واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ضرورت برنامهريزي براي تعطيلات آخر هفته جام جم آنلاين: واژههايي نظير عاطل، معطل و تعطيل همخانواده هستند؛ نه به اين معنا كه در تعطيلات اين همه كنار هم قرار گيرند و ما را به موجوداتي عاطل و ساكن تبديل كنند. همه ما به نوعي تجربه كردهايم و ميدانيم زندگي شهري خيلي وقتها به يك ستيز تمامعيار تبديل ميشود و به دنبالش روح و ذهن آدمي را زخمي ميكند. زمان در اين ميان نه به شكل محض و مجردياش، بلكه به صورت كار كردن ميتواند مرهمي روي اين زخمها بگذارد. تعطيلات آخر هفته با سخاوتمندي اين زمان را به ما هديه ميكند كه ذهن و جسم و روانمان را پالوده و ترميم كنيم. اين زمان فرصت تنفسي در درياي متلاطم و توفاني است. حال اگر كسي از اين فرصت براي پر كردن ششها و نفسگيري دوباره استفاده نكند، طبيعي است در همان روز اول هفته پيش رو به تحليل خواهد رفت. با اين همه، هنوز ارزشها و جايگاه تعطيلات آخر هفته در فرهنگ عامه ما بدرستي شناخته نشده است. مطمئنا بهرهبرداري از اين گنجينه غني تاثيرات بسيار مطلوب خانوادگي، اجتماعي و حتي اقتصادي خواهد داشت. اين فرصت را از دست ندهيد دكتر فرزانه صداقت، روانشناس و استاد دانشگاه مديريت تعطيلات آخر هفته را نكتهاي بسيار مهم و كليدي در زندگي شهري ميداند و ميگويد: تجسم كنيد ما يك هفته در گرما يا سرما آويزان مترو و اتوبوس شدهايم. انواع استرسها را به خودمان تحميل كردهايم. آدمهايي را ديدهايم كه به ظاهر چشم و گوش دارند، اما چشم و گوش براي ديدن ما و تواناييهايمان ندارند. يا آدمهايي كه به شكل افراطي دلسوز هستند و با اين دلسوزي زياده از حد رنجمان ميدهند. حال يك هفته در استرس و دشواريهاي ريز و درشت سپري شده و ما به تعطيلات آخر هفته رسيدهايم. تازه فرصتي براي ترميم دوباره و جان دوباره يافتن پيدا شده است. اينجاست كه دوستان و اقوام ما دعوتنامههاي شفاهيشان را ميفرستند و با جمله «اگه نيايين ناراحت ميشيم» ما را مجاب ميكنند كه بلند شويم و برويم به جايي كه به ما گفتهاند. خب چه بايد بكنيم؟ بايد وسايل فلان غذا يا فلان سالاد را كه از طراز جمع عقب نباشد، درست كنيم. زمان زيادي صرف درست كردن اين غذا خواهد شد. بعد هم به اين سوال خواهيم رسيد كه «چه بپوشيم»؛ اين لباس را ديدهاند، آن لباس را نديدهاند. فلاني اگر به مهماني نيايد، ميتوان اين لباس را پوشيد؛ اما اگر بيايد... هنوز به مهماني نرفته، موجي از سوالات منفي در ذهنتان رفت و آمد ميكند و احتمالا كار به بگومگو ميكشد. اگر دوست نداريد، به مهماني نرويد امروز روز اول هفته است. شما بايد از تعطيلات و تمدد ذهن و روان حال و روز خوبي داشته باشيد؛ اما مثل يك زخمي با احساس سردرد از خواب بيدار ميشويد. انگار كوه كندهايد. در واقع يك مهماني كه به ظاهر در آن خنديدهايد و حتي ممكن است فكر كنيد خوش گذشته، همه چيز را خراب كرده است. اگر در اين تعطيلات به چنين مهمانيهايي نميرفتيد، بهتر نبود؟ كمتر به بطالت نميگذشت؟ تازه اين سرانجام مهمانيهايي است كه با رغبت ميرويم. شما خودتان تصور كنيد مهمانيهايي كه ما صرفا به دليل ترس از پس زدن و انگ خوردن در آن شركت ميكنيم چه آسيبهايي به ما ميزنند. نه بگوييد و صداقت را قرباني نكنيد دكتر صداقت، زمان را يكي از عناصر مهم در مديريت تعطيلات آخر هفته ميداند و معتقد است: زمان مولفهاي محوري در رسيدن به آرامش و رشد دروني است. شما بايد سود و زيان «نه گفتن» به درخواستها در تعطيلات آخر هفته را در ذهنتان بسنجيد. اگر اين سنجش را درست انجام دهيد، خواهيد ديد خيلي راحت ميتوانيد نه بگوييد. هيچوقت اجازه ندهيد ديگران با كنترل از راه دور درباره شما تصميم بگيرند. ما بايد ياد بگيريم براي خودمان زندگي كنيم، نه مجري نقشي باشيم كه ديگران براي ما مينويسند و ما بايد اجرايش كنيم. وي با تاكيد بر صداقت در رويارويي با درخواستها ميگويد: اگر واقعا وقت نداريد يا نميخواهيد در زمان درخواست شده به دعوت دوستانتان پاسخ مثبت بدهيد، با صداقت بگوييد: «ممنون از لطف شما، اما ما در اين فرصت نميتوانيم» ، چرا صداقت را قرباني ميكنيد و صرفا به دليل اينكه دوست شما نرنجد به آن مهماني ميرويد؟ چند وقت پيش برنامه جالبي درباره نه گفتن از تلويزيون پخش شد. روانشناسي به يكي از ادارات رفته بود و به كاركنان آنجا تمرين نه گفتن ميداد. صحنهاي را نشان ميداد كه 2 همكار در اتاق نشسته بودند. يكي از آن ديگري ميپرسيد: شما سنتان به اينجا رسيده، چرا ازدواج نكردهايد؟ او اول نميتوانست نه بگويد، اما وقتي تمرينهاي قاطعيت را ياد گرفت، خيلي راحت به همكارش ميگفت: نه! من نميخواهم راجع به اين مساله با شما صحبت كنم. شما نيز ميتوانيد نه گفتن را با همسرتان تمرين كنيد. براي كارهايي كه تمايلي به انجام آن نداريد، آنقدر نه بگوييد كه برايتان عادي شود. ما وقتي نه نميگوييم، خودمان را در شرايط خودتنبيهي قرار ميدهيم. براي اينكه مدام در ناهشيارمان ميگوييم من به قدر كافي خوب نيستم. بسياري از ما بدون آنكه حتي بدانيم ذهن و روانمان را هر روز زير شلاق خود تنبيهي كبود ميكنيم. نه گفتن نهتنها براي ما، بلكه براي طرف مقابل ما هم سودمند است، به دليل اين كه با صداقت رفتار كردهايم و احساسات راستينمان را با او در ميان گذاشتهايم. سفرهاي كه روح ندارد آسيه شريعتمدار، كارشناس ارشد مشاوره به تعطيلات آخر هفته از نقطهنظر انسجام خانواده و تحكيم پيوندهاي خانوادگي نگاه ميكند: امروزه با توجه به مسووليتها و وظايفي كه هر كدام از اعضاي خانواده دارند، فرصت بسيار محدودي در طول هفته براي گفتگوهاي عميق و تبادل ديدگاههايشان با هم دارند بنابراين طبيعي است كه روابط آنها تحتالشعاع شتاب زندگي قرار خواهد گرفت. شريعتمدار از اصطلاحي در خانوادهدرماني به نام آيينهاي خانواده ياد ميكند. آيينهاي خانواده به كار بستن همه مهارتهايي است كه به انسجام دروني خانواده منجر ميشود. از طرفي تعطيلات آخر هفته فرصتي طلايي براي اجراي آيينهاي خانواده است. با اين همه، متاسفانه بسياري از خانوادهها ارزش واقعي تعطيلات آخر هفته را نميدانند و ساعات و لحظات آن را مثل روزهاي عادي ميگذرانند. اين مشاور از معضلي به نام دور هم جمع شدن فيزيكي اعضاي خانواده ياد ميكند و ميگويد: ما امروز ميبينيم در بعضي خانوادهها سفره (به عنوان عنصر مهمي در ايجاد پيوندهاي خانوادگي) مفهوم خودش را از دست داده است. گاهي هم سفره به صورت فيزيكي وجود دارد، اما اعضاي خانواده به مثابه مجمعالجزايري دغدغههاي شخصيشان را دنبال ميكند. از طرفي، نكته كليدي مهار همه ابزارهايي است كه به نوعي به جزيرهاي شدن خانواده منجر ميشود. بحث ما در اينجا نفي هيچكدام از ابزارهاي تكنولوژيكي نيست، بلكه مهار و قيد و بند بستن بر آنهاست. چه بسا بدون آن كه ما متوجه باشيم، تلويزيون، بازيهاي رايانهاي، رايانه و دلمشغوليهاي ديگر ما را از هم دور ميكند. عادتهايتان را بشكنيد شايد يكي از مهمترين سرچشمههاي افسردگي بويژه در شهرهاي بزرگ افتادن در چرخه روزمرگي و فعاليتهاي يكنواخت باشد. امروزه روانشناسان درباره آثار سوء و مخرب روزمرگي هشدار ميدهند. با اين همه بسياري از عادتهاي ما در طول هفته ميتواند با تمهيداتي در تعطيلات آخر هفته بشكند و ما را از مرزهاي افسردگي دور نگه دارد. همچنان كه دكتر صداقت نيز مرحله مهمي از شكوفايي درون را تغيير عادتهاي جاري ميداند. او با نقل بيتي از حافظ (از خلافآمد عادت بطلب كام كه من/ كسب جمعيت از آن زلف پريشان كردم) ميگويد: عادتها خيلي وقتها ما را به بند ميكشند. گاهي حتي برنامهريزيهاي منظم رشد درون ما را متوقف يا كند ميكنند. فرض كنيد ما يك عمر عادت كردهايم ساعت 8 صبح از خواب بيدار شويم، چرا ما نبايد حلاوت بيدار شدن در 5 صبح را به خودمان بچشانيم؟ يك عمر زندگي ميكنيم و يك بار در طلوع آفتاب دقيق نميشويم. دقيق شدن در اجزاي كائنات فرض كنيد طلوع آفتاب به رشد دروني من كمك نميكند؟ البته شكستن عادتهاي جاري گاهي ممكن است براي ما ناامني بياورد؛ اما نبايد زود به آن آشيانه قديمي برگرديم. پرندهاي كه به آشيانه عادت كرده است، خودش را از فيض پرواز محروم ميكند. شكستن عادتها وسيله بسيار مهمي در گسترش درون و شكوفايي ذهن و روان ماست. تعطيلات را شخصي نكنيد شريعتمدار، سندرم بعدازظهرهاي جمعه (احساس سنگيني، افسردگي و خفگي) را مربوط به خانوادههايي ميداند كه تعطيلات آخر هفته را تلف ميكنند و به بطالت ميگذرانند. آنها از اين فرصت نه براي دور هم بودن، درددل كردن، بيان ديدگاهها و مشكلات و نه براي تفريح، مسافرتهاي كوچك و ورزش استفاده ميكنند بنابراين طبيعي است بعدازظهر جمعه به حس پوچي و سرزنش ميرسند، اما اگر از پتانسيل تعطيلات آخر هفته بدرستي استفاده شود، نهتنها عاملي براي ارتقاي پيوندهاي خانوادگي خواهد بود، بلكه با ايجاد شور، نشاط و انرژي اعضاي خانواده را براي شروع هفتهاي پربار آماده خواهد كرد. اما مولفهاي كه اين مشاور روي آن تاكيد ميكند، برنامهريزي است: متاسفانه ما شاهديم كه بسياري از خانوادهها برنامه خاصي براي گذران مطلوب تعطيلات آخر هفته ندارند و گاهي ميبينيم همه چيز را از منظر اقتصادي و معيشتي تعبير ميكنند (ما درآمد كافي براي بيرون رفتن نداريم... ما پول كافي براي...) در صورتي كه مهارتهاي گذران اوقات فراغت به هزينههاي آنچناني نياز ندارد. چهبسا خانوادههايي با درآمدهاي بالا و با وجود هزينههاي آنچناني نتوانند به سطح مطلوبي از رضايت و آرامش در تعطيلات آخر هفته برسند و در نقطه عكس، خانوادهاي فاقد امتيازهاي مالي باشد، اما با برقراري پيوندها و تكاپو براي انتخاب بهترين گزينهها به سطح رضايت و خرسندي برسد. نكته ديگري كه اين مشاور به عنوان چالشي در استفاده درست از تعطيلات آخر هفته ياد ميكند، به نوعي ميتوان آن را شخصي كردن تعطيلات ناميد. تلقي بسياري از اعضاي خانوادهها از تعطيلات آخر هفته يك تلقي كاملا شخصي به دور از كاركردهاي خانوادگي است. گاه ميبينيم در روز تعطيل مرد از صبح تا ظهر با اتومبيلش در پاركينگ خانه مشغول است و بعد از ناهار هم تا غروب چرت ميزند، زن با ماشين لباسشويي و آشپزخانه و اجاق گاز مشغول است و بچهها نيز هر كدام به فراخور سني و جنسيتشان سراغ دلمشغوليهايشان ميروند. نتيجه شخصي كردن تعطيلات آخر هفته همان احساس رخوت و خستگي است كه معمولا خانوادهها در ابتداي هفته دچارش ميشوند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 342]