محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1825997008
ما با ملتهاي مسلمان و مظلوم در هر نقطهي عالم موافق و با ديكتاتورها و سلطهگران مخالفيم
واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: به گزارش ايرنا، حضرت آيت الله خامنه اي در سخنان مهمي ضمن ارزيابي حركت كلي كشور در سال 89 بويژه در زمينه تحقق شعار همت مضاعف و كار مضاعف در عرصه هاي مختلف از جمله علم و فناوري، هدفمندسازي يارانه ها و برخورد هوشمندانه و قوي با تحريمهاي غرب، به تبيين شعار جهاد اقتصادي براي سال 1390 و شاخص و الزامات اين حركت عظيم اقتصادي پرداختند و در پايان نيز با بيان موضع جمهوري اسلامي در قبال حركتهاي مردمي اخير در منطقه، اقدامات مزورانه آمريكا و غرب را تشريح كردند. مشروح اين بيانات در ادامه آمده است: بسماللَّهالرّحمنالرّحيم الحمد للَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي النّبيّ الأعظم و الصّراط الأقوم و اشرف ولد ءادم؛ سيّدنا و نبيّنا ابيالقاسم المصطفي محمّد؛ و علي ءاله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين؛ سيّما بقيّةاللَّه في الأرضين. خداوند متعال را سپاسگزارم كه يك بار ديگر عمر داد و توفيق داد كه اين موقعيت بسيار مبارك و مغتنم را درك كنم؛ روز اول سال در جوار آستان حضرت عليبنموسيالرضا (ارواحنا فداه و صلوات اللَّه عليه). عيد سعيد نوروز و آغاز سال نو را تبريك عرض ميكنم به همهي شما برادران و خواهران و حضار عزيزي كه در اين مجلس باشكوه و باعظمت حضور پيدا كردهايد؛ چه در اين شبستان بزرگ، چه در صحنهاي متعدد كه مردم عزيز ما، برادران ما و خواهران ما در آنجا حضور دارند و سخن را ميشنوند. اين جمعيت در واقع نمونهاي از ملت ايران است. در اين روز، از نقاط مختلف كشور، از شهرهاي گوناگون، از راههاي دور و نزديك، مردم عزيز ما در اين بارگاه و در سايهي بلندپايهي حضرت ابيالحسنالرضا (عليهالسّلام) حضور پيدا ميكنند و متبرك ميشوند. برادران و خواهران مشهدي هم در اين جمع عظيم حضور دارند. به همه سلام عرض ميكنم و تبريك ميگويم. عيد نوروز ايراني براي همهي ما مردم ايران و نيز مسلماناني كه در كشورهاي ديگر عيد نوروز را ميشناسند و گرامي ميدارند، فرصت مغتنمي است براي اينكه از اين روز و از اين مناسبت، در سمت و سوي حركت اسلامي استفاده كنيم. دأب و دِيدن اسلام اين است: از همهي فرصتها، از همهي لحظههاي زندگي، از همهي مقاطع حيات در شكلهاي گوناگون استفاده شود، براي تكامل انسان، براي پيشرفت معنوي و مادي نوع بشر. ما ايرانيها ميتوانيم با استفادهي از اين مناسبت، به كارهائي كه اسلام ما را به آن دعوت كرده است، و در جهت احكام اسلامي و معارف اسلامي حركت كنيم؛ خودمان را با اهداف عاليهي اسلام آشنا كنيم. در اين ايام، صلهي رحم، توجه به خداي متعال، شنيدن سخنان خوب از يكديگر، و اجتماع در مراكز ديني و معنوي، از آن فرصتهاي مغتنمي است كه بايد از آن استفاده كرد. حقيقت اين است كه مردم عزيز كشور ما در طول ساليان متمادي و بخصوص در اوقات حاكميت نظام اسلامي بر كشور، از عيد نوروز هم براي معنويت، براي معرفت، براي نزديكي به خدا استفاده كردهاند. شاهد هم اين است كه شما در ساعت تحويل اگر ملاحظه كنيد، ميبينيد بيشتر مردم در مراكز ديني، در بارگاهها، در زيارتگاهها و مشاهد مشرفه و در مساجد مشغول توجه و دعا و ذكرند. معناي اين حركت عظيم اين است كه ملت ايران از اين آئين و از اين سنت هم براي دين بهرهبرداري ميكند. اين بايد خط شاخصي باشد براي ما در همهي امور، كه براي پيشرفت معرفت خود، معنويت خود، دين خود، استقرار احكام اسلامي و معارف اسلامي و اخلاق اسلامي بهرهبرداري كنيم. اميدوارم خداوند متعال همهي ما و همهي ملت ايران را بر اين كار موفق بدارد. امروز در اين فرصتي كه خداي متعال اين ديدار بابركت را نصيب كرده است، سه مطلب را من به شما برادران و خواهران عزيز مشهدي و زوار محترم عرض خواهم كرد. مطلب اول، يك گزارشگونهي جمعبندي شدهاي است از سال 89 . با يك نگاه كلان ببينيم در سال 89 ملت ايران و مسئولان كشور در چه جهتي حركت كردند و چگونه راه را پيمودند. مطلب دوم در مورد سال جاري است كه امروز آغاز ميشود؛ با توجه به شعاري كه براي امسال به ملت عزيزمان عرض كردهام - يعني «جهاد اقتصادي» - و آنچه كه مناسب است در اين زمينه انجام بگيرد. قسمت سوم، نگاهي به مسائل منطقه است؛ مسائل خاورميانه، مسائل شمال آفريقا و آنچه كه در اين منطقهي اسلامي در حال رخ دادن است، با توجه به تزوير و ترفندي كه دشمنان امت اسلامي در اين رابطه در پيش گرفتهاند. در بخش اول ميتوانم عرض كنم كه شعار سال 89 - يعني «همت مضاعف و كار مضاعف» - در طول سال مورد توجه قرار گرفت و ملت ما در بخشهاي گوناگون توانستند حقيقتاً از خودشان يك همت والا و بلند نشان دهند و كارِ مضاعف انجام بگيرد. البته نتائج همت بلند و كار مضاعف در بلندمدت شناخته خواهد شد؛ اما در همين نگاه ابتدائي هم كه انسان نگاه ميكند به اوضاع سال 89 و آنچه كه مسئولان كشور انجام دادند و آنچه كه ملت عزيز ما در همراهي با مسئولان و خودشان آن را نشان دادند و به عرصه آوردند، نشانههاي همت مضاعف و كار مضاعف را ميبيند. در بسياري از عرصهها اين معنا مشهود است. از علم و فناوري آغاز ميكنيم. در آغاز سال 89 - در ايام عيد - بنده توفيق پيدا كردم از يك بخش صنعتيِ حساس كشور بازديد كنم؛ در روزهاي آخر اسفند هم مجدداً توفيق پيدا كردم كه از يك نمايشگاه كارهاي برجستهي علمي و فناوري بازديد كنم و نتائج اين حركت يكساله را كه خود، محصول كارهاي طولانيمدت است، به چشم ببينم. آنچه كه در بخش دانش پيشرفته و فناوري بالا امروز در كشور وجود دارد و در حال وقوع است، بسيار بيش از آن مقداري است كه به مردم اطلاعرساني شده است؛ اين را من ميتوانم به شما عرض كنم. از چند سال پيش، يك حركت علميِ برجستهاي در بخشهاي مختلف آغاز شده است، كه خوشبختانه روزبهروز بر شتاب اين حركت افزوده شده است. من يك وقتي اين روايت را كه از معصوم (عليهالسّلام) است، عرض كردم، كه فرمود: «العلم سلطان»؛ يعني علم و دانش براي يك ملت و براي يك فرد مايهي اقتدار است. «من وجده صال و من لم يجده صيل عليه»؛ كسي كه اين قدرت را پيدا كند، دست برتر را دارد و آن كسي كه نتواند قدرت علمي را به دست بياورد، زيردست باقي ميماند و ديگران بر او دست برتر را خواهند داشت. علم و فناوري يك چنين خصوصيتي دارد. امروز حركت كشور در جهت به دست آوردن دانش و فناوري در بسياري از رشتهها، بخصوص در رشتههاي بسيار نو و برترِ كشور مشهود است. در بخشهاي گوناگون؛ در بخش زيستفناوري، در بخش هوافضا، در بخش نانوفناوري، در بخش سلولهاي بنيادي، در توليد راديوداروهاي بسيار مهم، در توليد داروهاي ضد سرطان، در توليد موتور توربينهاي بادي كه وابستگي انرژي كشور را از نفت تا حدود زيادي از بين ميبرد، در توليد ابررايانهها كه براي كشور بسيار مهم است، در فناوري انرژيهاي نو - كه همهي اينها از دانشهاي سطح بالاي دنيا هستند - خوشبختانه انسان مشاهده ميكند كه دانشمندان ما و جوانان ما به نحو فزاينده و شتابنده مشغول پيشروي هستند؛ به طوري كه من در پيام نوروزي هم ديشب عرض كردم، آدرسها و گزارشهاي مراكز معتبر بينالمللي نشان ميدهد كه در اين قسمت، كشور شما از بسياري از كشورهاي عالم پيشتر دارد حركت ميكند و شتاب كشور چندين برابر متوسط شتاب جهاني است. دو سه نكتهي مهم در اين قضيهي پيشرفت علم و فناوري وجود دارد كه من مناسب ميدانم عرض كنم. نكتهي اول اين است كه بيشتر اين دانشمنداني كه اين كارها را دارند انجام ميدهند، دانشمندان جوانند. عمر متوسط دانشمنداني كه در اين كارها مشغول فعاليت هستند، سي و پنج سال است - يعني غالباً جوان - كه حتماً بايستي به اين جوانها اعتماد بشود. البته اساتيد كاركشته و مؤمن هم در اين كار نيز مشغول هستند، كه بسيار مغتنم است. نكتهي بعد اين است كه مجموعهاي كه اين كارهاي عظيم و گسترده را انجام ميدهد، داراي روحيهي قوي، داراي اعتماد به نفس بالا، داراي خودباوري است؛ كه سرمايهي اصلي اين است. سرمايهي اصلي، نيروي انساني است. آنچه كه كشور ما دارد، اين است. جوانهاي ما با روحيهي قوي در حال پيشروي در اين ميدانند و باور دارند كه همهي كارهائي كه زيرساختهاي آن در كشور آماده باشد، از دست آنها ساخته است. نكتهي بعدي در مسئلهي پيشرفت علم اين است كه زنجيرهي علم، فناوري، توليد محصول و تجاريسازي - كه اين زنجيرهي بسيار مهمي است - در حال شكلگيري است؛ يعني دانش را توليد ميكنند، آن را تبديل به فناوري ميكنند، محصول را توليد ميكنند، محصول را به بازار تجارت جهاني ميآورند و براي كشور توليد ثروت ميكنند. اين دانش فقط دلخوشكنك نيست، كه ما بدانيم حالا در اين زمينه پيشرفت كرديم؛ نه، اين دانش كشور را ثروتمند ميكند، سودش به همهي مردم ميرسد. اين، كشاندن مسير توليد علم به ثروت ملي كشور است و پاسخگوئي به نيازهاي ملت. اين در زمينهي علم، كه حقاً و انصافاً همت مضاعف و كار مضاعف در آن مشهود است. زمينهي ديگري كه در آن، همت مضاعف را انسان مشاهده ميكند و به دنبال خود، دريائي از كار به وجود ميآيد، مسئلهي عرصههاي اقتصادي است كه يك نمونهي آن، گام بلند هدفمند كردن يارانههاست. خوب است ملت عزيز ما بدانند كه همهي صاحبنظران اقتصادي - چه آن كساني كه از لحاظ ديدگاههاي اقتصادي با دولت فعلي موافقند، و چه آن كساني كه ديدگاههاي اقتصادي آنها مخالف با نظرات دولت فعلي است - متفقند كه هدفمند كردن يارانهها يك كار بسيار لازم، بسيار اساسي و بسيار مفيد است. اين، جزو آرزوهائي بود كه سالهاي گذشته از دولتها مطالبه ميشد. ورود در اين ميدان، كار دشوار و سختي است؛ زمينهها هم آماده نبود. بحمداللَّه اكنون اين كار شروع شده است. همكاري ملت و دولت در اين زمينه هم انصافاً عالي بود. حركت مردم در جهت هدفمند كردن يارانهها، حركت عالياي بود. آثار اين كار در آينده بتدريج آشكار ميشود؛ اگرچه تا امروز هم بعضي از آثار مثبت آن آشكار شده است. اهداف مهم اين كار، در درجهي اول، توزيع عادلانهي يارانههاست. دستگاه مديريت كشور يارانههائي را بين مردم تقسيم ميكند. با شكل قبلي، اين يارانهها به كساني كه بيشتر پول داشتند، بيشتر مصرف ميكردند، بيشتر ميرسيد؛ اما به كساني كه كمتر پول داشتند، كمتر مصرف ميكردند، اين يارانهها كمتر ميرسيد. با هدفمند كردن يارانهها، توزيعِ عادلانه انجام ميگيرد؛ يعني به همه، به نسبت واحدي ميرسد. اين، يك گام بلند در جهت ايجاد عدالت اجتماعي است. يك هدف ديگر، مديريت مصرف منابع عمومي كشور است؛ از جمله آب، از جمله انرژي. در دو سال قبل از اين، ما شعار سال را «اصلاح الگوي مصرف» قرار داديم؛ صرفهجوئي، دوري از اسراف. اين، يكي از راههائي است كه ميتواند الگوي مصرف را به معناي واقعي كلمه اصلاح كند؛ كمااينكه تاكنون هم آثاري از آن ديده شده است. در همين چند ماهي كه هدفمندي يارانهها دارد اجرا ميشود، مصرف انرژي پائين آمده است؛ كه اين به نفع كشور است. اسراف در نان و دور ريختن نان و ضايع شدن گندم - كه نعمت بزرگ خداست و با چه زحمتي به دست ميآيد - كم شده است، مصرفها تعادل پيدا كرده است. اين از جملهي فوائدي است كه تاكنون حاصل شده و البته فوائد بسياري انشاءاللَّه در آينده خواهد داشت. اصلاح ساختار اقتصاد هم از اين قبيل است. از جملهي كارهائي كه باز همت مضاعف را در زمينهي اقتصاد نشان ميداد، افزايش صادرات غيرنفتي است. بودجهي كشور ما متأسفانه از دهها سال پيش به اين طرف، وابستهي به نفت است. اين روش را همهي اقتصاددانهاي دلسوز رد ميكنند؛ اين روش در كشور ما عادت شده است. نفت را استخراج كنند، بفروشند، از پول آن كشور را اداره كنند؛ اين شيوهي غلطي است. من سالها پيش اين را گفتم كه يكي از آرزوهاي من اين است كه يك روزي ما بتوانيم كشور را جوري اداره كنيم كه حتّي اگر لازم بود، يك قطره نفت هم صادر نكنيم و كشور اداره شود. اين چيزي است كه تا امروز پيش نيامده است. البته كار آساني هم نيست، كار بسيار مشكلي است. افزايش صادرات غيرنفتي موجب ميشود كه ما به اين هدف نزديك شويم؛ و اين كار دارد انجام ميگيرد. سال 89 گام بلندي در اين راه برداشته شد. از جملهي چيزهائي كه همت مضاعف را در زمينهي اقتصادي نشان ميدهد، مواجههي هوشمندانه و مقتدرانه با تحريمهائي است كه غرب به سردمداري آمريكا و متأسفانه پيروي كوركورانهي بعضي از دولتهاي اروپائي از آمريكا عليه ايران اعمال كرد. از اول سال 89 اينها به خيال خودشان حركت تحريم ايران را تشديد كردهاند. خودشان در محاسباتشان - كه خبرهايش به ما ميرسيد - صحبت ميكردند، ميگفتند كه اين تحريمها پنج شش ماهه جمهوري اسلامي و ملت ايران را به زانو درميآورد؛ تصورشان اين بود. آنها به فكر بودند كه به وسيلهي تحريمها كار را آنچنان بر ملت ايران دشوار كنند و دائره را آنچنان بر ملت ايران تنگ كنند كه ملت ايران به نظام خودشان، به جمهوري اسلامي معترض شوند؛ هدفشان اين بود. يك برخورد هوشمندانه و قدرتمندانهاي با اين تحريمها انجام گرفت و تيغ دشمن كُند شد. دشمن نتوانست با اين تحريمها به هدفهاي خود دست پيدا كند. خوشبختانه با تلاش زياد، با كار متراكم شبانهروزي، مسئولان در بخشهاي مختلف توانستند از اين عقبه عبور كنند. امروز خود غربيها اعتراف ميكنند، ميگويند تحريم ايران ديگر فايدهاي ندارد. گفتند بنزين را تحريم ميكنيم. يكي از مشكلات كار ما در طول زمان همين بوده است؛ ما كشور توليدكنندهي نفت، مبالغ زيادي فرآوردهي نفت را كه بنزين است، از خارج وارد ميكرديم. اينها گفتند اين نقطه ضعف جمهوري اسلامي است، نميگذاريم بنزين وارد شود. مسئولين كشور ما، قبل از آنكه آنها دست به كار شوند، مشغول تهيهي مقدمات شدند. كار به جائي رسيد كه در توليد بنزين، كشور عزيز ما خودكفا شد؛ اين به بركت تحريم آنها بود. «انّ اللَّه يؤيّد هذا الدّين بأقوام لا خلاق لهم». به وسيلهي تحريم آنها، مسئولين ما به فكر افتادند؛ تلاش كردند، ما از وارد كردن بنزين بينياز شديم. من اين را در همين نمايشگاهي هم كه آخر اسفند رفتيم، از زبان چند نفر از اين دانشمندان جوان شنيدم. به من گفتند كه ما ميخواستيم اين دستگاه را توليد كنيم، رفتيم ابزارش را از خارج تهيه كنيم، به ما گفتند شما تحريميد، به شما نميدهيم؛ فهميديم خودمان بايد درست كنيم. آمديم داخل فكر كرديم، زحمت كشيديم، تلاش كرديم، بدون احتياج به بيگانه اين را ساختيم. اين، برخورد هوشمندانه است. هم مسئولين كشور، هم آحاد مردم، با تحريمهاي دشمن اينجور برخورد كردند؛ يعني دشمن را از بُرندهترين ابزارهائي كه در اختيار داشت، محروم كردند. مثل اين است كه در يك جنگي، شما اسلحه را از دست دشمن بگيريد؛ و گرفتيد. اين هم يكي ديگر از همتهاي مضاعف. در زمينهي اشتغال، كارهاي خوبي انجام گرفته است. گزارش دولت ميگويد كه در سال 89 يك ميليون و ششصد هزار شغل ايجاد شده است؛ كه اگر اين گزارش دقيق باشد، معنايش اين است كه پانصد هزار شغل بيش از پيشبيني فراهم شده است. در ايجاد مسكن روستائي، در ايجاد مسكن شهري، در ايجاد بزرگراهها و خطوط مواصلاتي، در ايجاد ارتباطات الكترونيك و و و - كه همهي اينها براي كشور كارهاي زيرساختي و زيربنائي است - كارهاي خوبي صورت گرفته است. اين، عرصهي اقتصاد. در عرصههاي ديگر هم كارهاي زيادي انجام گرفته است، كه چون وقت محدود است، ميگذريم. به هر حال آنچه كه سال 89 براي ما مشخص كرده است، اين است كه بحمداللَّه اين سال به معناي واقعي كلمه، سال همت مضاعف و كار مضاعف بود. البته سال 89 خصوصيت ويژهاي ندارد؛ امسال هم، سال بعد هم، ده سال بعد هم، سال همت مضاعف و كار مضاعف است. ملت ايران و مسئولين در هر دورهاي بايستي همت بلند و همت مضاعف داشته باشند و كار مضاعف بكنند تا ما بتوانيم به آنجائي كه شايستهي ملت ايران است، انشاءاللَّه برسيم. در مورد شعار امسال و كاري كه امسال بايد انجام بگيرد. البته سرفصلهاي مهمي وجود دارد كه همه داراي اولويتند. مثلاً تحول نظام اداري يك كار لازم است كه بايد انجام بگيرد؛ تحول آموزش و پرورش، يك كار بنياني است؛ جايگاه علوم انساني در دانشگاهها و در مراكز آموزش و تحقيق، يك كار اساسي است؛ مسائل مربوط به فرهنگ عمومي، مسائل مربوط به اخلاق جامعه، اين كارها همهاش كارهاي مهمي است؛ ليكن به نظر صاحبنظران، امروز در اين برههي از زمان، مسئلهي اقتصادي از همهي مسائل كشور فوريت و اولويت بيشتري دارد. اگر كشور عزيز ما بتواند در زمينهي مسائل اقتصادي، يك حركت جهادگونهاي انجام بدهد، اين گام بلندي را كه برداشته است، با گامهاي بلند بعدي همراه كند، بلاشك براي كشور و پيشرفت كشور و عزت ملت ايران تأثيرات بسيار زيادي خواهد داشت. ما بايد بتوانيم قدرت نظام اسلامي را در زمينهي حل مشكلات اقتصادي به همهي دنيا نشان دهيم؛ الگو را بر سر دست بگيريم تا ملتها بتوانند ببينند كه يك ملت در سايهي اسلام و با تعاليم اسلام چگونه ميتواند پيشرفت كند. آنچه كه در اين زمينه با عنوان شاخص وجود دارد و مهم است، رشد پرشتاب كشور به ميزان تعيين شدهي در برنامهي پنجم است كه اعلام شده است؛ يعني حداقل رشد هشت درصدي. در اين رشد، سهم بيشتر مربوط به بهرهوري است؛ يعني ما بتوانيم از امكانات كشور به شكل بهتري استفاده كنيم. من دو سال قبل در زمينهي مسئلهي صرفهجوئي و مشكلاتي كه در باب بهرهوري وجود دارد، در همين سخنرانيِ اول سال مطالبي عرض كردم. مردم بايد اينها را بدانند. من به مسئولان كشور توصيه ميكنم كه در زمينهي اهميت ارتقاء سهم بهرهوري در رشد اقتصادي كشور با مردم حرف بزنند؛ بگويند ارتقاء سهم بهرهوري در رشد اقتصادي كشور و همچنين كاهش فاصلهي درآمدي دهكهاي بالا و پائين جامعه - اين شكاف درآمدها، شكاف اقتصادي بين بخشهاي مختلف جامعه - چقدر اهميت دارد. اين فاصلهها و شكافها مطلوب ما نيست؛ اسلام اين را نميپسندد. تا حدي كه در برنامهي پنجم تعيين شده است، بايد تلاش كنند اين كارها انجام بگيرد. كاهش نرخ بيكاري و افزايش اشتغال در كشور، از جملهي مسائل بسيار اساسي و مهم است. همچنين مسئلهي افزايش سرمايهگذاري بخش خصوصي و كمك به بخش خصوصي كه بتواند در زمينهي مسائل اقتصادي كشور سرمايهگذاري كند، از جملهي مسائل مهم و اساسي است؛ كه يكي از كارهاي مهم در اين باب، ايجاد تعاونيهاست، كه به وسيلهي تعاونيها سرمايههاي بزرگ تشكيل بشود و بتوانند در مسائل مهم اقتصادي كشور سرمايهگذاري كنند و گرههاي مهم را باز كنند و دولت بتواند اين كار را انجام دهد. بايستي زيرساختهاي حقوقي و قانونياش آماده شود. اين، يعني حمايت از شكوفائي كار. صرفهجوئي در مواد اساسي، از جمله صرفهجوئي در مصرف آب. امروز نود درصد آبي كه ما در كشور مصرف ميكنيم، در بخش كشاورزي مصرف ميشود. اگر دولت به توفيق الهي بتواند شيوههاي آبياري كشاورزي را اصلاح كند، اگر از اين نود درصد، ده درصد كم بشود، شما ببينيد چه اتفاقي ميافتد. غير از بخش كشاورزي، در همهي بخشهاي ديگر - بخش خانگي، بخش صنعتي و بخشهائي كه احتياج به آب دارد - ما فقط از ده درصد آب كشور داريم استفاده ميكنيم. اگر ما بتوانيم در بخش كشاورزي ده درصد صرفهجوئي كنيم، ببينيد چه اتفاقي ميافتد. در واقع امكانات بهرهبرداري از آب در بخش غير كشاورزي دو برابر ميشود؛ كه اين بسيار چيز مهم و باارزشي است. مشاركت مستقيم مردم در امر اقتصاد، لازم است. اين نيازمند توانمند شدن است، نيازمند اطلاعات لازم است؛ كه اينها را بايد مسئولين در اختيار مردم بگذارند و اميدواريم انشاءاللَّه اين روند روزبهروز توسعه پيدا كند. البته رسانهها نقش دارند، راديو و تلويزيون نقش دارند، ميتوانند مردم را آگاه كنند؛ دولت هم بايد فعال برخورد كند و بتوانند انشاءاللَّه مسئلهي اقتصادي را پيش ببرند. خب، اگر ما بخواهيم اين حركت عظيم اقتصادي در كشور در سال 90 انجام بگيرد، يك الزاماتي هم دارد. اين الزامات را هم من فهرستوار عرض بكنم. اولاً روحيهي جهادي لازم است. ملت ما از اول انقلاب تا امروز در هر جائي كه با روحيهي جهادي وارد ميدان شده، پيش رفته؛ اين را ما در دفاع مقدس ديديم، در جهاد سازندگي ديديم، در حركت علمي داريم مشاهده ميكنيم. اگر ما در بخشهاي گوناگون، روحيهي جهادي داشته باشيم؛ يعني كار را براي خدا، با جديت و به صورت خستگيناپذير انجام دهيم - نه فقط به عنوان اسقاط تكليف - بلاشك اين حركت پيش خواهد رفت. دوم، استحكام معنويت و روح ايمان و تدين در جامعه است. عزيزان من! اين را همه بدانند؛ تدين جامعه، تدين جوانان ما، در امور دنيائي هم به ملت و به جامعه كمك ميكند. خيال نكنند كه متدين شدن جوانان، اثرش فقط در روزهاي اعتكاف در مساجد يا در شبهاي جمعه در دعاي كميل است. اگر يك ملت جوانانش متدين باشند، از هرزگي دور خواهند شد؛ از اعتياد دور خواهند شد؛ از چيزهائي كه جوان را زمينگير ميكند، دور خواهند شد؛ استعداد آنها به كار ميافتد، كار ميكنند، تلاش ميكنند؛ در زمينهي علم، در زمينهي فعاليتهاي اجتماعي، در زمينهي فعاليتهاي سياسي، كشور پيشرفت ميكند. در اقتصاد هم همين جور است. روحيهي معنويت و تدين، نقش بسيار مهمي دارد. يك شرط ديگر اين است كه كشور به مسائل حاشيهاي مبتلا نشود. ببينيد، در بسياري از اوقات يك مسئلهي اصلي در كشور وجود دارد كه همه بايد همت كنند و به سراغ اين مسئلهي اصلي بروند؛ بايد مسئلهي كانوني كشور اين باشد؛ اما ناگهان ميبينيم از يك گوشهاي يك صدائي بلند ميشود، يك مسئلهي حاشيهاي درست ميكنند، ذهنها متوجه آن ميشود. اين مثل اين ميماند كه در يك مسافرت مهمي، كارواني، قطاري دارد حركت ميكند، هدفش رسيدن به يك نقطهي خاص است؛ ناگهان ذهنها را مشغول كنند به يك چيز حاشيهاي در بيابان، از راه باز بمانند، احياناً امكان ادامهي حركت هم از آنها گرفته شود. مسائل حاشيهاي نبايد به ميان بيايد. مردم ما خوشبختانه قدرت تحليل دارند، هوشمندند، هوشيارند؛ ميتوانند مسائل فرعي و حاشيهاي را از مسائل اصلي جدا كنند. توجه شود مسائل حاشيهاي كانون توجه افكار عمومي قرار نگيرد. يك شرط ديگر، حفظ اتحاد و انسجام ملي است. اين اتحادي كه امروز در ميان مردم و در بين مردم و مسئولين وجود دارد، مردم به مسئولينِ خودشان علاقهمندند، به آنها اعتماد دارند، به آنها كمك ميكنند، با آنها همراهي ميكنند، بين خود مردم اتحاد و وحدت وجود دارد، بايستي باقي بماند و روزبهروز تقويت شود. يكي از نقشههاي بزرگ دشمنان ملت ايران، ايجاد تفرقه و شكاف در داخل بوده است؛ به بهانهي قوميت، به بهانهي مذهب، به بهانهي گرايشهاي سياسي، به بهانهي جناحبنديها، به بهانههاي گوناگون. اتحاد را بايد حفظ كرد. خوشبختانه ملت ما آگاهند. همهي كساني كه به كشورشان علاقهمندند، به نظام مردمسالاري ديني - كه مايهي افتخار امروز ملت ايران است - علاقهمندند، بايد با هم هماهنگي داشته باشند. مسئولين كشور هم همين جور؛ آنها هم بايد سعي كنند اگر گلهاي از هم دارند - كه گاهي ممكن است اين گلهها بحق هم باشد - اين گله را در معرض افكار عمومي مطرح نكنند؛ اين ضربهي به اتحاد ملي است؛ اين را همه توجه داشته باشند. من به مسئولين كشور به طور جد اين را تذكر و هشدار ميدهم. ممكن است مسئولين از هم گله داشته باشند - كه هميشه بوده؛ از اول انقلاب كه ما دستاندركار مسائل بوديم، ديديم؛ گاهي قوهي مجريه از قوهي مقننه، گاهي قوهي مقننه از قوهي قضائيه، گاهي قوهي قضائيه از قوهي مجريه گلههائي داشتند؛ طبيعت كار هم همين است، گله به وجود ميآيد - ممكن است گلهها بحق هم باشد؛ اما اين را نبايد در عرصهي افكار عمومي بياورند، ذهن مردم و دل مردم را ناراحت كنند، مردم را مأيوس كنند؛ بين خودشان حل كنند. مهمترين مسائل دنيا با مذاكره قابل حل است؛ اين مسائل جزئي اهميتي ندارد. پس انسجام قوا با يكديگر، هماهنگي قوا با يكديگر هم مهم است. البته من اين نكته را حتماً تذكر بدهم؛ گاهي اوقات اين شعاري كه ما براي سال اعلام ميكنيم، بعد ناگهان ميبينيم همهي در و ديوارهاي تهران و شهرهاي ديگر پر شده از تابلو، كه اين شعار رويش نوشته شده. اين فايدهاي ندارد. گاهي كارهاي پرهزينهاي انجام ميگيرد؛ چه لزومي دارد؟ آنچه كه من از مسئولين و از مردم عزيزمان توقع دارم، اين است كه اين شعار را بشنوند، باور كنند و دنبال كنند. تابلو كردن و در و ديوار را پر كردن و عكس زدن و اينها هيچ لزومي ندارد. اگر هزينهاي نداشته باشد، لزومي ندارد؛ اگر هزينه داشته باشد، اشكال هم دارد. هيچ لزومي ندارد كارهاي پرهزينه را انجام بدهند. البته محوريت اقتصاد كه من عرض كردم، به معناي غفلت از عرصههاي ديگر تلقي نشود. در عرصههاي ديگر، مخصوصاً در همان عرصهي علم و فناوري، بايد به اين دانشمندان جوان كمك شود، به آنها اعتماد شود تا بتوانند كارهاي بزرگ را انجام دهند. و اما مسائل منطقه. حوادثي كه اخيراً در منطقه اتفاق افتاده است - حوادث مصر، تونس، ليبي، بحرين - حوادث بسيار مهمي است. يك تحول بنياني دارد در اين منطقهي اسلامي و عربي انجام ميگيرد؛ اين نشانهي بيداري امت اسلام است. همين چيزي كه دهها سال است شعار آن در جمهوري اسلامي داده ميشود، امروز در متن زندگي اين كشورها دارد خود را نشان ميدهد. دو خصوصيت در اين تحولات وجود دارد: يكي عبارت است از حضور مردم، و ديگري عبارت است از سمت و سوي ديني در اين حركتها. اين، دو عنصر اساسي است. حضور مردم با جسم خودشان؛ همان اتفاقي كه در انقلاب اسلامي افتاد. احزاب و پشت ميز نشينها و برج عاج نشينها و تحليلگرهاي ذهني هيچ كاري نتوانستند انجام دهند. هنر بزرگ امام بزرگوار ما اين بود كه توانست مردم را وارد صحنه كند. وقتي مردم به عرصه آمدند، جسم خودشان را، دل خودشان را، نيت و همت خودشان را وارد عرصه كردند، گرههاي كور باز شد، راههاي بنبست گشوده شد. امروز همين اتفاق دارد در كشورهاي ديگر ميافتد. در مصر يا در تونس مردم آمدند وارد صحنه شدند؛ والّا روشنفكران و برج عاج نشينها هميشه بودند، هميشه هم حرف ميزدند؛ خيلي از اوقات هم مردم را دعوت ميكردند، كسي به حرف آنها چندان توجهي نميكرد. اينجا خود مردم وارد صحنه و عرصه شدند و گرايش و جهتگيري آنها هم جهتگيري ديني است؛ يعني نماز جمعه است، نماز جماعت است، نام خداست، علماي دينند، افراد مبلّغ دين و بنيانگذاران تفكر نوين ديني در بعضي از كشورها هستند. اينها وارد ميدان شدند، لذا مردم هم آمدند توي صحنه. اين، خصوصيت اين قضيه است. چرا آمدند؟ آن چيزي كه آنها را كشاند، به صورت واضحي مسئلهي عزت و كرامت انساني آنها بود. در مصر، در تونس و همچنين در كشورهاي ديگر، غرور مردم به دست اين حاكمان ظالم جريحهدار شده بود. فرض كنيد مردم مصر مشاهده ميكردند كسي كه در رأس كشورشان قرار دارد، به نيابت اسرائيل، كثيفترين كارها و جنايتها را مرتكب ميشود. در قضيهي محاصرهي غزه اگر حسني مبارك با اسرائيل همكاري نميكرد، اسرائيل نميتوانست غزه را آنجور زير فشار قرار دهد و آن جنايتها را مرتكب شود. حسني مبارك وارد ميدان شد، كمك كرد، راه ورود و خروج غزه به مصر را بست. بعد اطلاع پيدا كردند كه مردم غزه از زير كانال زدند، از زيرزمين حركت ميكنند. براي اينكه مردم مظلوم غزه ديگر نتوانند اين كار را هم انجام دهند، ديوارهاي فولادي به ارتفاع سي متر درست كردند، كردند توي زمين، تا راه اين كانالها را ببندند! اين كارها را حسني مبارك كرد. خب، ملت مصر دارند اين را ميبينند؛ لذا غرور ملت جريحهدار شد. نظير اين در كشورهاي ديگر هم وجود دارد. مثلاً در ليبي با اينكه قذافي در سالهاي اولِ روي كار آمدن، گرايش ضد غربي نشان ميداد، اما در سالهاي اخير خدمات بزرگي به غربيها كرد. آنها هم به چشم خودشان ديدند كه با يك تهديد خشك و خالي، اين آقا امكانات هستهاي خودش را جمع كرد، همه را سوار كشتي كرد، داد به غربيها، گفت ببريد! ببينيد ملت ما در چه وضعيتي قرار دارد، آنها در چه وضعيتي قرار دارند. ملت ما مشاهده كرد كه همهي دنيا به سردمداري آمريكا عليه حركت هستهاي ايران قيام كردند؛ تحريم كردند، دعوا كردند، تهديد نظامي كردند، گفتند حمله ميكنيم، چه ميكنيم. مسئولين كشور نه فقط عقبنشيني نكردند، بلكه عليرغم دشمن، امكانات هستهاي خودشان را هر سال چندين برابر از سال قبل بيشتر كردند. آنجا مردم ديدند كه مسئول كشورشان دستور داد همان امكاناتي كه داشتند، همه را در مقابل تهديد غربيها، يا به قول خودشان در مقابل مشوقهاي غربيها جمع كردند. مثل اينكه يك آبنبات ترشي، شكلاتي توي دهن يك بچهاي بگذارند، به اينها مشوق دادند، اينها هم همه را از دست دادند و رفتند! خب، ملت اين را ميبيند، دلش خون ميشود، غرورش جريحهدار ميشود. در همهي اين كشورهائي كه مردم آنها قيام كردند، اين قضيه مشاهده ميشود. خب، موضع آمريكائيها چه بود؟ براي ما اين مهم است. آمريكائيها اول در مقابل اين حوادث متحير ماندند، دچار بيتحليلي شدند؛ نميفهميدند چه دارد اتفاق ميافتد، باورشان نميآمد. بعد از آنكه اين حوادث اتفاق افتاد، چون تحليل درستي از حوادث نداشتند، مردم را نميشناختند، مواضع متناقضي گرفتند. البته آنچه كه تا امروز در مورد اين كشورها و ديگر كشورها همواره در رفتار آمريكائيها ديده شده، پشتيباني از ديكتاتورها بوده است. از حسني مبارك تا آخرين لحظهاي كه ميشد دفاع كنند، دفاع كردند؛ بعد ديدند ديگر نميشود، آن وقت انداختنش دور! اين هم يك درس عبرتي است براي سردمداران وابستهي به آمريكا كه بدانند آن وقتي كه ديگر تاريخ مصرف خود را طي كنند و فايدهشان را از دست بدهند، اينها مثل يك پارچهي كهنهاي آنها را دور مياندازند و به آنها اعتنائي نميكنند! اما اينها تا آخرين لحظه از ديكتاتور دفاع و حمايت كردند. آنچه كه براي غرب و براي آمريكا اتفاق افتاد، حقيقتاً غير قابل تحمل بود و هست. مصر يكي از ستونهاي اصلي سياست خاورميانهاي آمريكاست؛ به اين سياست متكي بودند. آنها نتوانستند اين ستون را به نفع خودشان حفظ كنند؛ ملتها فائق آمدند. آمريكائيها تلاش كردند شاكلهي آن نظام را حفظ كنند. اين تزويرها و ترفندهاي آمريكائيِ غربي است، موذيانه و خباثتآلود، اما در عين حال سطحي؛ كه اگر ملتها هوشيار باشند، ميتوانند اين تزويرها را رو كنند، اين ترفندها را باطل كنند. آمريكائيها سعي كردند حالا كه حسني مبارك را در مصر يا بنعلي را در تونس از دست دادند، شايد بتوانند شاكلهي نظام را حفظ كنند. آدمها عوض بشوند، اما نظام باقي بماند؛ لذا اصرار و پافشاري كردند كه در آن كشورها يك نخستوزير حتماً بايد بماند؛ اما ملتها قيام خودشان را ادامه دادند، بر اين ترفند هم فائق آمدند و اين دولتها را هم ساقط كردند. به توفيق الهي، به حول و قوهي الهي، سلسلهي شكستهاي آمريكا در اين منطقه ادامه پيدا خواهد كرد. اينها بعد از آنكه عوامل خود را در اين كشورها از دست دادند، دو تا ترفند را در پيش گرفتند: يكي فرصتطلبي، يكي شبيهسازي. فرصتطلبيشان اين بود كه خواستند اين انقلابها را مصادره كنند؛ يعني سر مردم را كلاه بگذارند، با آنها اظهار همراهي كنند، افراد طرفدار خودشان را سر كار بياورند. آنها در اين كار شكست خوردند. دوم، شبيهسازي بود. شبيهسازي يعني شبيه آنچه را كه در مصر و در تونس و در ليبي و در بعضي از كشورهاي ديگر اتفاق افتاده است، مثلاً بتوانند در ايران - ايرانِ مردمسالاري ديني، ايرانِ ملت - پياده كنند! عواملشان در داخل كشور، مردمان ضعيف، فرومايه، حقيقتاً دستخوش هويهاي نفساني، سعي كردند شايد بتوانند اين كار را بكنند. خواستند در اينجا حركتِ شكستخورده، حركت كاريكاتوريِ مضحك به وجود بياورند؛ اما خب، ملت ايران توي دهنشان زد. ...(1) منافق واقعي آمريكاست. نفاق واقعي، عملي است كه اينها دارند انجام ميدهند؛ ادعاي دفاع از ملتها. در مورد مصر نفاق به خرج ميدهند، ميگويند ما طرفدار ملتيم؛ دروغ ميگويند. اينها با دشمن ملت تا لحظهي آخر همكاري كردند. در مورد تونس عين همين حرف را ميزنند، ميگويند طرفدار ملتيم. حالا بد نيست ملت عزيز ما بدانند كه رئيسجمهور آمريكا به ملت ايران پيغام داده كه ما طرفدار شما هستيم! ادعا ميكنند كه ما با ديكتاتوري مخالفيم، با حقوق ملتها موافقيم؛ دروغ ميگويند. اينها نه فقط به ملتهاي ديگر رحم نميكنند، بلكه به ملت خودشان هم رحم نميكنند. همين رئيس جمهور كنوني آمريكا هزارها ميليارد دلار را در وضعيت اقتصادي بسيار بد ركود آمريكا از كيسهي ملت آمريكا صرف كرد براي اينكه بانكها را زنده نگه دارد، صنايع اسلحهسازي را زنده نگه دارد، صنايع نفت را زنده نگه دارد؛ يعني كمپانيها را. از جيب مردم صرف كمپانيها ميكنند، كيسهي كمپانيها را پر ميكنند، كيسهي بانكها را پر ميكنند؛ لذا به مردمِ خودشان هم رحم نميكنند. امروز ملت آمريكا در بحران اقتصاديِ همهگيرِ عميق دست و پا ميزنند، راه علاجي هم ندارند. حالا شكنجهگاه گوانتانامو و ابوغريب عراق و بقيهي شكنجهگاهها باز داستان جداگانه و مفصلي است. اينها ملتها را نميفهمند، درك نميكنند. آيا رئيس جمهور كنوني آمريكا ميفهمد چه دارد ميگويد؟ واقعاً متوجه است كه پشت سر سياستهاي او كياند، يا نميفهمد و غافل و گيج است؟ اين را ديگر ما نميدانيم. ميگويد مردم در ميدان آزادي تهران، همان مردم ميدان التحرير مصرند. راست ميگويد؛ در بيست و دوي بهمنِ هر سال، در ميدان آزادي، همين ملتند كه جمع ميشوند و شعار آنها «مرگ بر آمريكا» است. در قضاياي منطقه، موضع نظام جمهوري اسلامي روشن است. موضع ما، دفاع از ملتها و حقوق ملتهاست. ما با ملتهاي مسلمان و ملتهاي مظلوم در هر نقطهي عالم موافقيم؛ با زورگويان و مستكبران و ديكتاتورها و خبيثها و سلطهگران و غارتگران در هر نقطهي دنيا مخالفيم؛ اين موضع ملت ايران و موضع نظام اسلامي است؛ اين موضع آشكار و عيان نظام جمهوري اسلامي است. سياستها اين است، دلها اين است، منطقها و بيانها هم اين است؛ هم از سوي ملت، هم از سوي مسئولين. دو نقطهي قابل توجه وجود دارد: يك نقطه ليبي است، يك نقطه بحرين است. در قضيهي ليبي، ما رفتاري را كه دولت ليبي با مردم در پيش گرفته بود و در پيش گرفته است - كشتار مردم، فشار بر مردم، بمباران شهرها، كشتن غير نظاميان - صددرصد محكوم ميكنيم؛ اما ورود آمريكائيها، دخالت آمريكا و غربيها را هم صددرصد محكوم ميكنيم. آنها ادعا ميكنند كه ما ميخواهيم به دفاع از مردم وارد ليبي شويم، يا در ليبي عمليات نظامي انجام ميدهيم؛ اين اصلاً قابل قبول نيست. آنها اگر حقيقتاً طرفدار مردم ليبي بودند، اگر دلشان به حال مردم ليبي ميسوخت، الان يك ماه است كه مردم ليبي دارند بمباران ميشوند؛ ميخواستيد كمكشان كنيد، به آنها اسلحه بدهيد، امكانات بدهيد، ضد هوائي بدهيد. به جاي اين كارها، يك ماه نشستند كشتار مردم را تماشا كردند؛ حالا ميخواهند وارد شوند! پس شما به دفاع از مردم نيامدهايد؛ شما دنبال نفت ليبي هستيد، شما دنبال گرفتن جاي پا در ليبي هستيد. شما ميخواهيد از ليبي به عنوان يك جاي پا استفاده كنيد تا دولتهاي انقلابيِ آيندهي مصر و تونس را كه دو طرف ليبي قرار دارند، زير نظر داشته باشيد. نيت شما نيت فاسدي است. ما قبول نميكنيم اين حركتي را كه غربيها به سردمداري آمريكا دارند انجام ميدهند. سازمان ملل كه بايد در خدمت ملتها باشد، متأسفانه شده آلت دست اينها؛ هرچه مورد نياز اينهاست، برايشان فراهم ميكند! اين ننگ است براي سازمان ملل. بنابراين در ليبي حضور قدرتهاي بيگانه، حضور غربيها هيچ قابل قبول نيست. اگر ميخواهند به مردم ليبي كمك كنند، راه كمك براي مردم باز است؛ ميتوانند مردم را كمك كنند، تجهيز كنند، مردم خودشان مسئلهشان را با قذافي و ديگران حل كنند؛ شما چرا وارد ميشويد؟ و اما مسئلهي بحرين. مسئلهي بحرين از لحاظ ماهيت، درست مثل مسائل ديگر كشورهاي منطقه است. يعني مسئلهي بحرين با مسئلهي مصر، با مسئلهي تونس، با مسئلهي ليبي هيچ فرقي ندارد؛ ملتي هستند، حكومتي بر سر آنهاست كه حقوق آنها را ناديده ميگيرد. ملت بحرين با اين قيامشان چه ميخواستند؟ خواستهي اساسي آنها اين است كه انتخابات انجام بگيرد، هر يك نفر آدم يك رأي داشته باشد؛ اين چيز زيادي است؟ اين توقع زيادي است؟ در شكل كار در بحرين يك صورت انتخاباتي وجود دارد، ليكن مطلقاً مردمِ آنجا از حق رأي دادن به اين معنا كه هر يك نفر يك رأي داشته باشد، برخوردار نيستند؛ دارد به آنها ظلم ميشود. خب، اينجا غربيها فرصت را مغتنم شمردند، براي اينكه در قضاياي منطقه دخالت كنند، با طرح يك مسئلهي جديد؛ مسئلهي شيعه و سني. چون مردم بحرين بيچارهها شيعهاند، بنابراين هيچ كس در دنيا نبايد از آنها حمايت كند! تلويزيونهائي كه جزئيات قضاياي منطقه را پخش ميكردند، نسبت به قضاياي بحرين سكوت كنند، كشتار مردم بحرين را منعكس نكنند؛ يك عدهاي هم دربيايند در كشورهاي حاشيهي خليج فارس - چه سياستمدار، چه روزنامهنگار - گزافهگوئي كنند، بگويند مسئلهي بحرين جنگ بين شيعه و سني است! چه جنگ بين شيعه و سني؟ اعتراض يك ملت است به ظلمي كه دارد به او ميشود؛ درست همان جوري كه در تونس بود، همان جوري كه در مصر بود، همان جوري كه در ليبي است، همان جوري كه در يمن است؛ فرقي ندارد. آمريكائيها خوشحالند كه بتوانند به وسيلهي بوقهاي تبليغاتي خودشان در منطقه، مسئلهي بحرين را به عنوان يك مسئلهي اختلاف بين شيعه و سني جا بزنند؛ هم كمكهائي كه ممكن است به اين مردم مظلوم بشود، جلويش را بگيرند، هم ماهيت قضايا را عوض كنند و سرايت بدهند. ميگويند چرا ايران از مردم بحرين پشتيباني ميكند. خب، ما از همه پشتيباني كرديم. ما سي و دو سال است كه از مردم فلسطين داريم پشتيباني ميكنيم؛ كداميك از كشورها، دولتها و ملتها در اين سي و دو سال اين پشتيباني را كردند؟ مگر ملت فلسطين شيعهاند؟ در مورد غزه مردم ما چقدر تلاش كردند. جوانهاي ما رفتند فرودگاه كه راه بيفتند بروند غزه! عازم بودند بروند غزه، عليه اسرائيل بجنگند. خيال ميكردند راه باز است. راه بسته بود، نميشد بروند. ما گفتيم نرويد. جلوشان را گرفتيم كه وسط راه سرگردان نشوند؛ راه نميدادند كه. مردم ما نسبت به غزه، نسبت به فلسطين، نسبت به مصر، نسبت به تونس، همه جا ابراز احساسات كردند؛ آنها كه شيعه نبودند. بنابراين بحث شيعه و سني نيست. بدخواهانه و بددلانه سعي ميكنند مسئلهي بحرين را به عنوان يك مسئلهي شيعه و سني وانمود و قلمداد كنند. متأسفانه بعضي از كساني كه آدم خيال ميكند انگيزهي سوئي هم ندارند، در اين دام افتادند. اگر خيرخواهاني در اين بين وجود دارند، من به آنها اعلام ميكنم: مسئله را مسئلهي شيعه و سني نكنيد؛ اين بزرگترين خدمت به آمريكاست؛ اين بزرگترين خدمت به دشمنان امت اسلامي است كه حركت عموميِ ضد استبدادي يك ملت را حمل ميكنند به دعواي شيعه و سني؛ دعواي شيعه و سني وجود ندارد. ما بين غزه و فلسطين و تونس و ليبي و مصر و بحرين و يمن تفاوتي نميگذاريم. در همه جا ظلم به ملتها محكوم است. حركت ملتها با شعار اسلام و در جهت آزادي، مورد تأييد ماست. اوج وقاحت آمريكائيها آنجائي است كه دخالت تانكهاي دولت سعودي را كه آمدند توي خيابانهاي منامهي بحرين، دخالت نميدانند؛ اما وقتي مراجع تقليد ما، علماي ما، خيرخواهان ما ميگويند مردم را نكُشيد، ميگويند شما دخالت كرديد! اين دخالت است؟! اينكه ما به يك دولتي، يك رژيم ظالمي خطاب كنيم، بگوئيم مردمِ خودتان را نكُشيد، اين دخالت است؛ اما آمدن تانكهاي بيگانه توي خيابانهاي بحرين، دخالت نيست! اين اوج وقاحت آمريكائيها و اذنابشان در منطقه است كه اينجور حركت ميكنند، اينجور حرف ميزنند، اينجور تبليغات ميكنند. البته به نظر ما دولت سعودي اشتباه كرد، نبايد اين كار را ميكرد؛ خودش را در منطقه منفور ميكند. خب، آمريكائيها هزاران كيلومتر با اينجا فاصله دارند؛ اگر منفور هم بشوند، ممكن است برايشان آنقدر اهميت نداشته باشد؛ ليكن سعودي در اين منطقه دارد زندگي ميكند؛ ملتها از او متنفر باشند، مبغوض ملتها باشد، برايش خيلي خسارت سنگيني است. آنها اشتباه كردند اين كار را كردند. هر كس ديگر هم اين كار را بكند، اشتباه كرده. آنچه كه من به طور قاطع عرض ميكنم، اين است كه به توفيق پروردگار يك حركت جديدي در اين منطقه آغاز شده است. اين حركت، حركت ملتهاست؛ حركت امت اسلامي است؛ حركت با شعار اسلام است؛ حركت به سمت اهداف اسلامي است؛ نشاندهندهي بيداري عمومي ملتهاست و طبق وعدهي الهي، اين حركت قطعاً و يقيناً به پيروزي خواهد رسيد. ملت ايران سرافراز است، مفتخر است و خرسند است كه آغازكنندهي اين راه بوده است و ايستادگي و استقامت كرده است. نسل جوانِ امروز كه روي كار آمدند، انقلاب را نديدند؛ اما از انقلابيونِ آن روز اگر محكمتر نباشند، كمتر نيستند. پروردگارا! به محمد و آل محمد اين جوانان عزيز ما را حفظ كن. پروردگارا! رحمت و فضل خودت را بر ملت عزيز ما نازل كن. پروردگارا! خدمتگزاران به اين ملت و به اين حركت و به اسلام و مسلمين را روزبهروز عزيزتر و سربلندتر بفرما. پروردگارا! قلب مقدس وليعصر را از ما راضي و خشنود بفرما. پروردگارا! به محمد و آل محمد ارواح طيبهي شهيدان و روح مطهر امام بزرگوار را از ما خشنود بفرما. ما را هم از فيض و رحمتي كه به آنها دادهاي، برخوردار كن. والسّلام عليكم و رحمةاللَّه و بركاته 1) شعار «مرگ بر منافق» حاضران
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 525]
صفحات پیشنهادی
توافق آلمان، ايتاليا و ايران ساخت شهر آفتاب
ما با ملتهاي مسلمان و مظلوم در هر نقطهي عالم موافق و با ديكتاتورها و سلطهگران مخالفيم · بيش ازسه هزار دانشجو در طرح ضيافت انديشه در استان فارس شرکت کرده اند ...
ما با ملتهاي مسلمان و مظلوم در هر نقطهي عالم موافق و با ديكتاتورها و سلطهگران مخالفيم · بيش ازسه هزار دانشجو در طرح ضيافت انديشه در استان فارس شرکت کرده اند ...
قطار نسل ما باید خط را عوض کند/ در فضای «آوانگارد و آنتیک ...
ما با ملتهاي مسلمان و مظلوم در هر نقطهي عالم موافق و با ديكتاتورها و سلطهگران مخالفيم · قانون هدفمند کردن يارانه ها زمينه ساز صرفه جويي از منابع است ...
ما با ملتهاي مسلمان و مظلوم در هر نقطهي عالم موافق و با ديكتاتورها و سلطهگران مخالفيم · قانون هدفمند کردن يارانه ها زمينه ساز صرفه جويي از منابع است ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها