واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: سیاست > رهبری - اجازه ندهید که هوسهاى یک عدّه معدود و یک گروه کوچک و اندک در داخل جامعه، موجب اغواى ذهن و فکر دختر و پسر جوان و مرد و زن مؤمنى شود که هیچ انگیزه فسادى ندارند. رهبر معظم انقلاب در سال 1380 و در مراسم تنفیذ حکم رییس جمهور وقت مطالب بسیار مهمی بیان فرمودند. نظر به اینکه بازخوانی بیانات مزبور در شرایط کنونی کشور واجد اهمیت است، خبرآنلاین ، بخشی از آن را منتشر می کند. یکى از بزرگترین مسؤولیتهاى مسؤولان کشور - از جمله رئیس جمهورى محترم - تعقیب مفاسد مالى و اقتصادى است که باید در برنامه دولت قرار گیرد. البته قوّه قضایّیه و قوّه مقنّنه هم در این زمینه مسؤولند و خوشبختانه همکاریهایى هم مىکنند. این مبارزه باید جدّى شود و خود را در مرحله عمل نشان دهد... یک جریان فساد هم فسادهاى اخلاقى و رواج منکرات است. با این هم باید مقابله و مبارزه کرد. ما خوب مىدانیم، این جزو تعالیم اسلام است که با زبان و تبیین باید مردم را با فضایل اخلاقى آشنا کرد و از منکرات دور نگهداشت. این به جاى خود درست؛ اما با شیوع منکرات و با تظاهرِ به آن باید مقابله کرد. اسلام مرتکبِ منکر را نصیحت و هدایت مىکند؛ اما حد هم براى او مىگذارد. با صِرف زبان و توصیه نمىشود کارى کرد. قدرت نظام باید جلوِ سیرِ فحشا و فساد را بگیرد. اجازه ندهید که هوسهاى یک عدّه معدود و یک گروه کوچک و اندک در داخل جامعه، موجب اغواى ذهن و فکر دختر و پسر جوان و مرد و زن مؤمنى شود که هیچ انگیزه فسادى ندارند. شما باید جلوِ آنگونه افراد را بگیرید. همه مسؤولان بخشهاى مختلف کشور در این زمینه مسؤولند. اجازه ندهید عدّهاى با تکیه به نام آزادى - که واقعاً باید بر عنوان مظلوم آزادى گریست که چه سوء استفادههایى از این نام مىشود - منکرات و فحشا و بىبندوبارى را در جامعه رایج کنند. عکسالعملِ آن این است که عدّهاى به نظام بدبین شوند؛ مثل اوّل مشروطه. یکى از عواملى که موجب شکست مشروطیت در ایران شد، این بود که متدیّنین بعد از مدتى احساس کردند کأنّه کار به سمت بىدینى پیش مىرود. جنجال زیاد مطبوعاتى که آن وقت همه انگیزه خودشان را این قرار داده بودند که به مقدّسات دینى حمله کنند - البته کسانى که در مشروطیت با اساس دین و مظاهر دینى و اعتقادات دینى و روحانیت و با اینطور چیزها در مجامع به صورت قلمى و شعارى مقابله و اهانت مىکردند، عدّه زیادى نبودند، اما جنجالشان زیاد بود - موجب شد که متدیّنین و علما که در صفوف اول مبارزه مشروطیت بودند، بتدریج دلسرد شدند و کنار نشستند. وقتى چنین شد، نهضت شکست مىخورد؛ و مشروطیت شکست خورد. بعد از پانزده، شانزده سال از عمر مشروطیت، دیکتاتورىِ رضاخانى به وجود آمد. این بسیار عبرتانگیز است. رضاخانِ قلدر و چکمهپوش کجا، شعار مشروطیت کجا؛ چقدر اینها با هم فاصله دارند! چرا اینطور شد؟ چون اطمینان و اعتماد مردم مؤمن سلب شد؛ کنار نشستند و از صحنه بیرون رفتند. مسؤولان نباید بگذارند چنین حالتى در مؤمنین به وجود آید. البته این هیچ مجوّز آن نیست که کسانى به بهانه اینکه اطمینانشان سلب شده، قانونشکنى کنند. قانونشکنى جرم است. تخلّف از قانون و خروج از مدار قانونى براى مقابله با هر چیزى که به نظر انسان منکر مىآید - بدون اجازه حکومت - خودش یک جرم است؛ مگر نهى از منکر زبانى، که بارها گفتیم نهى از منکر زبانى جایز و واجب و وظیفه همه است و در هیچ شرایطى هم ساقط نمىشود؛ اما آنجایى که نوبت اجرا و عمل برسد، همه باید طبق قوانین عمل کنند. هیچ چیزى مجوّز این نیست که بگویند چون نیروى انتظامى و قوّه قضایّیه عمل نکردند، خودمان وارد میدان شدیم؛ نخیر، آن روزى که لازم باشد مردم براى حادثهاى خودشان وارد عمل شوند، رهبرى صریحاً به آنها خواهد گفت.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 332]