واضح آرشیو وب فارسی:مهر: شور حج/366پرده بيستم ؛ زمزمه هايي براي جدايي از بيت العتيق
حضور در كنگره جهاني حج و ديدن صحنه هاي بسيار زيبا و تكرار نشدني از تجمع ميليونها انسان مومن به دين محمد (ص) كه از رنگها،نژادها و ملل مختلف ميان به دور هم جمع گشتند آنقدر ناياب و كم نظير بود كه اين حكم الهي با وجود برخي سختيها از ناملايمات و اضطرابها براي هميشه در منظر انسانهاي حاضر صفحاتي دست نيافتني از حيات بشري به يادگار مي گذارد.
خبرنگار مهر كه در اين سفر مزين به توفيق حق تعالي هر چه ديده جز زيبايي وجمال را نمي تواند برآن نامي نهد براي آنكه بتواند مركز تجمع قلوب انسانهاي وفادار به دين الهي در اوقات حج را به درستي درك كند تلاش مضاعفي كرد تا هر روز و هر ساعت از زاويه و دريچه اي به كعبه نگاه كند و از ظرايف و دقايق اين خانه توحيد نكته اي و مسئله اي بياموزد تا شايد اگر اين توفيق دست نداد حداقل با معرفت مناسبي در حد بضاعت خود توانسته باشد پيام آوري منصف و ديده باني نكته بين در اين هجرت باشد.
- از نكات جالب توجه در سفر حج بويژه در حريم حرم عطوفت و مهرباني انسانهاي مختلف در فرهنگ و مليت هاست. آدمي در اين مسئله عجيب فرو مي ماند كه در اوج همه فشارها و هجومها تا آنجا كه نفس به شماره مي افتد. اكثر مسلمانان حاضر در اين فضاي روحاني از حوصله و صبر عجيبي بهره مي برند در كمال صداقت و متانت از هم طلب عفو و بخشش دارند و مي كوشند از ساحت كريم جز كرامت و بزرگي از خود بروز ندهند.
- زيباييهاي رفتاري، گفتاري، معنوي كعبه فضا و شرايطي مي سازد تا آدمي در تار و پود وجودش چنان احساس مي كند كه در واقع به محضر حضرت حق جل و علا حاضر است و در اين نقطه جهان رفاقتي عجين با محبت و عشق به بنده خود مي كند و چنين است حال عاشقاني كه در سركشتگي و جبران وجود، دستها و زبانهاي خود را در اين نقطه رها مي كنند تا حاجتي گيرند و دل آزاد كنند و چه خوش است عطاي رب به بنده كوچك خود در حضور چشم هزار هزار حاضر ناظر و دست محتاج به جود و كرم و چه با سعادتند بندگاني كه در سرزمين رها شدگان و نجات يافتگان چنين برائت گيرند و مدال آزادي بر سينه زنند.
- چه خوش زماني است هنگامه ديدار معبود در برترين جغرافيايي خلقت كه در ميان فوج فوج، دسته دسته مهمانان تو نيز در حلقه ياران درآيي و چه زيباتر اينكه حضرت حق به كرامت ازلي خويش مهر بندگي بر قلبت زند تا زنگار غير او پاك گردد و دل حريم او شود و چه خوشتر اينكه عظمت بيكرانه او تا آنجا پيش رود كه تو انسان رانده و مهجور را بار ديگر به حضور بپذيرد و تو را نيز چون ديگر حاضران با مرتبتت پذيرا باشد و تو را به رحمت خويش نيز متنعم گرداند.
- چه لحظات غير قابل شمارشي است كه تو در حضور جانان جاي مي گيري و هر چه اراده مي كني همه نور و سرور است. اگر لب به حاجت باز كني از خزانه بي انتها عطا مي شود. اگر قلبت از تنگناهاي روزگار به درد آمد او با كرامت خود مايه تسلاي آلام توست. اگر آياتي الهي را زمزمه كني اين طبقات نور روشني بخش جان تو مي گردند. و اگر ركعتي نماز عشق بخواني فقط ترفيع گرفته اي و اگر چشم در چشم كعبه بنمايي برق اين بناي توحيد چنان تو را جذب خود مي كند كه عنصر زمان ديگر تو را محاسبه نتوان كرد و تو راهي به آسمان مي يابي.
چه حالات احسني است وقت به عرش رفتن نجواي بندگان كه پربال ملائك حمل مي شوند و چه خوش منظري است كه تو مات و مبهوت به نظاره گفتگوي بندگان با پروردگارشان مي نشيني و چه نكته اي كه مي آموزي و چه كلماتي كه تو را در ذهن نقش مي بندد و اينكه در ورقه ذهن تو نقش بستد تا مشق ارادت كني و چه ترنم دلربايي است كه مخلوقات عالم هر كس به زبان و حالتي ذكر او را مي گويد و فرياد مي زند.
چه زيبا نقش و نگاري است بر ديواره هستي كه انعكاس تمام جلوه هاي آن در توحيد است و تو اي كعبه، اي پژواك و برگردان تصاوير زيبايي عالم، چه خوب نمايان مي كني صفات صاحب كائنات را كه هر چه تو ماندگارتري ،مخلوقات به عمق فهم نظام خلقت اميدوارترند و مفتون تر.
اي خانه توحيد بدان به هر كه رسيدم و ديدم گفتم و خواهم گفت كه خزائن اسرار هم توحيد گويان در تو نهان و هويداست هر بنده اي در عالم وجود كه پا بر نقطه نقطه اين سرزمين مي نهد اين افسون و حيرت را دارد و با خود مي برد كه اسرار جلا و خفايت همه را شيفته مي سازد و اين جنون پاياني ندارد مگر آنكه كسي از عقل بهره نگيرد و خود را از بند بندگي رها سازد والا هميشه در بند توست اي خانه نجات يافتگان از همه چيز واي خانه اميد اميدواران.
اگر چه جغرافيا تنها به اندازه خطوطي به مقياس خط و نقطه مي تواند بين ما جدايي بيفكند اما رشته هاي محبت تنيده از عالم بالا فراتر از مقياس زميني است.
شنبه 30 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]