واضح آرشیو وب فارسی:هموطن سلام: واقعه كربلا عوامل و زمينه هاي فكري فرهنگي اجتماعي و سياسي ـ 1 جهل و ناداني بسترساز حاكميت اسلام اموي و انزواي اسلام نبوي
« جهل و ناداني » همواره در بستر « زمان » و در همه مقاطع « تاريخ » ابزار و اهرمي در دست قدرت هاي ستمگر و حكومت هاي فاسد براي دوام و قوام بخشيدن به اركان سلطنت و تداوم جنايت و استمرار خيانت بوده است . كاوش ها و بررسي هاي تاريخي نشان مي دهد كه هر جا سيطره اي مرگبار و ظلمتي پايدار و غارتي سرشار مشاهده شده و توده هاي مردم محروم در رنج فقر و تنگناي معيشت زيسته اند و تاب و توان از كف داده اند جهل و ناداني نيز حضور داشته است .
حكومت هاي خودكامه و چپاولگر همواره از جهل و ناداني توده هاي مردم استقبال كرده اند و نه تنها در رفع آن نكوشيده اند كه در نشر و تداوم آن فعاليت و تلاش نموده اند. زيرا براي اين قدرت هاي ستمگر بسيار طبيعي و بديهي است كه بينش و آگاهي مردم مانع بزرگ تداوم ظلم و فساد و جنايت هاي بي شمار آنها خواهد بود و همين دانايي و آگاهي مردمي است كه نطفه هاي مخالفت ها و اعتراض ها و در پي آن قيام ها و جنبش هاي رهايي بخش را عليه دستگاه هاي جور نضج و رشد مي دهد و اساس و بنيان قدرت و حكومت هاي غاصب و فاسد را با خطر نابودي و اضمحلال همراه مي گرداند.
در متون فرهنگ و تفكر اسلامي جهل و ناداني به شدت مورد نكوهش قرار مي گيرد و آفات و آسيب هاي آن نمايانده مي شود. ترديدي وجود ندارد كه در نگاه اين فرهنگ انسان پرور و جامعه ساز يكي از علل اصلي مذمت جهل و ناآگاهي بسترسازي آن براي قدرت هاي ستمگر و سلطه جو به منظور تهاجم به دين و امت اسلامي و مسخ تعاليم و ارزش هاي الهي مي باشد. ضمن آن كه فرهنگ متعالي اسلام از جنبه « فردي » نيز همچنان كه دانايي و آگاهي را ارج مي نهد و عامل رشد و شكوفايي عقل و خرد و استعدادهاي نهفته انسان ها مي داند جهل و ناداني در محدوده زندگي فردي را نيز عامل ركود و سكون و از دست رفتن زمينه هاي رشد و بالندگي افراد برمي شمرد و پيوسته به كسب علم و بصيرت ترغيب مي نمايد.
در يك نگرش سريع به اين فرهنگ حياتبخش درمي يابيم كه قرآن كريم « دانايي و آگاهي » را « بينايي و بصيرت » و در نقطه مقابل « جهل و ناآگاهي » را « كوري و نابينايي دل و فكر » مي نامد و سپس به صورت استفهام مي فرمايد : « آيا كوردل و بينادل با هم مساوي و برابر هستند » (1 ) و در آيه اي ديگر به صراحت اعلام مي نمايد : « كوردلان و بينادلان با هم مساوي و يكسان نمي باشند » (2 )
در متون روايي اسلام نيز جهل و ناداني به شدت مورد نكوهش قرار گرفته است و جاهلان مورد مذمت واقع شده و حركات و عملكردهاي ناشي از اتصاف به صفت جهالت آنان نفي گرديده است .
آموزه اي كه اعلام مي نمايد : « مردم دشمن چيزي هستند كه نمي دانند » (3 ) به جهل و ناداني و خطرناك ترين آفت و آسيب آن كه عناد و دشمني با هر فكر و انديشه والا و هر حركت و عملكرد رهايي بخش مي باشد تصريح دارد و آموزه اي كه مي فرمايد : « جاهل را نمي بيني مگر آن كه يا افراط و زياده روي مي كند و يا تفريط و كوتاهي مي نمايد » (4 ) مشخصه بارز جاهلان را نمايان مي سازد كه يا در حالت « افراط » به سر مي برند كه در نهايت به گمراهي مي انجامد و يا در بيراهه « تفريط » گام مي نهند كه اين نيز به تحير و ضلالت منتهي مي گردد.
همچنين اين دو روايت كه : « جهل و ناداني ريشه و اساس هر شر و بدي مي باشد » (5 ) و « جاهل قصور و كوتاهي خويش را نمي شناسد و پند و راهنمايي ناصحان را نمي پذيرد » (6 ) به گونه اي ديگر به نكوهش و نفي جهالت مي پردازند و آفات و آسيب هاي جاهلان را در جامعه اسلامي آشكار مي نمايند.
در نهضت عاشورا جهل و ناداني يكي از عوامل ضلالت و گمراهي مردم و زمينه ساز مقابله و مقاتله آنان با حضرت امام حسين (ع ) و اصحاب و ياران فداكارش مي باشد.
حكومت بني اميه در طول سال هاي سيطره خود بر جامعه اسلامي با روش هاي گوناگون توده هاي مردم را در جهل و ناداني نگاه داشته و در صدد بود كه آنان اولا با فرهنگ و معارف جامع و غني اسلامي تماس فكري ايجاد نكنند و به شناخت هاي اصيل ديني نائل نيايند. ثانيا نسبت به شرايط حاكم بر جامعه و عملكردهاي تباه و زيانبار ناشي از نوع حكومت كه برخلاف نظام سياسي اسلام و در تقابل با قوانين دين مبين حق عمل مي كرد در غفلت و بي خبري باقي بمانند. ثالثا هيچ شناختي نسبت به شخصيت مقدس حضرت امام حسين (ع ) كه فرزند پيامبر(ص ) و علي (ع ) و تداوم دهنده راه و سيره و روش سياسي آنان بود كسب نكنند و همواره آن پيشواي الهي را در نقطه مقابل اسلام و در تضاد و تعارض با حاكميت تعاليم و قوانين قرآن معرفي نمايند!
اين سه هدف حكومت بني اميه براي تحميق مردم و همواره در جهل و ناداني نگاه داشتن آنان به خوبي جامه عمل پوشيد به گونه اي كه توده هاي مردم در اثر تبليغات و ترفندها و سياست هاي شيطاني بني اميه از درك و فهم فرهنگ اصيل اسلامي و كسب معرفت هاي زلال ديني محروم شدند و به جاي « اسلام نبوي » با « اسلام اموي » انس گرفتند و درنيافتند كه حكومت بني اميه نامشروع و غاصبانه است و بايد به مقابله با آن برخيزند و حق را به جايگاه اصلي خود بازگردانند و ائمه اطهار(ع ) را امام و رهبر سياسي و اجتماعي و حاكم و زمامدار جامعه و كشور بپذيرند.
جهل و ناداني مردم جامعه وقتي به اوج رسيد كه آنان حضرت امام حسين (ع ) را دشمن دين تلقي نمودند و قيام مسلحانه عليه اين پيشواي الهي را بر خود واجب شمردند و در حالي كه به سوي قبله نماز مي گزاردند و خود را مسلمان مي دانستند امام حق را خارج از دين و دشمن اسلام پنداشتند و براساس اين پندار ناشي از جهل و حمق پيشواي مسلمين و فرزندان و ياران فداكارش را به مسلخ كشاندند و به قتل رساندند!
شگفت انگيز است كه اين مردم جاهل و نادان به گونه اي همه راه ها را براي حضور و نقش آفريني و راهنمايي عقل و خرد مسدود كرده بودند كه قتل و كشتار امام حسين (ع ) و يارانش را وسيله تقرب خويش به حضرت پروردگار تلقي مي كردند و از اين عمل ننگين و تباه سپاسگزاري به پيشگاه خدا را بر خويش لازم و واجب مي شمردند. چنان كه از حضرت امام محمدباقر(ع ) نقل است كه فرمودند : « سي هزار نفر در كربلا جمع شده بودند براي كشتن پسر پيغمبر و « كل يتقربون الي الله عز و جل بدمه » و همه آنها به قصد قربت آمده بودند و به حسين بن علي شمشير مي زدند براي اينكه به بهشت بروند . » (7 )
اينگونه است كه « جهل و ناداني » به عنوان يكي از عوامل و زمينه هاي ايجادكننده واقعه جانسوز كربلا باعث مي شود كه اسلام اموي جايگزين اسلام نبوي شود يزيد بن معاويه در جايگاه حضرت امام حسين (ع ) قرار گيرد و خليفه خدا نام گيرد و مردم مسخ شده و در گمراهي و ضلالت فرو رفته خود را مسلمان تلقي كنند و به انگيزه قربت ! و براي خدا! در تقابل با دين و پيشواي حق قرار گيرند و بزرگترين جنايت تاريخ را به وجود آورند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پاورقي :
1 ـ قرآن كريم سوره انعام (6 ) آيه 5
2 ـ سوره فاطر (35 ) آيه 19
3 ـ نهج البلاغه حكمت 70
4 ـ همان مدرك حكمت 172
5 ـ غررالحكم ج 1 ص 42
6 ـ همان مدرك ص 91
7 ـ حماسه حسيني متفكر شهيد استاد مرتضي مطهري انتشارات صدرا ج 1 ص 360
كاوش هاي تاريخي نشان مي دهد كه هر جا سيطره اي مرگبار و ظلمتي پايدار و غارتي سرشار مشاهده شده جهل و ناداني نيز حضور داشته است
حكومت بني اميه با نشر جهل در جامعه در صدد بود تا اولا مردم با فرهنگ جامعه اسلامي تماس فكري ايجاد نكنند ثانيا نسبت به شرايط سياسي حاكم بر جامعه در بي خبري باقي بمانند. ثالثا هيچ شناخت صحيحي نسبت به شخصيت مقدس امام حسين (ع ) به دست نياورند
جهل و ناداني باعث مي شود كه اسلام اموي جايگزين اسلام نبوي شود يزيدبن معاويه در جايگاه حضرت امام حسين (ع ) قرار گيرد و خليفه خدا نام گيرد و مردم جامعه به انگيزه قربت ! و براي خدا! در تقابل با پيشواي حق قرار گيرند و بزرگ ترين جنايت تاريخ را به وجود آورند
يکشنبه 8 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: هموطن سلام]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 107]