محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1830150132
به بهانه هفتم صفر/امام موسي كاظم(ع) زينت المجتهدين و باب الحوائج
واضح آرشیو وب فارسی:مهر: به بهانه هفتم صفر/امام موسي كاظم(ع) زينت المجتهدين و باب الحوائج
امام موسي كاظم(ع) زينت المجتهدين و باب الحوائج
شهرري - خبرگزاري مهر: هفتم صفرالمظفر ميلاد امام موسي كاظم(ع) است كه زينت المجتهدين يعني زينت عرصه هاي علمي بوده و در انتشار علوم و احاديث تلاش بسياري كردند.
به گزارش خبرنگار مهر، هفتمين امام شيعيان امام موسي كاظم(ع) در هفتم ماه صفر سال 128 هجري در سرزمين "ابوأ" يكي از روستاهاي اطراف مدينه چشم به جهان گشود.
پدر بزرگوارش پيشواي ششم حضرت صادق(ع) و مادرش بانويي با فضيلت به نام "حميده" بود.
كنيه آن حضرت ابوابراهيم، ابوالحسن، ابوالحسن اول، ابوالحسن ماضي، ابوعلي و ابواسماعيل بوده و القاب آن بزرگوار كاظم، صابر، صالح، امين و عبدالصالح است.
امام كاظم(ع) لقب مهم ديگري به نام "باب الحوائج" دارند كه شيعيان و دوستدارن به آن امام بزرگوار نسبت داده اند و بهاين معناست كه اگر كسي خواسته و آرزويي از خداوند داشته باشد، با توسل و واسطه قرار دادن امام كاظم(ع)
مي تواند به آرزوي خود برسد.
لقب "كاظم" به آن بزرگوار دادند، كاظم يعني نگهدارنده و فروخورنده خشم. اين رفتار در برابر كسي يا كساني بوده كه از راه جهالت و ناداني يا به تحريك دشمنان به اين كارهاي زشت و دور از ادب دست مي زدند. رفتار حكيمانه و صبورانه آن حضرت(ع) كم كم بر آنان حقانيت خاندان عصمت و اهل بيت (ع) را روشن مي ساخت.
مادر امام كاظم(ع) از زنان بزرگ زمان خويش بود
مادر امام كاظم(ع) "حميده مصفاه" بود و نامهاي ديگري مانند "حميده بربريه" و "حميده اندلسيه" نيز براى او نقل شده است؛ اين بانو از زنان بزرگ زمان خويش بود و چندان فقيه و عالم به احكام و مسائل بود كه امام صادق(ع) زنان را در يادگيرى مسائل و احكام دينى به ايشان ارجاع مى داد.
امام صادق(ع) دربارهاش فرمود: "حميده، تصفيه شده است از هر دنس و چركى؛ مانند شمش طلا. پيوسته فرشتگان او را حفاظت و پاسبانى كرده تا رسيده است به من، به خاطر آن كرامتى كه از خداى متعال براى من و حجت پس از من است."
امام موسي كاظم(ع) دو دهه نخست حياتش را در كنار پدر گذراند و از محضر ارزشمند ايشان علوم و اسرار امامت را آموخت و در همان سنين، شگفتي و تحسين دانشمندان را برانگيخت.
امام موسي كاظم(ع) هنوز كودك بود كه فقهاي مشهور مثل ابوحنيفه از او مسئله مي پرسيدند و كسب علم مي كردند بعد از رحلت پدر بزرگوارش امام صادق(ع) 148 قمري در 20 سالگي به امامت رسيد و 35 سال رهبري و ولايت شيعيان را برعهده داشت.
همسران و فرزندان امام موسي كاظم(ع)
همسران حضرت امام موسي كاظم(ع) حضرت"تكتم" يا "حميده" يا "نجمه" داراي تقوا و فضيلت بوده و زني بسيار عفيفه و بزرگوار و مادر امام هشتم شيعيان حضرت رضا(ع) بود و ديگر همسر او فاطمه بنت علي است.
درباره تعداد فرزندان آن حضرت چند قول وجود دارد. بنا بر نقل يكي از آنها، آن بزرگوار 37 فرزند داشت كه 18 تن از آنها پسر و 19 تن دختر بودند.
فرزندان امام موسي كاظم(ع) امام علي بن موسي الرضا(ع)، ابراهيم، عباس، قاسم، اسماعيل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، حمزه، عبدالله، اسحاق، عبيدالله، زيد، حسين، فضل و سليمان بودند.
و فرزندان دختر نيز فاطمه كبري، فاطمه صغري، رقيه، حكيمه، ام ابيها، رقيه صغري، كلثوم، ام جعفر، لبابه، زينب، خديجه، عليه، آمنه، حسنه، بريهه، عائشه، ام سلمه، ميمونه، ام كلثوم نام داشتند.
يكى از دختران آن حضرت به نام فاطمه، معروف به حضرت معصومه(ع) كه براى ديدار برادرش امام رضا(ع) عازم ايران شده بود، در شهر قم بيمار شد و پس از چند روز بيمارى، وفات يافت و در اين شهر مدفون شد و هم اكنون مقبره آن بزرگوار زيارتگاه شيعيان سراسر جهان و دانشگاه عالمان و مجتهدان شيعى است.
ياران امام موسي كاظم(ع)
تعداد ياران، اصحاب و راويان امام موسى كاظم(ع) بسيار است، به نامهاي علي بن يقطين، ابوصلت بن صالح هروي، اسماعيل بن مهران، حماد بن عيسي، عبدالرحمن بن حجاج بجلي، عبدالله بن جندب بجلي، عبدالله بن مغيره بجلي، عبدالله بن يحيي كاهلي، مفضل بن عمر كوفي، هشام بن حكم، يونس بن عبدالرحمن و يونس بن يعقوب از ياران آن امام بزرگوار بوده اند كه مي توان اشاره كرد.
امام كاظم(ع) به زهد و عبادت بسيار معروف بود
امام كاظم به تصديق همه مورخان، به زهد و عبادت بسيار معروف بوده است. موسي بن جعفر(ع) از عبادت و سخت كوشي به "عبد صالح" معروف و در سخاوت و بخشندگي مانند نياكان بزرگوار خود بود. بدرههاي(كيسه هاي) سيصد ديناري و چهارصد ديناري و دو هزار ديناري مي آورد و بين ناتوانان و نيازمندان تقسيم مي كرد.
از حضرت موسي كاظم(ع) روايت شده است كه فرمود : "پدرم امام صادق(ع) پيوسته مرا به سخاوت داشتن و كرم كردن سفارش مي كرد." امام كاظم(ع) با آن كرم و بزرگواري و بخشندگي خود لباس خشن بر تن مي كرد، چنانكه نقل كردهاند: "امام بسيار خشن پوش و روستايي لباس بود" و اين خود نشان ديگري از بلندي روح و صفاي باطن و
بي اعتنايي آن امام به زرق و برقهاي گول زننده دنيا است.
امام موسي كاظم(ع) نسبت به زن و فرزندان و زير دستان مهربان بود
امام موسي كاظم(ع) نسبت به زن و فرزندان و زيردستان بسيار با عاطفه و مهربان بود. هميشه در انديشه فقرا و بيچارگان بود و پنهان و آشكار به آنها كمك مي كرد. برخي از فقراي مدينه او را شناخته بودند اما بعضي پس از تبعيد حضرت از مدينه به بغداد به كرم و بزرگواريش پي بردند و آن وجود عزيز را شناختند.
امام كاظم(ع) به تلاوت قرآن مجيد انس زيادي داشت. قرآن را با صدايي حزين و خوش تلاوت مي كرد. آن چنانكه مردم در اطراف خانه آن حضرت گرد مي آمدند و از روي شوق و رقت گريه مي كردند. بدخواهاني بودند كه آن حضرت و اجداد گرامي آن بزرگوار را روي در روي بد مي گفتند و سخناني دور از ادب به زبان مي آوردند، ولي آن حضرت با بردباري و شكيبايي با آنها روبرو مي شد و حتي گاهي با احسان آنها را به صلاح مي آورد و تنبيه مي فرمود.
اما آنجا كه پاي گفتن كلمه حق در برابر سلطان و خليفه ستمگري پيش مي آمد، امام كاظم(ع) مي فرمود: "حق را بگو اگرچه آن حق گويي موجب هلاك تو باشد." ارزش والاي حق به اندازه اي است كه بايد افراد در مقابل حفظ آن نابود شوند. در فروتني، مانند صفات شايسته ديگر خود نمونه بود. با فقرا مي نشست و از بينوايان دلجويي مي كرد. بنده را با آزاد مساوي مي دانست و مي فرمود همه، فرزندان آدم و آفريدههاي خدائيم.
گويي از سرچشمه ولايت سيراب شده است
از ابوحنيفه نقل شده است كه گفت: "او را در كودكي ديدم و از او پرسشهايي كردم چنان پاسخ داد كه گويي از سرچشمه ولايت سيراب شده است. به راستي امام موسي بن جعفر(ع) فقيهي دانا و توانا و متكلمي مقتدر و زبردست بود."
محمد بن نعمان نيز مي گويد: "موسي بن جعفر را دريايي بي پايان ديدم كه مي جوشيد و مي خروشيد و بذرهاي دانش به هر سو مي پراكند." امام كاظم (ع) در سنگر تعليم حقايق، مبارزه نشر فقه جعفري، اخلاق، تفسير و كلام كه از زمان حضرت صادق (ع) و پيش از آن در زمان امام محمد باقر(ع) آغاز و عملي شده بود، در زمان حضرت امام موسي كاظم (ع) نيز به پيروي از سيره نياكان بزرگوارش همچنان ادامه داشت، تا مردم بيش از پيش به خط مستقيم امامت و حقايق مكتب جعفري آشنا شوند.
اقدامات امام موسي كاظم (ع) موجب رشد آزاد انديشي جامعه است
امام موسي كاظم (ع) با مبارزات فرهنگي عليه حاكمان وقت، آگاهي بخشي فكري و عقيدتي و تربيت شاگردان فراوان موجب رشد آزاد انديشي در جامعه شدند. امام هفتم(ع) با مبارزههاي فرهنگي خود عليه حاكم وقت، تحولات سياسي و اجتماعي زيادي به وجود آوردند.
برنامه ريزي فكري و آگاهي بخشي عقيدتي از ديگر اقدامات مهم امام موسي كاظم(ع) بود و در دوران آن بزرگوار، عقايد خرافي و انگيزه هاي نژاد پرستي رواج بسياري يافته بود. ايشان با تفسير و بيان فقه، احكام و احاديث سعي در ارشاد و تربيت مردم و نشر موازين اسلامي داشتند.
بيشتر افراد از تقيه تصور حتمي دارند و آن را دست كشيدن از مبارزه و سكوت و سكون تعبير مي كنند. در صورتي كه تقيه به معني فرهنگ رازداري است در فرهنگ شيعه، تقيه يعني در حالت مخفيانه از خود و دين اسلام دفاع كردن است.
امام موسي كاظم(ع) افرادي را براي نفوذ در دربار حاكمان وقت تربيت مي كردند. اين افراد علاوه بر اينكه ايشان را در جريان اخبار دربار مي گذاشتند و نيز بسياري از مشكلات شيعيان را حل مي كردند.
دوران امامت امام موسي كاظم(ع)
امام موسى كاظم(ع) در عصر خلافت منصور عباسى به مقام امامت نايل آمد. از آن زمان تا سال 183 هجرى، سال وفات آن حضرت، چندين بار توسط خلفاى عباسى دستگير و زندانى شد. تنها در دوران خلافت هارون الرشيد به مدت چهار سال زندانى و در همان زندان به شهادت رسيد.
گسترش نهضت علوي در دوران خلافت هارون
عظمت علمي و دانش وصف ناپذير امام موسي كاظم(ع) از يك سوي، گسترش نهضتهاي علوي و افزايش قدرت سياسي بني عباس به ويژه در دوران خلافت هارون از ديگر سوي باعث تشديد مراقبت و سختگيري نسبت به امام كاظم(ع) شد، به گونه اي كه هارون در خصوص امام هفتم(ع) مي گفت: از اين مي هراسم كه فتنه اي بر پا كند كه خونها ريخته شود!؟
چندي نگذشت كه سختگيري نسبت به امام به حدي رسيد كه به ندرت كسي مي توانست حتي براي ضروري ترين مسايل و سئوالات فقهي و علمي به خدمت امام(ع) شرفياب شود.
با اين حال امام كاظم(ع) ياراني داشت كه در جهان اسلام پراكنده بودند و با ايشان، به خصوص در دوران اقامت در مدينه، تماس داشتند. تلاشهاي تبليغي آنان بر محبوبيت امام كاظم(ع) بين شيعيان شهرهاي اسلامي افزود و موجب نگراني هارون شد.
نفوذ معنوي امام كاظم(ع) در دستگاه حاكم
نفوذ معنوي امام موسي(ع) در دستگاه حاكم به حدي بود كه كساني مانند علي بن يقطين صدر اعظم "وزي" دولت عباسي، از دوستداران حضرت موسي بن جعفر(ع) بودند و به دستورات حضرت عمل مي كردند. سخن چينان دستگاه ازعلي بن يقطين نزد هارون بدگويي كرده بودند، ولي امام(ع) به وي دستور داد با تقيه در دستگاه هارون بماند و به كمك شيعيان و هواخواهان آل علي(ع) و ترويج مذهب و پيشرفت كار اصحاب حق، همچنان پاي فشارد، بي آنكه دشمن خونخوار را از اين امر آگاهي حاصل شود.
سرانجام بدگوييهايي كه اطرافيان از امام كاظم(ع) كردند، در وجود هارون مؤثر افتاد و در سفري كه در سال 179 هجري قمري به حج رفت، بيش از پيش به عظمت معنوي امام(ع) و احترام خاصي كه مردم براي امام موسي(ع) قائل بودند، پي برد. او امام كاظم(ع) را به جرم اين كه تسليم حكومت جابرانه او نبود، بلكه رو در روي او قرار گرفته بود، دستگير كرد.
هارون آن چنان از امام كاظم(ع) هراس داشت كه وقتي قرار شد آن حضرت را از مدينه به بصره آورند، دستور داد چند كجاوه با كجاوه امام(ع) بستند و بعضي را نابهنگام و از راه هاي ديگر ببرند، تا مردم ندانند كه امام(ع) را به كجا و با چه كساني بردند، تا يأس بر مردمان چيره شود و به نبودن رهبر حقيقي خويش خو گيرند و به شورش و بلوا نپردازند و از تبعيدگاه امام(ع) بي خبر بمانند.
وي از امام(ع) و از ياران آن بزگوار مي هراسيد كه روزي اين ياران با وفا شمشيرها برافرازند و امام خود را به مدينه بازگردانند. اين بود كه با خارج كردن دو كجاوه از دو دروازه شهر، اين امكان را از طرفداران آن حضرت گرفت و كار تبعيد امام(ع) را فريبكارانه و با احتياط انجام داد.
او ابتدا دستور داد امام هفتم(ع) را با غل و زنجير به بصره ببرند و به عيسي بن جعفر بن منصور كه حاكم بصره بود، نوشت، يك سال ايشان را زنداني كند، پس از يك سال والي بصره را به قتل امام كاظم(ع) مأمور كرد. عيسي از انجام دادن اين قتل، عذر خواست. هارون امام موسي كاظم(ع) را به بغداد منتقل كرد و ايشان را به فضل بن ربيع سپرد. امام كاظم(ع) مدتي نيزدر زندان فضل بود. ايشان در اين مدت پيوسته به عبادت و راز و نياز با خداوند متعال مشغول بود. هارون بار ديگر فضل را مأمور قتل امام(ع) كرد اما فضل نيز از اين كار طفره رفت.
امام(ع) در زندان صبور و مقاوم بود
امام(ع) در زندان آن چنان صبور و مقاوم بود كه انگار حادثه اي در زندگي اش رخ نداده، بلكه بارها خدا را سپاس
مي گفت و مي فرمود: "خدايا تو بر حال من آگاهي كه از درگاهت تقاضا داشتم مرا در خلوتگاه قرار دهي تا با فراغت بيشتر تو را عبادت كنم، تقاضايم را برآوردي، تو را شكر و سپاس مي گويم."
آن حضرت زنداني شدن را كه در مسير نهي از منكر بود، از نعمتهاي الهي مي دانست، و از اينكه در زندان توفيق بيشتر براي ارتباط با خدا يافته، شكر و سپاس الهي را به جاي مي آورد.
چندي بعد كه امام كاظم(ع) را به زندان سخت "سِندي بن شاهك" بردند، و در آن جا تحت شكنجه هاي شديد قرار گرفت، هارون يكي از درباريان خود به نام "ربيع" را مأمور كرد كه به زندان نزد امام كاظم(ع) رفته و از او دلجويي كند و پيشنهاد آزاد شدن از زندان را به او بدهد.
ربيع در زندان، به محضر امام كاظم(ع) رسيد و به آن حضرت چنين گفت: "برادرت هارون مرا نزد تو فرستاده، او سلام رساند و گفت به شما چنين عرض كنم؛ چيزهايي درباره تو به من خبر داده اند كه مرا پريشان ساخت. از اين رو، از مدينه تو را به بغداد نزد خود آوردم، در مورد آن چيزها تحقيق كردم ديدم، تو از همه عيوب پاك هستي و فهميدم كه نسبت دروغ به تو داده اند. اينك با خود فكر كردم كه تو را به خانه ات در مدينه بازگردانم، يا نزد خود نگه دارم، به اين نتيجه رسيدم كه اگر نزد من باشي، سينه ام از عداوت تو خالي تر خواهد شد و دروغ بدخواهان را آشكارتر خواهد كرد، من ربيع را مأمور كردم تا هرگونه غذايي را مايل هستي و هرگونه تقاضايي داري تأمين كند، با كمال راحتي از او بخواه كه بر آورده خواهد شد."
امام كاظم(ع) به پيام هارون بي اعتنايي نشان داد
امام كاظم(ع) با كمال بي اعتنايي به پيام هارون، در دو جمله كوتاه و پرمعني كه نشان دهنده مقاومت و صلابتش بود، در پاسخ ربيع فرمود: "اموال خودم نزد من حاضر نيست تا از آن بهره مند شوم و خداوند مرا درخواست كننده از خلق نيافريده است." آن گاه بي درنگ برخاست و گفت: الله اكبر و مشغول نماز شد.
ربيع، پس از انجام مأموريت، نزد هارون بازگشت و ماجراي ملاقات خود را با امام(ع) به هارون گزارش داد. هارون به ربيع گفت: "روحيه موسي بن جعفر(ع) را چگونه ديدي؟ و نظرت درباره او چيست؟"
ربيع در پاسخ گفت: هرگاه بر روي زمين خطي ترسيم شود و موسي بن جعفر(ع) وارد آن خط شود، سپس بگويد از آن خط خارج نمي شوم، هرگز خارج نخواهد شد.
هارون كه امام كاظم(ع) را مي شناخت و از مقاومت و اراده قاطع آن حضرت باخبر بود، سخن ربيع را تصديق كرد و گفت: "همين گونه است كه گفتي و من بيشتر دوست دارم كه او نزد من در زندان بغداد بماند." آن گاه به ربيع گفت: "اين موضوع محرمانه بماند، مبادا آن را براي كسي نقل كني."
امام كاظم(ع) در يكي از نامه هاي حماسي خويش كه از زندان به كاخ هارون ارسال كرد، چنين نوشته بود: اي هارون! هيچ روز سخت و پر محنتي بر من نمي گذرد، مگر اينكه روزي از راحتي و آسايش و رفاه تو كم مي شود؛ اما بدان كه هر دو رهسپار روزي هستيم كه پايان ندارد و در آن روز، مفسدان و تبهكاران زيانكار و بيچاره خواهند بود.
زندگي امام كاظم(ع) در زندان؛ حقيقت توحيد و ارتباط خالص با خداي بزرگ
زندگي قهرمانانه امام كاظم(ع) در زندان، حقيقت توحيد و ارتباط خالص با خداي بزرگ را نشان داد و با صبر و مقاومتش بر ستمگران تاريخ آموخت كه با بند و زنجير، نمي توان چراغ آزادي و فضيلت را خاموش كرد.
عاقبت آن امام بزرگوار در سال 183 هجري در 55 سالگي و پس از آنكه چندين سال از اين زندان به آن زندان انتقال مي يافت و در زندانهاي تاريك با محبوب و معشوق حقيقي خود راز و نياز مي كرد، به دست "سِندي بن شاهك" و به دستور هارون مسموم و به شهادت رسيد.
حضرت موسي بن جعفر(ع) با اينكه مدتهاي طولاني را در زندانهاي مختلف نظام طاغوتي هارون سپري كرد و در شكنجه گاههاي مخوف، به دست شقي ترين مأموران سپرده شده بود، اما لحظه اي از گفتن سخن حق و نشر حقايق الهي كوتاهي نكرد و در فرصتهاي مناسب گفتارهاي بيدارگرانه و هشدارآميز خود را به گوش سردمداران دنيا پرست نظام حكومتي رساند و به ايفاي نقش خطير خويش در جامعه اسلامي پرداخت.
امام موسي كاظم(ع) توانست با حق خواهي به عنوان هدف آرماني در زندگي فردي و اجتماعي خويش و ظلم و باطل ستيزي، در چنان جايگاهي قرار گيرد كه مصداق بارز كاظم شناخته شود. كاظميت آن امام همام(ع) زماني معناي واقعي به خود گرفت كه در برابر فشارهاي ظالمان و سختي ها و مصايب بي شماري كه از سوي دشمنان اعمال مي شد، صبر و شكيبايي ورزيد و با كظم و خود نگه داري و محافظت بر اصول حق و ارزشي به مبارزه خويش ادامه داد.
در سيره امام كاظم(ع) حق گرايي و باطل ستيزي در عمل اجتماعي و سياسي از جايگاه خاصي برخوردار بود. آن بزرگوار هرگز حاضر نشد تا با وجود زندانها و شكنجه ها دست از حق گويي و حق گرايي برداشته و با باطل كنار آيد.
© 2003 Mehr News Agency .
يکشنبه|ا|11|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 254]
-
گوناگون
پربازدیدترینها