واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: اجرای تعزیه عباس كیارستمی در تکیه پمپیدو
اجرای تعزیه عباس كیارستمی در تکیه پمپیدو، با حضور ژولیت بینوش، ویکتور اریس و ژان میشل فرودون گزارشی از مهدی عبداللهزاده در نخستین روزهای برپایی نمایشگاه کیارستمی-اریس میهمانانی ویژه به مراسمی ویژه در مرکز پمپیدو در پاریس دعوت شده اند. قرار است در سالنی در طبقه زیرزمین پمپیدو تعزیه برپا شود. ویکتور اریس، نسرین میرشب، ژان میشل فرودون سردبیر کایه دو سینما، آلن برگالا استاد سینما در دانشگاه پاریس و خیلی های دیگر. بتین قبادی، محمد حقیقت و دکتر امید روحانی هم هستند. ژولیت بینوش که از راه میرسد، درهای سالن به روی میهمانان گشوده می شود. دیوار ها و سقف را با پارچه سیاه پوشاندهاند و روی دیوار روبرو، دو پرده بزرگ در کنار هم و یک تلویزیون صفحه بزرگ در میان آنها دیده میشود. کف سالن با تعدادی قالی ایرانی فرش شده. دم در چند نفر بالش هایی را به میهمانان می دهند تا موقع نشستن راحت تر باشند. مواجه شدن با این وضعیت هم برای فرانسوی ها دشوار است هم برای ایرانی ها.از یک سو فرشهای تمیز و ظریف، فضای تیره و عجیب و غریب و دکوراسیونی که "احترام انگیز" و مقدس جلوه می کند فرانسوی ها را به شک انداخته که باید با کفش وارد شوند یا نه. از سوی دیگر ایرانیانی که می دانند پابرهنه شدن موقع ورود به خانه یا هر مکان سر بسته و مفروش در اروپا کاری نامرسوم است، این بار نمی دانند چه باید بکنند. همه دم در ایستاده اند و کسی هم این وسط توضیحی نمی دهد. تا این که خانم ژولیت بینوش از راه می رسد، با تحکم کفش هایش را در می آورد و می زند زیر بغلش و صاف می رود وسط تکیه می نشیند. میهمانان دیگر به پیروی از او به تندی کفشهایشان را در می آورند و وارد می شوند. انگار از این که یکی آنها را از این سردرگمی نجات داده خوشحالند. خود کیارستمی هم با جمعیت وارد می شود و امید روحانی را با خود میبرد آن عقب ترها، جایی که بشود واکنش بقیه را بهتر دید. حالا بر خلاف ایرانیها، فرانسوی ها هنوز کم و بیش کلافه اند. بلد نیستند راحت روی زمین بنشینند. اما ژولیت بینوش و ژان میشل فرودون آن وسط چهار زانو نشسته اند؛ جوری که اگر کسی نداند فکر می کند ایرانی اند. بقیه فرانسوی ها چپ چپ نگاهشان می کنند. بالاخره چراغ ها خاموش می شود اما بینوایان فرانسوی هنوز آرام و قرار ندارند. بعضی به عقب روی آرنج تکیه داده اند و عده ای دیگر روی زانو هایشان چمباتمه زده اند. اوضاعیست! تعزیه شروع می شود تلویزیونی که میان دو پرده قرار دارد با تصاویر رنگی مراسم تعزیه را غالبا در نماهای دور و متوسط به نمایش میگذارد. دو پرده بزرگ که ابعاد هرکدام تقریبا هشت تا ده برابر تلویزیون است به طور موازی تصاویری سیاه و سفید را از تماشاگران تعزیه و واکنش هایشان نشان می دهد. در چند دقیقه نخست یک راوی روی تصاویر به زبان انگلیسی در باره هنر تعزیه و پس زمینه های آن توضیح می دهد. پس از آن تماشاگر می ماند و تصاویر، و آوای آهنگین تعزیه خوان که گاهی بدون ظرافت است و البته یکنواخت. تصاویر در دقایق نخست سرگرم کننده است و جذاب. اما این جذابیت، قائم به ذات نیست. به روایت نیاز دارد. همراه شدن با روایت آشنایی که فضای جدال خیر و شر در صحرای کربلا را مجسم می سازد، حسی از همراهی با آدم های روی پرده را در تماشاگر ایرانی به وجود می آورد. اما برای تماشاگر فرنگی که از درک روایت به زبان فارسی عاجز است جذابیت تصاویر پس از مدتی کوتاه رنگ میبازد و از آن پس نوحه های نه چندان خوش آهنگ و بدون ظرافت بیشتر به گوش می آیند و بر کسالت بار بودن موقعیت می افزایند. حالا تقریبا دقیقه سی ام است. آنها که بلد نبودند بنشینند به کلی ترازشان در رفته. یا روی زمین ولو شده اند یا جایشان را طوری عوض کرده اند که بتوانند بر جایی تکیه بزنند. تک تک افراد حاضر در سالن میهمان مرکز پمپیدو و از دوستان و آشنایان کیارستمی هستند. بنا بر این از میان جماعت کلافه شدگان کسی سالن را ترک نمیکند. تعزیه برای من تا به انتها لذت بخش است و تحسین بر انگیز، اما در تمام مدت از تصور رنجی که دیگران می برند رنج میبرم. این وضعیت رنج آور بیش از یک ساعت و اندی طول می کشد. پایان تعزیه کیارستمی از سالن بیرون می آید. به جز یکی دو نوبت نمایش کلوز آپ نمای نزدیک، این اولین باری است که می بینم او از ابتدا تا انتهای اثری از خودش را در حضور تماشاگر به تماشا می نشیند. سرحال و خندان است. در جمع کوچک ایرانی ها از خاطرات نوجوانی اش در تعزیه ها سخن می گوید و از عشق، و از علاقه به این هنر سنتی مذهبی. حتما دیده است که ویکتور اریس – که عاشق کارهایش بوده و هست، چند دقیقه ای در طول تعزیه خوابش برده. منبع : سینمای ما
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 524]