واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: سقوط "بهائيت" در چال هرز همجنس گرايي
خبرگزاري جمهوري اسلامي(ايرنا)-گروه تحقيق و تفسير خبر-مهدي نائيني:تشكيلات جهاني بهائيت در راستاي جذب و گسترش نفوس بهائي و ترغيب همجنس گرايان به عضويت در فرقه ضاله بهائيت ،تلاش مي كند كه رفتارهاي همجنس گرايانه را به همجنس گرايي تعديل دهد تا شامل داوريهاي اخلاقي و مذهبي قرار نگيرد.
امروزه تشكيلات بهائيت در تلاش است كه همانند همجنسگرايان ، همجنسگرايي Homosexuality را از مفاسدي نظير زنا و فحشاء و حتي لواط ( هم جنس گرائي مردان ) و مساحقه ( هم جنس بازي زنان ) تفكيك كند و تعاليم بهائي را به سمت سازگاري با آنها و مطابقت با نظريات همجنسگرايي سوق دهد و اين تعامل را همانند اعجاز پيامبران و انبياء معرفي نمايد!.
تشكيلات جهاني بهائيت معتقد است كه امروز تعاليم بهائي برخلاف اديان آسماني يهوديت ، مسيحيت و اسلام كه نگرش آنها به همجنسگرايي مبتني بر گناه است و براي مرتكبين آنها مجازات قائل هستند همجنسگرايي را يك گناه و همجنسگرا را فاسق نمي داند و معتقد است كه همجنسگرايي حاصل عشق و محبت شديد ميان دو همجنس است ! علي رغم اينكه در بند 107 كتاب اقدس روابط جنسي ميان افراد همجنس تحريم شد ه است ،تشكيلات بهائيت اين انقلاب جنسي Sexual Revolution را مي پذيرد و اين ارتباط را حاصل گناه و فسق نمي داند تا آنجاكه براي تشكيلات جهاني بهائيت مسئله اين است كه تبليغ نمايد ، فرد همجنس گرا مي تواند پس از بهايي شدن بر ارتباطات جنسي خود تاكيد بورزد!
بنابر اين تشكيلات جهاني بهائيت در راستا جذب و گسترش نفوس بهائي تلاش مي كند كه رفتارهاي انحرافي همجنسبازي را به همجنس خواهي تقليل دهد تا شامل داوريهاي اخلاقي و مذهبي قرار نگيرد و از آنجا كه رفتار همجنسگرايانه نوعي رفتار مبتني بر "اختيار" است بنابر اين شامل داوري اخلاقي مي شود و اين در حالي است كه همجنس خواهي كه صرفاً تمايلي است كه همجنسگرا به فرد همجنس دارد فاقد "اختيار" است و شامل داوري اخلاقي نميشود.
اما آنچه كه اهميت دارد آن است كه اديان آسماني يهوديت ، مسيحيت و اسلام و فيلسوفاني همچون افلاطون ، توماس آكويناس و كانت از جمله فيلسوفاني هستند كه قائل به تقليل رفتارهاي همجنسگرايانه به همجنسگرايي نيستند و همجنسگرايي را يك نوع رفتار مي دانند تا يك تمايل دروني و بدين سان قائل به داوريهاي اخلاقي در مورد همجنسگرايان هستند .
اما از سوي ديگر اگر همجنسگرايي و رفتار همجنسگرايانه را نوعي بيماري بدانيم ديگر نمي توانيم آنها را اخلاقاً محكوم كنيم . تا قبل از سال 1974 انجمن روان پزشكان امريكا ( ApA ) همجنسگرايي را نوعي اختلال رواني مي دانست . اما در سال 1974 آن انجمن رسماً اعلام كرد كه در اين مورد خطا كرده است . امروزه تقريباً اكثريت قريب به اتفاق متخصصين ذيربط همجنسگرايي را بيماري نمي دانند البته در بسياري مواقع ممكن است همجنسگرايي به خاطر فشارهاي اجتماعي زيادي كه بر فرد همجنسگرا وارد مي شود به انواع اختلالات روحي و رفتاري بينجامد . بنابر اين اگر رفتارهاي همجنسگرايانه را بيماري ندانيم حق داريم درباره حسن و قبح آنها بپرسيم و آنها را مورد داوري اخلاقي قرار دهيم .
مهمترين برهاني را كه در تقبيح اخلاقي رفتارهاي همجنسگرايانه اقامه شده است برهان امر غير طبيعي است . همانطور كه گفته شد افلاطون ، توماس آكويناس و كانت از جمله فيلسوفاني هستند كه بر مبناي اين برهان رفتارهاي همجنسگرايانه را تقبيح كرده اند حكيمان و فقيهان مسلمان نيز همين برهان را مهمترين مبناي عقلي تقبيح رفتارهاي همجنسگرايانه قرار داده اند.
اما معناي طبيعي و غير طبيعي بدين معنا است كه تمام اندام هاي بدن انسان غايت ، نقش يا كاركرد ويژه اي دارند كه اصولاً براي انجام آن طراحي شده اند . بطوري كه اگر اندامي در خدمت غايت خود باشد و نقش اصلي خود را ايفاء كند در وضعيت « طبيعي » است و اگر برخلاف آن نقش يا غايت بكار گرفته شود در وضعيت « غير طبيعي » است .آشكار است كه غايت اصلي اندام هاي جنسي را بايد « توليد مثل » بدانيم بنابر اين رفتارها و مناسبات همجنسگرايانه را بايد غير طبيعي تلقي كنيم زيرا در اين گونه مناسبات بكار گيري اندام هاي جنسي به توليد مثل نمي انجامد . بنابراين مطابق تفسير كاركرد گرايانه اولاً همجنسگرايي امري غير طبيعي خواهد بود و ثانياً به آن دليل كه غير طبيعي است غير اخلاقي نيز هست.
نظريه كانت درباره رفتارهاي همجنسگرايانه نيز بر همين مبنا استوار است .كانت براي توضيح رأي خود از مفهوم Crimina Carnis ( جرائم جنسي يا كاربرد ناصواب قواي جنسي ) بهره مي جويد .
كانت جرائم را بر دو نوع تقسيم مي كند :
1- رفتارهايي كه موافق طبيعت اما خلاف عقل سليم است . اين رفتارها خلاف اصول اخلاقي اي است كه بر ما انسانها از آن حيث كه موجوداتي صاحب عقل هستيم فرض است . از نظر كانت خيانت ورزيدن به همسر از اين نوع است مرد كاري خلاف طبيعت انجام نمي دهد بلكه كار او خلاف اخلاق و لذا مطابق رأي كانت خلاف عقل است .
2- رفتارهايي كه خلاف طبيعت ماست، از نظر كانت ، خود ارضايي ، ارتباط جنسي با حيوانات و رفتارهاي همجنسگرايانه از اين نوع است كانت اين نوع رفتارها را پست ترين نوع فساد مي داند و حتي اين گونه رفتارها را از خود كشي قبيح تر مي شمارد .
كانت رفتارهاي همجنسگرايانه را كه دومين نوع جرائم جنسي يعني جرائم جنسي مخالف طبيعت Contra naturam است مقاربت جنسي ميان Sexus homoginii همجنسان مي داند . كه در آن موضوع تحريك جنسي انسان همجنس اوست نه از جنس مخالف . او اين عمل را مغاير غايات انسانيت مي داند چرا كه غايت انسانيت در امور جنسي از ديدگاه كانت حفظ نوع انسان بدون هتك حرمت انسانيت است . وي معتقد است كه در رفتارهاي همجنسگرايانه نوع انسان محفوظ نمي ماند و نفس انساني نيز به مرتبه اي نازلتر از حيوانات تنزل مي كند و از انسانيت هتك حرمت مي شود . بنابراين كانت در واقع رفتارهاي همجنسگرايانه را به دو دليل تقبيح ميكند وي معتقد بود كه اولاً مناسبات جنسي براي حفظ نوع انسان است ، و رفتارهاي همجنسگرايانه چون خلاف آن غايت اند ، ناروا هستند و ثانياً رفتارهاي همجنسگرايانه موجب هتك حرمت انسانيت مي شوند و لذا از اين حيث هم در خور نكوهش اند .
در فلسفه اخلاق كانت مفهوم حرمت نهادن به « انسانيت » و تكريم « كرامت انساني » از جايگاه و نقش بسيار مهمي برخوردار است . از نظر كانت تمام تكاليف اخلاقي از يك اصل نهايي عقلي استنتاج مي شوند . او اين اصل را يك امر مطلقي مي داند كه از آن صورتبندهاي مختلفي بدست مي آيد يكي از آن صورتبنديها مبتني بر مفهوم « تكريم انسانيت » است از نظر او هر رفتاري كه كرامت و ارزش ذاتي انسان را نقض كند اخلاقاً نارواست . يكي از بارزترين مصاديق هتك حرمت انسانيت رفتارهاي همجنسگرايانه است .
راجر اسكروتن فيلسوف معاصر انگليسي نيز در تحليل خود بر بنياني غير از برهان غيرطبيعي بودن رفتارهاي همجنسگرايانه به تقبيح اخلاقي رفتارهاي همجنسگرايانه مي پردازد. به اعتقاد وي رفتارهاي همجنسگرايانه به دو دليل مهم به لحاظ اخلاقي درخور نكوهش هستند اولاً روابط ميان همجنسگرايان بسيار سطحي و نا پايدار است دوم روابط ميان همجنسگرايان به نحو متعارفي با بي بند و باري همراه است و نهايتاً به نوعي زندگي هرزه گرايانه مي انجامد و دقيقا به اين دو دليل است كه گسترش اين رفتارها به بي ثباتي و فرو پاشي اجتماعي مي انجامد به ويژه بنيان خانواده را در اجتماع مورد تهديد جدي قرار مي دهد.
در آخر اينكه تشكيلات جهاني بهائيت در پي چه اهداف تشكيلاتي به دنبال جذب همجنسگرايان است ؟ و اين اهداف تا جايي پيش مي رود كه سازمان همجنسگرايان ايراني در بيانيه اي خواستار به رسميت شناختن بهائيت در ايران مي شود .
منابع :
1- همجنسگرايي از نظر گاه تعاليم بهائي www.javanim.org/content/view/676/32/1/1
2- ضرورت حيات زناشوئي www.pazhuheshnameh23.info
3- پيام هاي بيت العدل اعظم راجع به همجنسگرايي و از دستخط 17 سپتامبر سال 1993 بيت العدل خطاب به يكي از افراد غير بهائي درخصوص برخورد بهائيت با همجنسگرايي
4- سخنراني پيترخان ( از اعضاء رهبريت مركز تشكيلات جهاني بهائيت ) در تئاتر مسي وست مينستر 20 اوت 2005
5- دستخط مورخه 6 فوريه 1973 بيت العدل اعظم
6- بيانيه سازمان همجنسگرايان ايراني در دفاع از بهائيت www.pglo.net/IRQO/persian/pages/018.htm
7- درس هاي فلسفه اخلاق ، ايمانوئل كانت . منوچهر صانعي دره بيدي ( مترجم )
يکشنبه 14 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]