واضح آرشیو وب فارسی:شبكه خبر دانشجو: بازخواني پرونده يك تولد - 3 و پاياني؛ قرآن تنها كتاب آسماني كه بر اسطوره بودن عيسي (ع) خط بطلان كشيد
در منابع اسلامي برخلاف ماخذ مسيحي و يهودي، علاوه بر نفي فرزند خدا بودن عيسي در قرآن ميتوان به صراحت بر اسطورهاي بودن عيسي بن مريم خط بطلان كشيد و آن را ...
گروه دين و انديشه «خبرگزاري دانشجو» - مريم سپهري؛ ديرزماني است كه آغازين روزهاي زمستان، در جوامع مسيحي با جشن ميلاد مسيح يا كريسمس همراه است. مسيحيان همه ساله بسته به اينكه در كدام نحله و شاخه مذهبي مسيحيت باشند، هر كدام از 24 دسامبر تا 6 ژانويه را ايام دوازده روزه كريسمس و ميلاد مسيح دانسته و آن را گرامي مي دارند.
نوشتار حاضر با بررسي متون ديني سه دين الهي، تلاشي است براي دستيابي به چند و چون تولد مسيح و پاسخ به پرسش هايي كه در اين رابطه برمي خيزد.
پس از بررسي روايات مختلف پيرامون ميلاد مسيح در منابع مسيحي، به بيان چگونگي اين موضوع در منابع دين يهود و اسلام مي پردازيم.
تولد مسيح در آيينه اسلام
قرآن به عنوان يگانه منبع وحياني و رسمي و مسلم مسلمانان، چندين و چند تفاوت ماهوي و شكلي با كتب عهد عتيق و عهد جديد و ساير منابع ديني يهود و نصاري دارد؛ از جمله اينكه به دليل ثبت دقيق آن در زمان خود پيامبر (ص) شكي در باب تحريف نشدن آن وجود ندارد؛ براي اين ادعا، دلايل بسيار و ويژگي هاي منحصر به فردي ارائه شده است كه در بحث حاضر مجال پرداختن به آن نيست.
در اين بحث صرفاً به تولد مسيح در قرآن توجه خواهيم كرد و اين واقعه را در آيينه وحي اسلامي بررسي مي كنيم تا شايد بتوانيم راهي به حقيقت يا اسطوره بودن عيسي پسر مريم يا فرزند خدا بيابيم.
در قرآن كه بخش قابل توجهي از آن به داستان انبياي ديگر توجه دارد و در خلال اين داستان ها، مانند معلمي صبور و دانا به بيان عظمت پروردگار مي پردازد، بارها و بارها به عيسي و صفات و مقام شامخ وي نزد پروردگار اشاره شده؛ از جمله اينكه عيسي را كلمه خدا دانسته و او را در زمره بندگان پرهيزگار قرار داده است؛ «اِنَـما المَسيحُ عيسَي ابنُ مَريَم رَسوُلُ الله وَ كـَلِمَته اَلقاها الي مَريَم» (النساء/171)
اما تنها در دو سوره است كه به طور مشخص به واقعه تولد مسيح اشاره مي كند يكي سوره آل عمران و ديگري سوره مريم.
سوره مريم
در اين سوره كه با حروف مقطعه آغاز مي شود، خداوند در ابتدا به ذكر احوال زكريا و نازايي و آرزوي وي اشاره مي كند و سپس بشارت تولد يحيي را بدو مي دهد و اعلام مي دارد كه به يحيي در همان كودكي نبوت عطا شد و بر وي درود مي فرستد. پس از درود بر يحيي مستقيماً به نقل داستان مريم روي مي آورد و آن را چنين تعريف مي كند:
«و ياد كن در كتاب خود احوال مريم را در آن زمان كه از اهل خود كناره گرفت و به سمت مكاني در مشرق روي نمود و آن گاه كه از همه به كنج تنهايي محتجب شد، پس ما روح خود را بر او به تمثال بشري ارسال كرديم. مريم گفت: من از تو به خداي رحمان پناه مي برم كه پرهيزكار باشي. روح به وي گفت: همانا من رسول رب تو هستم و آمده ام كه به امر او تو را پسري پاكيزه بخشم. مريم پاسخ مي دهد: چگونه من صاحب پسري مي شوم، در حالي كه كسي مرا لمس نكرده و من ناپرهيزكار نبوده ام. روح مي گويد: خدايت مي گويد اين چنين كاري البته خواهد شد و بسيار بر من آسان است و ما اين پسر را آيت بزرگ و رحمت وسيع خود براي خلق مي گردانيم و قضاي الهي بر اين كار است. پس مريم باردار شد و به مكاني دور خلوت گزيد. آن گاه كه وي را درد زايمان فراگرفت زير شاخ درخت خرمايي رفت و از شدت اندوه با خود مي گفت، اي كاش من از اين پيش تر مرده بودم و نامم فراموش شده بود.»
پس خداوند او را به آبي و خرمايي دعوت مي كند و به وي امر مي كند كه در پيش خلق سكوت نمايد. خلق كه او را دختر هارون خطاب مي كنند با معجزه به گفتار درآمدن عيسي مواجه مي شوند و در اينجا داستان تولد عيسي پايان مي پذيرد.
مهمترين آيه اين سوره در ارتباط با بحث حاضر را مي توان آيات 34 و 35 دانست كه در آن خداوند مي فرمايد: «ذلك عيسي ابن مريم قول الحق الذي فيه يمترون. ما كان الله ان يتخذ من ولد سبحانه اذا قضي امرا فانما يقول له كن فيكون»؛ اين است داستان عيسي پسر مريم كه مردم در آن شك و ريب كردند اكنون به سخن حق معلوم گرديد. خدا هرگز فرزندي اتخاذ نكرده و او منزه از آن است. او قادر است كه چون حكم نافذش به چيزي تعلق گرفت و گفت كه باشد، بي درنگ موجود شود.
سوره آل عمران
در سوره آل عمران، داستان تولد و زندگي خود مريم پيش كشيده مي شود و او را دختر عمران مي داند و در خلال آن داستان زكريا و يحيي نيز بار ديگر عنوان مي گردد. سپس از آيه 42 به بعد به بيان تولد عيسي مسيح مي پردازد. در اين آيه است كه خداوند از طريق ملائكه به مريم مي گويد كه وي را برگزيده و طاهر نموده و بر زنان عالم برتري بخشيده است. او را به دعا و نماز براي خود فرامي خواند و ... باز ملائكه وي را بشارت مي دهند به «...كلمه منه اسمه المسيح عيسي بن مريم» (بخشي از آيه 45)
مريم در اينجا هم حيرت خود را بيان مي دارد و مي گويد چگونه فرزندي داشته باشم در حالي كه كسي مرا لمس نكرده و پاسخ خداوند است كه «چنين است كار خدا، مي آفريند هر چه بخواهد و چون مشيت او به خلقت هر چيزي قرار گيرد به محض اين كه بگويد باش هماندم موجود مي شود.» (بخشي از آيه 48)
چند آيه بعد به شرح عيسي و صفات وي مي پردازد و انجيل و تورات را به ميان كشيده و حواريان را و سپس اعلام مي كند: «ان مثل عيسي عند الله كمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له كن فيكون» (آيه 59)
به نظر نگارنده در اولين و سطحي ترين نگاه به ظاهر كلامي اين دو داستان در باب مريم و تولد عيسي، چند نكته را مي توان برشمرد:
- مريم دختري باكره است كه پرهيزكار بوده و از طرف خداوند براي مادري عيسي برگزيده مي شود.
- قرآن در هر دو مورد از نسب و شجره خود مريم سخن رانده و يك بار او را دختر عمران و ديگر بار دختر هارون دانسته است و ذكري از يوسف نجار و يا هر مرد ديگري در نسب نامه عيسي نمي آورد.
- مريم خود مورد خطاب وحي و كلام الهي توسط ملائكه قرار مي گيرد و به خود وي نه در عالم خواب كه در عالم بيداري بشارت عيسي داده مي شود و او همچنين قادر است حيرت خود را بازگويد و پاسخ آن را بشنود.
- مريم از اجتماع خود غافل نبوده است. او با بيان اينكه من باكره ام و ناپرهيزكار نبوده ام، در واقع اعلام مي كند كه وي از منزلت اجتماعي برخوردار بوده و بدان اهميت مي دهد؛ همچنين است كنج عزلت گرفتن او و آرزوي مرگ كردنش.
(اين چهار نكته تا بدينجا مي تواند بيانگر نگاه اصالت بخش قرآن به زن باشد كه در اين مقال، مجال پرداختن به آن نيست.)
- در هر دو سوره، داستان زكريا و يحيي به عنوان مقدمه اي براي ذكر داستان مريم در نظر گرفته شده و اين به دليل اين است كه قرآن مي خواهد قرابت معنايي خاص اين دو تولد را گوشزد كند.
- مريم پس از بارداري به مكاني در شرق پناه مي برد كه مشخصاً نام آن در قرآن برده نمي شود و هر مكاني اعم از بيت لحم مي تواند باشد.
- اشاره به مشيت الهي در هر دو داستان و بيان عبارت معروف «كن فيكون» در هر دو، معرف اراده خاص الهي در صورت گرفتن اين كار است.
- همانند دانستن خلقت عيسي بدون پدر با خلقت آدم نيز خود بيانگر قدرت الهي در انجام اين كار و واقعيت داشتن آن است.
- قرآن به صراحت اعلام مي دارد كه احوال عيسي واقعيتي است كه خلق در آن شك بسيار نموده اند و كلام خود را روشنگر حقيقت مي داند؛ همچنين با تاكيد بسيار در كلام و قول، فرزند خدا بودن عيسي را نفي كرده و صريحاً او را عيسي بن مريم خطاب مي كند.
نتيجه گيري
بر اساس روايت قرآن، وجود عيسي و تولد وي از دختري باكره واقعيتي انكارناپذير است. او نه اسطوره است و نه صفات اسطوره اي دارد. عيسي فرزند خدا نيست، بلكه عبد او و كلمه برگزيده وي است. اشاره صريح به اراده خداوند و زدن مثال هاي بسيار از تولد يحيي گرفته تا خلقت آدم و همچنين اشاره به قدرت و مشيت خداوند كه لزوماً نياز به اسباب مادي (در اين داستان پدر داشتن و وجود مرد براي ايجاد فرزند) ندارد، همه بيانگر معجزه بودن تولد عيسي مسيح است.
هدف قرآن از ذكر اين داستان نه داستان گويي و جمع كردن مخاطبان است، نه مانند اناجيل همانند كردن وي با موعود عهد عتيق يا منجي عالم، بلكه بيان قدرت پروردگار مي باشد و آشنا كردن ذهن مسلمانان و خوانندگان خود، با شمه اي از قدرت و صفات ديگر وي.
پس در منابع اسلامي برخلاف ماخذ مسيحي و يهودي، با توجه به قدرت و مشيت خداوند و نيز با توجه به نفي فرزند خدا بودن عيسي در قرآن مي توان به صراحت بر اسطوره اي بودن عيسي بن مريم خط بطلان كشيد و آن را معجزه اي الهي دانست؛ هر چند مي توان ميان اسطوره ها و تولد عيسي به عنوان پيامبر الهي مشابهت هايي يافت، اما اين مشابهت ها را مي توان ناشي از اين امر دانست كه اسطوره نيز تا حدي از واقعيت بهره مند است و آن قسمت كه نامشابه است يكسره تخيل بشر مي باشد.
يکشنبه|ا|18|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: شبكه خبر دانشجو]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 306]