واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > چهره ها - عضو هیأت علمی دانشگاه تهران معتقد است بود و نبود گروههای اصلاحطلب در حال حاضر تأثیر چندانی ندارد. صادق زیباکلام به رغم رویکرد منتقدانهاش به اصلاحطلبان، این روزها به جریان اصلاحات و اصلاحطلبان برآمده از انتخابات دوم خرداد، سخت امیدوار است.زیباکلام همزمان با آغاز دادگاه اصلاحطلبان، به آینده سیاسی آنان در نظام جمهوری اسلامی خوشبین است و شرایط سیاسی نوپدید پس از انتخابات ریاست جمهوری را زمینهساز ظهور نیروهای سیاسی جدید در جامعه ایران میداند. گفت و گوی «خبر» با زیباکلام درباره ماهیت این نیروها و آینده نیروهای سیاسی در ایران را در دوران احمدینژاد بخوانید.آقای دکتر زیباکلام! با توجه به محاکمه تعدادی از اصلاحطلبان برجسته به اتهام تلاش برای تحقق «کودتای مخملی»، آیا فکر میکنید اصلاحطلبان در حال نزدیکشدن به پایان کار خود در ایران هستند؟ نه! برعکس من فکر میکنم که این جریانات دو ماهه اخیر، به یک نقطه عطف و یک نوزایی برای جریان اصلاحطلب بدل خواهد شد. شاید گروهها و تشکلهای سنتیتر اصلاحطلب خودشان منحل شوند یا اینکه به حکم قانون منحل شوند اما به نظرمن اصل جریان اصلاحطلب به گونهای خیلی عمیقتر و گستردهتر قطعاً تداوم خواهد یافت و از آنچه هم که ما تاکنون دیدهایم خیلی رادیکالتر و پرتحرکتر خواهد بود. به نظر شما مسائلی که پس از انتخابات ریاست جمهوری در ایران بهوقوع پیوسته و کماکان نیز ادامه دارد، منجر به ظهور نیروهای سیاسی جدید در جامعه ایران خواهد شد؟ قطعاً همینطور است. من معتقدم نیروهای سیاسی جدیدی در جامعه ایران در حال شکلگیری هستند. اگر این جریانهای سیاسی مطالبات خودشان را در مواضع و سخنان جریانها و سازمانهای اصلاحطلب و یا حتی در شخص میر حسین موسوی ببینند و احساس کنند که این افراد و گروهها به مطالباتشان پاسخ میدهند و از ظرفیت و توانایی پیشبرد و تحقق مطالبات آنها برخوردارند، طبیعتاً موسوی و سایر اصلاحطلبان را به عنوان رهبران سیاسی خود میپذیرند. اما اگر به هر دلیلی متوجه شوند که خیلی نمیتوان روی مهندس موسوی و احزاب و تشکلهای اصلاحطلب حساب کرد، به گمان من جریان جدید اصلاحطلب رهبری متناسب با مطالبات خودش را در آینده تولید خواهد کرد. منظور شما از نیروهای جدید اصلاحطلب دقیقاً چیست؟ مراد من حضور چهرههای جدید در رهبری جریان اصلاحطلب نیست بلکه اشارهام بیشتر سطوح پایینی و بدنه جریان اصلاحطلب است. به نظر من بدنه این جریان رادیکالتر خواهند شد و اگر مهندس موسوی یا آقای کروبی نتوانند خودشان را با لایههای عمیقتر جریان اصلاحات وفق دهند و رهبری نیروهای برآمده از این لایهها را بر عهده گیرند، از سوی بدنه این جریان از رهبری جنبش اصلاحات کنار گذاشته خواهند شد. این نیروها در ایام پس از انتخابات، به رغم تمام وقایع بهوقوع پیوسته، نشان دادند که به سادگی از میدان به در نمیروند. این نیروها تا به این جا به مهندس موسوی و آقای کروبی احترام گذاشتهاند و این دو نفر برای آنها نماد مقاومت بودهاند اما واقع مطلب این است که اگر آنها ببینند که آقایان موسوی و کروبی بنای بر کوتاه آمدن دارند، خیلی راحت این دو نفر را کنار میگذارند. بنابراین مراد من از ظهور نیروهای جدید، شخصیتهای تازه نیست بلکه جریانهای رادیکالتر است. آیا ما در میان اصولگرایان نیز شاهد ظهور نیروهای سیاسی جدید خواهیم بود؟ من فکر میکنم که در میان اصولگرایان نیروهای جدید ظهور نخواهند کرد اما روند جدایی یا دوقطبیشدن یا شکاف بین جریانات تحولگرای و جریانات ایدئولوژیک اصولگرا در آینده نزدیک تشدید خواهد شد. چهار سال پیش وقتی که احمدینژاد به ریاست جمهوری رسید، اصولگرایان تقریباً یک صف یکدست و متحد بودند و رو در روی اصلاحطلبان و هاشمی رفسنجانی قرار گرفته بودند. اما ظرف چهار سال گذشته و با توجه به عملکرد دولت احمدینژاد در حوزههای گوناگون، منتقدان احمدینژاد در میان اصولگرایان، منظماً بیشتر شدهاند. منتقدان وی چه در مجلس و چه در بیرون مجلس بیشتر و جدیتر شدند. علاوه بر روحانیون و تشکلهای سیاسی روحانی، در حال حاضر بخش عمدهای از چهرههای شاخص مجلس هشتم مثل دکتر احمد توکلی، الیاس نادران و حتی مهندس باهنر از جمع موافقان احمدینژاد به جمع مخالفان وی پیوستهاند. داستان آقای رحیم مشایی در حقیقت نقش بسزایی در نمایش شکافهای درونی اصولگرایان داشت.به هر حال من معتقدم در میان اصولگرایان در کوتاه مدت جریانهای جدید سیاسی بوجود نخواهد آمد بلکه آنها با افزایش شکافهای داخلی مواجه خواهند شد؛ زیرا آقای احمدینژاد نشان داده است که اعتقادی به شور و مشورت ندارد و به تنهایی تصمیم میگیرد و دیگران باید تصمیمات وی را اطاعت و اجرا کنند. چیزی به نام کابینه، هیأت دولت، روحیه دسته جمعی، فکر دسته جمعی و مسئولیت مشترک با شخصیت آقای احمدینژاد خیلی همخوانی ندارد. این وضعیت به گمان من در چهار سال آینده خیلی قابل دوام نخواهد بود. شما احتمال انحلال احزاب و تشکلهای سیاسی اصلاحطلب نظیر حزب مشارکت، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و مجمع روحانیون مبارز را در چه حد میدانید؟ احتمالش به نظر من زیاد نیست. دلیل آن نیز به نظر من واضح است. فرض کنید که قوه قضائیه پس از اعترافات آقای ابطحی و سایر اصلاحطلبان در دادگاه، علاوه بر مجازات شخصی این افراد، رأی به انحلال تشکل سیاسی آنها نیز بدهد. به نظر من هیچ اتفاقی نمیافتد زیرا گروههای سیاسی اصلاحطلب در سازماندهی تجمعات عظیم مردمی نقش چندانی ندارند. بنابراین بود و نبود این گروهها تأثیر چندانی در اتفاقات در حال وقوع در کشور نخواهد داشت الا اینکه شرایط کشور را تندتر و رادیکالتر هم میکند. با فرض اینکه اصلاحطلبان از عرصه رسمی فعالیت سیاسی در نظام جمهوری اسلامی حذف شوند، به نظر شما اصولگرایان اصلاحطلب میتوانند جای آنها را بگیرند و از حیث مخالفت با جریان افراطی، کمابیش همان نقشی را ایفا کنند که اصلاحطلبان در دوازده سال گذشته در برابر جناح اصولگرا ایفا کردند؟ نه! فکر نمیکنم. زیرا اگر چهرههایی نظیر آقای قالیباف و دکتر توکلی بخواهند نقش منتقد را در برابر دولت احمدینژاد ایفا کنند، وضع آنها از دو حال خارج نیست. اگر نقش منتقدانه آنان صوری و تشریفاتی باشد، عملاً به حاشیه رانده میشوند. اما اگر بخواهند مثل اصلاحطلبان نقشی جدی را در انتقاد از دولت احمدینژاد بر عهده بگیرند، طبیعتاً به سرنوشت اصلاحطلبان دچار میشوند. اینها میتوانند مخالف دولت احمدینژاد باشند اما جنس مخالفتشان با مخالفت اصلاحطلبان یکی نباشد چرا که محتوای فکر و ایدئولوژی آنها متفاوت از اصلاحطلبان است. به هر حال آنچه مسلم است این است که آن بخش از اصولگرایان که منتقد راست افراطی شدهاند، چه اصلاحطلبان حذف شوند و چه در صحنه باقی بمانند، نیرویی جدی در درون اصولگرایان خواهند بود و در آینده جدیتر هم خواهند شد. شرایط لازم برای پیدایش وضعیتی که اصولگرایان اصلاحطلب منتقدان جدی دولت باشند در حالی که از اقبال مردمی نیز برخوردارند، چیست؟ شرط لازم پیدایش این وضعیت این است که آنها در برابر جریان راست افراطی از حالت تعارف و مماشات خارج شوند و قرص و محکم در برابر راست افراطی بایستند. اگر اصولگرایان اصلاحطلب چنین رویهای را در پیش گیرند، اعتبارشان در سطح جامعه به شدت افزایش مییابد. با توجه به حوادث پس از انتخابات آیا میتوان گفت که کشور در شرایط کنونی با ریزش نیرو مواجه شده است؟ به نظر من هزینه اصلی انتخابات 22 خرداد و تحولات پس از آن را انقلاب اسلامی پرداخت. مجموعه حوادث مربوط به این انتخابات، بیش از هر چیز به انقلاب اسلامی لطمه زد. با فرض ریزش نیرو، شما راهکار رویش نیروهای جدید در نظام جمهوری اسلامی را چه میدانید؟ اگر واقعاً راست افراطی به قلع و قمع نیروهای اصیل انقلاب اسلامی در سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، جبهه مشارکت، کارگزاران سازندگی، اعتماد ملی، جنبش دانشجویی و. . . ادامه دهد، این احتمال وجود دارد که در آینده نیروهای منتقد دیگر اساساً خیلی به جمهوری اسلامی توجهی نکنند و بیشتر در پی تحقق مدلها و الگوهای سکولار حکومت باشند. اگر ارادهای معطوف به حذف کامل اصلاحطلبان باشد، آیا اصولگرایان معتدل میتوانند مانع حذف اصلاحطلبان شوند؟ به نظر من راست افراطی نمیتواند اصلاحطلبان را حذف کند. اما در پاسخ به سؤال شما باید بگویم که اصولگرایان میانهرو به تدریج متوجه شدهاند که جریان راست افرطی چه هزینه هولناکی را به انقلاب اسلامی و نظام وارد میکند. آنها شاید به خاطر حفظ نظام و بقای انقلاب اسلامی، در آینده مجبور شوند که بسیار محکمتر از قبل در برابر راست افراطی بایستند. شما مواضع اصولگرایان منتقد احمدینژاد، مثلاً موضعگیری انتقادی جامعه اسلامی مهندسین در قبال رئیسجمهور را چطور ارزیابی میکنید و به نظر شما این انتقادات چقدر میتواند ادامه یابد؟ همانگونه که گفتم شکاف درون اصولگرایان در آینده بیشتر خواهد شد. شما مواضع عقلای اصولگرا را نسبت به حوادث پس از انتخابات چهطور ارزیابی میکنید؟ به نظر من آقای لاریجانی در آغاز تلاش کرد که خط سومی را در کنار طرفداران موسوی و هواداران راست افراطی ایجاد کند اما نهیب راست افراطی به لاریجانی، باعث عقبنشینی وی شد. ظاهراً پس از انتخابات، طیف سیاسی آقای کروبی از آسیبهایی که به اصلاحطلبان وارد شده تا حد زیادی مصون مانده است. آیا ممکن است که حزب اعتماد ملی میانهروهای وپیرامون کروبی، به جریان اصلی اصلاحطلبان بدل شوند؟ تصور نمیکنم؛ زیرا با اینکه شخص آقای کروبی واجد چنین پتانسیلی است ولی بدنه حزب اعتماد ملی، فاقد عرق و حمیتی هستند که اعضای حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی از آن برخوردارند. در مجموع شما حل و فصل مشکلات برآمده از مسائل انتخابات اخیر را از چه راه امکانپذیر میدانید؟ به نظر من وضعیت کنونی، چه پس از مراسم تحلیف و چه پس از معرفی کابینه آقای احمدینژاد، ادامه خواهد یافت. یک راه برای حل مشکلات ناشی از انتخابات اخیر میتواند اتخاذ موضعگیریهای جدید از سوی احمدینژاد و دوستانش باشد؛ موضعگیریهایی که شرایط را تا حدی تلطیف کند. البته به نظر من با تو جه به شناختی که همه ما از احمدینژاد داریم، امکان تحقق این امر زیاد نیست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 223]