واضح آرشیو وب فارسی:فارس: در حاشيه برخي رويكردهاي صدا و سيما
خبرگزاري فارس: خوب است مديران رسانه ملي به اين سؤال پاسخ دهند كه چگونه ميلياردها تومان پول بيتالمال براي توليد سريالها و برنامههايي كه نتيجه برخي از آنها چيزي جز ايجاد اضطراب، تشويش اذهان و بعضا توهين به ارزشها نيست هدر ميرود و دست آخر از عوامل و دستاندركاران آن مجموعه مجدداً قدر داني ميشود و اگر هم حجم انتقادها بالا باشد با يك نامه موضوع را تمام شده تلقي ميكنند؛ اما جشنواره مردمي فيلم عمار براي رسانهاي شدنش بايد به رسانه ملي پول بدهد.
عملكرد صداوسيما به ويژه در سالهاي اخير صداي انتقاد بسياري از دلسوزان نظام را بلند كرده است و متأسفانه مديران اين سازمان به اين انتقادها توجه كافي نميكنند.
صدا و سيما، سازمان عريض و طويلي است كه يك سرش خيابان جامجم تهران و سر ديگرش.... صداو سيما، سازماني است كه اين روزها گويا تنها هدفش ديجيتالي شدن و افزايش كيفيت تصوير است اما چه پخش ميشود مهم نيست، صدا وسيما سازماني است كه به رسانه ملي معروف شده اما مردم در آن كمترين نقش را دارند؛ سازماني كه مقام معظم رهبري درباره آن ميفرمايند: « از خيلى از برنامههاى صدا و سيما بنده راضى هم نيستم» (6/8/1388 درجمع نخبگان دانشجويي)
به خوبي ميتوان بوي ليبراليسم و سكولاريسم را از لابلاي برخي برنامههاي توليدي آن سازمان استشمام كرد. اگر مديران صدا و سيما متوجه نميشوند مشكل از ايشان است و اگر هم متوجه ميشوند و اقدامي نميكنند وامصيبتا. ميتوان رد پاي افرادي را ديد كه هدفي جز بههم ريختن و يا پاك كردن خطوط قرمز انقلاب ندارند؛ آيا واقعا مديران صداوسيما متوجه نيستند؟!
- عدم نظارت انقلابي
پخش مجدد سريالهاي تلخ و اعصاب خردكن در چند ماه اخير بهانهاي شد تا يكبار ديگر نسبت به ضعف بزرگ اين رسانه كه همان عدم نظارت انقلابي در بدنه صداوسيما است هشدار داده شود. البته رسانه ملي محصولات قابل تقديري هم ارائه كرده كه نبايد مورد غفلت و بيمهري قرار گيرد اما دلسوزان نظام و در رأس آنها مقام معظم رهبري بيش از اين از صداوسيما انتظار دارند.
ارديبهشت ماه امسال بود كه به دنبال انتقادهاي فراوان سايتها و نشريات از سريالهاي تلخ، ضعيف و اعصاب خردكن، آقاي دارابي معاون سيما در ديدار با اعضاي بسيج دانشجويي دانشگاه علم و صنعت از عدم اجازه ساخت آثار تلخ و مخرب در تلويزيون جمهوري اسلامي خبر داد و گفت شخصا جلوي ساخت فيلمها و سريالهاي اينچنيني را خواهد گرفت.
اكنون با گذشت 9 ماه از اعلام آن خبر، نهتنها اين روند قطع نشده، بلكه شاهد افزايش پخش سريالهاي به شدت تلخ و اعصاب خردكن هستيم. طي روزهاي اخير و پس از سيل انتقادها، آقاي دارابي واكنش نشان داده و در اقدامي تعجبآور مديران شبكههاي سيما را توبيخ ميكند؛ اين درحالي است كه مسؤوليت مستقيم اين امر متوجه شخص ايشان است چرا كه بررسي و تصويب طرح مجموعههاي داستاني بهطور جدي برعهده اداره كل طرح و برنامه سيما و با تاييد شخص معاون سيماست و هيچ شبكه تلويزيوني بدون تاييد و تصويب معاون سيما اجازه آغاز پروژهها را ندارد. اما توليد برخي آثار مسألهدار كه بعضاً ارزشهاي اسلامي و انقلابي را زير سؤال ميبرد تنها يك روي سكه است و تأسف مضاعف را وقتي بايد خورد كه آن روي سكه را ميبينيم و آن ديوار مستحكمي است كه اين رسانه در مقابل افكار مخالف و يا حتي منتقد خود كشيده حتي اگر آن سوي ديوار، دوستداران انقلاب و بچه حزباللهيهاي فدايي انقلاب باشند و حرفشان هم حرف حق باشد.
جشنواره فيلم عمار را ميتوان بهعنوان يكي از آخرين مواردي دانست كه با اين سد مواجه شد و حتي نتوانست يك هزارم آقاي طرفدار رضا شاه در سيما سهم داشته باشد.
خوب است مديران رسانه ملي به اين سؤال پاسخ دهند كه چگونه ميلياردها تومان پول بيتالمال براي توليد سريالها و برنامههايي كه نتيجه برخي از آنها چيزي جز ايجاد اضطراب، تشويش اذهان و بعضا توهين به ارزشها نيست هدر ميرود و دست آخر از عوامل و دستاندركاران آن مجموعه مجدداً قدر داني ميشود و اگر هم حجم انتقادها بالا باشد با يك نامه موضوع را تمام شده تلقي ميكنند؛ اما جشنواره مردمي فيلم عمار براي رسانهاي شدنش بايد به رسانه ملي پول بدهد.
جاي تعجب است كه صداوسيما در مقابل پخش خبر اين جشنواره به صورت يك پيكر واحد و در عين حال هماهنگ عمل ميكند و تمام تلاش دستاندركاران جشنواره به درهاي بسته راديو و تلويزيون ميخورد اما در مقابل با آغوش باز به استقبال سريالهاي آنچناني رفته و در طول شبانه روز چندين ساعت وقت پخش را به آنها اختصاص ميدهد.
البته عملكرد نادرست رسانه ملي به همين جا ختم نميشود و روز يا هفتهاي نيست كه در شبكههاي رنگارنگ اين رسانه كه روز به روز هم بر تعدادشان اضافه ميشود، گاف مشاهده نكنيم. برخورد خارج از نزاكت مجري بيادب سيما آن هم در جوار حرم مطهر رضوي، دفاع تمام قد خانم مجري مجرد از اختلاط جنسي در دانشگاهها به بهانه تعامل جنسي بين دختر وپسر، دعوت از چهرههاي مسأله دار و بعضاً ضد انقلاب براي حضور در برنامههاي رسانه ملي كه نمونه اخيرش دعوت از حسين ابوالحسن تنهايي عضو رسمي و از فعالان فرقه صوفيه گنابادي در شبكه چهار تلويزيون بود كه به تبليغ تصوف پرداخت، پخش موسيقيهاي غيرشرعي كه ميتوان راديو جوان را پيش قراول آن دانست كه حتي در برخي موارد روي آهنگهاي لسآنجلسي را سفيد ميكند، قحط الرجال بودن در سيما و دعوت از يك شطرنجباز بهعنوان ميهمان ويژه در برنامه عيد مذهبي و...، همه و همه از مواردي است كه بر نبود يك نظارت انقلابي بر اجزاي رسانه ملي دلالت ميكند؛ از عدم نظارت كافي بر انتخاب مجري و بازيگرو تهيهكننده و كارگردان و مدير و... گرفته تا سرسري گرفتن محتواي محصولاتي كه از اين رسانه پخش ميشود.
اي كاش مديران صداسيما و شخص آقاي ضرغامي به اندازهاي كه براي افتتاح شبكههاي جديد ديجيتال و پخش تصاوير با كيفيت اهتمام دارند، براي كيفيت محتواي برنامههاي توليدي اين رسانه هم همت به خرج ميدادند.
سعيد دره شيري
منبع : پرتو سخن
انتهاي متن/
چهارشنبه|ا|12|ا|بهمن|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]