واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سقوط و بازگشت «امپراتور آدريانو»
بچه هايي كه به نام «ژوتا، ژوتا» شهرت دارند در مدرسه فوتبال خود اهميت اين نكته را ياد مي گيرند كه پس از تماس با توپ و كنترل آن بايد با ضرب اول يا دوم آن را پاس دهند.مدرسه «ژوتا، ژوتا» كه توسط مالك آن كه به همين نام صدا مي شود پايه گذاري شده، در واقع يك كلاس بود كه اين مرد براي پسرانش پايه گذاري كرد. اين مرد پسران خود و دوستان آنها را جمع و با آنها فوتبال تمرين مي كرد و به جاي اينكه از شاگردانش پولي بگيرد، يك وعده غذاي مجاني هم به آنها مي داد.
اكثر شاگردان اين مدرسه از محله فقيرنشين فاولاي ريودوژانيرو مي آمدند. اين مدرسه آرام آرام شهرت پيدا كرد و زماني كه شايع شد شماري از بچه هاي اين مدرسه توسط باشگاه هاي اروپايي استخدام شده اند، شهرت آن از مرز هاي شهر ريو هم گذشت. بچه هاي اين مدرسه همگي روياهايي مشابه داشته اند؛ گل زدن در يك ورزشگاه پر از تماشاگر و تشويق شدن توسط اين تماشاگران و خريدن يك خانه شيك كه چند مستخدم در آن كار كنند براي مادران و پدران خود، و خريد يك اتومبيل گرانقيمت براي خود. مردي كه حالا هيچ كس او را به نام صدا نمي كند بلكه همه او را «ژوتا، ژوتا» صدا مي كنند، مي گويد: «در ذهن بچه ها، وضعيت ايده آل يعني ستاره شدن در برزيل و بعد رفتن به باشگاه هاي ثروتمند اروپايي و پولدار شدن... اما واقعيت اين است كه مساله به اين سادگي ها هم نيست. تعداد كمي از بچه ها مي توانند به سطح اول فوتبال برزيل برسند يا اينكه راهي اروپا شوند. تازه آنهايي هم كه راهي اروپا مي شوند خيلي مشكل دارند؛ مشكل آشنا نبودن با محيط و به خصوص آب و هواي سرد.»
اما آدريانو ليته ريبرو يكي از اين بچه ها بود كه به روياي خودش رسيد. او با قدرت بدني بالا و يك پاي چپ خطرناك يكي از بهترين مهاجمان جهان شده است. حالا او را در ايتاليا «امپراتور» صدا مي كنند و بسياري از روزنامه ها و نشريات ايتاليا شيوه زندگي او در شهر ميلان را با زندگي سلاطين سابق اروپا مقايسه مي كنند. اما حتي اين بازيكن افسانه اي هم روزگار فوق العاده اي نداشته.
او مي گويد: «وقتي كوچك هستي، مادرت مهم ترين فرد زندگي تو است و آرزوي تو اين است كه يك خانه باشكوه براي او بخري. اين اتفاق براي من افتاد. خوشحالم كه به آرزوهايم رسيده ام اما مساله اين است كه اگر به اوج برسي و دورو بري هاي تو آدم هاي مناسبي نباشند، آن وقت ممكن است در يك روز از آن نقطه اوج به پايين سقوط كني.» آدريانو در سال 2000 چند هفته قبل از تولد 18 سالگي اش، در تيم فلامينگوي برزيل اولين بازي رسمي باشگاهي خودش را انجام داد. تنها 10 ماه بعد او به تيم ملي برزيل دعوت شد و سه سال بعد بازيكن ثابت اين تيم شد. البته در اين فاصله او در سال 2001 به تيم اينتر ميلان ايتاليا پيوست. او قبل از آنكه در اينتر يك بازيكن ثابت شود، دو فصل موفق را در تيم هاي فيورنتينا و پارما به صورت قرضي طي كرد. او در فاصله سال هاي 2003 تا 2006 در مجموع 61 گل براي اينترميلان در سري A به ثمر رساند كه اين گل ها بود كه لقب «امپراتور» را براي او به ارمغان آورد. او براي تيم ملي برزيل هم آمار خيلي خوبي دارد (26 گل در 42 مسابقه).او هم در مسابقات جام ملت هاي آمريكاي جنوبي و هم در جام جهاني گلزني كرده اما مساله اين است كه تمام كارشناسان در مورد او مي گويند: «وي مي توانست خيلي بهتر از اين باشد كه حالا هست. مشكل اصلي آدريانو در واقع يك بيماري بود؛ افسردگي. اولين مشكلات آدريانو زماني شروع شد كه او اضافه وزن پيدا كرد. نبودن آمادگي جسماني باعث مي شد آدريانو نتواند انتظارات را برآورده كند. در فوتبال اروپا كه حالا بازيكنان در آن در يك بازي بيش از 12 كيلومتر مي دوند، آدريانو گاهي كمتر از نيم اين مسافت را در يك بازي مي دويد و اين انتقاد فراواني را به او باعث مي شد.
علت اضافه وزن آدريانو اين بود كه او به توصيه هاي پزشكان تغذيه توجه نمي كرد و تمرينات لازم را هم انجام نمي داد. ريشه همه اين مسائل به سال 2004 برمي گشت؛ زماني كه آلمير پدر آدريانو
- كه رابطه فوق العاده اي با او داشت- بر اثر يك سكته قلبي درگذشت. آدريانو با به ياد آوردن آن زمان مي گويد: «ناگهان متوجه شدم پدرم ديگر نيست تا بازي هاي مرا تماشا كند، با من شوخي كند يا حتي دعوايم كند. بعد از مرگ پدرم بود كه تمركزم را از دست دادم، انگيزه ام كم شد و بعد جذب كارهايي شدم كه خيلي اشتباه بودند.» آدريانو ناگهان دچار حس انزوا شد و از همه دوستان و اعضاي خانواده اش كناره گرفت. او سال گذشته در مصاحبه اي اعتراف كرد كه در آن زمان زندگي او در يك كلمه خلاصه شده بود؛ الكل. آدريانو در فصل 2007-2006 بدترين دوره فوتبال خود را طي كرد. او در30 بازي براي اينترميلان به ميدان رفت اما فقط شش گل به ثمر رساند: «وقتي سقوط كني خيلي سخت است كه بتواني برگردي... در آن دوره هيچ چيز براي من مهم نبود حتي به اين فكر كردم كه فوتبال را كنار بگذارم. آن زمان مادرم به من گفت: «ايتاليا را ول كن و به خانه برگرد. اگر هم نمي خواهي، ديگر فوتبال بازي نكن. اما من تصميم گرفتم دوباره به اوج برگردم. خوشحالم كه آنقدر قدرت داشتم كه بتوانم اين كار را انجام بدهم و به هدفي كه داشتم، برسم.»
در سال 2007 اينترميلان آدريانو را به صورت فرضي به سائوپائولو فرستاد و اين نقطه به نقطه به بازگشت آدريانو به اوج انجاميد. او سخت تمرين كرد، به آمادگي جسماني كامل رسيد و طي تنها در 10 بازي شش گل براي سائوپائولو به ثمر رساند. او مي گويد رمز موفقيتش در دو چيز بوده: «اول اينكه بالاخره پذيرفتم پدرم رفته و ديگر برنمي گردد. هنوز دلم براي او تنگ مي شود اما بالاخره با اين مساله كنار آمده ام. دوم هم اينكه الكل را كاملاً فراموش كردم.»
آدريانو پس از رسيدن دوباره به اوج مجدداً به تيم ملي برزيل دعوت شد. در بازي برزيل مقابل آرژانتين ژوزه مورينيو سرمربي پرتغالي مشهور اينترميلان به ورزشگاه رفت تا بازي مهاجم برزيلي تيمش را ببيند. او از آن چيزي كه ديد اظهار رضايت كرد و اين باعث شد آدريانو به اينتر بازگردد و حالا دوباره بازيكن ثابت اين تيم شود. درس هايي كه او طي اين دوران گرفته، درس هايي سخت بوده اما در عين حال مي گويد محال است كه اين درس ها را فراموش كند.
آدريانو حالا هر روز همراه ساير بازيكنان اينتر تمرين مي كند و گاهي جلسات تمريني اختصاصي هم براي خودش برگزار مي كند. او حالا نسبت به قبل وزن كمتري دارد اما در عين حال حجم عضلات او افزايش يافته، ميزان دوندگي او هم به سطح مناسبي رسيده و در مجموع بدل به همان بازيكني شده كه طرفداران اينتر زماني در ستايش اش لقب «امپراتور» را به او مي دادند.
آدريانو مي گويد كه حالا ديگر لذت طلبي يا تنبلي يا بي انگيزه بودن سد راه موفقيت هاي آتي او نخواهد بود: «حالا فهميده ام كه زندگي فقط لذت بردن و خوشگذراني نيست، در زندگي چيزهاي زيادي وجود دارد كه اهميت دارند. شايد رسيدن به خيلي از آنها سخت باشد اما وقتي به هدفي كه داري برسي، خوشحالي تمام وجود تو را در بر خواهد گرفت.» اين روزها اكثر بازيكنان فوتبال كه درگير تمرينات و مسابقات پياپي و سخت هستند، در پاسخ به اين سوال كه آيا حالا از فوتبال بازي كردن به اندازه بازي كردن در دوران كودكي خود لذت مي برند، پاسخ مي دهد: «نه.»
اما جواب آدريانو متفاوت است: «بله، خيلي، نمي توانم يك روز از زندگي ام را بدون اينكه به توپ ضربه بزنم، سر كنم... يكي از بهترين لذت هاي من هنوز فوتبال بازي كردن است...»
آدريانو اينگونه حرف هايش را به پايان مي برد: «هنوز هم وقتي گل مي زنم و طرفدارانم را خوشحال مي كنم، وقتي مي بينم تمام ورزشگاه نام من را صدا مي كند لذت مي برم، اين صحنه ها را وقتي بچه بودم در ذهن خودم خيالبافي مي كردم و حالا از اينكه آنها به واقعيت پيوسته اند، خيلي خوشحالم.»
معدود بازيكناني توانسته اند از دوران نزول ناشي از حاشيه هاي دائمي زندگي فوق ستاره ها رها شوند و دوباره به اوج برگردند اما آدريانو اين كار را كرده و اين شايد مهم تر از اين باشد كه او توانست يكي از ژوتاژوتاهايي باشد كه به روياي ديرينه خود براي مشهور و ثروتمند شدن دست پيدا كند.
تيم ويكري- اسپورت ايلوستريت
دوشنبه 29 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 197]