واضح آرشیو وب فارسی:ايران ورزشی: مهرداد پولادي: از نظر باشگاه مقصر قعرنشيني مس من بودم از بزرگان فوتبال عذرخواهي ميكنم
ايران ورزشي- مهرداد پولادي روزهاي خوشي را در كرمان سپري نميكند. او حالا درخصوص اينكه بالاخره به مس برميگردد يا نه؟ ميگويد: «ديگر به كرمان برنمي گردم و اين شهر براي من تمام شد. اين تصميم را از همان نيم فصل گرفته بودم چون مشكل شخصي داشتم. اصلا حتي مقدور نبود نيم فصل دوم يك ثانيه در شهرستان بمانم.» او حالا گلايههايش را شروع ميكند: «آنها متاسفانه مرا بازي دادند و نگذاشتند در نهايت در تهران بازي كنم. حتي قرار بود اگر پرسپوليس نشد مرا به ديگر تيمهاي تهراني بدهند ولي اين كار را هم نكردند. اشكالي ندارد. ما هم خدايي داريم. الان انفرادي تمرين ميكنم تا انشاءا... نيم فصل دوم تمام شود. من بازيكن آزاد ميشوم و هرتيمي كه دوست داشته باشم، ميروم. آنها 82 ميليون مرا جريمه كردند ولي طلبم از اين رقم بيشتر است. من حتي بقيه پولم را به آنها ميبخشم. الان ناراحت نيستم. انشاءا... موفق باشند. بالاخره همه ديدند با يك بازيكن ملي پوش چطور رفتار كردند. جالب است از نظر باشگاه من مقصر قعرنشيني و حذف مس مقابل شاهينم. البته شايد اينها راست ميگويند و تيمهاي بزرگي كه دنبالم بودند در اشتباهند!» پولادي ميخواهد حرف بزند و گلايه و اعتراض كند. پس ميگويد: «من فقط از اين ناراحتم كه آدمهاي بزرگ و باشخصيتي كه در فوتبال ما هستند، دنبال گرفتن رضايتم از مس بودند. شايد دلشان نميخواست براي رضايتنامه من به چنين آدمهايي رو بيندازند. من از رويانيان، پروين، زارع، فتحا...زاده و رسولي نژاد تشكر و عذرخواهي ميكنم. انشاءا... تيمهاي آنها در نيم فصل دوم موفق باشند.» مهرداد در پاسخ به اين سوال كه آيا با اين شرايط تيم ملي را از دست نميدهي؟ ميگويد: «مسوولان مس مرا به تيم ملي دعوت نكردند كه خطم بزنند. هرچه قسمت باشد همان رخ ميدهد. اگر دعوت شدم مانند هميشه از ته دلم بازي ميكنم و اگر نشد هم براي تيم ملي عزيزم آروزي موفقيت دارم و براي موفقيتش دعا ميكنم اما مطمئن باشيد كه برگشتي در كار نيست. در اين چند سال خودتان آمار بگيريد كه چرا بازيكنان بزرگي مثل رحمتي، رجب زاده، قرباني، صادقي و خيليهاي ديگر در كرمان نتوانستند دوام بياورند و فراري شدند؟ اينها بيدليل نيست. مگر اين همه بازيكنان بزرگ كه از لحاظ اخلاقي هم نمونه هستند، ميشود مشكل داشته باشند؟»
پولادي درخصوص رفتار دوگانه بلاژويچ حرف آخر را ميزند: «من با كسي مشكلي نداشتم و شايد اين مربي با من مشكل داشت. البته مسائلي پيش آمد كه فعلا دوست ندارم دربارهشان حرف بزنم. ميترسم بگويند پولادي تيم ما را به حاشيه برده. در همين حد بدانيد كه وقتي رودررو با بلاژويچ صحبت كردم به من گفت برو و مشكلي با جدايي تو ندارم ولي پشت سر من رفت كتبا درخواست داد كه به پولادي نياز دارم و حق جدايي ندارد. اين رفتارها را مردم به خوبي ميدانند. وقت براي حرف زدن زياد است ولي فعلا سكوت ميكنم.»
***
مهرداد پولادي به ستوه آمده و حرف از جدايي ميزند اما اين اتفاق را بايد از چند زاويه پيگيري كرد بعد اول به خود پولادي برميگردد. آيا مهرداد وقتي داشت با مس قرارداد ميبست نميدانست بايد به امضاي خود به صورت حرفهاي پايبند باشد؟ آيا نميدانست مشكلي براي او به وجود خواهد آمد و آيا نميدانست كه مشكل ممكن است براي هر فوتباليستي كه در شهرستانهاي دور از خانه بازي ميكند پيش بيايد؟! پولادي اولين اشتباه را خودش مرتكب شد... جايي كه قرارداد با يك ليگ برتري را جدي نگرفت. بعد دوم باز هم به خود پولادي برميگردد! او يكي از اكتشافات كارلوس كروش بود. هافبكي كه در دفاع چپ عالي جواب داد اما آيا باز هم كروش اويي كه ميخواهد «نيمفصل» را در خانه بنشيند و براي مس بازي نكند را به تيم خود راه ميدهد؟ همه تلاش كروش، اعتماد به ليگ است! ليگي كه پولادي آن را تجربه ميكند. بعد سوم باز هم به پولادي مربوط است. در اينجا دو كلام حرف ميماند: «تو حق نداري!» بله ... پولادي امروز نه متعلق به خودش است و نه متعلق به خانوادهاش! پولادي مثل تك تك بازيكنان تيم ملي تعلقي مطلق به يك تيم ملي و به هفتاد ميليون ايراني دارد. پس «حق ندارد» كاري كند، تصميمي بگيرد، حرفي بزند و راهي برود كه متضرر شود. تضرر او، ضرر فوتبال است و اين شايد نابخشودنيترين رفتاري باشد كه پسرك مغرور مرتكب ميشود! حالا بعد چهارم را با مسوولان مس كرمان دنبال ميكنيم... آيا صادق بوديد؟! آيا حرفهايتان دو تا و چهار تا و شش تا نشد؟! آيا بازيكني چون او را بايد با رفتاري قهرآميز كنار گذاشت؟ آيا مديران مس همان روزهاي اول نميتوانستند آب پاكي را روي دست همه بريزند و بگويند كه او را نميفروشيم؟ يك روز گفتند رويانيان بيايد او را ميدهيم، روز بعد گفتند با كرار معاوضهاش ميكنيم، روز بعد به نفت تهران چراغ سبز نشان دادند تا در آخر هم بگويند: «او فروشي نيست!» مگر پولادي، لوستر خانگي بود كه يك روز فروشي باشد و روز ديگر به بهانه روشن نگه داشتن مغازه، روي آن برچسب بزنيم كه اين كالا فروشي نيست؟!
يکشنبه|ا|18|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايران ورزشی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 257]