واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: درد عزيز است، هلا! مي خريم، نيزه بريزيد، بلا مي خريم/ درد اگر پخت كند مرد را، مي برد از تيغ غم گرد را/ تشنه آبم؟ نه، خدا شاهد است، تشنه مرگم،كه بلا شاهد است. فتنه كوفيان در غباري توفاني از ريا برپا مي شود و امويان هر جا كه هستند، چهره سرخ حقيقت را پنهان مي كنند تا نگذارند صداي آزادگي حسين(ع) در قلوب عاشوراييان طنين انداز شود، اما عباس (ع) پرچم ولايت مداري را به اهتزار در مي آورد. اينك از تير فاجعه كوفيان،زينب(س) دل پرخوني دارد،چرا كه دو دست سردار ولايت مدار كربلا ، عباس (ع) را از تن جدا مي كنند و شاميان هلهله مستانه كشتن فرزند حيدر كرار را سر مي دهند. پس مي رود بي قرار و مي رود از دل قرار يار كه فرياد بزند: والله ان قطعتموا يميني اني احامي ابدا عن ديني و هركجا پرچم افراشته اي سرخ قائم شد، به يقين سراپرده ي عباس (ع) همانجاست. فرات شرمسار بانك العطش خميه گاه است، امروز فرات سرش را به سنگ مي كوبد و از دستان بريده عباس(ع) و لبان خشك علي اكبر(ع) شرمگين تر ازهميشه درخود فرو رفته است. تاسوعاي حسين محشر تشنگي است، تشنگي به ولايت و محشر زمين برپا مي شود و صور اسرافيل از نفير حسين(ع) از بلنداي صحراي كربلا، همه دل مردگان تاريخ را جان مي بخشد و بعد روح حج رو به سوي كربلا مي كند. اكنون پرنده تر از مرغان آسمان، شهيدان كربلايند و مردان خدايي كه با خون خويش به همه تاريخ اعتبار مي بخشند و اگر صفحه عاشورا نبود، تاريخ هرگز صفحه اي براي باليدن پيدا نمي كرد. سكوت كوفيان خود به مرگ مي ماند و سكوت روي ديگر مردن است، كه كوفيان آن را از پدران خويش به ارت برده اند: هلا دين فروشان دنيا پرست/ غرور شما پشت ما را شكست. همه جاي زمين كربلاست و همه روزهاي زمان عاشوراست، بر سينه مي كوبند، به ياد سردار نينوا، سردار زخم و تشنگي و به والتين و الزيتون زينب (س) امام حسين (ع) براي شفاعت يوم الورود سوگند مي خورد، كه مگر روزي بالاتر از عاشورا و زميني پاكتر از كربلا هم وجود دارد. مويه كنان،گريه مي كنند، يعني كه گريستن بر تربت پاك تو يا حسين (ع) عبادت است و تمسك جستن به بارگاه تو، كرامت است و آب در اينجاي تاريخ گواه مي دهد، كه اشهد انك قد اقمت الصلاه و آب اين پاكترين جاري زمين براي منزه شدن خويش، تيمم به تربت خاك كربلا مي كند. براستي، كدام چشم است كه در و مرواريد اشك در غمت نساييده باشد و گونه اي در شهادت تو تر نكرده باشد، آنگاه كه در غروب غربت غمگيانه تاسوعا، آسمان بارشي جز ماتم و اندوه در دل گرفته خود ندارد. كدام چشم است، خورشيدي بر روي نيزه ديده باشد و از نفير گلوي بريده خورشيد ، كدام گوش است آيه رستگاري انسان را نشنيده باشد. حال چگونه بگوييم كه قد عظمت الرزيه و جلت و عظمت المصيبت اي فرزند آخرين فرستاده خدا براي رستگاري انسانها، همانا كه اني سلما لمن سالمكم و حربا لمن حاربكم تا هميشه تاريخ نفس خواهد كشيد. چه نيكو گفت : قتل اين دشمن به شمشير دل است/ جز به اين شمشير، دفع مشكل است و آري چنين گفت، حسين علي (ع) هنگام وداع با زرين كاكل و طنازانه نرگس خويش ، شبه پيمبرش، علي اكبر(ع). روي به سوي زينب(س) وارث بزرگ دردهاي علي گفته باشد: كاي عنان گير من آيا زينبي / يا كه آه دردمندان در شبي، خانه سوزان را تو صاحبخانه باش با زنان در همرهي مردانه باش ،جان خواهر در غمم زاري مكن / با صدا بهرم عزاداري مكن ، با زبان زينبي شاه آنچه گفت / با حسيني گوش زينب مي شنفت اينك در آستانه فرارسيدن تاسوعاي حسيني تفسيري از قيامت براي عاشورا برپا مي شود و مفسر اين قيامت ، زينب (س )است، با لحن غربت فاطمه (س ) با صوت تنهايي حسن (ع )و امروز ردايي از طوفان و رزه اي از موج براي پيوستن به درياي واقعه پوشيده است . تاسوعا اكنون ،همان تاسوعاست و عاشورا همان عاشورا و مردم صف به صف براي زنده تاريخ را همچنان مويه كنان و شيون كنان اند. تاسوعا روز عباس (ع)است روز ولايت مداري و ذوب شدن در ولايت چه اينكه عباس (ع)تا آخرين قطره خون خويش بر سرپيمان ولايت حسين (ع)ايستادگي كرد. 7359/671
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 851]