واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: می شه منو باور کنی؟
هرگز از خود سوال کردهاید چه کسی هستید؟آیا میدانید در چه دورهای از زندگی خود قرار دارید؟آیا تواناییهای خود را میشناسید؟و آیا میدانید در آینده چه میخواهید انجام دهید؟نوجوانی، دورهای است که شما در آن قرار دارید. در این مرحله از زندگی، شما با تغییرات وسیع جسمانی، اعمال ذهنی (شیوه تفکر، روابط اجتماعی) احساس و عواطف مربوط به خود روبرو هستید. یک دوره نسبتاً طولانی که بر سلامت دوران بزرگسالی شما اثر مستقیم دارد. در دوره نوجوانی است که بسیاری از تواناییها شکل گرفته و کامل میشود.یکی از موهبتهایی که در این دوران به دست میآید، دستیابی به هدف است. اینکه کشف کنیم چه کسی هستیم؟ تواناییهایی بالقوه خودمان را بشناسیم و در نهایت بتوانیم خود را توصیف کنیم. به عبارت دیگر رسیدن به یک هویت منسجم و باثبات و داشتن یک احساس قوی نسبت به خویشتن.ادراک هر یک از ما از خود، به عنوان فردی مجزا از دیگران که دارای هماهنگی و وحدت در رفتار، نیازها، انگیزهها و علایق است، هویت ما را شکل میدهد که «احساس یگانگی و وحدت»، «احساس تداوم» و «احساس تقابل» از آن تأثیر میپذیرد.با حضور این سه بخش، میتوانیم به نگرشها و ارزشهای ثابت دست یافته، تصمیمگیری کرده، شیوه زندگی خود را تعیین کرده و بالاخره به یک احساس «خود» قوی دست یابیم. اگر در دستیابی به هویت شکست بخوریم، موجب درهم ریختگی و عدم ثبات در درون خود میشویم، یعنی نمیتوانیم به سوالهای مطرح شده درباره خودمان پاسخ دهیم. در نتیجه قادر نخواهیم شد به کشف خود نائل شویم.اما چگونه میشود به هویتی سالم و منسجم دست یافت؟ در رسیدن به یک هویت منسجم، تأیید دیگران، مقایسه اجتماعی و همانند سازی دارای اهمیت اساسی است. تأیید دیگران به معنای ارزیابی دیگری از ماست.
به طور کلی افراد همیشه در معرض تأیید و یا تکذیب دیگران هستند. در دوره نوجوانی آنچه نسبت به خودباور داشتهایم، مجدداً مورد بررسی قرار میگیرد و به همین جهت تأیید دیگران در شکلگیری و ثبات شخصیتی ما در این دوره اثر ویژهای دارد. تأیید دیگران موجب به وجود آمدن اعتماد به خود میشود و احساس اعتماد به خود در تشکیل باورهای مثبت درباره خود به عنوان یک فرد توانا، موثر است. مقایسه اجتماعی نیز در ساخت باورها و نگرشها نسبت به خود، جایگاه خاصی دارد. مقایسه اجتماعی بایستی با افراد مشابه صورت پذیرد. در این صورت است که فرد به یک تأیید و باور درست در مورد خود، دست مییابد.موضوع دیگری که برای رسیدن به یک هویت منسجم نقش بنیادی دارد، مسئله همانند سازی است. همانندسازی عبارت است از پذیرفتن ویژگیها و رفتارهای دیگران که مورد ستایش و علاقه ما بوده و آن را در رفتارهای خود بروز میدهیم.در طول زندگی، الگوهای همانند سازی تغییر میکنند. ما در کودکی والدین را مورد همانند سازی قرار میدهیم، در دوران مدرسه با معلمان و در دوره نوجوانی با افراد مشهور، موفق و... همانند سازی میکنیم.همچنین در دوره نوجوانی همانند سازیهای متعدد و مختلفی انجام میدهیم تا سرانجام ویژگیهای مطلوب خود را بهدست آوریم.معمولاً ما در ابتدای نوجوانی در هویت مبهم قرار داریم. در این دوران دچار بی تصمیمی میشویم و نمیتوانیم در مورد مسائل مختلف زندگی تصمیم بگیریم.بطور مثال اگر در این دوره از ما بپرسند که میخواهید چه کاره شوید میگوییم :« نمیدانیم.»علت این امر، تغییرات سریع و همه جانبه در ابعاد جسمانی، شیوه تفکر، روابط اجتماعی و عاطفی است که موجب میشود ما احساس تداوم خود را از دست بدهیم.
نوجوانان از زمانی که توانستند خود را با تغییرات سریع و همه جانبه هماهنگ نمایند، از هویت مبهم خارج شده و به هویت منع میرسند.در هویت منع، نسبت به خود و تواناییهایمان دچار تردید میشویم و اعتماد کافی به خود نداریم. به همین دلیل انتخابها و تصمیمگیریهای مربوطه به خود را به عهده دیگران میگذاریم. هویت منع، مقدمه ورود به هویت بحران است. در هویت بحران، به کشف خود پرداخته، به هدفها و تواناییهای خود فکر کرده، نقشهای مختلف را تجربه کرده و مسئولیتهای متفاوتی را پذیرا میشویم، تا به ویژگیهای مطلوب دست یابیم.نوجوان در این مرحله برای تصمیمگیری در موارد مختلف وقت زیادی را صرف میکند و دائماً به ارزیابی خود و تواناییهایش در مورد هدف تعیین شده میپردازد. با طی کردن هویت بحران به هویت پیشرفت میرسیم. زمانی که بحرانها راحل کرده وبه یک ثبات ارزشی دست یافتهایم.ما با داشتن هویت پیشرفت قادر به تصمیمگیری و انتخاب در مورد مسائل مربوط به خود هستیم زیرا خود را کشف کرده، تواناییهایمان را شناخته وبه یک باور درست نسبت به خود رسیدهایم.باید توجه داشت که ممکن است به دلایلی هویت نوجوانان در هر مرحله تثبیت شده و مانع طی مراحل بعدی شود. شاید شما در بین دوستان و همکلاسیهای خود، کسانی را دیدهاید که در مورد خود احساس خوبی ندارند. دچار بیثباتی شدهاند. نمیتوانند تصمیم بگیرند. در کارها و فعالیتهای خود مشکل دارند. از برقراری رابطه صمیمی و نزدیک با دیگران ناتوانند . فرد سردرگمی هستند که نسبت به خود و دیگران اعتماد کافی ندارند، بنابراین پیشرفت آنان در بسیاری از جنبهها دچار اشکال است. این علائم بیانگر آن است که اینگونه افراد در هویت مبهم تثبیت شدهاند. یا شاید کسانی را بشناسید که هدفهای دیگران را هدف خود میدانند. معمولاً به نقشهایی که دیگران برایشان تعیین کردهاند، قانع هستند و به طور مستقیم و یا غیرمستقیم توسط دیگران هدایت میشوند.نوجوان عزیز!اکنون با مروری منطقی در خود بیندیش و جست وجو کن که در کدام یک ازمراحل هویت قرار داری؟آیا فکر میکنی در مرحله خاصی از هویت تثبیت شدهای؟چه عواملی باعث شده در این مرحله باقی بمانی؟یکبار دیگر این مطالب را با دقت مطالعه کن و آنگاه کاغذ و قلمی برداشته، ویژگیها و تواناییهای خود را فهرست کن. بعد از اینکه فهرست را تهیه کردی اگر مایل بودی به سوالات زیر پاسخ بده:چند ویژگی مثبت و چند ویژگی منفی در فهرست شما وجود دارد؟برای اینکه بدانی چقدر در شناخت خود موفق بودهای فهرست مذکور را به یکی از نزدیکان یا دوستان صمیمی خود نشان بده و از او بخواه تا در مورد ویژگیهای نوشته شده، صادقانه اظهار نظر کند.منبع:کیهان :- نمی دانم كه هستم؟- مؤثرترین گام های عملی در تقویت اعتماد به نفس و غلبه بر کمرویی- من،مهم هستم- نوجوانی دوران خودیابی- الگوی نوجوان شما چه كسی است؟- عزت نفس- چه كنیم تا جوان و نوجوانمان به انحراف كشیده نشود؟ ( قسمت اول)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]