واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی:
سختگیری پدر، فراریام داد ولی... در پارک کوهسنگي بامرد جواني آشنا شدم که ادعا ميکرد مادرش تنهاست و ميتوانم چند روزي با خاطري جمع مهمان آنها باشم. اومرا همراه خود به خانهاش برد ولي...! تهران امروز: توي پارك بامرد جواني آشنا شدم که ادعا ميکرد مادرش تنهاست و ميتوانم چند روزي با خاطري جمع مهمان آنها باشم. اومرا همراه خود به خانهاش برد ولي...! نقشهها و آرزوهاي پدرم براي موفقيت من در تحصيل همراه با سخت گيريهايي که او در خانه داشت باعث شد از خانه فراري شوم و از شهرستان به مشهد بيايم. من چند ساعت در خيابانها سرگردان بودم تا اينکه تاکسي گرفتم و به خانه عمه ام رفتم. عمه فاطمه که از اين موضوع خيلي ناراحت شده بود موضوع را به خانواده ام اطلاع داد وپدرم چندساعت بعد، خشمگين و عصباني خودش را به مشهد رساند و در حالي که بدنم را با کمربند کبود کرده بود، مرا همراه خود به خانه برگرداند. دختر 17 ساله در دايره اجتماعي کلانتري جهاد مشهد افزود: من در خانه زنداني شدم و ماجراي فرارم خيلي زود در بين فاميل پخش شد. از آن روز به بعد پدر و مادرم مرا توي منگنه گذاشته بودند و هردقيقه و ثانيه با طرح اين سوال که تو با چه کسي فرار کردي و نکند بلايي به سرت آمده است، روي اعصابم راه ميرفتند. من که ديگر خجالت ميکشيدم پا از خانه بيرون بگذارم پس از مدت کوتاهي دچار افسردگي شديدي شدم و متاسفانه پدرم با اقدام خود سرانه مجبورم کرد مثل موش آزمايشگاهي از داروهاي آرام بخش استفاده کنم. اين داروها نه تنها برايم مفيد نبودند بلکه حالم را دگرگون کردند تا جايي که مدتي در بيمارستان سيناي مشهد تحت درمان قرار گرفتم. من از بيمارستان ترخيص شدم و به خانه برگشتم ولي تمام اقوام و آشنايان و حتي خانواده ام به ديد يک آدم رواني و ديوانه نگاهم ميکردند وبا مردمک چشمهاي شان عذابم ميدادند. از آنجا که تحمل اين شرايط برايم خيلي سخت بود دوباره از خانه فرار کردم و به مشهد آمدم اما اين بار به خانه عمه ام نرفتم و در پارک کوهسنگي بامرد جواني آشنا شدم که ادعا ميکرد مادرش تنهاست و ميتوانم چند روزي با خاطري جمع مهمان آنها باشم. اومرا همراه خود به خانهاش برد ولي...! کارشناس ارشد روان شناسي مرکز مشاوره پليس خراسان رضوي در اين باره بيان داشت: نوجواني دوران کسب هويت از طريق ارتباط با والدين،اعضاي خانواده و دوستان و همسالان است و ايجاد محدوديت بيش از حد باعث ناپختگي فرد ميشود. سيد مجيد موسوي راد افزود:در اين ماجرا شرايط بسيار محدود کننده خانه،باعث فرار مونا شد و با وجود اقدام صحيح عمه او، اما رفتارهاي نسنجيده پدرش وضعيت را بدتر کرد. همچنين انتشارخبر مشکلات دختر نوجوان در بين فاميل باعث ايجاد احساس حقارت شد و مونا براي رهايي از اين احساس ناخوشايند دوباره از خانه فرار کرد و مشکلات بعدي برايش به وجود آمد. وي تاکيد کرد:افرادي که شرايطي مشابه مونا دارند نيازمند يادگيري مهارتهاي حل مسئله هستند تا در شرايط سخت،تصميمات صحيحي بگيرند ضمن اينکه از مونا بايد بپرسيم آيا نگراني والدين تو براي پيشرفت تحصيليات کار نادرستي بوده است؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 232]