واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > مختاباد، سید ابوالحسن - «یکی ، دو ماه پیش تلفن کردم که با رئیس جدید انجمن آثار و مفاخر فرهنگی که برای انتشار حکایت بلوچ با من قرار داد دارند صحبت کنم و بپرسم چرا کتاب من را نگه داشتهاند و منتشر نمیکنند؟آقایی جواب دادند که اقای رئیس سرشان خیلی شلوغ است و وقت ندارند با شما صحبت کنند!» این بخشی از گلایه دکتر محمود زندمقدم است که پژوهشهایش در زمینه بلوچستان ایران چند دههای است به شکل مستمر ادامه دارد و شش جلد از این پژوهشها هم در هنگام مدیریت دکتر مهدی محقق، از سوی انجمن آثار و مفاخر فرهنگی به دست چاپ رسیده و جلد هفتم این کتاب در وضعیتی گرفتارآمده که گوشهای از آن در گفت وگوی علی میرزایی(سردبیر نشریه وزین نگاه نو) با آقای زند مقدم در تازهترین شماره این نشریه(شماره87) ، بر روزن رسانه افتاده است. طبیعیاست آدمی در طراز آقای زندمقدم که تنها عشق به آب و خاک و فرهنگ مردمش میتواند چنین شور و شوقی را در وجودش بیفکند و او را شعلهور سازد،سرد و گرم چشیدهتر ازآن است که برخوردهای این گونه را تشخیص ندهد و بخواهد با یکی دو بار اخم و تخم این گونه برآشوبد. به قطع و یقین چند بار پیگیری او از عصاره کار و زندگیاش و بیاعتناییها و کمتوجهیهای مدیران سبب شده است تا در نهایت او اینگونه به فغان آید. او در طول چنددهه اخیر بدون هیچ چشمداشت و کمک از هیچ نهاد دولتی یا خصوصی عمده وقت و زمانش را به جست وجو و تحقیق میدانی ومصاحبههای عمیق و خواندنی با مردم و بزرگان بلوچستان گذرانده است و حاصل این پژوهشها را مخلصانه در اختیار انجمن آثار و مفاخر فرهنگی قرار داده است. پژوهشهایی که میتواند گرههای فراوانی از کار مردم آن منطقه بگشاید، چرا که آقای زندمقدم خود مدیری توانمند و دستاندرکار بوده و بعد از گذراندن تجربههای فراوان و بسیار و علاقهمندی به این منطقه خود را وقف تحقیق و پژوهش درباره مردمان این دیار کرد و جالب این که در گفت وگوی خواندنی خود نکاتی را از مهماننوازی و انسانیت مردمان دیار بلوچ نقل کرده است که اشک را در چشم خواننده مینشاند و دلش را به لرزه در میآورد. تا قبل از تغییر مدیریت بر انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، آقای دکتر مهدی محقق ریاست این مجموعه فرهنگی را عهدهدار بود؛مردی که به رغم برخی انتقادات به نوع سیاستگذاریهایش ،حداقل خود اهل کتاب و فرهنگ بود و شیوه و منش برخورد و رفتار با اهل فرهنگ را میدانست و درش تا زمانی که در این موسسه مدیریت میکرد به روی تمامی اهالی فرهنگ باز بود. ضمن آنکه در دوره مدیریت ایشان نکوداشتهای بسیار تاثیرگذاری برای اهالی فرهنگ برگزار شد که بعد از آن دوره عملا تداوم و استمراری نیافت. اکنون بعد از رفتن ایشان از این مجموعه مشخص نیست که انجمن آثار و مفاخر فرهنگی چه میکند و قرار است چه بکند و آیا در سیاستهایش تغییری صورت گرفته یا نه؟ که اگر آری؟ که باید به اطلاع اهل فرهنگ و حداقل مولفان و مترجمانی که با آنها قرارداد دارند برساند تا آنها تکلیف خود را بدانند و این گونه سرگردان و علاّف برخی مدیرانی نشوند که به جای کار فرهنگی ، و مدیریت فرهنگی ، سرهنگی میکنند. برای نگارنده جای سوال است که مولف ومحققی چندین ماه در یک منطقه بیآب و علف بماند تا بتواند اندکی از فرهنگ بالنده و بارآور مردم گوشهای این آب وخاک کهن(بلوچ) را ثبت و ضبط کند، اما در برابر این همه زحمت که تازه تمامی هزینههایآن از خور و خواب و سفر و حضر از جیب شخصی پرداخته شود و آنگاه نهادی لقمهآماده را هم که بخواهد منتشرش کند، ادا و اصول و اینگونه بازیهای مدیریتی را بر سر مولف در میآورد. البته برخورد این مدیر محترم معلول است و نه علت،چرا که علت را باید در انتخابکنندگان و انتصابکنندگانی جست و جو کرد که درک و فهمشان از مدیریت فرهنگی چندان با درک و فهم از مدیر یک کارخانه چوببری و نخریسی تفاوتی نمیکند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 304]