا وش در آوردن ) ، " چرخو كردن " و مشاغل مشابه ، آواز خواندن متداول است.

استاد " جمشيد قلي نژاد " ، نوازنده ، نويسنده و پژوهشگر موسيقي ملي و بومي از كتولي به عنوان يكي از آوازهاي سازي و آوازي و در عين حال بسيار رايج در بين مازني ها ياد كرد و گفت : اين آواز به " كرد بيات " دشتي و " حجاز " ابوعطا شباهت فراوان دارد و بيشتر در حين راه رفتن يا كار كردن معمول است و به همين خاطر از واژه هاي " اي جان " ،

" جانا " ، " هي " ، " اي " و غيره براي تازه كردن نفس استفاده مي شود.

وي افزود : كل حال يا " كله حال " يا " عاشق ليلي " در انتهاي كتولي و معمولا در دستگاه شور اجرا مي شود.

" كله " ( Celeh ) در گويش مازندراني به نوعي اجاق ساخته شده از سنگ و گل اطلاق مي شود ، لذا بعضي معتقدند كه اين آواز مخصوص بانواني است كه پاي اين اجاق ها در حال پخت نان هستند.

وي گفت : آواز اميري به دليل اينكه غالبا از اشعار " اميري پازواري " استفاده مي شود از

" طوري " و " طبري " به اين نام تغيير يافته است.

به اعتقاد قلي نژاد ، ملودي نجما فاقد ريتم است و در دستگاه شور و گوشه " رهاب " با اشعار فارسي اجرا مي شود.

قلي نژاد ، از صنم و "حقاني" به عنوان دو آواز مازندراني شبيه به يكديگر ياد كرد و اظهار داشت : اين آوازها ، بيانگر باورها و برداشت هاي جديدتر اجتماعي نسبت به زندگي بدوي و اوليه است و بي تاثير از ملودي هاي ساير مناطق نيست.

اين مدرس ني افزود : تصنيف ها ، بخش ديگري از موسيقي آوازي مازندران را تشكيل مي دهند كه در نقاط مختلف استان با نام هاي گوناگون از قبيل ريز مقوم ، كيجا جان و كيجا جانك شناخته مي شود.

وي ادامه داد : طالبا نيز از تصنيف هاي مازندراني است كه با اشعار " سيتي گلين نسا "

(خواهر طالب) اجرا مي شود و داستان زندگي شخصي را بازگو مي كند كه مورد بي مهري نامادري قرار مي گيرد و با داروي بيهوشي كه توسط نامادري در غذايش ريخته مي شود ، بيهوش شده ، به هندي ها فروخته مي شود و بالاخره در غربت مي ميرد.

قلي نژاد ، " نوروز خوني " (نوروز خواني) ، " نوازش " يا " موري " و " چاووش خوني " را زير مجموعه موسيقي آييني دانست و گفت : نوروز خوان كه در مازندران " نوروز خون " گفته مي شود ، به همراه يك يا دو نفر به درب خانه هاي مردم مي رود و با اطلاعاتي كه از قبل در باره صاحب خانه كسب كرده ، به حمد و ستايش خداوند و معصومين مي پردازد و طلب انعام مي كند.

اين پيشكسوت موسيقي اظهار داشت : چاووش خواني از موسيقي ملي و مناطق ديگر برگرفته شده و آيين مذهبي ايران پس از اسلام است.

قلي نژاد افزود : موري، نوازش يا نواجش نيز آوازي است كه پس از مرگ عزيزان توسط بستگان معمولا زنان خوانده مي شود و مي توان آنرا نوعي مرثيه مازندراني دانست.

برخي نيز بر اين اعتقادند كه چاووش خوان كسي است كه مردم را به زيارت مكه و عتبات عاليات تشويق مي كند.

" جهانگير شكوهي " ، مدرس موسيقي در اين باره گفت : تحقيقات نشان مي دهد ، چاووش خواني متاثر از فرهنگ شيعي است و در همه جاي ايران تقريبا يكسان اجرا مي شود.

وي با اشاره به اينكه چاووش خواني ماخوذ از موسيقي رديفي ايران است ، افزود : اين آواز مانند بسياري از مراسم ديگر در كشور و به تبع آن در مازندران كم رنگ و حتي به بوته فراموشي سپرده شده است.

شكوهي ، اين گونه مراسم را بن مايه فرهنگي ايرانيان دانست و خواستار احياي آنها توسط پژوهشگران شد.

موسيقي حماسي

.........................

" جهانگير نصر اشرفي" ، پژوهشگر صاحب نام موسيقي نواحي اعتقاد دارد موسيقي حماسي منطقه مازندران از نظر تاريخي و با توجه به درگيري ها و منازعات با طوايف داخلي ، مبارزه با اقوام و طوايف صحرايي آسياي ميانه و نيز آميزش اين نوع موسيقي با موسيقي اقوام همجوار يا ساكن در منطقه ، شكل هاي مختلف و متعددي دارد.

وي موسيقي حماسي مازندران را به پنج دسته شامل ؛ موسيقي مناطق مركزي، حماسي غرب مازندرزان ، حماسي شرق ، حماسي كتول و موسيقي تعزيه تقسيم بندي كرد.

به اعتقاد اين پژوهشگر ، اصلي ترين و قديمي ترين موسيقي حماسي اين منطقه مربوط به مردان تبري زبان ساكن در كوهستان ها و كوهپايه ها است كه دو بخش سازي و آوازي دارد و به لحاظ ساختار نغمه و محتوا و مضمون ، در برگيرنده ارزش هاي غني و دست نخورده است.

نصر اشرفي گفت : بكر بودن كوهستان هاي مركزي و دور بودن منطقه و نداشتن هم آوازي با ساير اقوام ، موجب ادامه حيات و تثبيت تعداد قابل توجهي از نغمه هاي حماسي مربوط به ساز "سرنا " شده است.

وي افزود : هريك از اين آوازها ملهم از رزم ها ، دلاوري ها و حماسه ها است كه همراه با حركات موزن با عناويني از قبيل " يك چوبه " ، " دوچوبه " ، " سه چوبه " ،

" چارچوبه " ، " كشتي مقوم " ، " تركموني " ، " كبرگر " ، " رووني " ، " شروشور " و "اسب تاجيني " اجرا مي شد.

اشرفي گفت : " سوت " ها به طور عموم الهام گرفته از زندگي و مبارزه ياغياني است كه به خاطر ستم مضاعف دوران فئوداليسم با زمين داران و مالكان بزرگ و همچنين نيروهاي حكومت مركزي به مقابله برخاستند.

وي از " حسين خان " ، " هژير سلطون " ، " مم زمون " (محمد زمان) ، " اكبر پهلوون "،

" ذبيح پهلوون " ، " عامي دتر جان " و غيره به عنوان ياغياني نام برد كه هركدام به دليل سابقه مبارزاتي ، داراي منظومه در موسيقي حماسي مازندران هستند.

نصر اشرفي گفت : تغييرات گسترده‌ ناشي از ورود به روابط اقتصادي جديد و دگرگوني اساسي در شيوه‌ها و روش‌هاي دامپروري سنتي موجب شد تا معيشت چوپاني در قياس با ساير فعاليت‌هاي اقتصادي اهميت گذشته‌ خود را از دست بدهد و روش‌ها و شيوه‌هاي سنتي دامپروري و دامداري از الگوهاي جديدتري پيروي كند.

وي افزود : اين معضل موجب كم رنگ شدن بسياري از مظاهر ، مباني و ذوقيات فرهنگ مربوط به دامپروري قديم و از جمله موسيقي چوپاني شد.

او ادامه داد : موسيقي مناطق مركزي مازندران كه تقريبا خاستگاه اصلي كليه نغمات ، آواها و نواهاي پنجگانه تبري زبان به شمار مي‌آيد ، در همه نواحي كوهستاني از هزار جريب تا كوهستان‌هاي كجور و محال ثلاث و در نواحي جلگه‌اي از مياندرود تا شرق رودخانه چالوس عموميت و كاربرد دارد.

اين كارشناس موسيقي گفت : اين موسيقي از يك سو بر پايه دو مقام آوازي پراهميت منطقه از قبيل تبري و كتولي بنا شد و از سوي ديگر برمحور ده‌ها قطعه و تكّه سازي چوپاني منطقه شكل گرفته و گسترش يافت.

به گفته نصر اشرفي ، دو مقام كتولي و تبري رفته رفته به موسيقي سازي منطقه راه يافتند و بر غنا و تنوع آن افزودند.

اين پژوهشگر افزود : بخش ديگري از موسيقي سازي اين منطقه را بايد در موسيقي مراسم و آيين‌ها جستجو كرد كه به وسيله سرنا نواخته مي شود .

وي گفت : مناطق گسترده‌اي از كوهستان‌هاي مازندران از هزارجريب تا جلگه‌هاي حد فاصل شهرستان ساري تا غرب نوشهر از مجموعه ريزمقاماتي استفاده مي‌كنند كه بر پايه اصيل‌ترين و كهن‌ترين آواها و تكه‌هاي چوپاني مازندران شكل يافته‌اند.

موسيقي‌گداري

.....................

به اعتقاد پژوهشگران ، موسيقي مازندراني گدارها كه در منابع تاريخي و محاورات مردم مازندران با نام‌هاي متفاوتي همچون گدار Godar، گودار Gudar، گجر Gojar ، گسار Gosar ، خي كش Xikes و برخي عناوين ديگر خوانده شده‌اند ، در محاورات درون قومي خود را چوله Cule مي‌نامند.

گداران ، تيره اي از خنياگرانند كه در مقاطع مختلفي از تاريخ همراه با آهنگران ، بازيگران و نجاران از شبه قاره هند به سرزمين ما كوچانده شدند.

تاريخ دقيق و چگونگي كوچ اين قوم به ايران همچون زندگي آنان در پرده‌اي از ابهام باقي مانده است و منابع تاريخي ، دلايل ، انگيزه‌ها و زمان‌هاي مختلفي را از مهاجرت آن‌ها در پيش روي ما مي نهند.

با اين حال ، شواهد و منابع موجود بر سه اصل يعني نژاد هندي ، كوچ اجباري و خنياگري آنان وحدت نظر دارند .

گدارها ، امروزه به عنوان اقليتي غير رسمي در فرهنگ ، آداب و رسوم و زبان مازندراني مستحيل شده‌اند . رنگ پوست ، رسوم و شيوه‌هاي بدوي زندگي و همچنين موسيقي آنان مبين هويت قوميشان است.

گدارها ، به دليل پيشنه‌اي ديرپا و مهارت در خنياگري ، تاثيري قاطع و قابل ملاحظه در فرهنگ موسيقي منطقه بر جاي گذاشته ‌اند.

اين اقليت قومي ، توانستند بتدريج و با گذشت زمان بخشي از نغمات ، الحان و دانسته‌هاي موسيقي قوم خود را به استادي با موسيقي مازندران تلفيق كنند و از همين رو امروزه بسياري از مقامات و ريزمقامات مازندراني در بخش سازي و هم در قسمت آوازي ، در مناطق شرقي استان ، داراي نوعي حالات و لهجه انحصاري است كه از آنها به عنوان موسيقي گداري ياد مي شود .

گدارها ، به دليل استعداد ويژه قومي و سابقه در زمينه موسيقي ، موفق شدند با فراگيري استادانه برخي از سازهاي تركمني و خراساني ، براي مردم اين منطقه بيان تازه‌اي بيابند.

صدادهي اين سازها دريچه و چشم‌اندازهاي نويني را در مقابل هنرمندان و علاقه‌مندان به موسيقي باز كرد. توانايي اين سازها در اجراي موسيقي مازندراني خاصه در بيان ريزمقامات موجب شد تا امروزه آن چنان رواج يابند كه در رديف سازهاي بومي مازندران به شمار آيند.

نصري اشرفي ، كارشناس موسيقي مازندران در اين باره گفت : هرچند هنرمندان مازندراني پيوسته موسيقي گداري و هنرمندان آن را به ديده تحقير نگريسته‌اند ، اما واقعيت اين است كه بسياري از آنان ، بويژه در مناطق شرقي استان و جلگه‌هاي اين مناطق به گونه‌اي جدي از موسيقي گداري تاثير پذيرفته‌اند.

وي افزود : موسيقي گداري بيان ويژه‌اي از موسيقي مازندراني است كه با احساس ، دانش و فرهنگ موسيقيايي قوم گدار در هم مي‌آميزد تا بر اساس رنج‌ها و مشقات تاريخي اين قوم، از آن روايتي حزن‌انگيزتر و دردمندانه‌تر ارائه دهد.

موسيقي مازندران ، مانند موسيقي دستگاهي ايران از سيستم متمركزي برخوردار نيست زيرا با الهام از جلوه هاي گوناگون زندگي مانند كار و توليد ، جشن ها ، آيين نوروزي ، لالايي ها ، نوازش در مراسم عزا و سوگ ها شكل گرفته است.

مدير فرهنگ خانه مازندران معتقد است : اين پراكندگي در موسيقي سازي بيشتر ديده مي شود ، به عنوان نمونه تكوين رپرتوآر لـله وا ، بيشتر در ارتباط با كار دامي و رپرتوآر سرنا ، نقاره، كمانچه و تنبك در ارتباط با آيين ها و جشن ها بود.

استاد " احمد محسن پور " ، مدرس و پژوهشگر موسيقي مازندران معتقد است : دو تار و كمانچه هم در جشن ها نواخته مي شد ، هم در شب نشيني ها ؛ البته از لـله وا ، در شب نشيني ها نيز استفاده مي شد.

وي افزود : موسيقي آوازي مازندران عبارت است از اميري يا داستان امير و گوهر ، طالبا يا داستان طالب و زهره ، ليلي جان يا كتولي ، كيجا جان ( ترانه) كه در برخي از روستاهاي شرق مازندران به " ريز مقوم " و در غرب اين استان به " كيجا جانك " معروف است، آق ننه ، همدم جان ، غريبي يار ، طيبه جان ، حقاني يا اغاني حيدر بيگ و صنم بر ، داستان رعنا و نجما ، داستان فاطمه و مسكين ، گره سري (لالايي) ، نوازش ، هرايي ، و لگه سري و نوروز خواني كه همه اين آوازها را خوانندگان و شعر خون ها( كساني كه شعر و موسيقي مي دانند و مي خوانند) و خش خون ها (دارندگان صداي خوش) اجرا مي كنند.

محسن پور گفت : موسيقي سازي به چند بخش تقسيم مي شود ؛ شامل موسيقي چوپاني مانند غريب حال ، مش حال ، دنبالهي مش حال ، كمر سري يا تك سري يا تبري، زاري حال ، شتر حال ، چراغ حال يا چرا حال ، كيجا كرچال ، گله روبردن ، پرجايي حال ، كرد حال يا چپون حال ، خارك جان خارك كه اين قطعات با ساز للـه وا نواخته مي شوند ، همچنين موسيقي براي سرنا و نقاره مثل پيش نوازي ، يك چوبه ، تركموني يا ريزه مالي ، دوچوبه ليلا ، سه چوبه جلوداري يا سنگين ، ور ساقي ، ريزه مالي يا ريز وباريز ، رووني و شر شور.

موسيقي براي كمانچه مانند آواز ، بيات، سحر خوني ، مناجات ، كشتي و مثنوي و موسيقي سازي براي دو تار مانند ساربوني را مي توان نام برد.

در موسيقي مازندراني مقام هاي متداولي رواج دارد كه متداول ترين آن ها موسيقي اميري ، كتولي ، چاووش خواني و طالبا است .

اميري

.......

اميري ، معروف ترين مقام بين مردم مازندران است. اين آواز زيبا و دل انگيز به تنهايي مي تواند بيان كننده خصايص و ارزش هاي موسيقي مازندران باشد.

آواز اميري بيشتر در جنوب مازندران متداول است و شعرهاي زيبا و تصويرگر امير پازواري، شاعر بلند پايه مازندراني عهد صفويه ، زينت بخش آواز اميري است. مقام اميري در دو نوع اميري بلند و اميري كوتاه اجرا مي شود.

" دورن " ، ايران شناس روسي ، با همكاري ميرزا شفيع نامي ، بخش هايي از آن اشعار را براساس روايت افواه گردآوري كردند و به همت شادروان استاد ابوالحسن صبا ، مقام اميري مازندران ثبت شد و در كنار ساير گوشه هاي آواز دشتي در رديف استاد صبا قرار گرفت.

كتولي

..........

كتولي ، از مقام هاي معروف مازندران است كه بيشتر در قسمت هاي شمال مازندران متداول است.

مقام كتولي ، حاوي مضامين بلند اخلاقي ، قومي ، اعتقادي و گاه توصيفي است.

كتولي ، در سه نوع مختلف كتولي كوتاه (كل حال)، كتولي متوسط (ميون كتولي) و كتولي بلند (بلند كتولي) اجرا مي شود. علاوه بر اميري و كتولي، مقام هاي ولك سري ، توري (طبري) و طالبك (طالبا) را هم مي توان نام برد.

طالبا ، اشعار موزون اين آواز ، به نوعي داستان زندگي طالب آملي شاعر مازندراني است، كه با افسانه ها درآميخته شده است و گويا بيشتر آن افسانه باشد.

به هر حال ، اين اعتقاد كه ظن و گمان به آن وارد است ، وجود دارد كه ستي النساء خواهر طالب، سراينده اين اشعار است.

چاووش خواني

..................

چاووش خواني نيز از مقام هاي معمول مازندران است كه در استقبال يا بدرقه زايران مشهد ، كربلا ، نجف يا مكه خوانده مي شود.

چاووش خوان ، پيك خبردهنده است كه مردم را در حال و هواي اعتقادي و توجه به مقدسات قرار مي دهد.

مضمون عمومي در موسيقي مازندران ، مسائل حماسي و اعتقادي و پرداختن به بيان ارزش ها است.

سازهاي مازندران

.......................

لـله وا (ني) : لـله وا از سازهاي شناخته شده در مازندران است. لـله وا يا ني ، ساز چوپاني مازندران به حساب مي آيد و در ميان دامداران و ساكنان كوهستان هاي مازندران معمول است.

دوتار : رنگ و حالت بياني دوتار مازندران از خصايص عمومي موسيقي اين سامان تبعيت مي كند و با حالات اجرايي دوتار تركمني و خراساني تفاوتي آشكار دارد.

كمانچه : اين ساز از سازهاي معمول در ميان مردم مازندران است . كمانچه رايج در مازندران مانند كمانچه لري سه سيم دارد ، ولي در سال هاي اخير از كمانچه هاي چهارسيمي نيز استفاده مي شود.

نقاره (دو سر كوتن) : دو سركوتن عبارت است از دو طبل كوچك و بزرگ با بدنه اي سفالي كه پوستي روي دهانه كوزه سفالي كشيده شده و با طناب هايي در اطراف محكم مي شود. نقاره را معمولا با دو قطعه چرمي به صدا درمي آورند. نقاره در اجراي حركات و رقص هاي جمعي و به عنوان ساز خبرده ، در همراهي سرنا استفاده مي شود.

سرنا : سرنا در بين مردم مازندران به عنوان ساز روستايي و پرصدا در اعلام خبرها و انتقال وضعيت ها استفاده مي شود.

مردم مازندران سرنا را هم به تنهايي و هم در همراهي با نقاره به كار مي برند. سرنا و نقاره علاوه بر جنبه هاي خبري ، در همراهي با رقص هاي بومي نيز استفاده مي شوند.

علاوه بر اين سازها ، در بين مردم مازندران استفاده از سه تار ، تار و تنبك نيز متداول است و بعضي از مردم بومي مازندران موسيقي هاي خود را با اين سازها اجرا مي كنند.

مازندران همواره داراي موسيقي دانان برجسته اي بوده كه نه تنها در استان بلكه در سطح كشور نيز جزو بهترين هاي اين هنر محسوب مي شوند كه از آن جمله مي توان به زنده ياد

" حبيب الله بديعي " ، استاد " فرهنگ شريف " ، شادروان لطف الله مجد " و مرحوم " عماد رام " اشاره كرد.

همچنين از هنرمنداني كه در زمينه سنتي و بومي در سطح استان تاثير گذار بودند مي توان از شادروان " ذبيح الله مقوم " ، زنده ياد " كيكاووس افسري "، استادان " جهانگير بريماني " ، " هادي صميمي " ، " جهانگير دوانلو " ، " احمد محسن پور " ، " جمشيد قلي نژاد " ،

" احمد بختياري " ، " محمد دنيوي " ، " رستگارملك پور " ، " ولي الله عمراني " ،" اسماعيل عمراني " ، " احمد مستوفي " ، " ابوالحسن خوشرو " ، " محمدرضا اسحاقي " ، " دانا كبيري " ، " حسين طيبي " و ... نام برد.ك/4

7331/1818/1654/506

انتهاي خبر / خبرگزاري جمهوري اسلامي (ايرنا) / كد خبر 30802046

دوشنبه|ا|17|ا|بهمن|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ايرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 284]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن