واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: جام جم آنلاين: تصميم كنگره ايالاتمتحده براي توقف پروژه توليد هواپيماهاي 22 F ضربه بزرگي به نيروي هوايي اين كشور وارد آورد. به اعتقاد برخي تحليلگران، اين تصميم را بايد معادل پايان سلطه هواپيماهايسرنشين دار بر آسمانها دانست.
براي بيش از 60 سال نيروي هوايي ايالاتمتحده مظهر اقتدار نظامي اين كشور بوده است. هواپيماها بر فراز آسمانها پرواز ميكردند و همه چيز را در تسخير خود داشتند، اوج ميگرفتند، پايين ميآمدند و شيرجه ميرفتند و بمباران ميكردند اما اكنون همه چيز به گونهاي تغير كرده كه عده كمي قادر به درك آن هستند.
جنگ سختي در حال وقوع است، فرهنگ و هويت نيروي هوايي و سلاحهاي برتر در حال دگرگوني است و اين داستان واقعي پنهان در پشت تلاشي سياسي است كه تابستان گذشته براي
پيچيدهترين هواپيما جنگي جهان يعني هواپيماي شكاري 22 F اتفاق افتاد.
به ظاهر مناقشه بر سر هواپيماي 22 F نزاعي سياسي براي بودجه آن بود. نيروي هوايي در ناوگان كنوني خود 183 جنگنده رادارگريز 22 F دارد و توليد 4 فروند ديگر را در دست اجرا داشت.
نيروي هوايي براي سال آينده از كنگره درخواست 20 ميليارد دلار براي ساخت 20 فروند ديگر از اين هواپيما را كرده بود و طرح پيش پرداخت براي توليد200 فروند ديگر براي دهه آينده را در دستور كار خود داشت تا مجموعه هواپيماهاي 22 F خود را به 387 فروند برساند.
براي سالها افسران ارشد نيروي هوايي با تلاشي فراوان بهدنبال تجهيز اين نيرو به هواپيماهاي 22 F بودند و كنگره با وجود درصد ريسك بالايي كه اين طرح داشت با آن موافقت كرده بود اما تقاضاي جديد نيروي هوايي با بحران اقتصادي جهان مقارن شد، بدهيهاي دولتي افزايش يافت و در نتيجه نقطه نظرات نسبت به درخواستها و مطالبات نظامي تغيير كرد.
رابرت گيتس، وزير دفاع با درخواست آنها صريحا مخالفت كرد و باراك اوباما، رئيسجمهور اعلام كرد اگر بودجه وزارت دفاع خريد حتي يك فروند ديگر هواپيماي 22 F را در بر بگيرد لايحه بودجه وزارت دفاع را وتو خواهد كرد و بدين صورت پروژه هواپيماهاي 22 F به پايان خود رسيد.
با اين حال عمق مساله بيش از اين بود و تبعاتي بسيار جديتر به همراه آورد. اگر مايل به دانستن چرايي اين مساله هستيد بايد به سال 1981 در اوج جنگ سرد زماني كه هواپيماي 22 F متولد شد، رجوع كنيد.
ماموريت اين نوع هواپيما پيكارهاي هوا به هوا و كنترل كردن آسمان در زمان جنگ بود؛ زماني كه بمب افكنها بتوانند به اهداف خود دست يابند و سربازان بدون نگراني از حمله هوايي دشمن بر روي زمين بجنگند. هواپيماي22 F با تكنولوژي رادارگزير و همچنين فناوري الكترونيكي پيشرفته به گونهاي طراحي شده بود كه بتواند با هواپيماهاي جديد رقابت و در نبرد پيروز شود.
هواپيماي 22 F به دليل بروز مشكلات تكنيكي و مالي تا پايان سال 2005 بر روي باند پرواز قرار گرفت. بعد از تقريبا يك ربع قرن تاخير موانع فني و هزينههاي سنگين بسيار افزايش يافته بود تا اين كه جنگ سرد به پايان رسيد.
هيچ كشوري داراي نيروي هوايي كه بتواند با آخرين نوع هواپيماهاي 15 F و 18 F ايالاتمتحده مقابله كند، نبود. بنابراين بسياري در كنگره و همچنين برخي در پنتاگون اعتقاد داشتند با حذف دلايل وجودي پروژه 22 F بايد به خسارتهاو زيانهاي ناشي از توليد اين هواپيما پايان داده شود.
آن چه در محاسبات اين گروه نيامده بود اين كه مدافعان اين هواپيما بسيار قدرتمند و داراي نفوذ فراوان بودند. براي آنها نيروي هوايي به معناي هواپيماهاي سريع و چابك بود كه داراي توانايي بالا در جنگهاي هوايي باشد. نابودي پيشرفتهترين هواپيماي جنگنده براي اينان به معناي نابودي نيروي هوايي بود.
از سال 1947 تا 1982 تمام 10 ژنرالي كه به عنوان فرمانده كل نيروي هوايي خدمت كرده بودند خلبان بمبافكن بودند و از سال 1982 تا سال گذشته تمام 9 فرمانده كل نيروي هوايي خلبان جنگنده بودهاند.
در سال 2008 دوران جديدي در نيروي هوايي ايالاتمتحده آغاز شد و آن زماني بود كه گيتس از جورج بوش، رئيسجمهور پيشين آمريكا درخواست كرد فرمانده نيروي هوايي را از افرادي ديگر منصوب كند و پيشنهاد او نورتون شوارتز بود كه نه خلبان هواپيماي جنگنده بوده و نه بمب افكن بلكه خلبان هواپيماهاي غولپيكر ترابري بود كه حمل محمولههايي نظير نيرو ها، مهمات، آذوقه و تجهيزات را به مناطق جنگي را بر عهده داشت.
به اعتقاد گيتس، حمل و نقل هوايي مسووليتي مهم و حياتي است. هيچ نيرو و تجهيزاتي بدون آن نميتواند به سرعت به منطقه مخاصمه اعزام شود، اما اين بسيار نااميد كننده است كه تاكنون ارزش اين هواپيماها مانند هواپيماهاي جنگنده و بمبافكن كه ميتوانستند به پشت خطوط دشمن نفوذ كنند بالا نبوده است.
در جنگ ويتنام شرايط براي اوجگيري ارزش و مقام خلبانان جنگندهها فراهم شد در حالي كه قبل از آن خلبانان بمبافكنهاي اتمي داراي بالاترين ارزش بودند. جنگ عراق و افقانستان نيازمند يك فرهنگ جديد در نيروي هوايي است. به گفته آقاي توني كارتر، معاونت لجستيك وزارت دفاع آمريكا «جنگ معلمي بسيار مناسب براي نوآوري است، يك محرك بسيار خوب براي فكر در امور نظامي.» به اعتقاد او جنگهاي حاضر فرهنگها را در همه نهادهاي نظامي به چالش كشيدهاند و رقابت شديدي براي مناسب سازي امور در جريان است. جنگ عراق و افغانستان متفاوت از جنگهايي بود كه هواپيماي شكاري 22 F براي آنها طراحي شده بود. دشمن يك دولت خارجي نبود اما ماهيت شورشي و چريكي داشت. تقريبا هيچ اهداف استراتژيكي براي بمباران وجود نداشت يا يك نيروي هوايي متاخصم كه اين هواپيماها به تعقيب آنها بپردازند.
بنابراين وظيفه اصلي نيروي هوايي حمايت از نيروهاي آمريكايي و نيروهاي كشورهاي هم پيمان در روي زمين بود و اين دو معنا داشت: اول، حمل و نقل هوايي تجهيزات (كه نيروي هوايي متخصص آن بود) و دوم ياري رساندن به نيروهاي خودي براي يافتن و نابودي نيروهاي متخاصم. براي ماموريت دوم نيروي هوايي معمولا از هواپيماهاي بدونسرنشين استفاده ميكرد كه بهوسيله كنترل از راه دور هدايت ميشدند. اين هواپيماها بهوسيله فيلمبرداري از مناطق مورد نظر و فرستادن فيلمها به مقر خود اهداف مورد نظر را شناسايي ميكردند. همچنين اين هواپيما بمبهاي هوشمندي با خود حمل ميكردند كه به وسيله كنترل از راه دور بهسوي اهداف مورد نظر شليك ميكردند.
استفاده از اين نوع هواپيما اولين بار در يوگسلاوي در دهه 90 اتفاق افتاد و در افغانستان نيز مورد استفاده قرار گرفت اما در عراق اين هواپيماها بسيار سودمند بودند و از اين هواپيما در يافتن و نابودي تكتيراندازان، بمبهاي كار گذاشته در مسير جادهها و ديگر تهديدات استفاده شد.
گيتس زماني كه در آخرين دوره رياستجمهوري بوش بر مسند وزارت دفاع نشست با رشد روزافزون تقاضا براي اين گونه هواپيماها مواجه شد. از بين بردن آشفتگي امنيت عراق در صدر برنامههاي كاري گيتس بود كه بهنظر ميرسيد براي اين امر اين هواپيماهاي بدونسرنشين ابزاري بسيار كارآمد هستند.
او بهسرعت دستور ساخت اين هواپيماها را تا آنجا كه ظرفيت كارخانهها اجازه ميدادند، صادر كرد اما فرماندهان ارشد نيروي هوايي كه در ميان آنها فرمانده كل نيرويهوايي وقت هم بود مخالف استفاده از اين هواپيما در عراق بودند.
گيتس درصدد عملي كردن برنامه خود بود و ميخواست مخالفان را با نفوذ خود كنار بزند و اولين تلاش خود را زماني كه دو رسوايي نيروي هوايي در ژوئن سال 2008 منتشر شد، انجام داد. اولين مورد زماني بود كه فيوزهاي موشكهاي بالستيك اشتباها بهوسيله كشتي به تايوان فرستاده شد و مورد بعد زماني بود كه خبر حمل بمبهاي اتمي توسط بمبافكنها زماني كه بر فراز آسمان آمريكا پرواز ميكردند، انتشار يافت. گيتس از فرصت نهايت استفاده را كرد و افرادي را كه با طرح او مخالف بودند از جمله فرمانده كل نيروي هوايي را به اين بهانه اخراج كرد.
نيروي هوايي كه اكنون متشكل از طرفداران گيتس بود درصدد يافتن فردي ديگر براي فرماندهي كل نيروي هوايي برآمد. بر طبق نظر گيتس، شوارتز فردي مناسب براي اين مكان بود. شوارتز قصد داشت آخر سال بازنشسته شود و در آن زمان فرمانده پشتيباني و حمل ونقل نيروي هوايي آمريكا بود.
گيتس شخصيت فعال او و همچنين شخصيتي كه هميشه مايل به همكاري با بقيه قسمتها بود را دوست داشت. گيتس ارتش را مجبور كرد تا نفربرهاي زرهي جديد و گراني كه MRAP نام داشتند را بخرد. او همچنين به نيروي هوايي توانمندي نياز داشت تا آنها را سريعا به عراق منتقل كند. بنابراين شوارتز به سرعت وارد عمل شد. به گفته گيتس، شوارتز از هواپيماهاي بدونسرنشين بهشدت استقبال كرده است. ديويد پترائوس، فرمانده ارشد نيروهاي آمريكا در عراق و افغانستان طي نامهاي از شوارتز خواستند كه با استفاده از هواپيماهاي بدونسرنشين به نيروها برروي زمين كمك برساند.
در سال 2007 يعني يك سال قبل از اينكه شوارتز فرماندهي را بر عهده بگيرد هواپيماهاي بدونسرنشين در روز 21 پرواز شناسايي انجام ميدادند كه مجموعا 100هزار ساعت در سال ميشد. پيشبيني ميشود تا سال 2011 تعداد عمليات شناسايي به 54 و 350 هزار ساعت در سال افزايش يابد.
مطابق با قوانين خلبانان يا هدايتكنندگان اينگونه هواپيماها ناگزيرند دورههاي خلباني جنگنده را ببينند اما به اعتقاد شوارتز اين كار عملي نيست چرا كه نيروي هوايي تعداد كافي خلبان براي جوابگويي به رشد فزاينده تقاضاي اين هواپيماها را ندارد و در واقع هيچ نيازي به اينكه هدايتكنندگان هواپيماهاي بدونسرنشين خلبان باشند، نيست.
تصور زماني كه افسران نيروي هوايي هيچ تماس فيزيكي با هواپيماها نداشته باشند چندان دشوار نيست. شوارتز ميگويد: ما در حال گشودن دروازهاي جديد هستيم. يك افسر نيروي هوايي چگونه تعريف ميشود؟ تعاريف در حال تغيير و گسترش هستند و اين مسيري اجتنابناپذير براي پيمودن است.
يك تاريخ نگار نيروي هوايي ميگويد «افسران نيروي هوايي در سالهاي 1950 تا 1960 خلبانهاي بمبافكن بودند و افسران سالهاي 1970 تا 1980 خلبان جنگندهها بودند و در دهههاي آينده، افسران نيروي هوايي خلبانان هواپيماهاي بدونسرنشين خواهند بود و بسيار سهل است پيشبيني اينكه افزايش ستاره يك افسر و ترقي او به درجه بالاتر به ميزان پروازهايي كه او با اين هواپيماها انجام داده، بستگي خواهد داشت.
منبع: جام جم برگرفته از تايم
منبع : جام جم آنلاين برگرفته از تایم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 125]