واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: دو بار شهادت؛ دو بار زيارت به من بگو چگونه حبيب شوم!!!
آيا تو همان حبيبي هستي كه پس از شهادت، حسين با اندوه فراوان بر بالينت آمد و پاداشت را كسي چون او از خداي تعالي انتظار ميبرد؟ همان حبيبي كه زائران حسين با هر بار زيارت مولا ...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو» - فاطمه آذراسدي؛ من و تو هيچ موقع دركش نميكنيم، چرا كه جاي حبيب نبوده و نيستيم. آره ... اين فقط حبيب ابن مظاهر بود كه در كودكي به شوق ديدن حسينش، جانش را جانانه داد و به دعا و دعوت حسين بود كه دوباره به دنيا برگشت ... برگشت تا بماند ...؛ بماند تا به كربلا برود؛ بماند تا با علي به جملها و صفينها و نهروانها برود؛ بماند تا معناي غدير را بفهمد ... و به سقيفهها نرود.
بماند تا ولايت را لبيك گويد و ابوموسي اشعري نشود، طلحه و زبير هم نشود؛ فقط حبيب باشد و حبيب شود ... .
سلام حبيب ... صداي مرا ميشنوي؟ اي كاش فاصله بين ما فقط زمان بود و مكان. افسوس كه اين فاصله به درازاي يك فراموشي عميق است در وسعت بي انتهاي ولايت ... مسافتي از جهالت تا بصيرت ... تا شناخت ... شناخت امام زمان خود.
مرگ جاهلي يا مرگ به شوق دلدار
گفته شده كه «من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهليه»؛ ميبيني؟ اينجا ما يك بار ميميريم، دروغ چرا؟ آن هم به مرگ جاهلي؛ چرا كه امام زمانمان را نميشناسيم و تو دو بار مردي، هر دو بار هم به شوق دلدار! با وجود همه اينها؛ اي كاش صدايم را از اينجا، از اين برهوت جهالت مدرن، بشنوي!
سلام حبيبِ روزهاي تنهايي علي. ما نميدانيم كه علم علي يعني چه؟؛ چرا كه جاي تو نيستيم؛ چرا كه مثل تو از حاملان علم علي نيستيم ... تو قرآن ناطق را شناختي كه يك شبه قرآن را ختم ميكردي ... اينجا هم ما قرآن را ختم ميكنيم. فقط ختم ميكنيم، همين. و بعد آن را بسته و بوسيده و دوباره لب تاقچه ميگذاريم. بگذريم هر چه از خودمان نگويم بهتر است.
و دوباره ... سلام...
سلام حبيب شب هاي محرم ... سلام حبيب روزهاي غربت كوفه، براي مسلم
تو كي حبيب شدي؟
تو كي حبيب شدي؟ آن گاه كه در كوفه نامردان، به اميد يافتن يك مرد، به همراه مسلم، هر روز و هر شب به دنبال بيعت بودي براي مولايت؟ ... يا آن گاه كه از شوق ديدن حسينت جان دادي؟ حبيب رسول الله بودي، تا حبيب حسينش شوي!
چگونه خود را به كربلا رساندي؟ من از كربلا هيچ نميدانم. مگر آن روزها داشتن قبيله بزرگ، افتخار عرب نبود؟ چرا در ميان قبيله نماندي؟ چرا كهولت سن را بهانه نكردي؟ با من بگو كه ولايت پذيري چه طعمي دارد؟ آن گاه كه سرباز كوفي به مبارزهات طلبيد و تو با نهي مولايت نرفتي! با من بگو ... مگر در سينه سپاهيان يزيد چه بود به جاي دل، كه اندرزهاي حبيب اهل بيت هم اثر نكرد!
چقدر ابله بودند آنهايي كه به حبيب ابن مظاهر وعده امان و پول مي دادند!!
و قاتلانت چه وقيحانه براي شراكت در قتلت با هم جدل ميكردند!!
آيا تو همان حبيبي هستي كه پس از شهادت، حسين با اندوه فراوان بر بالينت آمد و پاداشت را كسي چون او از خداي تعالي انتظار مي برد؟ همان حبيبي كه زائران حسين با هر بار زيارت مولا دو بار هم به زيارت بارگاه مطهر تو ميآيند ...
آري دو بار شهادت ... دو بار زيارت ...!
هر روز عاشورا و همه جا كربلاست ... با من بگو تا براي حبيب شدن چه كنم؟
به من بگو چگونه حبيب شوم؟؟؟
سه|ا|شنبه|ا|20|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1444]