محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1831336103
گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گزيده سرمقاله برخي از روزنامههاي صبح امروز كشور
خبرگزاري فارس:برخي روزنامههاي صبح امروز سرمقالههاي خود را به موضوعات زير اختصاص دادند.
* كيهان
روزنامه كيهان دريادداشت روز خود با عنوان "ژاندارمري چگونه شلوغ شد ؟"به قلم محمد ايماني آورده است : 1- پاسبان گذاشته بودند و رصد اطلاعاتي مي كردند. پاسبان ها مأموريت داشتند زنان باردار را تا زمان وضع حمل بپايند و نوزاد را اگر پسر بود، سر به نيست كنند. ا شراف و جباريت از اين بيشتر؟! «گرا» دست طاغوت آمده بود. كار خدا را ببينيد! خواب فرعون را به كابوسي آشفته ساخته بود و خوابگزاران كه از اين كابوس آشفته «رمزگشايي» كردند، كاشف به عمل آمد، كودكي در راه است و طومار حاكميت او را درهم مي پيچد. بازي خدا با فرعون مدعي «اناربكم الاعلي»يي را ببينيد كه به واسطه كابوس، حتي گوشي را هم دست اين جبار مستكبر داد! پاسبان ها- بخوانيد ركن 2 و ساواك و موساد و سياي آن روز فرعون!- در فريب و مراقبت و قساوت هيچ كم نگذاشتند. فرعون آنجا كه تفرقه افكني ميان مستضعفان لازم بود «وجعل اهلها شيعا»، مردم را گروه گروه و در مقابل هم قرار داد و هرجا كه ترسيد «يذبّح ابنائهم» پسرانشان را سر بريد.
اما با اين همه استيلا و تغلب فرعون، خدا اراده ديگري داشت. «و نريد ان نمنّ علي الذين استضعفوا في الارض... و نري فرعون و هامان و جنودهما منهم ماكانوا يحذرون». مشيت الهي بر آن بود كه بر ستم كشيدگان منت گذارد و... به فرعون و هامان وزير او و سپاهيانشان نشان دهد همان كابوس را كه «پيوسته از آن مي ترسيدند». تدبير مقدر آن بود كه موسي بماند و در كاخ فرعون ببالد. و خدا مي خواست خاورميانه و خليج فارسي كه به توبره استكبار آمريكا و اسرائيل كشيده شده بود، از عمق «جزيره ثبات»(ايران)، آتشفشاني شود. بازي خدا را با آمريكا و اسرائيل و انگليس ببينيد كه خاورميانه تحت استيلا، درست از «پاسبان خانه» شلوغ شد؛ جايي كه استراتژيست ها به عنوان «ژاندارم منطقه» مي شناختند! نه، حق مطلب ادا نمي شود اگر ننويسيم خداوند سي و دو سال بعد اراده كرد در جزيره ثبات و ژاندارم خانه دوم آمريكا در خاورميانه- مصر- و از تنور به ظاهر خشك، توفان و سيل تازه اي به راه اندازد در حالي كه عصب حسگرهاي دقيق و ديجيتال ايستگاه سيا در قاهره از كار افتاده بود. الله اكبر كبيراً و لله الحمد.
2- «در زمستان بهاران آمد»؛ در نهايت شدت و تنگنا. زمستان 1357 (1979 ميلادي) همان گونه بهاري شد كه زمستان 1389 (2011). آنها كه در واشنگتن و تل آويو براي پوشاندن «بيداري اسلامي»، از واژه «بهار عربي» استفاده مي كردند، حالا از زمستان و خزان براي رژيم صهيونيستي سخن مي گويند و از عبارت «بهار عربي» ابا دارند. اگر امروز مي گويند در مصر و تونس و لبنان و بحرين و يمن زلزله آمده، تكرار سخنان مايكل برانت (معاون سازمان سيا در سال هاي آغازين پيروزي انقلاب اسلامي) است كه گفته بود «پيروزي انقلاب 1979 ايران، مانند زمين لرزه در مسير تلاش هاي بلندمدت سازمان سيا بود و طرح تسلط بر كشورهاي خاورميانه را از هم پاشيد... ما سال 1389 در سازمان سيا بخش شيعه شناسي را راه انداختيم و به كمك سرويس MI6 انگلستان بررسي كرديم و به اين نتيجه رسيديم كه روحانيت و مرجعيت و خون حسين ]عليه السلام[ باعث پيروزي اين انقلاب بوده است. تصميم گرفتيم سياست تفرقه بينداز و نابود كن را در پيش بگيريم... براي مقابله بايد افرادي ماديگراتر كه عقايدشان ضعيف تر اما مشهور هم باشند و بتوان از آنها به عنوان محل رجوع استفاده كرد، شناسايي مي شدند». اما با اين همه ترفند و تدبير، انقلاب ايران كه به تعبير مئير داگان رئيس پيشين موساد «پايه گذار انقلاب هاي فعلي خاورميانه است»، استوار ماند و سي و سه ساله شد؛ با اين شهادت از سر خشم جبابره عالم كه: خامنه اي پا جاي پاي خميني گذاشته و پرچم بيداري و پايداري را در غرب و جنوب خاورميانه و شمال آفريقا برافراشته است.
... قلم در روزي متبرك به عنوان «امام آمد»، مي خواهد به احترام بايستد و به نام امام و شهيدان، ترنم كند آمدن بهاران در زمستان را. «آمده موسم فتح ايمان/ شعله زد بر افق نور قرآن/ در دل بهمن سرد تاريخ/ لاله سر زد ز خون شهيدان... بهمن خونين جاويدان/ تا ابد زنده بادا قرآن... مقدمت را اماما! شهيدان/ با نثار تن خود گشودند/ خونشان فرش راه تو بادا/ عاشق پاك راه تو بودند/ ...آن كه بر ظلم شب حمله ور شد/ اي خميني تو بودي، تو بودي/ ... در دل تار شهر شهيدان/ دست غمخوار خلق خدايي/ از تبار حسين شهيدي/ از ديار عروج و خدايي/... در زمستان بهاران آمد/ آدم از قعر دوران آمد/ بوي نسل شقايق پيچيد/ بوي عطر شهيدان آمد».
3- چه چيزي از امام خميني(ره) و جانشين شايسته او، رهبراني استوار و راه گشا ساخت، رهبراني كه در مدل قابل محاسبه و هضم اتاق فكرها و استراتژيست هاي غربي، نه مي گنجند و نه هضم مي شوند؟ كفر به طاغوت به موازات ايمان به پروردگار! «فمن يكفر بالطاغوت و يؤمن بالله فقد استمسك بالعروه الوثقي لانفصام لها». محبت و تأييد الهي با مردماني است كه «اعزّه علي الكافرين» هستند. در برابر كفار، اهل عزتند، نفوذناپذيرند، نه گارد ترس مي گيرند و نه به فريب و طمع مي افتند؛ نرمش در برابر مستكبران به هيچ وجه در گروه خوني شان نيست. متن گزارش سفارت آمريكا در تاريخ 12 مهر 1358 است كه «اگر ]امام خميني[مطلبي مي خواهد بگويد به روش معمول خود قاطعانه بيان مي دارد. مذاكره به روش معمول با خميني مفهومي ندارد. در او جايي براي سازش و مصالحه وجود ندارد. احتمال اينكه كسي بتواند عقايد خميني را به مقدار قابل توجهي تعديل كند، بسيار كم است زيرا او به اين گونه افراد با ديد تحقير و سوءظن مي نگرد.» (صفحه 159، جلد ششم اسناد لانه جاسوسي) و به تصريح ريچارد كاتم از اعضاي سفارت آمريكا «نيرو و نفوذ خميني آن چنان زياد است كه سياست دولت ايران بايد در چارچوب حدومرزهايي باشد كه او تعيين مي كند. به علاوه، نهضت آن چنان قوي است كه حتي با درگذشت خميني نيز، امر تعيين حدومرزها ادامه خواهد يافت.» (ناسيوناليسم در ايران، صفحه 450)
4- رمز پيروزي انقلاب ما و ماندگاري آن تا هميشه در همان نظم سياسي است كه امام(ره) پي افكنده است. ايشان در پاسخ خبرنگار مجله تايم كه مدعي بود «شما منزوي بوده ايد و در حقوق و سياست و روابط بين الملل مطالعه نكرده ايد»، مي فرمايند «ما معادله جهاني و معيارهاي اجتماعي و سياسي را كه تا به حال به واسطه آن تمام مسايل جهان سنجيده مي شده است، شكسته ايم. ما خود چهارچوب جديدي ساخته ايم كه در آن عدل را ملاك دفاع و ظلم را ملاك حمله گرفته ايم. از هر عادلي دفاع مي كنيم و به هر ظالمي مي تازيم حالا اسمش را هر چه مي خواهيد، بگذاريد. ما اين سنگ بنا را خواهيم گذاشت، اميد است كساني پيدا شوند كه ساختمان بزرگ سازمان ملل و شوراي امنيت و ساير سازمان ها و شوراها را بر اين پايه بنا كنند نه بر پايه نفوذ سرمايه داران و قدرتمندان كه هر موقعي خواستند، هر كسي را محكوم كنند. آري با ضوابط شما من هيچ نمي دانم و بهتر است كه ندانم.» بر مبناي همين مهندسي دقيق بود كه ايران انقلابي، در برابر تندبادهاي تحريم و جنگ و آشوب و ترور ايستاد و در همان بحبوحه مقاومت، پيش رفت و پيشرفت هاي معجزه آسا، گفتمان انقلاب شد. البته معلوم بود به مرور زمان هر قدر كه شتاب پيشرفت و سرعت «تيك آف» ايران بيشتر شود، آن مقاومت ها و فشارها و دشمني ها نيز شدت مي يابد. اين فشارها- درست برخلاف قضاوت «كج فهمان» و «عقده داران» و «ديلماج هاي رسانه اي دشمن- نشانه اتقان و صحت راه انقلاب است و نه بهانه تخطئه و زبان درازي.
پيامبر اعظم(ص) اگر با اشرافيت و جباريت و برده داري سران قريش كاري نداشت كه محترم بود و «امين» خوانده مي شد، حتي حاضر بودند او را به پادشاهي خود بگمارند مشروط بر آن كه «رسالت» را تعطيل كند. موسي عليه السلام اگر رسالت الهي و غم مستضعفان را بر دوش حس نمي كرد كه عزيز كرده كاخ فرعون بود و رنج مبارزه و تعقيب و گريز را به جان نمي خريد. عيسي عليه السلام اگر همان گونه بود كه صهيونيسم مسيحي و ناتوي فرهنگي مي نمايانند، چرا بايد دشمنان يهودي پيدا مي كرد آن قدر كه قصد كنند او را به صلابه بكشند. آري ذخيره و شرف و فضيلت براي خميني و خامنه اي عزيز ماست، مغضوب مستكبراني قرار گرفتن كه امثال محمدرضا پهلوي و انورسادات و حسني مبارك و صدام حسين و ملك فهد و ملك عبدالله ها و معمر قذافي را به عنوان دوستان و متحدان در آغوش كشيده اند. هر تير تهمتي كه از چنان اردوگاهي به سوي امامت و ولايت فقيه- به عنوان مركز ثقل انقلاب اسلامي- پرتاب مي شود، فضيلتي ديگر و صيقلي تازه براي تابندگي جمهوري اسلامي است. آنها كه مي دانند مي دانند- و گزارشگران غربي هم زماني نه چندان دور كه ناچار قلمشان روان شود خواهند نوشت- كه خميني و خامنه اي چه به روزگار فراعنه قرن 20 و 21 آوردند.
5- مسير مجاهدت انقلابي، بسيار هموار شده اما هرگز به سادگي و بدون هزينه، «اتوبان» نخواهد شد. هنوز هم پاسبان ها و قداره به دست ها و تروريست ها و تفرقه افكن ها و ضعيف الايمان ها و كارشكن ها و عقده دارها هستند. التهاب جنگ همه جانبه مانند هميشه تاريخ انقلاب پديدار است. پيروزي هاي بزرگ هست، غفلت ها و قصور و تقصيرها هم هست. مهم آن است كه به فرموده حضرت زهرا سلام الله عليهما بدانيم خداوند امامت و ولايت را «امان از تفرقه» قرار داده است. خداوند، هم بشارت داده «ولاتهنوا ولاتحزنوا و انتم الاعلون ان كنتم مؤمنين» و هم علت ناكامي ها را نمايانده، آنجا كه درباره ماجراي جنگ احد مي فرمايد: «وعده (نصرت) خداوند واقع شد آن هنگام كه با دشمنان مي جنگيديد تا آن هنگام كه فشل شديد و به نزاع در كار پرداختيد و نافرماني كرديد به خاطر آنچه از غنيمت دوست داشتيد و... خداوند شما را از آنها منصرف ساخت تا شما را بيازمايد... كساني از شما كه روز ملاقات دشمن گريختند، جز اين نبود كه شيطان، آنها را به واسطه برخي از رفتارهاي گذشته شان به لغزش انداخت.»(سوره آل عمران)
مسير تاريخ و سنت الهي چنين است؛ راه هاي سخت و صعب بر مجاهداني كه استقامت بورزند، هموار مي شود. و ائمه طاغوت و اصحاب فتنه درست در همان جاهايي كه ظاهرا به توطئه و غلبه دلالت مي شوند، پاي در كميني مي نهند كه خود به خيانت چيده اند. در اين ميان آن گروه از همراهان جبهه حق نيز كه بلغزند و جبران نكنند، به سرنوشت طايفه دوم گرفتار خواهند شد.
فرعون باخبر شد موسي و قوم او شبانه گريخته اند. باخبر شد تا ظاهرا تعقيب شان كند و كار را يكسره سازد اما در باطن، او به «ميانه نيل» هل داده مي شد. ابرهه دلالت شد تا به دست خود در كمين ابابيل افتد. پنتاگون و سيا دلالت شدند به صحراي طبس. صدام و سازمان منافقين، كار جمهوري اسلامي را پايان شده مي دانستند كه سال 59 و 67 چنان بي محابا تاختند و گور خويش كندند. و اصحاب آشوب و فتنه 88 ظاهرا همه چيز را در داخل و خارج هماهنگ كرده بودند كه از 22 خرداد تا 6 دي (عاشورا) به مدت 8 ماه، قبري بي سابقه براي خويش حفر كردند. آنها نيز مثل فرعون و نمرود و ابرهه و كارتر و ريگان و بوش و اوباما، نقشه و گرا و كالك داشتند اما... با خدا كه نمي توان خدعه كرد. داستان، داستان راستان و ناراستان است و اين فرمان لايتخلف حق كه «ان ينصركم الله فلاغالب لكم و ان يخذلكم فمن ذاالذي ينصركم من بعده و علي الله فليتوكل المؤمنون» (آل عمران- 160).
* رسالت
روزنامه رسالت درسرمقاله خود با عنوان "بيداري اسلامي و شبكه جهاني استبداد"به قلم حشمتالله فلاحت پيشه آورده است:«جوانان مسلمان بيدار شدهاند.» اين عبارت بيش از هر تحليل ديگري ميتواند گوياي تحولات امروز دنياي اسلام باشد.
اين هفته ابتكار خوب جمهوري اسلامي ايران در برگزاري نشست جوانان و بيداري اسلامي، پيام آشكاري براي دنياي امروز داشت و آن اينكه به رغم همه نامگذاريها،روح حاكم بر تحولات امروز، «روح اسلامي» است. يعني آنچه كه در طرح خاورميانه بزرگ آمريكا موجبات نگراني شبكه استبداد جهاني شده بود، در حال تحقق است.
شبكه استبداد جهاني اصطلاحي بود كه رهبر معظم انقلاب در جمع جوانان مسلمان به كار بردند. عنواني كه به خوبي ميتواند گوياي جبهه ضد انقلابي امروز در مقابل ملل مسلمان باشد.
اين جبهه استبداد انتهايي دارد كه شناخت آن براي تداوم حركت انقلابي ضروري است. ابتداي آن، مثلث شكل گرفته در غرب است كه طبق فرامين و براساس منافع آن، دنيا اداره ميشود. سه ضلع مثلث فوق عبارتند از:
1- سياستمداران حرفهاي غرب كه با استعمار و استثمار نو دنيا را اداره ميكنند.
2- لابيهاي بزرگ و ذينفوذ دنياي غرب كه فعالترين آنها در قبال دنياي اسلام لابي صهيونيسم است.
3- صاحبان كارتلهاي عظيم توليد و فروش كالاهاي نظامي و
غير نظامي در غرب كه جنگ راه مياندازند تا دنياي سوم عقب مانده و در حال بحران را به بازار دائم كالاهاي خود تبديل كنند.
در انتهاي شبكه استبداد جهاني نيز آن دسته از سياستمداران وابسته دنيا قرار دارند كه عامل اجراي دستورات مثلث فوق هستند. آنها محافظه كارند چون همسو با سياستمداران حرفهاي غرب در حفظ وضع ناعادلانه موجود تلاش ميكنند، فاسدند چون به جاي «مردم» از لابيهاي قدرت در غرب خط و نشان ميگيرند و خائنند چون براي حفظ موقعيتهاي سياسي و مالي خود در راه اندازي جنگ و بحران و انعقاد قراردادهاي استثماري با غرب به تباني مشغولند.
در طول يك سال گذشته فشار حركتهاي رهاييبخش اسلامي در منطقه، بسياري از روابط پشت پرده شبكه استبداد جهاني را افشا نمود. آن جمع، آشكارا جبههاي ضد انقلابي و ضد مردمي را به وجود آوردند و سه راهبرد «انسداد»، «انحراف» و «مهندسي سياسي» تحولات انقلابي را در دستور كار خود قرار دادند.
البته آنها دغدغه فوق را ابتدا در طرح خاورميانه بزرگ (2004 م) اعلام كرده بودند. طبق اين طرح ، بيش از اين نميتوان خواست رهاييبخشي و طلب مشاركت سياسي جوانان مسلمان را ناديده گرفت. در آن طرح پيشنهاد شده است كه براي مديريت شرايط تازه، از الگوهاي دموكراتيك غربي براي اصلاحات سياسي استفاده شود تا انرژي جوانان مسلمان تحولاتي خارج از حوزه مديريت شبكه استبدادي را به دنبال نداشته باشد. در واقع غرب و برخي از مقامات عربي ابتدا در اجراي اين بند طرح خاورميانه بزرگ، بر موج سوار شدند. آنها ابتدا تمام توان خود را براي انسداد و شكست انقلابها به كار ميگيرند اما پس از ناكامي در گام بعد، هدف انحراف انقلاب را دنبال ميكنند.
امروزه اتحاديه عرب به گونهاي نيابتي اين نقش را بازي ميكند. ضمن آنكه قدرتهاي غربي نيز با استفاده از ابزارهاي امروزين خود، همچون سازمانهاي بينالمللي، رسانههاي حزبي- تبليغاتي و ابزارهاي مالي و پولي، حامي اين جريان ضد انقلابي هستند. «بحرين» يكي از كوچكترين كشورهاي امروز دنيا از جمله قربانيان اين تباني شوم است. دهها ماده منشور ملل متحد و كنوانسيونهاي مختلف بينالمللي زيرپاي ديكتاتوري آن كشور و نيروهاي زرهي مداخلهگر خارجي پايمال شد تا انقلابي ديگر در دنياي اسلام شكل نگيرد.
در «يمن» حتي دوستان مستبد علي عبدالله صالح نيز ميدانند كه تاريخ مصرف او تمام شده است اما چون هنوز اعضاي شبكه استبدادي براي يك نظم محافظهكارانه جديد به توافق دست نيافتهاند، انسانكشي ادامه دارد.
در عربستان، اردن و برخي ديگر از كشورهاي محافظه كار عرب نيز از مانور سركوب برادران ديني در بحرين و يمن استفاده ميشود تا انقلابيون آن كشورها نيز مرعوب شوند. آنها در سايه تباني با سران استبداد غربي، حتي اصلاحات سياسي و حقوق بشري را نيز نميپذيرند.
در سوي ديگر، عملكرد شبكه فوق در قبال كشوري همچون «سوريه» زير سئوال است. غرب و اتحاديه عرب، حتي اجازه اصلاحات سياسي را در سوريه نميدهند. آنها به دنبال ايجاد مناطق آشوب و تجزيه در اين كشور خط مقدم جنگ با رژيم صهيونيستي هستند و به گونهاي كم سابقه، منافع استعمار غرب، استبداد عرب و صهيونيسم در بر هم زدن نظم اين كشور اسلامي همسو شده است.
شرايط ديگري كه خاص قرن بيست و يكم است، احتمال اثرگذاري جهان سوم برجهان غرب است. تاكنون غرب با استيلاي بر كانونهاي قدرت بينالمللي، رسانهاي و ... جهان سوم را با همه مصائب آن قرنطينه كرده بود. اما حوادث اخير نشان داد كه تحولاتي همچون انقلابها و نارضايتيهاي مردمي، به غرب نيز سرايت كرده است. در كشورهايي همچون ايالات متحده، انگلستان، ايتاليا و اسپانيا مردم «ميادين انقلاب» را به تبعيت از الگوي اسلامي آن به وجود آوردند. اين ارتباط يك رابطه طبيعي منبعث از پيام مترقي انقلابهاي اسلامي در شرق است. اكثريت مردم در كشورهاي غربي بعد از سرخوردگي از رابطه زور و تزوير در غرب، پيامهاي رهاييبخش را از جوانان انقلابي مسلمان ميگيرند. ارتباطات رسانهاي جديد نيز اين امكان را فراهم مينمايد.
البته در گذشته كساني همچون «لنين» در قالب يك راهبرد سياسي معتقد بودند ميتوان با قطع ارتباط دنياي سوم با دنياي غرب انقلابهاي ماركسيستي را در غرب سامان داد. او نگاهي مادي و اقتصادي به موضوع داشت و ميگفت اگر استعمار جهان سوم پايان يابد،غرب از منابع مالي لازم براي مسدود كردن حركتهاي انقلابي برخوردار ميشود.
اما الگوي اسلامي يك الگوي غير مادي است. چون همه معادلات و محاسبات اقتصادي، سرانجام به سود همان سرمايهداران تمام ميشود. حتي در روسيه نيز يك طبقه اقتصادي جديد شكل گرفت كه هم انقلاب روسيه وهم ادعاي انقلاب جهاني كمونيستي را به تاريخ سپرد.
امروز مسلمانان بايد حجابهاي موجود ميان خود و ملل غربي را بردارند. در فضاي مجازي امكان اين ارتباط فراهم شده است. روح حركتهاي رهايي بخش انقلابي از دنياي اسلام به دنياي غرب منتقل ميشود. در اين مسير گام اول اعلام مظلوميت انقلابيون در مقابله با تباني غرب و استبداد شرقي است. و گام دوم زير سئوال رفتن نظم سياسي- اقتصادي موجود در دنياي غرب به حساب ميآيد.
البته رشد شديد اسلام گرايي در دنياي غرب، زمينه عقيدتي- فرهنگي لازم براي اين اثرگذاري را فراهم كرده است. اگر آشوب به دل صاحبان شبكه استبداد بيفتد، بيش از اين مردمان كشورهاي محروم دنيا فداي بازي قدرت و ثروت آنها نميشوند.
حركت خوب اجتماع جوانان انقلابي مسلمان در تهران را ميتوان با ايجاد ارتباط ميان آنها و جوانان داراي انگيزه مشابه در غرب تكميل كرد. ضمن آنكه در مرحله سياسي انقلابيون كشورهايي همچون مصر، تونس و ليبي و حتي سياستمداران كشورهايي همچون عراق ميتوانند براي جلوگيري از تكتازي «اتحاديه عرب» ساختار و سامان جديدي را به وجود آورند كه واقعيات درون دنياي عرب را به گونهاي حقيقيتر نمايندگي نمايد.
*آفرينش
روزنامه آفرينش درسرمقاله خود با عنوان "بازار داغ طلا يا مهريه ؟!"به قلم حميدرضا عسگري آورده است :شرايط كنوني كه در بازار ارز و طلا به وجود آمده تمايل بسياري را براي ورود به عرصه اقتصادي افزايش داده و از سوي ديگر التهابات فراواني را در زمينه ازدواج، طلاق و مهريه ايجاد كرده است كه متاسفانه درميان قيل و قال هاي اقتصادي صداي آن شنيده نمي شود.
افزايش قيمت سكه بيش از همه محكومان مهريه را نگران كرده است. اين در حالي است كه ركورد زني قيمت سكه باعث مراجعه دوباره آنها به دادگاه هاي خانواده و درخواست كاهش اقساط ماهيانه شده است.
بسياري از زوج هاي جوان در اين مدت زمان به دادگاه هاي خانواده مراجعه كرده اند كه تا هركدام به گونه اي از حق دفاع كنند. خانم هاي جوان براي گرفتن حق قانوني خود در قالب مهريه هاي 500 سكه اي و آقايان جوان هم براي اعتراض به حكم دادگاه و كاهش اقساط مهريه به دادگاه مراجعه مي كنند. در اين بين بسياري از خانواده ها هم مشاهده مي شوند كه پيگير فرزند زنداني شده خود هستند كه با افزايش قيمت طلا مدت هاي طولاني بايد پشت ميله ها سر كند. افرادي كه يك سال پيش با سكه هاي 400 هزارتوماني مهريه پرداخت مي كردند امروز خود را در مقابل سكه با قيمت چند برابر يافته اند و مانده اند كه چه بايد بكنند!
اما در روي ديگر سكه بحث ازدواج نقش بسته است. بسياري از جوانان جامعه كه در شرف ازدواج بودند و تمايلي براي تشكيل خانواده داشتند، انگيزه خود را ازدست داده اند. به قول خودشان با اين وضعيت ازدواج كردن يك ريسك است. چون اولا خانواده ها با مهريه هاي "5 و 14 سكه اي" خداحافظي كرده اند ثانياً با درنظر گرفتن يك درصد براي شكست در زندگي مشترك، جوان بايد تمام عمر خود را نابود شده ببيند.
گرايش خانواده ها براي تعيين سكه به عنوان مهريه، علاوه بر كاهش انگيزه هاي رواني براي ازدواج باعث گرايش جوانان به ازدواج هاي موقت و دوستي هاي خياباني نيز گرديده است. اين ها واقعياتي است كه بايد آن را پذيرفت و به دنبال راه حل براي آن بود. اين معضلات با افزايش قيمت سكه و در اين چند ماه به وجود نيامده بلكه در فرهنگ خانواده ها و نوع نگاه آنها به ازدواج ريشه دوانده است و اين افزايش قيمت سكه عمق مشكلات را بيشتر كرده است.
اين باور غلط كه مهريه را چه كسي داده و چه كسي گرفته بايد از بين برود و جوانان با توجه به وضعيت مالي و توانايي شان در پرداخت مهريه، اقدام در تعيين مهريه كنند. بايد راهكارها و جايگزين هاي بهتري براي سكه به عنوان مهريه درنظر گرفته شود. نبايد جوان مهريه را سدي در مقابل ازدواج آينده خود ببيند و براي فرار از بار مالي آن از تشكيل خانواده شانه خالي كنند.
مشاهده مي كنيم كه " سكه طلا" چه تاثيري برسرنوشت محكومان پرداخت مهريه، زنان مطلقه، جوانان دم بخت و بسياري از كساني كه درگير و دار ازدواجند، گذاشته است.
نبايد اجازه دهيم تا اين نوع نگرش به ازدواج كه بارمالي آن بيش از ديگر جنبه هاي معنوي مد نظر قرار مي گيرد، ديد جوانان به ازدواج را سياه كند و آن را عاملي درجهت گرفتاري و يك عمر بدهكاري مالي خود تلقي كند. از سوي ديگر نبايد اجازه داد تا اين روند به دكان كسب و كار برخي خانواده تبديل شود و از مهريه به عنوان اهرم فشار استفاده گردد.
* مردم سالاري
روزنامه مردم سالاري درسرمقاله خود با عنوان "طلا و ارز گوش به فرمان دولت نيست "به قلم مهدي عباسي آورده است:افزايش قيمت طلا و ارز، مدتي است ذهن و فكر مردم ايران را به خود مشغول كرده است. دولت احمدي نژاد كوشيد در ابتداي امر با تاكتيك سكوت از كنار اين اتفاق مهم اقتصادي عبور كند و تصور مي شود كه دولتمردان فكر مي كردند با سكوت چند روزه گرماي افزايش قيمت طلا و ارز فروكش مي كند و اوضاع عادي مي شود. دولت آن ميزان در اين خصوص راحت انديش بود كه سفري يك هفته اي به آمريكايي لا تين با تمام تيم اقتصادي صورت داد و رئيس كل بانك مركزي هم كه در ايران بود، از ديد عمومي خارج شد و حتي شايعاتي از استعفايش مخابره شد. به هر حال سكوت، پاسخگو نبود و نابساماني بازار سكه و ارز، صداي همه را بلند كرد. تا آنكه دولت پس ازمدتي به ميدان آمد و ابتدا رسانه ها را عامل اين گراني دانست و افزايش قيمت ها را حباب در بازار ارز و طلا معرفي كرد. ارز تك نرخي به قيمت 1226 تومان نيز به صورت دستورالعمل دولتي ابلا غ شد تا شايد تاثيري در بازار بگذارد. اما گويا نافرماني بازار از دولت بيش از اين حرفهاست و حال كه چند روز ازابلا غ مصوبه ارز تك نرخي مي گذرد، هنوز يك صرافي يافت نشده كه ارز را با اين قيمت بخرد يا بفروشد. نكته جالب در نابساماني بازار ارز و طلا ، حباب دانستن اين افزايش قيمت ها از سوي تيم اقتصادي دولت است. به طوري كه دولتمردان معتقدند كه كساني كه سكه را بيش از 600 هزار تومان بخرند، در آينده ضرر خواهند كرد. اين اعتقاد دولتمردان در حالي است كه همچنان سكه با قيمت بيش از 840 هزار تومان در بازار ايران خريد و فروش مي شود و خبري هم از كاهش قيمت آن نيست. براساس آنچه مطرح شد كه مختصري از وضعيت آشفته و نابسامان اقتصاد ايران بود، بيان چند نكته ضرورت دارد. اول آنكه، دولت بهتر است به اين موضوع توجه كند كه اصول اقتصاد را نمي توان با دستورات يك شبه مديريت كرد. دوم آنكه سكوت چند روز اول دولت در قبال افزايش شديد طلا و ارز، عاملي مهم در تداوم سير صعودي شديد اين قيمت ها بود. چرا كه وقتي با افزايش قيمت روبه رو باشيم، به دليل تورم چسبنده، پايين آوردن آن كار بسيار سختي است. لذا اي كاش دولت توضيح مي داد، اگر قرار بود كه افزايش نرخ سود بانكي به عنوان پادزهري براي كاهش قيمت طلا و ارز ابلا غ شود، چرا اين امر زودتر صورت نگرفت؟ سوم آنكه، دولت بهتر است توضيح دهد حال كه ارز را تك نرخي كرده است، قيمت سكه را براساس دلا ر چند توماني قبول دارد؟ در حالي دولت در پيش فروش سكه، قيمت 627 هزار تومان را براي تحويل 4 ماهه اعلا م كرده است كه براساس ارز 1226 توماني قيمت ديگري براي سكه به دست ميآيد. طبق يك بررسي علمي و براساس محاسبات، وزن سكه بهار آزادي 8/133 گرم است، بنابراين با نرخ دلا ر 1800 تومان در بازار آزاد قيمت اين سكه 751 هزار تومان، با دلا ر 1400 تومان نرخ سكه طرح جديد 585 هزار تومان و با دلا ر 1238 تومان قيمت سكه بهار آزادي 515 هزار تومان خواهد بود. حال اي كاش دولت توضيح مي داد كه قيمت سكه با نرخ 840 هزار تومان براساس چه دلا ري در بازار خريد و فروش مي شود؟ با كنار هم گذاشتن اتفاقات پديد آمده در بازار طلا و ارز يك سوال اساسي قابل طرح است كه آيا نابساماني امروز اقتصاد، نتيجه برنامه هاي غيركارشناسي دولت نيست؟
* جمهوري اسلامي
روزنامه جمهوري اسلامي درسرمقاله خود با عنوان "براي آنكه الگو باشيم" آورده است:بازگشت به شرايط 12 بهمن 1357 و بازخواني آنچه در آن زمان بر جامعه انقلابي ايران حاكم بود، شايد يكي از الزامات امروز باشد تا بتوانيم راه استمرار انقلاب و تداوم و تقويت نظام جمهوري اسلامي را بهتر بشناسيم و به وظايفي كه در اين زمينه داريم به بهترين وجه عمل كنيم.
بزرگترين و مهمترين شاخصه روزهاي تاريخي سال 1357 كه توانست رژيم فاسد، وابسته و ديكتاتوري پهلوي را به زانو در آورد و انقلاب اسلامي را به پيروزي برساند، حضور يكپارچه مردم در صحنه بود. امام خميني، كه توانسته بود به بركت درايت، تدبير، فقاهت و مردمي بودن، اقشار مختلف مردم را به صحنه بياورد و حضور حداكثري و يكپارچه ملت را با يك خواست و هدف تأمين نمايد، هم در روز 12 بهمن 57 و هم در طول 10 سال رهبري بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، همواره بر وحدت و حضور يكپارچه مردم در صحنههاي مختلف تأكيد ميكردند و هر جا و هر زمان كه كمترين آفتي اين وحدت و حضور يكپارچه را تهديد ميكرد، به سرعت و با قاطعيت با آن برخورد ميكردند و اين مانع را از سر راه انقلاب و نظام جمهوري اسلامي بر ميداشتند.
دشمنان انقلاب و نظام جمهوري اسلامي و بدخواهان ملت ايران نيز به درستي تشخيص داده بودند كه وحدت و حضور يكپارچه مردم در صحنههاي مختلف، عامل اصلي تداوم انقلاب، قوت و قدرت نظام جمهوري اسلامي و موفقيتهاي ملت است. به همين دليل، آنها نيز نهايت تلاش خود را براي ايجاد اختلاف ميان مردم و خارج ساختن ملت از صحنهها بعمل آوردند تا مانع استمرار انقلاب و قدرت گرفتن نظام جمهوري اسلامي شوند و ملت ايران را در عرصههاي مختلف با شكست مواجه نمايند. تحميل جنگ، تدارك كودتاها و شورشها، ايجاد غائلههاي گروهكهاي نفاق و تودهاي و ساير وابستگان به شرق و غرب، تحريمهاي اقتصادي، فشارهاي سياسي و انواع توطئهها با همين هدف توسط دشمنان به اجرا درآمد و البته هنوز نيز ادامه دارد.
در اين نبرد بيامان و همه جانبه، نظام جمهوري اسلامي همواره پيروز ميدان بود و ملت ايران هر روز مقاومتر و مصممتر توانست آرمانهاي انقلابي خود را دنبال كند و به قلههاي بلند علمي، صنعتي و خودكفائي در زمينههاي مختلف برسد. شكست دادن دشمنان، كه البته همواره با هزينههائي نيز همراه بوده و ايثارهاي جاني و مالي فراواني را به همراه داشته، فقط در سايه وحدت و حضور مردم در صحنه امكان پذير شد همانگونه كه اصل پيروزي انقلاب و تأسيس نظام جمهوري اسلامي نيز به بركت همين وحدت و حضور تحقق يافت.
در سي و سومين سال انقلاب، كه اكنون به روزهاي پاياني آن رسيدهايم و وارد سي و چهارمين دهه فجر شده ايم، وقايع مهمي در جهان اسلام رخ داده و مردم كشورهاي منطقه خاورميانه عربي و شمال آفريقا عليه ديكتاتورها قيام كرده و تاكنون چهار ديكتاتور را به سقوط كشاندهاند. اين انقلاب در ساير كشورهاي عربي نيز درحال پيشروي است و شواهد و قرائن نشان ميدهند كه به زودي جغرافياي سياسي منطقه و جهان اسلام دگرگون خواهد شد و ملتهاي بيشتري عليه استبداد داخلي و استعمار خارجي قيام خواهند كرد و آن دسته از ملتهاي منطقه كه ماه هاست قيام كردهاند به پيروزي نهائي خواهند رسيد.
هر كس اهل انصاف و دقت باشد، اين واقعيت را درك و تأييد ميكند كه قيامهاي مردمي در كشورهاي عربي درست همان كاري است كه مردم ايران براي ساقط كردن شاه و رژيم شاهنشاهي انجام دادند. به عبارت روشن تر، عامل اصلي و مشترك انقلابها و پيروزي بر ديكتاتورها در ايران و كشورهاي عربي، حضور يكپارچه مردم در صحنه و تكيه بر وحدت بوده است. قطعاً ساير ملتها كه اكنون در كشورهاي عربي درحال قيام هستند نيز با تكيه بر همين عامل ميتوانند به پيروزي برسند و ملتهائي كه موفق به ساقط كردن ديكتاتورها شدهاند نيز فقط با حفظ وحدت و حضور مستمر در صحنه هاست كه ميتوانند انقلابهاي خود را به ثمر برسانند.
بدين ترتيب، روشن است كه ملت ايران مبدع و مبتكر قيام مردمي عليه استبداد داخلي و استعمار خارجي در عصر حاضر است و توانسته اين الگوي موفق را به ملتهاي ديگر نيز منتقل نمايد و به درستي ثابت كند كه با حضور يكپارچه مردم در صحنه ميتوان ديكتاتورها را از اريكه قدرت به زير كشيد و كشور را از سلطه بيگانگان نجات داد. الگو بودن جمهوري اسلامي ايران براي كشورها و ملتهاي ديگر فقط درصورتي ميتواند ثابت بماند و ادامه پيدا كند كه عامل اصلي موفقيتهاي ملت ايران در به پيروزي رساندن انقلاب و تأسيس نظام جمهوري اسلامي و شكست دادن دشمنان در عرصههاي مختلف، يعني همان وحدت و حضور يكپارچه مردم در صحنه ادامه داشته باشد. جهان اكنون در آغاز راه يك تحول اساسي قرار دارد و براي آنكه اين تحول ادامه يابد و در مسير صحيح به پيش برود، به تجربيات ملت ايران نياز دارد و ما فقط درصورتي كه وحدت و حضور يكپارچه مردمي را داشته باشيم ميتوانيم اين نقش تاريخي را در تحولات جهاني ايفا نمائيم.
انكار نبايد كرد كه عوامل تفرقه و خارج ساختن مردم از صحنه را اگر همواره در خارج از كشور جستجو ميكرديم، متأسفانه اكنون در داخل نيز حضور دارند. افراد و جريانهاي سياسي تازه به دوران رسيدهاي كه خود را صاحب امتياز مردم و كشور ميدانند و هر كس را كه همفكر آنها نباشد طرد ميكنند، اكنون از دشمنان قسم خورده و نام و نشاندار خارجي براي ضربه زدن به وحدت ملت ايران خطرناكتر هستند. روش اين افراد و جريانها با سياست اعلام شده و روشن رهبري كه "جذب حداكثري و دفع حداقلي" است، در تضاد آشكار است. نظام جمهوري اسلامي براي ماندن و انتقال تجربيات به ملتها بيش از هر چيز به وحدت و حضور يكپارچه مردم در صحنههاي مختلف نياز دارد. اين نياز، امروز كه در آغاز سي و چهارمين دهه فجر انقلاب اسلامي قرار داريم بيش از هر زمان ديگري احساس ميشود. عقلاي قوم، براي از بين بردن آفتهائي كه وحدت و حضور يكپارچه مردم را تهديد ميكند چارهاي بيانديشند.
* شرق
روزنامه شرق درسرمقاله خود با عنوان "بازار نفت و تحريم ايران؛اوپك چه ميتواند بكند؟"به قلم حسين كاظمپوراردبيلي* آورده است:اين روزها قيمت نفت حوالي 110 دلار در هر بشكه است كه با احتساب تورم و كاهش ارزش دلار بر پايه سال 2001 قيمت واقعي 66 دلار در هر بشكه است. متوسط رشد جهاني در سال 2012 حدود 5/3درصد پيشبيني ميشود و تقاضاي اضافي براي نفت 1/1 ميليون بشكه در روز خواهد بود كه از اين مقدار 700 هزار بشكه در روز در كشورهاي غيراوپك افزايش توليد خواهيم داشت. بنابراين افزايش تقاضاي نفت از اوپك در سال 2012 فقط 400 هزار بشكه در روز خواهد بود. اين را هم بايد در نظر داشت كه در سال 2011 اوپك روزانه 720 هزار بشكه در روز به ذخاير جهاني اضافه كرده است. براساس برآوردها و بهطور متوسط طي سال 2012 تقاضاي واقعي نفت در بازار جهاني از اوپك 5/30 ميليون بشكه در روز است و اوپك در دسامبر 2011 روزانه 82/30 ميليون بشكه توليد كرده است در حاليكه سهميهها 28 ميليون بشكه بود. در نشست اخير اوپك در 14 دسامبر (23 آذر) 12 عضو اين سازمان سقف توليد روزانه خود را به بالاترين ميزان (دو ميليون بشكه در روز) در سه سال گذشته افزايش داده و ميزان رسمي سقف توليد روزانه اوپك به 30 ميليون بشكه رسيد. البته در اين نشست عربستان خواهان افزايش توليد نفت اوپك تا سقف 5/30 ميليون بشكه بود كه در نهايت 30 ميليون بشكه در روز به عنوان سقف اوپك تصويب شد. با اين حال آنگونه كه از توليد مجموع كشورهاي اوپك بر ميآيد، اگر اعضا در سقف توليد عمل شده خود به توليد نفت بپردازند، مجموع آن 82/30 ميليون بشكه در روز خواهد بود. شايد تنها كشوري كه امكان تامين نفت بيشتري را دارد، عربستان سعودي است. اگرچه قبلا عربستان اعلام ميكرد كه 5/8 ميليون بشكه در روز توليد ميكند. ولي اين عدد واقعي نبود و 760/9 ميليون بشكه در روز توليد ميكرد. طي سالهاي 2011-2010 عربستان 5/1ميليون بشكه به توليد واقعي خودش اضافه كرد و به 8/9 رسيد كه هنوز امكان وجود ظرفيت مازاد محدودي دور از ذهن نيست. اخيرا هم عربستان خودش اين ادعا را كرده است. عربستان سابقه چنين كاري را دارد. پس از انقلاب اسلامي كه ايران توليد نفت خود را كاهش داد، عربستان نفت خود را جايگزين نفت كاهش يافته ايران كرد.
وقتي عراق پس از حمله به كويت مورد تحريم نفتي قرار گرفت مجددا عربستان مازاد نفت خود را جايگزين نفت عراق و كويت كرد و در زمان بحران در ليبي هم همين فرصتطلبي انجام شد. آنچه كه اوپك ميتواند انجام دهد نيازمند به يك يادآوري است، بعضي توليدكنندگان در سال 1973 پس از مناقشه اعراب و اسراييل برخي از مصرفكنندگان را مورد تحريم نفتي قرار دادند و مصرفكنندگان آژانس بينالمللي انرژي IEA را تاسيس كردند كه سياستهاي همسو را تدوين و اجرا كند. ابتدا سراغ صرفهجوييها در مصرف و سپس افزايش ماليات بر مصرف فرآوردههاي نفتي رفتند كه هم برايشان درآمد توليد كرد و هم موجب كاهش رشد تقاضا شد و بعد آن را تدوين و اجرا كردند و از محل همين منابع مالي به انرژيهاي جانشين و حتي به زغال سنگ كه آلودهكنندهتر است، سوبسيد دادند و انرژي هستهاي را گسترش دادند و توسعه توليدات نفتي در كشورهاي غيرعضو اوپك را پشتيباني كردند. و سپس برنامه ايجاد ذخاير استراتژيك را براي مواجهه با بحرانهاي سياسي اجرا كردند تا آنجا كه حالا ميخواهند به تحريم توليدكنندگان بپردازند. نفت در برابر غذا را در عراق اجرا كردند و تحريمهاي نفتي عليه ليبي را به اجرا درآورند و لشكركشي براي نفت را در دستور كار خود قرار دادند و چند روز قبل هم كسينجر، تئوريسين يهوديالاصلآمريكايي همين نسخه را براي تمام كشورهاي صاحب نفت خاورميانه پيچيد كه شروعاش را براي ايران تجويز كرد. بنابراين اعضاي اوپك بايد بدانند كه شكست دادن اتحاد سياسي آنها و بهطور كلي بيخاصيت كردن اوپك هدف ديگر تهديدهاي مصرفكنندگان عليه توليدكنندگان در اين روزهاست كه در تداوم اقدامات قبلي صورت ميگيرد، ولي اوپك حداقل ميتواند اعلام كند هيچ عضوي هرگز بيش از سهميههاي خودش در درون سازمان براي جبران كسري صادرات عضوي ديگر كه مورد تحريم واقع شود، توليد نخواهد كرد و به آن پايبند باشد. اين سياست از يكسو مصرفكنندگان را وادار به تجديد نظر در تحريم اعضا ميكند و از سوي ديگر در صورت وقوع موقت چنين اقدامي، درآمدشان به همان اندازه سهميه توليدشان به دليل افزايش قيمتها شديدا افزايش مييابد و درس بزرگتر آن به مصرفكنندگان اين است كه نصيحتي كه شما هميشه به اوپك داشتيد و آن عدم استفاده از حربه نفت در معاملات سياسي بود، يك اقدام دوطرفه است. اگر شما تحريم نفتي اعراب در سالهاي 1973 را محكوم كرديد و به سياستهاي مشترك دست يافتيد، امروز هم اوپك سياست مشترك دارد و اجازه نميدهد كه از حربه نفت عليه اعضاي آن استفاده شود. كشورهاي مصرفكننده دنيا بارها با اقداماتشان اعلام كردند كه نفت نبايد از سوي توليدكنندگان به عنوان ابزاري براي اعمال فشار سياسي مورد استفاده قرار گيرد كه اگر چنين شود، آنها راههاي مقابله را آماده كردهاند. حالا كشورهاي مصرفكننده نفت با اعمال تحريم يكي از موسسان اوپك، از نفت به عنوان ابزار فشار سياسي استفاده كردهاند. اين بار نوبت اعضاي اوپك است كه متحد شوند و به اقدام نامناسب مصرفكنندگان پاسخي مناسب و در حد توان بدهند. اگر امروز ايران، تحريم نفتي ميشود شايد فردا نوبت عضوي از اعضاي ديگر اوپك باشد. همانطور كه ديروز، نفت، عراق و ليبي را به آتش جنگ كشاند. بنابراين لازم است اوپك در مقابل اقدام سياسي مصرفكنندگان از خود واكنش مناسب نشان دهد. البته انتظارات از اين سازمان بايد منطقي باشد. در اين سازمان، اعضا در عين منافع مشترك، با هم رقابت دارند. اوپك در عرصه بينالمللي هم وظايف و معذوريتهايي دارد. با اين همه ميتوان از رييس عراقي كنفرانس اوپك و دبيركل ليبيايي اين سازمان انتظار داشت تا از اعضاي ديگر بخواهند سهميه مصوب در اجلاس دسامبر 2011 را رعايت كنند. با ترغيب اتحاد بيشتر در اوپك به همه اعضا يادآوري كنند كه هيچكدام نبايد كمبود فروش عضو ديگر را جبران و اين موضع را اعلام كنند. رييس عراقي كنفرانس وزرا و دبيركل ليبيايي اوپك ميتوانند موكدا از اعضا بخواهند تا از سهميه توليد نفتشان در اوپك تخلف نكنند و از فرصتطلبي بپرهيزند. اعضاي اوپك با اعلام پايبندي به سهميههايشان ميتوانند اين پيام را به مصرفكنندگان مخابره كرده كه براي تحريم يك عضو اوپك حداقل «دوبار» بايد فكر كنند. ايران يكي از اعضاي موسس اوپك است و حتي در شرايط سخت جنگ با عراق، به تداوم عرضه نفت متعهد بوده است. حالا اين عضو موسس اوپك، به خاطر مسايل سياسي از طرف اتحاديه اروپا و آمريكا تحريم نفتي شده است. اين حداقل انتظار از اوپك است كه به مصرفكنندگان پيغام دهد كه نبايد از نفت به عنوان ابزار سياسي استفاده كنند و بسيار مهم و فوري است.
* عضو سابق هيات عامل اوپك به مدت 23 سال
*تهران امروز
روزنامه تهران امروز در يادداشت خود با عنوان "فعاليت اقتصادي در احتضار"به قلم محمد عدلي آورده است: بازار ارز اين روزها شرايط ويژهتري را نسبت به ايام گذشته از سر ميگذراند هر چند قيمت دلار به زير دو هزار تومان رسيده است اما اوضاع بدتر از روزهايي است كه ارز مرجع به نرخ دو هزار و 200 تومان رسيده بود.شايددررعايتآن ايام تكليف فعالان اقتصادي با نرخ دلار از امروز روشنتر بود. در شرايطي كه دولت نرخ يك هزارو 226 توماني را براي دلار تعيين كرده و رعايت آن را به بازار دستور داده است، همچنان ارادهاي جدي براي رسيدن به اين قيمت وجود ندارد. نه بدنه بازار چنين تمايلي دارد و نه مجريان تلاشي براي تحقق آن به خرج ميدهند. در اين شرايط حتي معلوم نيست آينده كوتاهمدت بازار پولي به كدام جهت ميل ميكند. ترديدها در اراده دولت براي كاهش قيمت در كنار شعار تك نرخي شدن ارز نوعي دوگانگي در رفتار اقتصاديون ايجاد كرده است حتي فعالان بازار طلا و ارز هم نميدانند بازار به چه سمتي پيش خواهد رفت. اوضاع فعلي به همين دليل از هفته بحراني بازار سكه و ارز بدتر است كه تحليلي براي ادامه فعاليتهاي اقتصادي وجود ندارد. سردرگمي فعلي در شرايطي بهوجود آمده است كه اقتصاد كشور آمادگي لازم براي ركود بيشتر در بخشهاي مولد را دارد، بسيار نگرانكننده است. توليدكنندگان، واردكنندگان و صادركنندگان اطلاع از آينده نزديك وضعيت اركان اقتصادي را اولين حق خود براي تصميمگيري ميدانند. قيمت دلار كه اقتصاد كشور به طور كامل و در همه بخشها به آن مرتبط است، شايد پايهايترين موضوعي است كه براي طراحي يك حركت اقتصادي بايد از آن مطلع بود. در اين شرايط كه هيچ تحليلي از آينده دلار در دسترس فعالان اقتصادي نيست، نميتوان انتظار داشت تحركي در فضاي اصيل اقتصادي كشور رخ دهد. در اين فضا فقط سفتهبازان و دلالان هستند كه با حدس و گمانهاي خود به كسب درآمد از بازار سكه و ارز ميانديشند.
همين دگرگوني كه حاصل عملكرد بانك مركزي در بازار پولي كشور است، كافي است تا بتوان دست داشتن در رواج سفتهبازي و رونق دلالي را به دولت منسوب كرد.
طبيعي است كه رشد اقتصادي با رونق اقتصاد در بخشهاي مولد نظير توليد در بخشهاي مختلف يا سرمايهگذاري در بورس و هدايت نقدينگي به سمت سپردههاي بانكي، محقق ميشود اما در اين شرايط مجموع سياستهاي اقتصادي نه تنها با دميدن در سرناي رونق بازارهاي غيرمولد، آدرس اشتباه به نقدينگي داده ميدهد كه با ايجاد ترديد در آينده ارز مرجع، فعالان اقتصادي را با سرگرداني مواجه ميسازد.
* حمايت
روزنامه حمايت دريادداشت خود با عنوان "سراسيمگي غرب از چيست؟" آورده است:در شرايطي كه اتحاديه اروپا نتوانست خواست كشورهاي غربي براي اعمال فشار بر سوريه و در نهايت سرنگوني بشار اسد را اجرايي كند، سناريوي غربي پرونده سوريه راهي شوراي امنيت شد. ائتلافي از كشورهاي عربي، صهيونيستها، تركيه ، اتحاديه اروپا و آمريكا تحركات گستردهاي را براي اجراي توطئهاي گسترده عليه سوريه در شوراي امنيت صورت دادند. از اتحاديه عرب العربيه دبير كل اتحاديه عرب و بن حمد نخست وزير قطر، هيلاري كلينتون وزير خارجه آمريكا در كنار ژوپه و هيگ وزراي خارجه انگليس و فرانسه راهي شوراي امنيت شدند. كامرون نخست وزير انگليس خواستار عدم مداخله روسيه در شوراي امنيت شد. اتحاديه اروپا در نشست خود از عملكرد شوراي امنيت عليه سوريه حمايت كرد. تركيه نيز حمايت خود را از اين امر اعلام داشته است. صهيونيستها كه براي برملا نشدن نقششان عليه سوريه تا حدودي كم رنگ ظاهر شدهاند اين روند را مثبت ارزيابي كردهاند. با توجه به اين هجمه گسترده تحركات اين سوال مطرح است كه ريشه و هدف اين تحركات چيست و چرا تا اين حد براي بازگشايي پرونده سوريه در شوراي امنيت تقلا ميشود؟ در پاسخ به اين پرسش چند نكته قابل توجه است.
اولا اين رويكردها نشان مي دهد كه دشمنان سوريه به رغم تمام تحركاتشان ناكام ماندهاند و برآنند تا به نوعي اين شكستها را جبران كنند. آنها با اين فضاسازي برآنند تا حاميان غرب كه عامل ناآراميهاي سوريه هستند را به ادامه بحران سازي تقاعد نمايند. ثانيا، روند تحولات منطقه نشان ميدهد كه ائتلاف مذكور به دنبال خرد كردن مقاومت در منطقه است. در اين چارچوب آنها چندين سناريو را همزمان اجرا ميكنند. بازگشايي پرونده سوريه در شوراي امنيت، اعمال فشار عليه ايران با تحريمهاي جديد، فشار بر حزب الله با پرونده حريري و ادعاي سازمان ملل براي خلع سلاح، احياي روند سازش و بازي عربي براي دور ساختن مقاومت فلسطين از سوريه از جمله اين تحركات است. آنها به زعم خود برآنند تا مقاومت منطقه را در حاشيه قرار دهند در حالي بر جنايات حاكمان عرب در سركوب بيداري اسلامي سرپوش ميگذارند. ثالثا، غرب به دنبال خرد كردن چهره روسيه در جهان بويژه در كشورهاي اسلامي است. رويكرد روسيه به حمايت از روسيه موجب بهبود چهره اين كشور در ميان ملتها شده است كه هراس غرب را به همراه داشته است. غرب با پرونده سوريه در شوراي امنيت به دنبال خرد كردن روسيه و در نهايت باج گيري از آن است در حالي كه عدم همراهي روسيه با
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 97]
-
گوناگون
پربازدیدترینها