تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایقسواری تالاب انزلی؛ تجربهای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکسترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1817612829
نگاهي به ماهيت و عملكرد شبكه تلويزيوني الجزيره
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نگاهي به ماهيت و عملكرد شبكه تلويزيوني الجزيره
خبرگزاري فارس: اصرار بخش عربي تلويزيون B.B.C برپخش پارهاي از برنامهها غيرقابل قبول، از نظر عربستان، باعث رنجش رياض و قطع كمك مالي به آن شداين امر سرانجام منجر به توقف كامل پخش برنامههاي B.B.C دراين كشور شد. كادر ورزيده و ماهربخش تعطيل شده B.B.Cبا پرداخت دستمزدهاي بالا به استخدام الجزيره در مي آيندو...
مقدمه:
رسانهها و تحولات جهاني
جهان امروز، جهان انقلاب وسايل ارتباطي است و جهان انفجار اطلاعات و مخابره بيش از چهلميليون كلمه در روز جهان، رسانة گروهي است كه تكنولوژي گستردة آن حتي اذهان را تسخير و باورها را تغيير ميدهد. به عبارتي در هيچ زماني امكان دسترسي به تازهها (News) همچون امروز وجود نداشته است. در فضاي اطلاعاتي امروز انتظار اين است كه تبادل بسيار وسيع كلمات در بستر رسانههاي ارتباطي به فرهنگيكردن انسان معاصر بيانجامد و او را در عاليترين موقعيت فرهنگي خود نسبت به سدهها و دورههاي گذشته تاريخ بشري قرار دهد. اما متأسفانه انسان اين عصر انساني قوي در استفاده از ابزار فرهنگي و نه در درك معاني فرهنگي. هجوم بيامان اطلاعات انسان را خلع سلاح كرده و به او فرصت كاويدن پديدهها را نميدهد. ابر منابع خبري سعي در برطرف كردن عطش دانستن او دارند، نه تجهيز او براي فهم دنياي پيرامونش، اطلاعات وسيع در زندگي انسان نگاه او را لغزشي و سطحي كرده و بينش و نگرش معنايي را از او سلب ميكند. 1 و 2
تكنولوژي پيشرفته و نوين ارتباطات و سرعت سرسامآور آنانسان را در حد گنجايش در دهكده جهاني كوچك كرده است. دهكدهاي كه همديگر را ميشناسند و از حال و روز هم باخبرند. تصور "دهكدة واحد جهاني خود به خود با قبول يك "فرهنگ واحد " براي مردم سراسر كرة زمين ملازم است. استيلاي يك فرهنگ خاص كه چيزي جز فرهنگ عرب نيست.
هر فرهنگ آنچنان كه در علم ارتباطات ميگويند نسبت به "جهان آفرينش " داراي نگرش و تبيين خاصي است و لذا تعبير دهكدة جهاني لامحاله بدين معناست كه ساكنين اين دهكدة واحد، "شريعت واحد " ي را نيز پذيرفتهاند. پذيرش هر يك از اديان نيز در حقيقت به معناي پذيرش همان نحوة نگرش و تبيين خاصي است كه آن دين براي جهان آفرينش دارد؛ اصطلاحي كه امروزيها به كار ميبرند " جهانبيني " است و جهانبيني، مهمترين حوزهاي است كه "نظام فرهنگي " را ميبهشد. همين جهانبيني است كه با تبديل يافتن به نشانهها وعلائم قابل انتقال سمعي و بصري. عنوان " اطلاعات " را پيدا ميكند.3
تهاجم رسانهاي در دنياي اسلام
امروز دشمنان اسلام از هميشه تاريخ مجهزترند، دشمناني كه در امپراطوري عظيم خبري صهيونيستي يا شبه صهيونيستي تجسم يافتهاند.
تبليغات استكباري برضد اسلامبخشي از حملة صليبي جديدي است كه با يك جبههبندي عظيم فرهنگي به مرحله اجرا درآمده و غنيمت اين هجوم بيامان چيزي جز تباهي و تخدير ملتها نيست.
تحريف و مخدوش كردن تاريخ اسلام، اشاعه شهوات و بيبند و باريهاي اجتماعي، منزويكردن اسلام در صحنههاي سياسي- اجتماعي بين ملل مسلمان و مخدوش جلوه دادن چهره انقلاب اسلامي با استفاده از تجهيزات تبليغاتي پيشرفته دنيا از مهمترين محورهاي اين جبهه فرهنگي است.
امروز تبليغات جهاني به سمت اين معنا پيش ميرود كه نشان دهد دوران حركات مكتبي و اصولي از جمله حركات نهضتهاي اسلامي تمام شده است. ميخواهند وانمود كنند كه ديگر روزگار حركت اسلامي و تلاش براي رسيدن به آرمانهاي ناشي از دين گذشته استو حتي حادثة فروپاشي بلوك كمونيستي را نيز به اين معنا حمل ميكنند. اينكه اسلام قادر بر سازماندهي زندگي سياسي و اقتصادي ملتهاي مسلمان نيست و ملتهاي مسلمان چارهاي جز اين ندارند كه با معيارها و شكل و محتواي حكومتها و نظامهاي سرمايهداري غرب زندگي كنند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل جمهوري اسلامي در ايران و اعلام اينكه ملت ايران درصدد است جامعهاي براساس ارزشهاي اسلامي بسازد و در آن مقررات اسلامي را تحقق بخشد، موج تبليغات بوقهاي تبليغاتي شرق و غرب و وابستگانشان، جمهوري اسلامي را با نام بنيادگرا و كهنهپرست و رو به گذشته و عناويني از اين قبيل به شدت مورد حمله قرار داد و به نام نوگرايي از اينكه ايران اسلامي ميخواهد پايبند به سنتهاي گذشته باشد، انتقاد ابرقدرتها كه دشمنان قسمخوردة انقلاب اسلامياند هرگز علت دشمني خود با جمهوري اسلامي را به صراحت بيان نكردهاند ونخواهند كرد. اگر آمريكا (مظهر اراده جمعي استكبار) اعتراف كند كه انگيزة دشمني با ايران، دشمني با اسلام است يك ميليارد مسلمان جعان را در برابر خود قرار خواهد داد؛ بنابراين بسيار طبيعي و بديعي است كه آمريكاو ديگر دولتهاي جبهة استكبار و همة دارو دستة خبري و تبليغي رسانههاي دستنشاندة آنان ناگزير باشند كه تمام هم خود را به تحريف حقايق ايران و انحراف افكارعمومي جهان مصروف كنند كه گاه به نام حقوق بشر و گاه با تهمت نقضآزادي و گاه به دشنام ارتجاع و واپسگرايي و امثال آن ملت شجاع و آگاه و آزادة ايران و نظام مترقي و انقلابي جمهوري اسلامي ومسئولان صالح و لايق آن را مورد اتهام قرار دهند.4 و 5
رسانهها و اعراب
رسانه، پاشنة آشيل مسلمانان است نقطة ضعف و كعبه آمالشان.6 بيش از چند قرن از هجوم نوگرايي و مليگرايي اروپا به دنياي عرب و تصرف و اشغال مصر توسط ناپلئون بناپارت امپراطور فرانسه و انتشار اولين روزنامهها در جهان عرب ميگذرد و پس از سالها تلاش، مطبوعات و ديگر رسانههاي كشورهاي عربي هنوز موفق نشدهاند كه بحران استقلال و هويت خود را دراين جوامع حل و فصل كنند. دويست سال است كه اعراب، مانند ساير مسلماناني كه تحت نفوذ و تهاجم قدرتهاي استعماري بودند، مطبوعات و رسانههاي نوين ارتباطي و اطلاعاتي خود را در چهارچوب الگوهاي وارداتي از غرب توسعه دادهاند و در نتيجه معرفي چنين زيرساختهايي، محتويات اينگونه تكنولوژيها و نهادها را نيز كه عبارت از ميراث ناسيوناليسم (مليگرايي)، مدرنيسم (نوگرايي) و سكولاريزم (دنياي غيرديني) بود به راث بردهاند. بهطروي كه امروز نفوذ غرب در مطبوعات و رسانههاي اعراب از زاويه تكنولوژي به مراتب بيشتر و قويتر از سالهايي است كه اين كشورها قيوميت و حمايت مستقيم دول اروپايي اداره ميشدند.
هرچند سالها قاهره و سپس بيروت به عنوان دومركز اصلي انتشار و پخش مطبوعات عرب شناخته شدند ولي امروز پس از دو قرن اين لندن و پاريس است كه بر اثر تحولات داخلي در كشورهاي عربي و جهانمشولي شركتهاي بازرگاني و خصوصي اطلاعاتي و ارتباطي به بزرگترين مركز نشر مطبوعات و مهمترين مركز توليد برنامههاي راديو - تلويزيوني جهان عرب درآمده است. سالها اروپاييها و آمريكاييها و شركتهاي وابسته كنترل تلويزيون و رسانههاي خبري را در كشورهاي عربي در دست داشتهاند. مثلاً در بين كشورهاي عربي خليجفارس، موسسات توليد و پخش تلويزيوني در عربستان سعودي نخست توسط نيروي هوايي آمريكا و سپس كمپاني نفت "آرمكو "، در امارات توسط كمپاني انگليسي " تامپسون "، در بحرين توسط كمپاني "آر.تي.وي " آمريكايي و در عمان توسط يك شركت آلماني صورت گرفت ومانند كشورهاي عربي شمال آفريقا يعني: مغرب، تونس، مصر و الجزاير برنامههاي تلويزيوني به نسبت پنجاه تا هفتاد درصد در اروپا و آمريكا توسط كارگردانان و مؤسسات غربي تأسيس شوند. گرچه در دهههاي اخير به ويژه براثر توسعه تكنولوژيهاي مخابراتي و ماهوارهاي و سرمايهگذاري داخلي، سيستمهاي راديو - تلويزيوني كشورهاي عربي شكل ملي و كشوري به خود گرفته، ولي ابعاد سياستگذاري اين رسانه از منظر: اسلامي وهويت ملي و نسبت آن با نوگرايي نامعلوم و نامشخص است.7
جايگاه تلويزيون در جهان عرب
تلويزيون از بسياري جنبهها رسانة نفتي ايدهآل خانوادههاي عرب است. باتوجه به گرايش دولتهاي منطقه در كنترل اطلاعات، و اين حقيقت كه بيشتر اوقات فراغت مردم اين منطقه درخانه و در كنار خانواده سپري ميشود و هواي بسيار گرم آنها را - در هرسني كه باشند - درخانه نگاه ميدارد، و در جايي كه سنت، نقشي محوري در زندگي روزمره ايفا ميكند، تماشاي تلويزيون عملاً به صورت مهمترين شكل گذران اوقات فراغت درآمده است. پديده تلويزيون در تمامي كشورهاي عربي - اعم از غني و فقير- يك واقعيت است. حتي كشورهاي فقيري از جمله: مصر، سودان و يمن هم به اين حقيقت پيبردهاند كه رسانة تلويزيون نوعي ابزار سياسي ضروري در جهت توسعه است.8
كاركرد رسانهها در تحولات خاورميانه
در پي امواج تحولات سهمگين و بنيادين نخست آخرين دهه قرن بيستم، ايجاد يك نظام نوين منطقهاي در خاورميانه كه حداقل همگوني را براي تعامل با نظام نوين بينالمللي داشته باشد در دستور كار آمريكا قرار گرفت، اما در عمل، با ساختارهاي بسته و سنتي جوامع عربي شيخنشين خليج فارس از يك سو و بحران ديرپاي خاورميانه (فلسطين) از سوي ديگر مواجه بود.
از قرائن و شواهد چنين برميآيد كه رهيافت تغيير در ديدگاههاي جوامع منطقه به منظور زمينهسازي حل هر دومشكل در محور تلاشهاي دستگاه سياست خارجي آمريكا قرار گرفت. با اين آگاهي كه هر اقدام عملي شتابزده براي دگرگوني سريع ساختارهاي سياسي نظامهاي محافظهكار(با اعمال فشار و از موضع قدرت) موجب تضعيف و احياناً فروپاشي حكومتهاي همپيمان آمريكا شده و ادارة بحران را ناممكن، و مرحلهگذار را غيرقابل كنترل ميكند.
نكات قابل تأمل در فرآيند نوين منطقهاي
- رژيم عربي منطقه، به علت ساختارهاي محافظهكارانه وموانع داخلي وعدم برخورداري از درك ضروري و متناسب با تحولات، نميتوانند سردمدار اينگونه تغييرات باشند.
- تغيير ديدگاهها و الگوهاي رفتاري جوامع سنتي منطقه و واردكردن آنان به گردونة نظام بينالمللي، بدون بحران و به صورت مسالمتآميز، مستلزم بومي كردن نظان بينالمللي است.
- راهكار مناسب براي تغيير، ديدگاهها، رفتارها، و بومي كردن نظام بينالمللي و در نهايت برپايي نظام خاورميانهاي با محوريت اسرائيل در منطقه، درگرو به كارگيري رسانهها با رهيافتهاي نوين واستفاده از فنآوري روز است.
- جايگزين و محوريكردن شيوههاي اقناعي در تبليغات به جاي شيوههاي كهنة القايي براي ايجاد ذهنيت منطقي مناسب با تحولات.
- تمركز تبليغات براي تغيير، بر قشر جوان و نخبه كه از پتانسيل بالاي تغييرپذيري برخوردار است(بحران دولت). از اين رو منطقه در دهه نود ميلادي شاهد ظهور شبكههاي MBC (عربستان، 1991)، الجزيره (قطر 1996) و ابوظبي (امارات متحده عربي ). بود.
- شبكه الجزيره در ميان نسل نوين شبكههاي ماهوارهاي در منطقه با اثبات كارآمدي چشمگير در عرصه فعاليت خبري و توليد سياسي، گوي سبفت را از ديگر شبكههاي وابسته ربود و توانست در تغيير ديدگاهها و ارائه الگوهاي رفتاري تازه به شهروندان عرب گامهاي بلندي بردارد. در واقع اين شبكه در عمليات انتقال اطلاعات و انديشهها و الگوهاي رفتاري از مركز (جهان غرب) به پيرامون (كشورهاي عربي منطقه) با اعمال دقيق بوميسازي، نقش كاتاليزور را به خوبي ايفا كرده است.
ظهور الجزيزه در مجمع الجزاير رسانههاي دنيا
تا پيش از ظهور رسانههاي فراملي معمولاً كشورها به تناسب برخورداري از اهرمهاي قدرت (در ابعاد سياسي، اقتصادي، نظامي و غيره) در نظام بينالمللي در جايگاه مناسب خود قرار ميگرفتند. اما رخداد انقلاب ارتباطات و فنآوري مربوط به آن وايجاد بزرگراههاي ارتباطي جهاني ومنظومههاي رسانهاي و از آن جمله، نسل جديد شبكههاي ماهوارهاي به افزايش قدرت كشورهايي منجر شده است كه دراين زمينه سرمايهگذاري كردهاند.
شبكه الجزيزه، كشوري مانند قطر را كه در نقشه جغرافيا به سختي ميتوان آن را جستجو كرد در سطح رسانهاي مطرح ساخته است. البته عدم تناسب و توازن ميان ميزان سرمايهگذاري كشورهاي كوچكي مانند قطر و امارات عربي در رسانههاي فراملي، با حداكثر اهداف و منافع ملي و جايگاه آنها در منطقه از واقعيت ديگري پرده بر ميدارد كه تنها در واگذاري نقش به آنها از طرف نظام بينالمللي قابل تعريف است. در قط براي آمادهسازي زمينه لازم اقدامات سياسي و فرهنگي ويژهاي صورت گرفته كه از آن جمله: منحل ساختن وزارتخانه سنتي اعلام و يا "وزارت تبليغات " به بهانه عدم ضرورت اعمال سانسور و نظارت بر مطبوعات كه بلافاصله پس از روي كارآمدن امراي جوان در سال 1996 را ميتوان ذكر كرد كه بر اثر پارهاي از تنشهاي سياسي و اختلافات خانوادگي، فضاي باز سياسي و دموكراسي نسبي و در نتيجه آزادي بيسابقه رسانههاي گروهي را درقطر پديد آورد.
پديده رفع موانع و نظارت بر مطبوعات دراين منطقه به ويژه در شرايط التهاب آلود و بحرانزاي حاصل از اشغال كويت توسط عراق امكان ايفاي نقش قطر در همگرايي عربي را فراهم ساخت.9
نحوه پيدايش
گفته ميشود اصرار بخش عربي تلويزيون B.B.C برپخش پارهاي از برنامهها غيرقابل قبول، از نظر عربستان سعودي، باعث رنجش رياض شده و اين كشور براثر بياعتنايي به اعتراضاتش، كمكهاي مالي خود را كه از طريق كانال ماهوارهاي اوربيت (Orbit) به B.B.C پرداخت ميشده در سال 1996 به صورت نهايي قطع و قرارداد فيمابين فسخ گرديده است. اين امر سرانجام منجر به توقف كامل پخش برنامههاي B.B.C دراين كشور شد.
امراي قطر كه دراين زمان درصدد برنامهريزي و در جستجوي نيرو جهت راهاندازي بخش كوچكي از برنامههاي چندساعته تلويزيون فراملي هستند كادر ورزيده و ماهربخش تعطيل شده B.B.C را با پرداخت دستمزدهاي بالا به خدمت ميگيرند. در واقع B.B.C با اين انتقال و تغيير پوسته ظاهري از شبكه صهيونيستي به شبكه خبري و اسلامي الجزيره مأموريت جديدي را دنبال ميكند.
كادر مزبور در ساختماني كوچك به مساحت 1850 مترمربع كه با هزينهاي معادل 10 ميليون ريال قطري حدود (2750000دلار) بنا شده مستقر ميگردد و نيز تجهيزات فني پيشرفتهاي به مبلغ 70 ميليون ريال حدود (19230000 دلار) جهت آغاز كار كانال ماهوارهاي خريداري ميشود. برنامة 5سالهاي از 1996 الي 2001م تنظيم شده وسرمايهاي معادل 500ميليون ريال حدود (500137000دلار) به قرار 100 ميليون ريال حدود (27000000دلار) بودجه در سال پيشبيني ميگردد. اما به تصريح "غسان بن جدو " ، در ابتداي امر 150 ميليون دلار علاوه بر هزينه تجهيزات و امكانات از امير قطر گرفته شدهاست.10
منابع، امكانات و دستاوردها الجزيره
درحال حاضر تعداد تمام كارمندان الجزيره در دوحه و ساير كشورها از 400 نفر تجاوز نميكند. وجود عامل انساني يعني نيروي ورزيده و حرفهاي، استفاده از تكنولوژي مدرن رسانهاي و پيشتوانه مالي نقاط اتكاري اين شبكه است.
اين شبكه براي دستيابي به فنآوري لازم سفارش ساخت دستگاه ويژهاي با نام "توكو " را به شركت سوني (SoNY) ميدهد. چهارنمونه ساخته شدة اين دستگاه در اختيار شبكه الجزيره قرار ميگيرد. "توكو " ارسال تصوير و صوت را از هركجاي دنيا از طريق خط تلفن ميسر ميسازد. همچنين اين شبكه با تنظيم برنامه كامپيوتري ويژهاي ميتواند مراحل تنظيم خبر، تنظيم گزارشهاي ارسالي و جمعآوري تمام خبرها را در لحظه انجام دهد.
اين كانال تلويزيوني روي اينترنت نيز برنامههايش را پخش ميكند و علاوه بر آن پس از گذشت 24ساعت از شبكه براي آموزش دائمي نيروهاي موجود در زمينههاي:تكنولوژي، خبر و گرافيك خبري و تلويزيوني، از اساتيد مربوطه استفاده ميكند.
الجزيره از طريق، پخش آگهيها و فروش برنامه و عرضه خدمات به ديگر شركتها به استقلال مالي نزديك شده است. اين شبكه مناطق گستردهاي از جهان ازجمله: اروپا، كشورهاي عربي، شمال و مركز آفريقا، غرب آسيا و مناطق زيادي از آمريكا و استراليا را زيرپوشش دارد و علاوه بر دوحه يك استوديوي پخش نيز در لندن و دفاتري در:تهران، قاهره، عمان، كويت، بغداد، واشنگتن، مسكو و پاريش دارد.
الجزيره در عرصه بينالمللي حضور چشمگيري دارد. در سال 1999 به عنوان بهترين شبكه ] خبري[ جهان انتخاب شد. شبكه DW (دويچه وله) آلمان دوم، BBC سوم و CNN (كه در سال 1998 به مقام اول دست پيدا كرده بود)، چهارم شدند.
شبكه الجزيره با بيشتر شبكههاي خبري دنيا همكاري دارد. با NNC قرار همكاري متقابل امضاء كرده و با C.B.B آمريكا، B.B.C بريتانيا و DW آلمان و كانال دو تلويزيون فرانسه در ارتباط است. همچنين شبكه الجزيره با B.B.C و A.B.C قرادادي سه جانبه براي همكاريهاي متقابل منعقد كرده است.11
الجزيره و تحولات در جهان عرب
شبكه الجزيره بافت سياسي - اجتماعي و بهويژه بافت سنتي كشورهاي حوزه خليجفارس را با تهديد جدي روبهرو ساخته است. خطوط قرمز آنان را در نور ديده و به صورت شگفتانگيزي وارد حوزههاي ممنوعه آنان شده و بيپروا مقولات سنتي همچون: حقوق زنان، سنن و عرفهاي عشيرهاي، اختيارات شيوخ حاكم،روابط فيمابين شوراي همكاري و به طور كلي بافت فرهنگي و انديشههاي سياسي كشورهاي منطقه را مورد تاخت و تاز شديد خود قرار داده است تا با ويرانسازي بناهاي سنتي (فرهنگي) برج عاج مدرنيزه را بنا كند.
1- بومي كردن نظام بينالمللي
الف) ترويج اصل تكثرگرايي غربي و بومي كردن آن در منطقه
شبكه الجزيره در خب رو برنامههاي سياسي خود نظير "لاتجاه المعاكس " (برخورد ديدگاهها) "اكثر من رأي " (بيش از يك ديدگاه) و "بلاحدود " (بدون مرز) به طرح و بررسي تضادهاي موجود در منطقه خاورميانه ميپردازد و دراين روند با واگزاري تريبون و ميكروفن شبكه به افراد و شخصيتهاي سياسي (آن هم در فضاي رژيمهاي استبدادي حاكم در منطقه) عملاً اين شبكه را به پارلماني كوچك تبديل كرده است.
ب) ايجاد انگيزه سياسي و جهتدهي افكار عمومي
شبكه الجزيره با طرح مباحث مختلفي كه شبكههاي ملي به آنها نميپردازند و انعكاس ديدگاههاي گوناگون و ايجاد فضايي براي مشاركت مردم دراين بحثها در روند شكلگيري افكار عمومي در منطقه (كه عموماً با ديدگاه دولتها نيز منطبق نيست) نقش فعالي ايفا ميكند. اين شيوه از مديريت افكار عمومي دركشورهايي با ساختارهاي شديداً سنتي و بسته و با ماهيت قبيلهاي، ناديده گرفتن برخي خطوط قرمز تلقي ميشود.
ج) شبكه الجزيره سازمانهاي افراطي طرفدار دگرگوني بنيادي از طريق كاربرد زور و جنگ مسلحانه را از زير زمين به سطح آورده وبا قراردادن ميكروفن در اختيار آنها (بجاي اسلحه) درصدد بازاريابي براي الگويي است كه در آن گفتمان جاي اسلحه را گرفته و تغييات از طريق انقلاب، پيگيري ميشود.
2- وارد كردن اسرائيل در نظام منطقهاي (عاديسازي روابط با اسرائيل)
براساس طرح آمريكا (برپايي نظام منطقهاي خاورميانهاي با محوريت اسرائيل) نخستين گام، شكستن تحريمها بر ضد اسرائيل از سوي اعراب، در ابعاد مختلف است. دراين زمينه شبكه الجزيره به بهانه ارائه ديدگاههاي مختلف و متعارض، به مسئولان مختلف رژيم صهيونيستي اجازه داده است تا ديدگاههاي خود را در سطح جهان عرب مطرح كنند و جوامع عرب را مورد خطاب قرار دهند و با آنان ارتباط رواني برقرار نمايند.بدين ترتيب متخصصان و مسؤولان اسرائيلي از طريق امواج، وارد خانههاي مردم عرب شده و در ايجاد افكارعمومي همخوان با سازش و تحقق نوعي گفتمان فكري و سياسي ميان اعراب و اسرائيل ايفاي نقش كردهاند.
3 - مديريت بحرانهاي فكري و سياسي منطقه
از مجموعه برنامههايي كه به ارائه ديدگاههاي متعارض فكري و سياسي در عرصه جهان عرب ميپردازد ميتوان نتيجه گرفت كه شبكهالجريره با طرح اين تعارضات (به صورت كلي) در پي تشديد يا احياناً حل فوري اين بحرانها نيست، بلكه در پي بدست گرفتن ابتكارعمل در طرح و اداره اين گونه بحرانها و هدايت به سوي راهحلهاي دلخواه و در چارچوب الگوي بومي شده نظام نوين منطقه است. به عبارتي ديگر اين شبكه در كالبد شكافي بحرانهاي فعال و نيمه فعال و نهفته، متغيرهايي را تعريف و مطرح ميكند كه بازخورد آن در قالب الگوي نهايي موردنظر قرار ميگيرد.
4- در نورديدن خطوط قرمز و استفاده از شيوههاي جنجالي
شبكه خبري الجزيره برخلاف شبكه اماراتي ابوظبي، دربررسي موضوعات سياسي جهان عرب ميكوشد تا خطوط قرمزسياسي را زيرپا گذارد و به شيوه جنجالي به آنها بپردازد و رژيمهاي حاكم بركشورهاي عربي را شديداً زير سؤال برد. اين شيوه عموماً با واكنش شديد و نارضايتي دولتهاي عربي مواجه شده، ولي عملاً جذبه نسبتاً بالا و جانبداري قابل توجهي را در ميان روشنفكران و جوانان و مردم نسبت به خود ايجاد كرده است.
5- پيگيري اصلاحات با رعايت چارچوبهاي سنتي
شبكه الجزيره به رغم اين كه نوعي اصلاحات را در ساختارهاي سنتي دنبال ميكند اما دربرخورد با اين ساختارها به منظور پرهيز از ايجاد حساسيتهاي منفي در مردم و نخبگان از سياست نقض و نفي آنها پيروي نميكند واز شيوه ايجاد "شوك اجتماعي " بهره نميگيرد. مهمترين برنامه ديني اين شبكه به نام "الشريعه و الحياه " ميكوشد تا تصوير تازهاي از دين و كاركرد اجتماعي و سياسي آن متناسب با سياق عمومي شبكه (الگوي نظام بينالملل) ارائه دهد. الجزيره با رعايت بستر سنتي و دوري از ابتذال، محافظهكاري را در برنامههاي خود رعايت و حتي از پخش ترانه و برنامههاي بيبند و بار نيز خودداري ميكند. اين شبكه با تعريب خاصي كه از الگوي مورد نظر خود دارد، بسته به موقعيت و متناسب با شرايط، از شيوه هاي محافظهكارانه (عموماً در زمينههاي فرهنگي و ديني) و انقلابي (غالباً در زمينههاي سياسي) ماهرانه استفاده ميكند.
الجزيره و واكنش حكومتها
به باور برخي از روشنفكران: "الجزيره " متهمي است كه حكم دستگيري آن در بسياري از كشورها از سوي هيأتهاي حاكم ( به جرم ورود غيرمجاز به خانهها و مجامع و كنكاش در موارد ممنوعه و بسيج عمومي ملتها) صادر شدهو كاملاً تحت تعقيب نيروهاي دولتي درآمده است. به نوشته روزنامه الشرق، هيچ كانال تلويزيوني در جهان عرب همانند الجزيره وجود ندارد كه اين قدر مورد تهاجم حكومتها باشد. مسؤولان عرب، دفاتر الجزيره را يكي پس از ديگري تعطيل و خبرنگاران را اخراج و مصاحبه شنوندگان را دستگير ميكنند ولي خود در آخرين ساعات شب پس از قفل كردن درهاي ورودي، به تماشاي اين كانال سحرآميز مينشينند تا از اوضاع جوامع خود باخبرشوند. دريك واكنش گروهي، وزراي تبليغات شوراي همكاري كشورهاي خليج فارس در اجلاس ابوظبي كه در اكتبر 1999 برگزار شد، از كانال الجزيره ابراز نارضايتي كردند.
" اتحاديه رسانههاي كشورهايعربي وابسته به جامعه عرب نيز در نهمين نشست خود كه در دسامبر 98 در الجزاير تشكيل گرديد، از پيوستن وعضويت الجزيره در تشكيلاتشان (به بهانه زيرپاگذاشتن ميثاق و شرف تبليغات عرب از سوي اين كانال ماهوارهاي) ممانعت به عمل آورد و به "الجزيره " شش ماه مهلت داد تا اوضاع خود را با ديگر تلويزيونهاي رسمي و دولتي كشورهاي عربي همسان كند و به عبارتي، شرف از دست رفته خود را بازيابد!
وزير كشور عربستاد سعودي كه دولتش به شدت از پرده دري اين كانال به خشم آمده و از پخش مصاحبه با معارض سرسخت خود يعني "اسامهبن لادن " ناراضي است، علاوه بر دستور ممنوعيت پخش آگهيهاي تجاري از سوي شركتهاي سعودي و ممانعت از پخش مستقيم مراسم سالانه حج توسط اين كانال، در مصاحبهاي گفته: "الجزيره را همانند زهري كه در سيني طلايي تقديم ميشود " ميداند.
" مصريها نيز به علت انتقاد "الجزيره " از سياستهاي "انورسادات " در سالروز جنگ اكتبر، به شدت اين كانال تصويري را مورد تهاجم خود قرار دادند.
دولت اردن در پي انتقاد شديد يكي از ميهمانان برنامه " الاتجاه المعاكس " از رابطه اين كشور با رژيم صهيونيستي، سفير قطر در عمان را احضار و تهديد به قطع روابط ديپلماتيك كرده و دفتر الجزيره را به مدت شش ماه از آگوست 98 تا فوريه 99 تعطيل و مجوز كار پرسنل آن را لغو نمود. همزمان مطبوعات اين كشور دهها مقاله و طنز و تحليل و تفسير برعليه شبكه مزبور به رشته تحرير درآوردند.
" دفتر نمايندگي الجزيره در 19 ژوئن 1999 به دستور دولت كويت و به بهانه طرفداري كانال مزبور از عراق تعطيل شد و اجازه فعاليت تمامي پرسنل آن از سوي وزارت تبليغات آن كشور لغو گرديد. همچنين ميهمانان و پاسخگويان به "الجزيره " تهديد به بازداشت شدند و مسؤولين "الجزيره " هم به خاطر توهين تلفني به اميركويت، توسط يكي از بينندگان شبكه، مورد سرزنش قرار گرفتند.
"دولت بحرين نيز در يك اقدام جانبدارانه از كويت، دكتر احمدالانصاري مجري برنامه مذهبي " الشريعه و الحياه " را به مين منظور ار خاك خود اخراج كرد و حتي اجازه اقامت چندساعته به وي نداد.
- سفير تونس نيز بدون اعلام رسمي ولي به عنوان اعتراض به اين كانال، مدتي است كه قطر را ترك كرده است. اين كشور از پخش برنامه ومصحبههايي با مخالفين حكومت و به خصوص " شيخ راشد الغنوشي " و طرح مسائلي همچون مبارزه با حجاب بانوان، توسط "علامه قرضاوي " به خشم آمده است. "زينالعابدين بن علي " رئيس جمهوري اين كشور نيز بارها، اين كانال را مورد تهاجم شديد قرار داده و آن را "ظلو مستبد و بيطرف " ناميده است. وي اخيراً در مصاحبهاي با خبرگزاري "يونايتدپرس انترناسيونال " كانال الجزيره را يك معماي نامفهوم خواند. وي ضمن اشاره به اتهامات وارده از سوي گروههاي مخالف به الجزيره، آن را مأواري عدهاي از اصولگرايان ناخرسند از مبارزه تونس با "بنيادگرايي افراطي " دانست.
جالب توجه اين كه دولت الجزير برق مناطق مختلف كشور را در پارهاي از اوقات به خاطر برنامه غيرقابل قبول خود قطع ميكند تا مردم نتوانند آن را بينند.
در آخرين موضعگيري قبل از تهيه اين مقاله، مراكشيها نيز مدتي پيش به خاطر برنامه "بررسي روابط مراكش با صهيونيستها " سفيرشان را در قطر به عنوان اعتراض به سرعت فرا خواندند و طي بيانيهاي الجزيره را محكوم ساختند.
و بالاخره نوشته شده است كه وزير خارجه قطر تاكنون 400 شكوائيه پيرامون الجزيره دريافت كرده است. اين فشارها به حدي است كه وزير مزبور آن را صداع (دردسر) الجزيره نام نهاده است. گرچه اين پرسش شگفتانگيز تاكنون بيپاسخ مانده است كه علت همبستگي بيسابقه و بينظير حكومتهاي عربي در اين مورد و تشكيل جبهه متحد در برابر الجزيره چيست؟
به هرحال الجزيره مكروهترين كانال تلويزيوني نزد حكام عرب به شمار ميرود، در عين حال عليرغم مخالفتهاي رسمي، تمامي مسؤولان عرب در كشورهاي مختلف آرزوي ظهور بر صفحه آن را دارند. عدهاي از آنان نيز به تكاپو افتادهاند تا با صرف هزينههاي هنگفت و شبيهسازي يا الگوبرداري از "الجزيره " كانالهاي تلويزيوني ديگري به وجود آورند. كانال ماهوارهاي ابوظبي با پرداخت حقوقهاي شگفتآور به جذب كادرهاي الجزيره و فروپاشي آن از درون همت گماشته و كويت نيز در حال برنامهريزي گستردهاي جهت ايجاد كانال خبري وابسته به خود است. همچنين روشنفكران مصري بر دولت خود فشار آوردهاند تا گذشته درخشان خود را بازيافته و برايجاد كانال ماهوارهاي تلويزيوني همت گمارد.
الجزيره و جمهوري اسلامي ايران
الجزيره اولين شبكه خبري عربي است كه در ايران دفتر تأسيس كرده و تقريباً با آزادي كامل فعاليت ميكند. رابطه الجزيره با تهران به مراتب بهتر از رابطه الجزيره با بسياري از كشورهاي عربي دوست و يا همسايه كشور ميزبان و يا مؤسس اين كانال است.
ارسال گزارشهاي خبري از تحولات سياسي و فرهنگي ايران از اين شبكه نشانگر نقطهنظر غرب و امپرياليسم خبري حاكم در جهان است. تشريح وضعيت زنان بعد از پيروزي انقلاب اسلامي، تحولات سياسي سالهاي اخير و ديگر گزارشها با همان ساختار خبرگزاريهاي غربي تهيه شدهاند.
"غسان بنحدو " رئيس دفتر نمايندگي شبكه الجزيره در تهران طي مصاحبهاي كاركردن در ايران را اينگونه ارزيابي ميكند:
"ميتوانم بگويم كه تقريباً با آزادي كامل فعاليت ميكنيم. البته در اوايل كار و ماههاي اول مشكلاتي داشتيم اما در حال حاضر از جهت سياسي مشكلي نداريم. سياست ما انعكاس رويدادهاي ايران به شكلي كاملاً حقيقي است، نه جانبداري از گروههاي سياسي و يا هيچ كس ديگر... ايرانيها چندان به شبكههاي خارجي توجه نشان نميدهند، بسيار كم حرف ميزنند و چندان صريح نيستند. من نفهميدم كه اين موضوع از كجا ناشي ميشود؛ از ترس مسائل داخلي ايران است يا شك به خبرگزاريهاي خارجي... "12 به هرحال اعتماد تلويزيون كشورمان به اين شبكه بيشتر از عموم مردم است چرا كه با بستن قرارداد همكاري بسياري از برنامههاي "الجزيره " را خريداري كرده است.
"منابع و مآخذ:
1-تهاجم سا تقاوت فرهنگي، حسن بلخاري قهي، انتشارات حسن افرا، تهران ، 1378، صص 54-52-35-34.
2-روزنامهنگاري نوين، نعيم بديهي و حسين قندي، دانشگاه علامه طباطبايي، تهران 1378، مقدمه.
3-استعارات تأويلي، پژوهشي در انديشههاي ادبي شهيد سيدمرتضي آويني، تحقيق و تنظيم علي تاجديني، نشر ميثاق، تهران، 1374، ص 115.
4-فرهنگ و تهاجم فرهنگي، برگرفته از سخنان مقام معظم رهبري، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي، 1373.
5-دانشگاه اسلامي و رسالت دانشجوي مسلمان در بيانات مقام معظم رهبري، ج 5، ص 48.
6-رسانة اسلامي، چالشها و مسووليتها، اسلم عبدالله، ترجمه حسن محدثي، سال يازدهم، ش سوم، پاييز 1379.
7-رسانهها و بحران هويت در دنياي عرب، پروفسور حميد مولانا، كيهان، 12آذرماه 1377، صص 16 و 14.
8-تلويزيون در جهان عرب، داگلاس بويد، ترجمه مسعوداوحدي، بخش اول، سروش سال 21، ش 964، آذر 1378، صص 31-29.
9-تحول در نظام رسانهاي جهان عرب، نقش الجزيره در تحولات اجتماعي فرهنگي كشورهاي عربي، عباس حامديار، روزنامه همشهري، 9 مهر 1379، ص 18.
10-همان منبع.
11- تلويزيون پادگان نيست، مصاحبه اختصاي سروش با "غسان بن جدو " (رئيس دفتر نمانيدگي شبكه الجزيره درتهران " 30 مهر 1379، صص 35-34.
12-همان منبع.
نويسندگان: رقيه محمدزاده، فريده صدايي، اميرحسين مكبري
ويراستار: شهيدمحمد صادق نيلي( خبرنگار فارس)
........................................................................................................
انتهاي پيام/
چهارشنبه|ا|30|ا|بهمن|ا|1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 146]
-
گوناگون
پربازدیدترینها