واضح آرشیو وب فارسی:ايران دیپلماسی: اصلاحات در سوريه و مصلحت ايران
محمد عطايي، كارشناس مسائل خاورميانه، نگاهي به سياست كنوني جمهوري اسلامي در قبال بحران سوريه داشته و تاثير منطقه اي بحران اين كشور را مورد بررسي قرار مي دهد. او معتقد است خودداري حكومت سوريه از اصلاحات گسترده و فوري پيامدهاي منفي براي ايران داشته و به منافع راهبردي آن در خاورميانه ضربه خواهد زد.
ديپلماسي ايراني: در ده ماهي كه از بحران سوريه سپري مي شود، سياست رسمي جمهوري اسلامي پشتيباني از بشار اسد و همزمان تاكيد بر اجراي اصلاحات توسط وي بوده است. در واقع به يك معني حمايت از اسد بسته به اجراي اصلاحات و مشروعيت داخلي آن در ميان اكثر مردم اين كشور شده است. با اين حال در عمل چيزي كه در اين مدت رخ داده عبارت از اين است كه پشتيباني جمهوري اسلامي نه تنها با اصلاحات معني دار در سوريه همراه نشده بلكه حكومت اين كشور كاربرد خشونت عليه معترضان را يك روز هم متوقف نكرده است. برخورد امنيتي چكيده پاسخ حكومت سوريه به اعتراض ها در مناطق مختلف اين كشور بوده است. اين نكته به روشني در سخنراني تازه بشار اسد در دانشگاه دمشق نمود داشت كه وي اولويت را به مساله امنيت و مبارزه با گروه هاي تروريستي، و نه اجراي اصلاحات و تغيير سياسي، داد.
ترديدي نيست كه دمشق يك همپيمان كليدي براي جمهوري اسلامي است و ايران تلاش همه جانبه اي را براي حفظ متحد خود به كار مي برد. اما مرور بحران ده ماهه سوريه اين پرسش اساسي را در برابر ديپلماسي كشور قرار مي دهد كه آيا باقي ماندن بشار اسد در راس قدرت به هر قيمتي، لزوما به نفع ايران خواهد بود؟
نمي توان منكر شد كه سياست جمهوري اسلامي در استثنا كردن اعتراض هاي سوريه از ساير انقلاب هاي عربي به اعتبار ايران در منطقه خدشه وارد كرده و چالشي در مقابل آن در دوران «بهار عربي» به وجود آورده است. از سوي ديگر، بحران سوريه به تضاد شيعه و سني در سراسر منطقه دامن زده و سياست خاورميانه اي جمهوري اسلامي را خواسته يا نا خواسته در قالبي شيعه محور و عليه اهل سنت جلوه داده است. با توجه به سناريوي هاي در پيشروي سوريه، اين وضعيت براي ايران مي تواند پيچيده تر شود.
نگاهي به رخ دادهاي سوريه نشان مي دهد كه حكومت اين كشور ناتوان از جمع كردن اعتراض هاست و هنوز مردم، علي رغم سركوب بي وقفه، در مناطقي كه مركز شعله ور شدن راهپيمايي هاي ضد حكومتي بوده به خيابان ها مي آيند. در مقابل، نظام حاكم بخشي از پايگاه اجتماعي خود را حفظ كرده و با بهره برداري از شكاف هاي اپوزيسيون و تكيه به موقعيت ژئوپوليتيك حساس خود در مقابل اعتراض ها مقاومت مي كند. در واقع بن بستي در بحران سوريه به وجود آمده است كه هيچ يك از طرفين قادر به غلبه بر شرايط نيست. ولي دير يا زود اين بن بست به نحوي شكسته خواهد شد. يا حكومت سوريه اعتراض ها را خاموش ساخته و بحران را با توسل به سركوب و امنيتي كردن فضا از سر مي گذراند يا اينكه با دخالت خارجي توازن فعلي به نفع مخالفان بر هم خورده و كشور وارد يك جنگ داخلي مي شود. در هر دو حالت شكاف هاي فرقه اي در سوريه عميق تر مي شود كه مستقيما سراسر منطقه را تحت تاثير قرار خواهد داد. به اين ترتيب در هر دو سناريو، وضعيت داخلي سوريه و سياست حكومت اين كشور در برابر اعتراض ها هزينه بزرگي براي جمهوري اسلامي ايجاد مي كند كه خطرناك ترين آن سوق دادن سياست ايران به دايره تضاد سني-شيعي است.
در سوريه خانواده حاكم از اقليت علوي است و سركوب اكثريت سني، آتش خصومت طايفه اي علوي-سني و شيعي-سني را در مناطق مختلف اين كشور بر افروخته كرده و به نزاع جاري درمنطقه، از بحرين تا لبنان، رنگي مذهبي زده است. مواضع يكجانبه ايران در حمايت از بشار اسد، اين دوگانگي مذهبي را پر رنگتر ساخته است. اين همان چيزي است كه جمهوري اسلامي در سه دهه گذشته سعي در فاصله گرفتن از آن داشته؛ اما سياست جاري آن در مساله سوريه به آن دامن مي زند. مروري گذرا بر مواضع بسياري از رهبران ميانه رو اهل سنت در دنياي عرب، جريان هاي وهابي و سنتا ضد جمهوري اسلامي به كنار، نشان مي دهد كه در چند ماه گذشته انتقادها از مواضع جمهوري اسلامي بي سابقه بوده است. عدم پشتيباني علني جنبش حماس از اسد، انتقاد الازهر مصر از حكومت سوريه و همينطور انتقاد رهبران اخوان المسلمين در لبنان و اردن از رويكرد تهران به خوبي نشان مي دهد كه پيامد بحران سوريه به مرزهاي اين كشور محدود نخواهد شد.
تكيه صرف سوري ها بر راه حل امنيتي براي پاسخ به اعتراض ها نتايج مخربي هم براي نظام اين كشور و هم متحدانش به ويژه جمهوري اسلامي داشته است. اگر پشتيباني تهران از بشار اسد با فشار علني بر وي براي اجراي اصلاحات معني دار و فوري، به مانند تشكيل يك دولت وحدت ملي متشكل از مخالفان، همراه مي شد اين پيامدهاي منفي براي ايران محدودتر باقي مي ماند.
به دليل پيوندهاي گسترده ميان تهران و دمشق، ايران توان قابل ملاحظه اي براي فشار به رهبران سوريه براي انجام اصلاحات داشته و مي تواند نقش فعال و ملموس تري براي نزديك ساختن حاكميت و مخالفان سوريه ايفا كند. رهبران مخالف سوري از طيف هاي مختلفي تشكيل شده اند و ايران با برقراري ارتباط با چهره هايي كه خواستار گفتگو با حكومت بوده و عليه دخالت نظامي خارجي در اين كشور موضع گرفته اند، شانس بيشتري براي زمينه سازي تفاهمي ميان اسد و حداقل بخشي از مخالفان را دارد. اين اقدام به موازات تلاش برخي طرف هاي عربي براي يافتن «راه حل سياسي» براي مساله سوريه و جلوگيري از بين المللي شدن آن مي تواند نتيجه بخش شود. قطعا جمهوري اسلامي نمي خواهد شاهد سقوط مهمترين متحد منطقه اي خود باشد؛ اما بعيد است كه بخواهد تا آخر خط با بشار اسد منهاي اصلاحات رفته و شاهد از ميان رفتن تمام اعتبار مقاومت عليه اسرائيل و دستاوردهاي سي ساله خارجي خود به پاي سياست تندروهاي حاكم در دمشق باشد.
يکشنبه|ا|25|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران دیپلماسی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 138]