تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 23 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):آدمى با نيّت خوب و خوش اخلاقى به تمام آن چه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امنيت محي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1828771444




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

آیا ابوبکر و عمر از روی رغبت اسلام آوردند یا به زور و اکراه؟؟


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: جدا کردن مالهای حلال از حرام، سعد بن عبدالله اشعری می گوید: روزی با شخص مخالفی صحبتی در میان آمد و درباره امامت با هم مناظره می کردیم تا اینکه بحث ما به جائی رسید که مخالف گفت: «آیا ابوبکر و عمر از روی رغبت اسلام آوردند یا به زور و اکراه؟» من فکر کردم که اگر بگویم از روی جبر بود کار به کارد و خنجر می رسد و اگر بگویم از روی میل بود، می گوید کافر بعد از ایمان، کافر محسوب نمی شود، پس با او مدارا کردم و کاری را بهانه کردم و جواب را به وقت دیگری موکول کردم. سپس بطرف منزل احمد بن اسحاق رفتم، گفتند: او به زیارت امام خود به سامراء رفته است. پس من به خانه آمدم و سوار بر استر خود شدم و به دنبال او رفتم. در منزل اول به او رسیدم، پرسید: قصد کجا را داری؟ گفتم: به خدمت امام حسن عسکری ع می روم تا مسئله مشکلی که برایم پیش امده است را از او بپرسم. پس با هم حرکت کردم و به سامرا رسیدیم و در کاروانسرائی دو حجره گرفتیم. سپس رفتیم و غسل توبه و زیارت کردیم. احمد توشه ای بر چادری پیچید و بر دوش نهاد و در راه تسبیح و تهلیل می کردیم و صلوات می فرستادیم تا به درب خانه امام حسن عسکری ع رسیدیم. خادمی بیرون آمد و نام هر دوی ما را برد و ما را طلبید. وقتی به درون خانه رفتیم، امام حسن عسکری را دیدیم که نشسته بود و بر دست راستش پسری ایستاده که گوئی ماه بدر است. سلام کردیم و جوابی از روی محبت و اکرام شنیدیم. احمد باز خود را بر زمین نهاد و امام حسن عسکری ع کاغذی در دست داشت و نگاه می کرد و در زیر هر سوال جوابی می نوشت. سپس به آن پسر گفت: «در زیر همیان، هدیه های دوستان و موالیان است، در آن نگاه کن» او فرمود: اینها به کار نمی آید چرا که حلال به حرام ممزوج شده است. امام حسن عسکری ع به او گفت: تو صاحب الهام هستی، حلال را از حرام جدا کن. پس احمد آن انبان را باز کرد و کیسه ای بیرون آورد، آن پسر که سرور عالم است به احمد گفت: این از فلان بن فلان است و در میان این سه دیتار طلا می باشد، یکی از فلان بن فلان است و عیب دارد و یکی را از فلان از فلان دزدیده است؛ و مابقی حلال و حرام کیسه را نام برد. همچنین یک یک کیسه ها را بیرون می آورد و عیب هر یک را می فرمود. در آخر فرمود: اینها را ببر و به صاحبانش برسان. سپس فرمود: آن جامه ای که فلان پیرزن بدست خود رشته و بافته است کجاست؟ پس احمد آن را بیرون آورد و آن جامه مورد قبول واقع شد. سپس امام حسن عسکری ع رو به من کرده و فرمود: مسائل خود را از پسرم بپرس که جواب درست و صحیح می گوید چون من خواستم که عرض کنم، حضرت صاحب الامر ع قبل از اینکه چیزی بپرسم فرمود: «چرا به آن مخالف نگفتی که اسلام آن هر دو تن نه از روی میل بود و نه از روی کراهت! بلکه اسلام ایشان از روی طمع بود چرا که دو تن، از کاهنان شنیده بودند و از اهل کتاب به ایشان رسیده بود که محمد ص، مالک شرق و غرب خواهد شد و نبوت او تا روز قیامت باقی است و صاحب ملک عظیم خواهد بود پس به طمع آنکه هر یک صاحب ملکی شوند و صاحب حکومت گردند اظهار اسلام کردند و چون دیدند که پیغمبر خدا ولایت به ایشان نداد و نمی دهد تصمیم گرفتند که آن حضرت را از روی شترش بیندازند. پس جبرئیل ع آمد و پیامبر ص را از تصمیم آنان آگاه کرد و یک یک آنها را نام برد. در آن هنگام که آنها کمین کرده بودند، پیامبر ص فرمود: بیرون بیائید که قصد شما را به من خبر داده اند؛ پس حذیفه آنها را دید و شناخت. چنانچه طلحه و زبیر به طمع آنکه به حکومت برسند با امیرالمومنین ع بیعت کردند و بیعت آنها از روی جبر نبود. ادامه دارد ... برگرفته از کتاب عجایب و معجزات شگفت انگیزی از امام زمان - جمعی از محققین و مولفین به سرپرستی حمید عزیزی




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 176]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن