واضح آرشیو وب فارسی:برنا نيوز: سفر به دنياي ناشناخته مداحان در يك عصر دلگير آدينه
من كه ياد مراسم ختم افتادم. اصلاً چه معني دارد؟ بعد كه رفتم نشستم، از دور مي ديدم كه در كنار همين استقبال ها و دست به سينه ايستادن ها، چه دست هايي را نمي بوسيدند و چه پيرغلاماني را براي نشستن روي صندلي، راهنمايي نمي كردند؛ اين ها آدم هاي عجيبي اند؛ باور كن!
باشگاه جواني برنا-هميشه جلساتي كه عنوانش به يك جمع و گروه خاص بر مي گردد. جذابيت هاي خاص خودش را دارد. حال از جمعيت جوانان بگير تا جمعيت رفتگران كه چند سال پيش احمدي نژاد هم با همان لباس مخصوص پيش شان رفته بود و حالا هم روز جمعه گذشته كه جمعيت مداحان گرد هم آمده بودند. مداح آدم عجيبي است كلا مداحان آدم هاي عجيبي هستند. حتماً مي پرسيد چرا؟
اين جماعت محرم كه مي شود، كمر بسته اند به گرياندن مردم. اصلاً وظيفه خودشان مي دانند كه براي مصيبت حسين بن علي(ع) روضه بخوانند و دوستداران حضرت هم گريه كنند. اما نكته اين جاست كه در حركت اول خودشان در همايش مداحان، همان ابتدا شروع كردند به گريه كردن و روضه خواندن.
وقتي از مداحان هم ركب مي خوري!
اگر كمي مثل من از اينان دورباشي، وقتي وارد مهديه شوي، خواهي ديد كه 2 ،3 نفر جلوي در نشسته اند و به همه خوشامد مي گويند. من كه ياد مراسم ختم افتادم. اصلاً چه معني دارد؟ بعد كه رفتم نشستم، از دور مي ديدم كه در كنار همين استقبال ها و دست به سينه ايستادن ها، چه دست هايي را نمي بوسيدند و چه پيرغلاماني را براي نشستن روي صندلي، راهنمايي نمي كردند؛ اين ها آدم هاي عجيبي اند؛ باور كن!
خبرنگار باشي و خبرنداشته باشي وزير هم قرار است در همايش شركت كند.پياده روها پرشده از بس موتور پارك كرده اند، موتور من هم كنار همين موتورها جاگرفت. هنور پياده نشده بودم كه در زمزمه هاي مداحان جوان شنيدم كه مي گفتند: ميگن صفارم مياد."طوري روي بيلبوردها نوشته بودند كه "شروع ساعت 16" آدم فكر مي كرد، خب پس تا 5 و نيم تمام است. نگو كه اين ها همه ركب بوده و بايد تا ساعت 9 پا به پاي اين مداحان تهراني بنشيني و لام تا كام حرف نزني.
روضه خوان ها يا همان نوكران اهل بيت يا همان مداحان، بعضي وقت ها زجر مي كشند تا گريه مخاطب را در بياورند. من هم معتقدم كه مخاطب هميشه براي روضه و گريه آماده نيست، اما نبوديد ببينيد كه اين جماعت كافي بود تا نام و زمزمه "حسين" را بشنوند تا چشم هايشان پر از اشك شود و دل هايشان پر از آرزوي كربلا. جالب بود، يك جايي حاج منصور همينطور ساده داشت درباره محرم صحبت مي كرد، كه اين صحبت همانا و زار و زار گريه آقايان مداح هم همانا. رقيق شدن را به جرات مي توانم در مورد دل هايشان به كار ببرم. اصلاً آدم هاي عجيبي هستند اين جماعت؛ باور كن!
حاج منصور همان اول كه آمد، سريع يك گوشه رنج و تكيه دار را براي خودش انتخاب كرد. خب چند دقيقه اول خلوت بود دور و برش، اما 10 دقيقه زمان كافي بود تا ببيني مريدان و دوستان و شاگردانش چه طور كنارش نشسته اند. يكي از چيزهايي كه در هيئت هاي حاج منصور مي بينيم، آدم هايي اند كه از اول تا آخر، كارشان زل زدن به صورت حاج منصور است. يعني كار ديگري ندارند.اين آدم ها، اگر چه تابلو مي شوند و شايد هم حاجي از دست شان كلافه شود و بهشان گير دهد كه برگرد، اما تازه كارند.يعني كسي كه 2 – 3 بار اولش است كه به مجلس حاجي مي رود اين رفتارها برايش عادي است.
من 10 ساله تو اين كارم!
مجري مراسم سعيد حداديان بود. بگذريم از اينكه سعيد را يكي از عالم ترين مداحان عنوان مي كنند، اما طوري پشت ميكروفون صحبت مي كرد و از مهمانان دعوت مي كرد كه انگار 10 سال است كه در اين كار فعاليت مي كند. مخصوصاً وقتي مي خواست خيرمقدم به وزير فرهنگ بگويد، عبارت هاي بچه هيئتي، انقلابي و بسيجي بيشتر از همه در صحبت هايش به چشم مي خورد.حاج منصور هم گوشه ايي به آباد و اجداد صفارزد و از پدر صفار گفت كه از سخنرانان مشهور تهران بوده است.
محمود كريمي هم از حاضرين بود. محمود اصولاً وقتي مسيري را دارد طي مي كند تا مثلاً به "سن" و جايگاه برسد اگر صحبتي كني و حرفي بزني كه بوي تملق و چابلوسي ازش بيايد، فقط با يك نگاه، دقت كنيد با يك نگاه همه چيز را حاليت مي كند. به قول فرنگي ها، محمود يك سورپرايز براي حضار داشت و آن هم شعر جالب و زيبايش دروصف حاج منصور ارضي بود. واقعاً جالب بود نه اينكه بخواهم طرفداري كنم، نه! يكي از همان آدم هايي كه گفتم، بعد از شعر خواندن و مداحي محمود يكي از همان حرف هاي بودار را زد، كه خودم با چشم هاي خودم، آن نگاه بد را ديدم.فكر كنم جاذبه و دافعه اش ميزان باشد. اصولاً آدم هاي عجيبي اند اين مداحان. باوركن!
مداحان آينده هم در مجلس زياد بودند. پدرهاي مداحي كه فرزندان كوچولوي خودشان را براي انس با اين گريه ها و روضه ها به مجلس آورده بودند. فكر كنم علاوه بر فيوضات معنوي، آن شير و كيك مجلس حسابي دلشان را شاد كرد.البته آن طوري كه من مطلع شدم خانم هاي مداح هم قسمت زنانه بودند، كه از اين همايش درس هايي را براي اداره مجالس زنانه، كسب كرده اند.
عيب ها را تعمير كنيم نه تخريب...
بچه هاي صداوسيما هم كه براي پوشش سخنراني صفار آمده بودند، دستشان بدجوري تو پوست گردو ماند كه البته وقتي پشت ميكروفون گفتند كه آقاي وزير به دليل ضيق وقت صحبت نخواهند كرد، فرصت را غنيمت شمردند و از سخنراني حاج منصور كه حرف هاي خطرناكي هم زد، فيلمبرداري كردند.آقاي وزير هم كه يك ساعتي مهمان مداحان بود، مدام مشغول صحبت و جواب به عرض ارادت هاي مهمانان و اطرافيان بود.
حاج منصور هنوز كه هنوزه دلش از قليان كشي برخي مداحان پر بود.صريح از برخي ها انتقاد كرد و هشدار داد كه اين كارها يقينا باعث طرد شدن از دستگاه امام حسين(ع) خواهد شد.الان هم كه ساعت 9 شب است.آدينه اي دارد مي گذرد.آدينه اي كه دلگير بودنش تا استخوان هاي بودن آدم را مي سوزاند.خيلي ها از برخي سبك ها و مداحي ها دلگير بودند و حالا تو فكر كن كه صاحب جمعه هاي غريب، چه قدر از اينان دلگير شده بود.
همه اين همايش براي دفع آن دلگيري ها بود و اينكه ديگر اسباب دلگيري فراهم نشود.آرزويي كه با همه سخنراني ها و موعظه هاي پيشكسوتان نوكري اهل بيت، اميد است محقق شود.اگرچه حاج منصور همه اين بازي ها را كار دشمن مي داند.اگر گوش شنوايي باشد و همتها هم بر تعمير نه تخريب.
انتهاي خبر // شبكه خبري برنا//156 - 156 - 56//www.BornaNews.ir
يکشنبه 8 دي 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: برنا نيوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 313]