واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > خراسانی، علیرضا - داستان انگلیسی حرف زدن ما ایرانی ها هم حکایتی داره تو خارج. وقتی حرف می زنیم می گن ایرانی هستین؟ می گیم از کجا فهمیدین؟ از تیریپمون(چون خودمونو خوشتیپ ترین می دونیمو جای ایتالیایی و اسپانیایی همه جای دنیا جا می زنیم)؟ ولی وافعا لهجمون داد می زنه. روزهای اول وارد خونه ای از قبل رزرو شده رفتم که توش روس و اکراینی و ترک زندگی می کردند. الان که یادم می آد حالم بد می شه. من که سربازی هم نرفته بودم وقتی درب اتاق رو باز کردم تازه فهمیدم تنها شدم. صدا ها و زبانهای مختلفی رو از فضای خونه میشنیدم. چند روز اول رو با آجیل و پسته ای که مامانم فرستاده بود سر کردم اما احساس کردم غذای داغ می خوام. رفتم پایین تو آشپزخونه. اجاق برقی بود و قوانین خاصی هم داشت. اینکه چه زمانی و چه کسی می تواند استفاده کند، هم داشت. یعنی بین اهالی خونه تقسیم زمانی شده بود برای استفاده کردنش. تصمیم گرفتم برای اولین بار برم شاپینگ. ایران که بودم همه چیز و مامان تهیه می کرد و تا اون موقع حتی خرید هم نمی دونستم چیه.تو زندگی عادت بدی دارم و اینکه از کسی آدرس نمی پرسم. به تصور غلط، فکر می کردم اونها هم مثل ما ایرانی ها، آدرس غلط می دن. برای همین از روی اینترنت آدرس نزدیکترین شاپینگ سنتر رو پیدا کردم که چند دقیقه بیشتر با خونمون فاصله نداشت. اینجایی که خونه اجاره کرده بودم شرق لندن بود و جمعیت انگلیسی نشین اون هم بیشتر از جاهای دیگه بود. یعنی خارجی کمتر بود.من که فکر می کردم انگلیسی رو خوب بلدم همون روزهای اول فهمیدم هر چی تو ایران بهمون یاد دادن کشک بوده و خوشحال بودم که سلف استادی(self study) داشتم. یعنی خودم یاد گرفته بودم وگرنه بخاطر پولهای بی زبونی که بعضی ها به آموزشگاه های زبان در تهران میدهند، باید مثل اونها غصه می خوردم. یه نکته دیگه ای که فهمیدم اینکه انگلیسی که انگلیسی ها حرف می زنن با اونی که به ما تو ایران یاد میدن، زمین تا آسمون فرق داره. هر چی جمعیت انگلیسی تر باشه تو لندن لهجشون هم سخت تر می شه. خلاصه ما که نفهمیدیم کشی.یر یا همون که جنس رو می ده و پول رو میگیره، چی گفت. اونقدر غلیظ حرف زد که مخم تاب برداشت. بعضی هاشون هم که می بینن خارجی هستی لهجشونو غلیظ تر می کنن تا یه جورایی حالتو بگیرن. (مثل تهرونی های 40 ، 50 سال پیش که با شهرستونی ها برخورد می کردند)!بعدها به حقایق دیگه ای هم پی بردم و فهمیدم انگلیسی حرف زدنم اونقدر هم که خیال می کردم ضایع نبوده. از همه مهمتر اینکه اصولا انگلیسی ها لهجه امریکایی ها رو قبول ندارند و معروفه که می گن یه امریکایی که می آد لندن با خودش یه دیلیماج هم می آره. یعنی یه مترجم می آره. چون امریکایی ها لهجه انگلیسی ها رو نمی فهمن و چند بار درخواست تکرار جمله رو می کنن تا بفهمن. بعدها که وضعم خوب شد و یه مستاجر امریکایی آوردم دق و دلی لهجه مسخرشونو با لهجه انگلیسی در آوردم که بعدا تعریف خواهم کرد. فقط همینقدر بدونیم که آموزشگاههای زبان در ایران که اکثرا با لهجه امریکایی درس می دن ول معطلن. چون اگه شما انگلیسی رو با لهجه غلیظ انگلیسی یاد بگیری، هم امریکایی می تونی حرف بزنی و هم از پس لهجه های غلیظ انگلیسی بر بیای که این خودش نکته ای است که من نه بعد از سالها مطالعه، بلکه در برخورد اول با خارجی ها فهمیدم. حالا حرف زدن با هندی و پاکستانی و ... که دیگه براتون آب خوردن می شه.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 647]